نویسنده: نجف لکزایى
مقدمه
اندیشه سیاسى شهید صدر(ره) چیست؟ آیا عمل سیاسى وى بر اساس اندیشه سیاسىاش قابل تفسیر و توضیح است؟ آیا اندیشه سیاسى وى، از آغاز تا پایان، دچار تحول یا تحولاتى شده است؟ در صورت تحول و دگرگونى، چه بخشهایى از اندیشه سیاسى ایشان متحول شده است؟ مبانى و کلید فهم تحولات مذکور چیست؟ اساساً اندیشه سیاسى چیست؟ به عبارت دیگر ما از «اندیشه سیاسى» چه چیزى را اراده میکنیم تا در هنگام بررسى اندیشه سیاسى آیت الله صدر بخشهاى مختلف آرا، اندیشهها، تحلیلها و جهانبینى سیاسى وى را درهم نیامیزیم؟ آیا در اندیشه سیاسى شهید صدر شکل خاصى براى حکومت اسلامى پیش نهاد شده است؟ و… .
سؤالها و پرسشهاى مذکور راهنماى مباحث این مقاله خواهد بود. فرضیه اساسى نگارنده این است که اندیشه سیاسى شهید صدر(ره) با توجه به مقتضیات «زمان و مکان» و مفاهیمى چون «مصلحت» و «تکلیف» و مکانیزمى چون «اجتهاد» دچار تحول شده است. این تحول نه تنها نقطه ضعف اندیشه سیاسى ایشان نیست، بلکه یکى از مهمترین نقاط قوت آن و نیز عامل مؤثری برای هدایت عمل سیاسى وى در طول دوره حیات پربرکتشان بوده است. بخشى از اندیشه سیاسى شهید صدر(ره) ذیل اندیشههاى «اصلاحى» و بخش دیگر ذیل اندیشههاى «انقلابى» قرار میگیرد.
فرضیه مذکور بر پیش فرضهایى استوار است. اهم این پیش فرضها از این قرار است:
١. مشکلات بشر در حوزه سیاست، در بستر زمان، نو میشود و طبیعی است. مشکلات نوپدید، پاسخهاى نو میخواهد.
٢. اندیشه سیاسى پاسخى است به مشکلات، نیازها، بحرانهاو معضلات سیاسى هر عصر.
٣. اندیشه سیاسى شهید صدر(ره) نیز تلاشى بوده است براى پاسخگویى به مشکلات مردم عراق در درجه اول و مشکلات جهان اسلام و نجات مظلومان و مستضعفان عالم از جهل و جمود و استکبار جهانى در درجه دوم.
با توجه به آنچه گفته شد لازم است این مباحث دنبال شود: مفهوم اندیشه سیاسى، اندیشه سیاسى شهید صدر(ره)، نقد و بررسى پاسخهاى ارائه شده به پرسش از منطق تحول اندیشه سیاسى شهید صدر(ره)
و پاسخ نگارنده به پرسش اصلى این مقاله، که مبتنى است بر تبیین گفتمانهاى اندیشه سیاسى اسلامى، جایگاه اندیشه سیاسى شهید صدر(ره) در این گفتمانها و اصول ثابت اندیشه سیاسى ایشان.
براى پرهیز از تطویل، بخش اول و دوم این مقاله به صورت مختصرى گزارش خواهد شد و به طور کلی سعى نگارنده بر این است که بحثها را بیشتر بر محور سؤال اصلى متمرکز کند و تا حد امکان از اختصار دست برندارد.
الف) مفهوم اندیشه سیاسى
در تعریف و بررسى مفاهیمى چون «اندیشه سیاسى»، «فلسفه سیاسى»، «فقه سیاسى»، «ایدئولوژى سیاسى» و «نظریه سیاسى» اختلافات زیادى وجود دارد. نگارنده بر آن نیست تا در این وجیزه وارد این مقوله شود. به طور اجمالی مرادمان را از اندیشه سیاسى، در این پژوهش بیان میکنیم.
