گفتوگو با حجتالاسلاموالمسلمین شیخ محمد یزبک
از چه تاریخی با شخصیت شهید آیتالله سید محمدباقر صدر قدسسره آشنا شدید؟ ویژگیهای ایشان را چگونه دیدید؟
در سال ۱۹۶۶، در پی توفیق و خواست خداوند در زیارت مرقد مولا امیرالمؤمنین علی (ع)، عازم حوزه علمیه نجف اشرف شدم و سپس، در کنار تنی چند ازبرادران، در مدرسه لبنانی به تحصیل پرداختم. برخی از دوستان با امام سید محمد باقر صدر(قدس سره) که از نظر شخصیت ودانش و فروتنی زبانزد همگان بودند؛ آشنائی داشتند. برخی از طلاب صراحتا میگفتند که ایشان مرجع تقلید ویژه آنهاست. من در آن زمان شیفته شنیدن موضوعات تازه بودم؛ اما شرط داشتم بپرسم که آیا میتوانم خدمت ایشان شرفیاب شوم یا نه. پس از گذشت چند ماه، بر اشتیاقم برای دیدار ایشان افزوده شد؛ از این رو از یکی از دوستانم پرسیدم که آیا میتوانم به دیدار آیتالله صدر بروم یا نه. او لبخندی زد و گفت که در خانه ایشان به روی همه باز است. به آنجا رفتم. باور نمی کردم که به دیدار ایشان نائل خواهم شد. در خیالم، تصاویری را از این دیدار نقش زده بودم. وارد اتاق شدیم. ایشان روی قالیچه ای نشسته و چند کتاب را در برابر خود نهاده بودند. چند تن از شاگردانشان هم دورایشان حلقه زده بودند. ایشان مرا در آغوش گرفتند و به سینه خود چسباندند. احساس کردم در آغوش پدری هستم که در غربت جویای او بوده ام. بر دست ایشان بوسه زدم. خرسندی در دلم موج میزد. ایشان به من گفتند، «شما میتوانید نزد من بیائید. من طلاب را دوست دارم و زندگیم وقف آنهاست.» از آن پس، فرصت را غنیمت شمردم و از آن پس، در فرصتهای مقتضی، نزد ایشان میرفتم و مسائلی را استفتاء میکردم.ایشان گاهی مطالب مرا تصحیح و به ممارست بیشتر، تشویقم میکردند. در کلاسهای درس ایشان که درباره زندگی امامان(ع) بود و در روزهای تعطیل در مقبره آل یاسین برگزار میشد؛ حضور مییافتم. بعدها توفیق پیدا کردم در دومین دوره اصول، بحث خارج ایشان حضور یابم. پس از چند ماه دفترم را که در آن درس ایشان را ثبت میکردم ؛ از من خواستند و پس از آن که مطالعه کردند؛ در حالی که خرسندی در چهره شان نمایان بود؛ آن را به من پس دادند و برایم آرزوی موفقیت کردند.
من در درس فقه، خارج، ایشان شرکت کردم و در روابطمان صمیمی تر شد. برای بهره گیری از مجلس ایشان، در دیدارهای عمومی شرکت میکردم. شهید صدر همیشه توجه به مردم و مسائل آنها را به ما توصیه میکردند و میگفتند، «عالم نباید خود را از مردم جدا کند. فروتن باشید تا خداوند شما را بالا ببرد.»
