وقتی امامان را همچون يک کل بررسی میکنيم و ميان اين فعاليتها پيوند برقرار میکنيم و میبينيم که اين سه فعاليت (حفظ اصل دستاوردهای اسلامی، تربیت گروه شایسته، تلاش برای بهدست گرفتن حکومت) در سه نسل انجام پذيرفته، خود را برابر برنامهای پيوسته میيابيم که هر بخشش بخش ديگر را کامل میسازد و هدفش آن است که تواتر اين روايات را در گذر نسلها حفظ کند تا به سطحی از روشنی و شهرت برسند و دسيسههای پنهان و آشکار را به چالش بکشند.
به عقيدۀ من، وجود نقش مشترک در کارکرد تمامی امامان تنها يک فرض نيست که ما برای اثبات آن در پی توجيههای تاريخی باشيم، بلکه اين امری است که عقيده و انديشۀ امامت بهخودیخود آن را فرض میدارد؛ چون امامت در همۀ موارد، نظر به مسئوليتها و شروطش امری واحد است. پس هرقدر هم نمودهای ظاهریاش بهسبب شرايط و ملزومات گوناگون باشد، بايد در رفتارها و نقشهای امامان بازتابی واحد يابد.
بنابراين امامان بايد مجموعه واحدی با اجزای پيوسته بسازند تا هر جزء از آن واحد، نقش جزء ديگر را پی گيرد و کارکردش را کامل کند.
امامان اهلبیت علیهمالسلام، ص۱۲۲.