ریمون آرون گفته است:
اندیشه سیاسى عبارت است از کوشش براى تعیین اهدافى که به اندازه معقولى احتمال تحقق دارد و نیز تعیین ابزارهایى که در حد معقولى میتوان انتظار داشت موجب دستیابى به آن اهداف بشود.[۱]
دکتر بشریه نیز مطلبى دارد که براى تکمیل تعریف فوق از آن استفاده میکنیم. وى میگوید:
در تکمیل این تعریف باید گفت که اندیشمند سیاسى کسى نیست که صرفاً داراى مجموعهای از آرا و اهداف باشد و ابزارهاى رسیدن به آن هدفها را به دست دهد، بلکه باید بتواند درباره آرا و عقاید خود به شیوهای عقلانى و منطقى استدلال کند تا حدى که اندیشههاى او دیگر صرفاً آرا و ترجیحات شخصى به شمار نرود.[۲]
در پیوند دیدگاه فوق با تاریخ اندیشه سیاسى اسلامى و به ویژه اندیشه سیاسى امام سید محمد باقر صدر باید بگوییم که منظور از «اندیشه سیاسى» هم عطف توجه به منظومهای فلسفى است که کلیت و شمولیت داشته باشد (نظریه) و هم عقاید و آراى سیاسى را به مثابه فعل سیاسى در بر گیرد. چه بسا کسانى بدون عنایت به یک منظومه فکرى به «امر سیاسى» بپردازند، که در این صورت، موضعگیرى این افراد مستقل از آن منظومه (نظریه) است. چنین کسانى در عالم اسلام، بیشتر سیاستپیشه بودهاند تا متفکر اسلامى.
شهید صدر جامع این ویژگىهاست. هم اندیشه سیاسى وى یک اندیشه منظومهای است؛ یعنى در حد نظریه قابل بحث و بررسى است و هم خودش سعى کرده در مرحله عمل -تا آنجا که فرصت پیدا کرد- به آن عمل نماید و البته سرانجام در همین مسیر به شهادت رسید.
در تکمیل بحث مذکور این نکته را هم یادآورى میکنیم که در تاریخ اندیشه سیاسى اسلامى، به دلیل وجود یک کلیت فراگیر و در بر گیرنده، یعنى اسلام به مثابه یک دین که بر تمامى ابعاد اجتماع و زندگى اجتماعى و فردى حاکم است، الزاماً تفکر سیاسى نیز صبغه دینى و مذهبى خواهد داشت.[۳]
طبعاً اندیشه سیاسى شهید صدر نیز یک اندیشه سیاسى دینى است. ما نیز در تبیین اندیشه سیاسى ایشان به تعریف مذکور نظر داشتهایم.
ب) گزارشى از اندیشه سیاسى شهید صدر(ره)
از آنجا که هدف این مقاله بررسى منطق تحول اندیشه سیاسى شهید صدر است، لذا وارد بحث تفصیلى اندیشه سیاسى ایشان نمیشویم و به آن مقدار که براى بیان مقصود لازم است گزارش میکنیم. طبیعى است ترتیب تاریخى مطالعه تفکر سیاسى ایشان را براى هدف این مقاله ترجیح میدهیم. منابع اصلى اندیشه سیاسى آیت الله صدر از این قرار است:
١- الاسس الاسلامیه: این کتاب در تاریخ ١٣٧٨ ق، ١٩۵٨ م برابر با ١٣٣٧ شمسی؛ یعنى در اوایل تشکیل حزب الدعوه الاسلامیه از سوى ایشان، منتشر شده است.[۴] در این کتاب «نظریه حکومت شورایى» یا آنگونه که برخى دیگر تعبیر کردهاند «نظریه دولت انتخابى اسلامى» ارائه شده است.[۵]
نکات مهم این نظریه چنین است:
١. اسلام، مجموعه عقیده و شریعتى است که حضرت محمد(ص) از جانب خداوند متعال به ارمغان آورده است. دین اسلام تمامى عرصههاى حیات بشرى را سامان میدهد.