ایشان همیشه درباره اوضاع مردم و طرحهای دشمنان سخن میگفتند و تأکید داشتند که حوزه علمیه باید در برابر همه طرحهای دشمنان ایستادگی و اسلام را در شکل واقعی خود اجرا کند. ایشان همیشه به ما میگفتند، «هیچگاه مردم را فاسق ندانید. سعی کنید نادانی را برطرف کنید.» ایشان همیشه بر گفتگو و احترام به اندیشه ها و افکار دیگران و وحدت مسلمانان تأکید داشتند. هنامی که عده ای میخواستند برای تبلیغ به مناطق مختلف بروند، درباره این موضوع به ایشان مراجعه کردم. شهید بزرگوار با من سخن میگفتند و مرا در انجام این کار تشویق میکردند. یکی از سفارشهای بسیار شایسته ایشان این بود که به من گفتند، «شما و هر مبلغ دیگری وظیفه دارید مرحوم را به حوزه علمیه ارتباط دهید تا حوزه عهده دار مرجعیت و رهبری مردم شود. مردم به کسانی نیاز دارند که این ارتباط را برقرار کنند» در تابستان سال ۱۹۷۹ با ایشان گفتگو کردم و اطلاع دادم که میخواهم به لبنان بروم و شاید دیگر نتوانم باز گردم، از این رو ناچار خواهم بود منطقه ای را که در آن تبلیغ میکردم ترک گویم. ایشان به من گفتند تصمیم با خود شماست؛ ولی من دوست دارم شما بمانید و حتی اگر ناچار باشید تنها این کار را انجام دهید؛ نقش تبلیغی خود را ایفا کنید. نکته مهم این است که مردم، شما را در شهر ببینند. شهید آیتالله محمد باقر صدر «قدس سره»، مردم و به ویژه دانشجویان خود را بسیار دوست میداشتند. ایشان به فروتنی و تواضع و خوشروئی و اخلاق محمدی و دانش و پرهیزکاری و تقوا و موضعگیری شجاعانه و انسانی شهره بودند.
فعالیتهای فرهنگی عمده شهید محمدباقر صدر(قدس سره) چه بودند و این فعالیتها چه تأثیری از خود به جای گذاشتند؟
آیتالله محمد باقر صدر در خانه تقوا و علم و فرهنگ زندگی میکردند و از اوضاع و شرایطی که در آن به سر میبردند، آگاهی بسیار داشتند. ایشان از تهاجم فرهنگی و طرحهای دشمنان برای هدف قرار دادن کیان حوزههای دینی و دور کردن آنها از زندگی مردم، رنج میبردند و از این رو، با فرهنگهای وارداتی و مسائلی که تجدد تلقی میشوند؛ ولی در واقع برای جدا کردن اسلام و دین از متن زندگی مردم طراحی شده اند؛ برخورد جدی داشتند.
مجله «رسالتنا» که سر مقاله آن با قلم شریف ایشان و همکاری تنی چند از علمای فاضل و برجسته حوزه نوشته میشد و نیز مجله الاضواء که همچون نور انتشار مییافت؛ غبار از چهره احکام اسلامی میزدودند و به مقایسه میان فلسفه قدیم و جدید و مقابله با آرای معرفت شناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و جامع الاطراف بودن مکتب اسلام در رهبری جامعه میپرداختند.
شهید صدر به سؤالات همه پاسخ میدادند و راههای سعادت و رستگاری انسانها را بیان میکردند. در علم کلام و فقه و اصول، سرشار از اطلاعات مفید بودند. ایشان نظریه اصلاح حوزه را مطرح ساختند، بدین معنا که حوزه باید توان به عهده گرفتن رهبری را در زمینه های گوناگون به عهده بگیرد تا با اتکاء به احکام جهان شمول اسلام بتوان راه مطمئنی را فرا روی بشر قرار دهیم که به سعادت او منجر گردد.
شما در کدامیک از زمینههای علمی و فرهنگی با سید صدر(قدس سره) همکاری کردهاید؟
بنده توفیق نوشتن درسهای اصول فقه ایشان را داشتم و به راهنمائیهای ایشان در تدریس به برخی از طلاب در مقدمات و برخی سطوح و فعالیتهای فرهنگی پایبند بودم. من ایشان را به منطقه تبلیغی خود در عراق و لبنان میبردم؛ درسهای فرهنگی ایشان را که مرجع بودند ؛ در چند دفتر مینوشتم. درس ایشان در تفسیر موضوعی قرآن، بیشترین تأثیر را در ساخته شدن شخصیت من داشت.
