جهان اسلام

«… امروزه علم، یک قدرت و سلاح است و ما باید برای خدمت به اسلام به هر سلاح ممکنی مسلح شویم، یکی از این سلاح‌ها همین علم است؛ یعنی (حتی) خود فهم اسلام فی‌نفسه به این جهت است که ابزاری باشد برای ترویج و اعتلای کلمه اسلام و تبلیغ احکام اسلام؛ ابزاری باشد برای مبارزه با جریان‌های کافری که حیات مسلمانان را از همه جهت احاطه کرده‌اند و از هر سو و هر راهی به جهان اسلام هجوم می‌آورند».

بارقه‌ها، ص٣۵.

اوضاع به‌گونه‌ای شده است که نگه داشتن دین و این‌که فرد بی‌هیچ تزلزل و ناآرامی و سستی در راه دین استوار بماند، مثل نگه داشتن زغال افروخته در دست است؛ … چرا؟ چون او با این مقاومت و ایستادگی با یک جریان بزرگ توفنده رودررو می‌شود؛ جریانی که به سرتاسر جهان اسلام هجوم آورده است … گمان نکنید که ما از این جریان در امان هستیم، نه، این جریان به همه جهان اسلام حمله می‌کند؛ اما به درجات و مراتب مختلف.
اگر می‌خواهید فرجام ما ـ به عنوان مثال ـ در عراق یا در مصر یا در ایران و یا در هر نقطه دیگری از جهان اسلام را ببینید، به آن دسته از کشورهای اسلامی نگاه کنید که بیشتر از اروپا استقبال کردند و بیشتر در مقابل تمدن اروپا از خود وادادگی نشان دادند؛ به ترکیه و فرجام کار ترکیه نگاه کنید: وادادگی در مقابل تمدن اروپا و دوری از اسلام. این کشور زمانی از کشورهایی بود که بر جهان حکومت می‌کرد، اما نسبت به تمدن اروپا پذیرش و وادادگی بیشتری داشت و در نتیجه، عاقبت آن، این شد که می‌بینید. شکل‌پذیری و هویت‌پذیری آن‌ها از ما بیشتر بود.
یک جریان توفنده و ویران‌گر وجود دارد؛ جریانی که همه جهان اسلام را درمی‌نوردد و این فرآیند دوباره تکرار خواهد شد، تفاوت هم، تفاوت زمان است، آن‌ها فقط از ما بازتر بودند و شکل‌پذیری و هویت‌پذیری آن‌ها از ما بیشتر بود؛ بنابراین، یک جریان توفنده‌ای وجود دارد که راهی جز مقابله با آن و ایستادگی در برابر آن وجود ندارد؛ و این ایستادگی همان است که فرمودند مؤمنی که دینش را نگه دارد چنان است که زغال افروخته‌ای را به دست گرفته است.
باید در برابر این جریان ایستادگی کرد؛ زیرا خدای متعال به مؤمنین وعده نصرت داده است؛ پس هر یک از ما باید به اندازه قدرت، توانایی و امکانات خودش برای مقابله با این جریان تلاش کند؛ تلاش کند که جلوی پیشرفت این جریان را بگیرد. یکی از ابتدایی‌ترین کارها و روش‌هایی که می‌توانیم در این راه به کار بگیریم همین برگزاری مجالس تبلیغ و موعظه در کشورهایمان است.

بارقه‌ها، ص ۳۹.

امروز به مناسبت بزرگ‌ترین فاجعه‌ در سراسر تاریخ بشر گرد هم آمده‌ایم. به مناسبت فاجعه‌ای دوسویه که یک سوی آن انقطاع وحی از تاریخ بشریت است؛ وحی پدیده‌ای است که انسان در طول تاریخ خود هیچ پدیده دیگری نمی‌یابد که در فرهمندی و شکوه و اثرگذاری در زندگی و اندیشه آدمی همانند یا هم‌پای آن شود.
سوی دیگر این حادثه، پیدا شدن انحراف در درون جامعه اسلامی است که بر اثر دسیسه گروهی از مسلمانان پس از درگذشت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم نمود یافت و راهی که از سوی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم و از سوی خداوند متعال مقرر شده بود، به کج‌راهه کشیده شد.
این روز ناخجسته، آغاز انحرافی درازدامن و فرجام یک وحی طولانی و نیز پایان روزگاری برخوردار از وحی بود که ـ بر پایه برخی روایت‌ها ـ در وجود یکصد و بیست و چهار هزار پیامبر نمود داشته است.
این روز، سرآغاز تیرگی‌ها و سختی‌ها و اندوه‌ها، و خاستگاه حادثه‌ها و بلایایی بود که در رویدادهای تاریخ جهان اسلام پس از درگذشت پیامبر والا رخ نمود. این رویدادها با حادثه‌ای که در این روز رخ داد، همه پیوندی سخت و استوار دارند.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۸۱.

پیروی از تجربه انسان اروپایی به‌عنوان پیشرو تمدن جدید، به ترتیب زمانی به سه شکل در جهان اسلام خودنمایی کرد که هنوز هم این‌ گونه‌های سه‌گانه در بخش‌های مختلف جهان اسلام وجود دارند:
اول: تبعیت سیاسی …
دوم: تبعیت اقتصادی …
سوم: تبعیت در شیوه؛ تجربه‌های فراوانی در درون جهان اسلام به اینگونه تبعیت دچار شدند. آنان می‌کوشیدند از نظر سیاسی مستقل باشند و از نظر اقتصادی از سیطره اقتصاد اروپایی رهایی یابند و می‌خواستند بر نیروی درونی خود در ایجاد تحول اقتصادی و از میان بردن عقب‌ماندگی اتکا کنند، اما با این حال نتوانستند در درک ماهیت مشکل خود که در عقب‌ماندگی اقتصادی جلوه‌گر بود، از چارچوب فهم اروپایی بیرون روند. ازاین‌رو خود را ناگزیر یافتند که همان شیوه‌ای را برگزینند که انسان اروپایی در برپایی بنای بلند اقتصاد نوین خود در پیش گرفته بود.
در این میان در طراحی و پیاده کردن شیوه مطلوب، اختلافات بزرگی از لحاظ نظری میان این تجربه‌ها پدید آمد، اما این اختلاف‌ها همواره بر سر این بود که در میان شیوه‌های متعددی که انسان اروپایی در تجربه نوین خویش آزموده است، کدام را باید برگزید؟ بنابراین، اصل گزینش شیوه تجربه پیشرویی که انسان اروپایی امروز در پیش گرفته، مورد توافق همگان قرار داشت؛ زیرا این خَراج رهبری فکری تمدن غربی بود. در این میان مسأله مورد اختلاف تنها این بود که کدام یک از شکل‌های تجربه انسان اروپایی برگزیده شود…

اقتصاد ما، ج١، ص١۵ (با تلخیص).