٢. تمامى ساکنین کره زمین باید مطیع دولت اسلامى باشند. دولت اسلامى دولتى است که مبتنى بر اسلام باشد و قوانین خود را از اسلام اخذ کند. دولت اسلامى سه گونه است:
الف- دولت معصوم. که اطاعت مطلق از آن واجب است.
ب- دولت غیرمعصوم که سعى در اجراى احکام اسلام دارد ولى ممکن است مرتکب اشتباه هم بشود. تذکر خطاها به این دولت لازم و اطاعت از آن واجب است.
ج- دولت غیرمعصومى که عمداً از احکام اسلام تخطى میکند. چنین دولتى از عدالت ساقط شده و در صورت امکان، عزل آن توسط مسلمانان واجب است.
٣. چون شکل حکومت در زمان غیبت از طریق نص مشخص نشده است، لازم است بر اساس آیه شریفه «وَ أَمْرُهُمْ شُورى بَیْنَهُمْ»[۶] شورایى باشد.
۴. در این حکومت شورایى یا حکومت امت، امر قضاوت و افتا بر عهده مجتهدان جامع شرایط است.[۷]
٢- الفتاوى الواضحه.
٣- حاشیه بر «منهاج الصالحین» آیت الله سید محسن طباطبایى حکیم.
دو اثر اخیر در سالهاى ١٣٩۶ و ١٣٩۵ ق منتشر شدهاند و بر «نظریه ولایت مرجع صالح و رشید» و یا به تعبیر دیگر «نظریه ولایت انتصابى عامه فقیهان» در این کتاب تأکید شده است. طبیعى است در این نظریه -نسبت به نظریه قبلى- اختیارات فقیه جامع شرایط وسیعتر شده است.[۸]
۴– مجموعه «الاسلام یقود الحیاه» که در سال ١٣٩٩ ق تألیف شدهاند. از این مجموعه شش جلدى، جلد چهارم آن با عنوان «خلافه الانسان و شهاده الأنبیاء» از اهمیت بیشترى برخوردار است. در این کتاب «نظریه خلافت مردم با نظارت مرجعیت» یا به تعبیر دیگر «نظریه حکومت ترکیبى»؛ یعنى «حکومت شورایى + نظارت و گواهى مرجع صالح» مطرح شده است.
اهم نکات این نظریه چنین است:
١. خداوند منشأ همه قدرتها است. سیادت الهى در جامعه بشرى از دو طریق توأم «خلافت و شهادت» اعمال میشود. خداوند، انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده است. بنابراین، انسان در برابر خداوند مسئول است.
٢. امت، خلافت خود را بر اساس دو قاعده قرآنى اعمال میکند: اول، قاعده شورا (حوزه شورا موارد غیرمنصوص است). دوم، ولایت مؤمنین و مؤمنات بر یکدیگر به طور مساوى. بر همین اساس قوه مجریه و مقننه توسط امت اداره میشود. البته شریعت اسلامى منبع قوانین اساسى و عادى است.
٣. خداوند براى حفظ خلافت الهى انسان از انحراف، و هدایت آن به سوى اهداف عالیه، شاهدانى را برانگیخته است. شاهدان الهى عبارتند از: انبیا، امامان و علماى دین. معصومان هم خلیفه بودهاند و هم شاهد. اما در زمان غیبت، خلافت بر عهده امت و شهادت (نظارت و اشراف) بر عهده مراجع صالح است. تنها در صورتى که امت زیر سیطره طاغوت باشد، مراجع صالح موظفاند براى کسب مقام خلافت قیام کنند و آن را در نهایت در اختیار امت قرار دهند.
۴. نایب امام عصر(عج) در امور شرعیه، مرجع صالح است.[۹]
شهید صدر در هر مورد به آیاتى از قرآن استناد کرده است. برای خلافت به آیه: «وَ إِذْ قالَ رَبُّکَ لِلْمَلائِکَهِ إِنِّی جاعِلٌ فِی الْأَرْضِ خَلیفَهً»[۱۰] و در باب شهادت (نظارت و اشراف) به آیه: «وَ کَذلِکَ جَعَلْناکُمْ أُمَّهً وَسَطاً لِتَکُونُوا شُهَداءَ عَلَى النَّاسِ وَ یَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهیداً»[۱۱] استناد کرده است.