زمینههای شکلگیری سازمانهای حزبی و نقش شهید محمدباقر صدر در ایجاد و پیشرفت کار این سازمانها چه بوده است؟
شهید صدر(قدس سره) پی برده بودند که حمایت از اسلام و صیانت از آن، تنها با کار گروهی سازمان یافته امکان پذیر است (علیکم بنظم امرکم) «امور خود را سازماندهی کنید.» کارهای تبلیغی را که از سوی یک نهاد، سرپرستی و برای آن برنامه ریزی و اوضاع موجود و نیازهای آن را بررسی نشود؛ بی نتیجه میدانست ؛ زیرا مبلغ، نجات دهنده و راهنماست و باید خواسته های جوانان و مردم را پاسخگو باشد. ایشان معتقد بودند که روشنفکران برای پاسخگوئی به مشکلات و مسائل ناشی از تهاجم فرهنگی و جریانات الحادی و لائیک و مقابله با آنها به راهنما و رهبر دینی نیاز دارند؛ وگرنه در معرض التقاط قرار میگیرند و به بیراهه میافتند، لذا بسیاری از دانشگاهیان، نظریه پردازان، روشنفکران و نواندیشان دینی، برای مقابله با این جریانات به ایشان رجوع میکردند تا آنها را پذیرا شوند و سرپرستیشان را به عهده بگیرند. شهید صدر بی تردید بزرگ ترین نقش را در ایجاد پیکار اسلامی سازمان یافته و پیشرفت آن داشتند و همه مدیون اندیشه و آموزه های ایشانند.
بهرغم وجود دیگر مراجع تقلید در نجف، چه عواملی باعث ورود شهید صدر به عرصه مرجعیت شدند؟
برتری علمی و توانائی و قدرت بالای پاسخگوئی به سئوالاتی که بنابر مقتضیات زمانه مطرح بودند، دلیل عمده مراجعه مردم به ایشان و پیروی از ایشان بود. دانشجویان دانشگاهها و طلاب علوم دینی در نجف اشرف که شرایط زندگی خود را در آن محیط درک میکردند؛ راه حل مشکلات خود را به ویژه با توجه به طرح اصلاحی شهید صدر درباره وضعیت حوزه و چگونگی شرایط مسلمین و اندیشه بازی که وی الگوی راستین آن بود؛ در مراجعه به ایشان میدانستند.
استقبال از مرجعیت شهید صدر (ره) تا چه میزان بود و به نظر شما چه تأثیری در دیگر کشورهای شیعه داشت؟
همه کسانی که از اندیشه ها و نقطه نظرها و مواضع شهید صدر(قدس سره) آگاهی داشتند، از مرجعیت ایشان استقبال کردند؛ رهبریشان را پذیرفتند و طرحهای ایشان را پاسخگوی نیازهای خود که تشنه معرفت و به دنبال مقابله با اندیشه های مادی و الحادی بودند، یافتند. آنها خواهان مرجعی بودند که مقتضیات زمانه را بشناسند و توان پاسخگوئی به معضلات دنیای معاصر را داشته باشد ؛ از همین رو، طلاب شهید صدر، حامل پیام مرجعیت ایشان در عراق و لبنان و ایران بوده اند.
نظر شهید سید محمد باقرصدر(ره) را درباره انقلاب اسلامی ایران بیان کنید.
موضعی را از ایشان به یاد دارم که نقطه نظر شریفشان را منعکس میکرد. در شب ۱۱ ماه فوریه سال ۱۹۷۹، بعد از غروب، در مسجد جواهری انتظار آمدن ایشان را میکشیدیم. وقتی بر ما وارد شدند ؛ ملاحظه کردیم که بشاشت در چهره مبارک ایشان نمایان است. ایشان به محض اینکه نشستند، گفتند، «امشب درس را تعطیل میکنیم؛ چون پیش از آنکه نزد شما بیایم ؛ به من خبر رسید که آخرین دژهای شاه در ایران سقوط کرده است. آنچه به دست امام خمینی(ره) روی داده،آرزوی دیرین پیامبران (ص) بوده است. ما این پیروزی بزرگ را به ایشان و به ملت ایران و امت اسلامی تبریک عرض میکنیم.
