ائمه علیهمالسلام به ما یاد دادهاند که دائماً به یاد مرگ باشیم، یکی از درمانهای مفید برای حب دنیا این است که انسان همواره به یاد مرگ باشد. همه ما معتقدیم که «کُلّ مَنْ عَلَیْها فانٍ؛ همه آنان که روى این زمین هستند، فانىاند». اما اینطور نیست که این مسأله را نسبت به خودمان همواره و همیشه تجسم و تصور کنیم. یکی از درمانهای مفید این است که انسان مرگ را برای خودش مجسم کند؛ دائماً تصور کند که هر لحظه ممکن است از دنیا برود. هر یک از ما دوستانی دارد که از دنیا رفتهاند، برادرانی که از این دنیای فانی به دار آخرت بار سفر بستهاند… هر یک از ما بیشک یک نمونه اینچنینی دارد. حتماً دوستانی دارد که رحلت کردهاند، عزیزانی که رفتند و چیزی از آمال و آرزوهایشان باقی نماند. اگر برای آخرت کار کرده باشند به محضر سلطان مقتدر رحلت کردهاند به «مَقْعَدِ صِدْقٍ عِندَ مَلیکٍ مّقْتَدِرٍ؛ جایگاهى راستین نزد سلطانى با کمال اقتدار» منتقل شدهاند. اما اگر برای دنیا کار کرده باشند همه چیز برای آنها تمام شده است.
اینها عبرت است، اینها عبرتهایی است که ائمه علیهمالسلام به ما آموختهاند که همواره اینها را به یاد بیاوریم تا حرص دنیا در ما نابود شود. این دنیا چیست؟ شاید تنها چند روز، شاید چند ماه، شاید فقط چند سال. چرا همواره بر این اساس که این زندگی عمری طولانی خواهد داشت کار کنیم و حرص بزنیم؟ شاید فقط داریم از ده روز دفاع میکنیم، از یک ماه یا دو ماه؛ نمیدانیم برای چقدر داریم میجنگیم. نمیدانیم ما این مقدار خطا، این مقدار گناه، این مقدار تقصیر و کوتاهی در برابر خدای متعال و در برابر دین را برای دفاع از چه چیزی تحمل میکنیم، دفاع از ده روز، یک یا چند ماه؟ این کالای ناچیز و ارزانی است.
بارقهها، ص ۵۳.