اکنون نوبت آن است که وارد بحث منطق تحول در اندیشه سیاسى شهید صدر شویم. آیا آنچه آمد، سه نظریه است یا دو نظریه یا در اصل یک نظریه؟ آیا تحولى در اندیشه صدر صورت گرفته است؟ یا خیر؟ و اگر صورت گرفته است چرا؟ و چگونه قابل توضیح است؟
این بحث را در دو مقام پىگیرى میکنیم. ابتدا به تلاش برخى از پژوهشگران و اهل نظر برای حل این معما اشاره نموده، سپس آنچه در نظر نگارنده صائبتر است خواهد آمد.
ج) دیدگاههاى گوناگون در پاسخ به چرایى تحول در اندیشه سیاسى شهید صدر
متأسفانه در این باره کندوکاوهاى پژوهشى به میزان لازم صورت نگرفته است و همان مقدارى هم که صورت گرفته با یک نوع پیشداورى همراه شده است. عدهای تحول در اندیشه را منفى دیدهاند و اساساً زیر بار پذیرش این مطلب که اندیشه سیاسى شهید صدر دچار تحول شده است نرفتهاند و از همین رو، دست به توجیه نظرات وى زدهاند و گروه دیگرى خواستهاند تحول را ثابت کنند، اما به این منظور که ضمن نسخ دو نظریه، یکى را ثابت نمایند. در ادامه به مطالب هر دو گروه اشاره خواهد شد. اما نگارنده بر این اعتقاد است که میتوان تحول در نظریه صدر را پذیرفت و به هیچ یک از دو مشکل مذکور نیز گرفتار نشد. اولاً، تحول در اندیشه سیاسى هیچ نقطه ضعفى نیست، تا درصدد نفى آن برآییم و بخواهیم به این ترتیب قوت کسى را ثابت کنیم، بلکه برعکس تحول در اندیشه سیاسى یک متفکر از نقاط قوت تفکر وى است. در این باره در ادامه سخن خواهیم گفت.
یکى از مؤلفان، که کار وى درباره اندیشه سیاسى شهید صدر در زبان فارسى، کار شایسته و قابل تقدیرى است، در جمعبندى سه نظریه فوق از شهید صدر، ضمن نفى سه نظریه، آنها را به یک نظریه برگردانده است و کسانى را که معتقد به نظریههای مغایر با نظر وى هستند، متهم به خطا کرده است. وى مینویسد:
نظریه ایشان چندان دستخوش تغییر ـ آنگونه که برخى پنداشتهاند ـ نگشته است. و اینکه برخى گفتهاند: «بعد از مدتى شهید صدر به وثاقت توقیع امام عصر(عج) «وَ أَمَّا الْحَوَادِثُ الْوَاقِعَهُ فَارْجِعُوا فِیهَا إِلَى رُوَاهِ حَدِیثِنَا فَإِنَّهُمْ حُجَّتِی عَلَیْکُمْ وَ أَنَا حُجَّهُ اللَّهِ…» دست یافت و از آن براى استدلال بر ولایت فقیه استفاده کرد…»([۱۲]) چندان صحیح به نظر نمیرسد. زیرا صدر از سویى در حکومت ترکیبى خود ]نظریه خلافت مردم با نظارت مرجع صالح=[ (جمهورى اسلامى) براى اثبات نظارت و ولایت مرجع به این توقیع شریف استناد مینماید.]…[ و از سوى دیگر از نظریات عمده او در مورد خلافت عمومى انسان و گواهى گواهان استنباط میشود که ایشان در زمان غیبت به حکومت مردمى با نظارت مرجع منتخب مردم توجه داشته است.[۱۳]
همین نویسنده ضمن اینکه نظریه اول شهید صدر را به نظریه سوم ارجاع داده است و در واقع بخشى از آن دانسته است، نظریه دوم را نیز به نظریه سوم ارجاع داده است. با این تعبیر که مفهوم «ولایت» در تعبیر شهید صدر به معناى گواهى و شهادت (نظارت) است. وی مینویسد:
در اندیشه صدر، اگر واژه ولایت، در مورد مرجع عام به کار میرود، اولاً: به مفهوم گواهى و شهادت (نظارت) است و به معناى حکومت نمیباشد؛ چه خود صریحاً این موضوع را مطرح کرده است. ثانیاً: از نظر او برقرارى حکومت از وظایف و مسئولیتهاى مردم (امت) است. ثالثاً: مردم مرجع ناظر را نیز انتخاب میکنند، مگر اینکه در یک زمان بیش از یک مرجع صالحه رشیده وجود نداشته باشد.[۱۴]
ملاحظه میفرمایید که چگونه تلاش شده تا تمامى سخنان شهید صدر به یک نظریه ارجاع شود. در صورتى که طبق آنچه پیش از این گزارش شد، این جمع، به این شکل، قابل توجیه نیست. از جمله گفته شد در صورتى که مردم زیر سیطره کفر و طاغوت باشند، این وظیفه فقیه است که براى تشکیل حکومت تلاش کند و یا اینکه ولایت اینطور نیست که تماماً به گواهى و نظارت ارجاع شود و این البته بر خلاف صریح مفهوم ولایت است.
آیت الله سید محمد باقر حکیم، آیت الله سید کاظم حسینى حائرى، محمد حسینى و دیگر شاگردان شهید صدر نیز در توضیح نظریههای ایشان همداستان نیستند. سید محمد باقر حکیم در مقالهای کوشیده است تا نظریه دوم و سوم را ذیل نظریه واحدى به نام ولایت مطلقه فقیه جمع کند.[۱۵] چنانکه محمد حسینى نیز بر همین مسیر مشى کرده .[۱۶] در حالى که سید کاظم حائرى مسیر دیگرى را رفته است.[۱۷]
نویسنده دیگرى نیز بر استقلال سه نظریه و جدایى آنها از یکدیگر تأکید کرده است. گرچه از نظر وى میتوان رد پاى نظریه اول را در نظریه سوم دید. اما به هر حال نظریه سوم نظریهای است مستقل از دو نظریه پیشین. به نظر نویسنده در نظریه سوم، صراحت بیشترى وجود دارد.[۱۸]
د) پاسخ نگارنده
براى اینکه منطق تحول در اندیشه سیاسى آیت الله صدر(ره) را، به عنوان یک متفکر بزرگ و نیز یک مصلح مؤثر مسلمان، درک کنیم لازم است بحث را در دو مرحله زیر دنبال کنیم:
– گفتمانهاى اندیشه سیاسى اسلامى و جایگاه اندیشه سیاسى شهید صدر در این گفتمانها
– اصول ثابت اندیشه سیاسى شهید صدر
١- گفتمانهاى اندیشه سیاسى در اسلام
نگارنده در این زمینه، در جاى دیگر، به تفصیل سخن گفته است.[۱۹] بر همین اساس در اینجا نتیجه مباحث، بدون پرداختن به نقد و بررسى آراى دیگران در این باب، که به ناچار بحث را طولانى خواهد کرد، ارائه خواهد شد.
به نظر میرسد در یک گفتمانسازى معطوف به هدف و غایت، که نوعاً مد نظر متفکران مسلمان نیز هست، بتوانیم میراث سیاسى اسلامى را، به هر مذهب و فرقهای که تعلق داشته باشد، اعم از شیعه و سنى، در قالب سه گفتمان طبقه بندى کنیم:
الف- اندیشههاى سیاسى انقلابى؛
ب- اندیشههاى سیاسى اصلاحى؛
ج- اندیشههاى سیاسى تغلبى؛
اندیشههاى سیاسى انقلابى اندیشههایى هستند که درصدد تغییر صددرصد اوضاع هستند. مبانى این اندیشه صددرصد برخاسته از دین است و هدف آن انجام تکلیف الهى است. این سنخ از اندیشهها هم در دوران معاصر یافت میشوند و هم در صدر اسلام.