شهید محمد باقر صدر(قدس سره) تحقق آرزوهای خود را آنچه که امام خمینی (ره) انجام دادند؛ میدیدند. امت به رهبر نیاز دارد و امام، امر رهبری را با موفقیت انجام دادند؛ از این رو، شهید صدر عقیده داشتند که همه باید در این رهبری حکیمانه که در خداوند متعال ذوب شده است؛ ذوب شوند. از مکاتباتی که میان ایشان و امام (ره) میشد؛ میزان عشق و جانبداری و فرمانبرداری و ایثار در راه اسلام عزیز مشخص است.
شهید صدر با نوشتن قانون اساسی و نوشتههایی در زمینه های دیگر، میخواستند روشن کنند که انقلاب با برکت اسلامی ایران، برای امت اسلامی ارمغانهای گرانبهائی دارد.
مشابهسازی پایهگذاری دولت اسلامی در عراق به عنوان الگوبرداری از حکومت اسلامی ایران تا چه میزان مورد نظر و تائید شهید صدر بوده است؟
شهید صدر دولت اسلامی در ایران را همه ابعاد و با آگاهی از مبانی آن درک میکردند. ایشان این احساس را در مواضع خود و با به چالش کشیدن طاغوت مجسم ساختند. شایعه پیوستن سران رژیم عراق به اربابان خود، یعنی استکبار جهانی، بدین معنا بود که آنها با وجود خمینی دیگری در عراق مخالف بودند. به نظر ما، حکومت اسلامی همچنان به عنوان یک الگوی زنده برای حاکمیت اسلام عزیز باقی خواهد ماند و ما امیدواریم نقطه نظرهای رهبران عراق یکپارچه شود و کشور از فتنه ها گرفتاری ها و از لوث وجود اشغالگران نظامی رها شود و عراقی نوین بر پایه حکومت اسلامی تشکیل شود که در آن پیروان تمامی فرقه ها و مذاهب بتوانند با برخورداری از عدالت اسلامی، خوشبختی و عزت را تجربه کنند.
به نظر شما مراکز علمی و دانشگاهی جهان اسلام از اندیشه ها و عقاید شهید محمد باقر صدر(قدس سره) چه بهره هائی میتوانند ببرند؟
مطالعه و بررسی درباره آرا، نظریه ها و عقاید و تحلیل های شهید صدر(قدس سره)، وفاداری به اسلام و احیای میراث شهیدان است و تعمیم آنها برای تمام کسانی که میخواهند از نگرش نوین اسلامی برخوردار باشند؛ مفید خواهد بود. متأسفانه باید گفت که شهید صدر(قدس سره) مظلوم بود و امت اسلامی و جهان از اندیشه ها و عقاید ایشان محروم ماند؛ از این رو ما آرزو داریم نهادهای علمی به انجام این مأموریت مبارک اقدام کنند.
با توجه به گسترش قدرت کمونستها در سراسر کشورهای عربی در آن زمان، نوشتههای شهید محمدباقر صدر(قدسسره)، بهویژه کتابهای «اقتصادنا» و «فلسفتنا» چه تأثیری بر کشورهای اسلامی داشتند؟
بدون تردید کتابهای «اقتصادنا» و «فلسفتنا» نقش عمده و برجسته ای در دانشگاههای عراق و در دیگر کشورها داشته اند و همین نوشته ها، در زمانی که بیگانگان، رژیم طاغوت گذشته عراق را تقویت میکردند ؛ پایه های حکومت آنها را متزلزل ساختند. اندیشه های شهید صدر (قدس سره) و آموزه ها و نظریه های او همچنان مورد نیازند. در شرایط کنونی برای انتشار و تبلیغ این اندیشه ها و ابلاغ آنها به دیگران امکانات بیشتری وجود دارند.