اندیشه سیاسى اسلام براى اولین بار توسط حضرت ختمى مرتبت(ص) ارائه شد. آن حضرت توانست با تکیه بر تعالیم اسلامى، جامعه جاهلى را تبدیل به جامعه اسلامى کند و نابسامانىهاى مادى و معنوى را در مدتى کمى از بین برد. از این رو حضرت على(ع) فرمود:
إِنَّ اللَّهَ [تَعَالَى] بَعَثَ مُحَمَّداً(ص) نَذِیراً لِلْعَالَمِینَ وَ أَمِیناً عَلَى التَّنْزِیلِ وَ أَنْتُمْ مَعْشَرَ الْعَرَبِ عَلَى شَرِّ دِینٍ وَ فِی شَرِّ دَارٍ مُنِیخُونَ بَیْنَ حِجَارَهٍ خُشْنٍ وَ حَیَّاتٍ صُمٍّ تَشْرَبُونَ الْکَدِرَ وَ تَأْکُلُونَ الْجَشِبَ وَ تَسْفِکُونَ دِمَاءَکُمْ وَ تَقْطَعُونَ أَرْحَامَکُمْ الْأَصْنَامُ فِیکُمْ مَنْصُوبَهٌ وَ الْآثَامُ بِکُمْ مَعْصُوبَهٌ؛
خداوند متعال، محمد(ص) را تبلیغکننده بر عالمیان و امین براى فرستادن قرآن به رسالت مبعوث نمود و در آن حال شما اى گروه عرب! داراى بدترین دین بودید و در بدترین جامعه زندگى میکردید. در میان سنگهاى سخت و مارهاى ناشنوا سکنى داشتید، آبهاى تیره میآشامیدید و غذاى خشن میخوردید و خونهاى یکدیگر را میریختید و از خویشاوندان خود قطع رابطه مینمودید، بتها در میان شما (براى پرستش) نصب شده بود و گناهان و انحرافها سخت به شما بسته شده بود.[۲۰]
اندیشههاى سیاسى اصلاحى اندیشههایى هستند که با توجه به شرایط زمان و مکان و نیز امکانات و سایر شرایط، که از آنها در کل به واقعیات تعبیر میکنیم، ضمن اینکه از اصول خود عقبنشینى نمیکنند، در پوشش تقیهگونه، پیشنهاداتى در جهت اصلاح و بهبود نسبى امور ارائه میکنند و اگر شرایط مساعدتر شد، آنها هم سعى میکنند بر شرایط خود بیفزایند. در این مورد توضیح بیشترى داده خواهد شد.
اندیشههاى سیاسى تغلبى در صدد حفظ وضع موجود بوده، از تز «الحق لمن غلب» دفاع میکنند. برای نمونه نظریه عالم بزرگ اهل سنت، فضل الله بن روزبهانى خنجى را در باب طرق انعقاد امامت ذکر میکنیم. ایشان در نظریه خود، از این اندیشه بهرهگیری کرده است:
و طرق انقعاد امامت چهار است:
اول، اجماع مسلمانان بر امامت او و بیعت اهل حل و عقد از علما و قضات و رؤسا […]
طریق دوم، استخلاف امام سابق کسى را که شرایط امامت در او جمع شده باشد […]
سوم، از طرق انعقاد امامت شورى است […]
طریق چهارم، از اسباب انعقاد پادشاهى و امامت، استیلا و شوکت است.
علما گفتهاند، که چون امام وفات کند و شخصى متصدى امامت گردد بى بیعتى و بى آنکه کسى او را خلیفه ساخته باشد و مردمان را قهر کند و به شوکت و شکر [بخوانید زور] امامت او منعقد میگردد، خواه قریشى باشد و خواه نه، و خواه عرب باشد یا عجم یا ترک و خواه مستجمع شرایط باشد و خواه فاسق و جاهل و اگر چه آن مستولى بدین فعل عاصى میگردد. و چون به واسطه سطوت و استیلا جاى امام گرفته، او را سلطان گویند و امام و خلیفه بر او اطلاق توان کرد.[۲۱]
غرض اینکه این سنخ اندیشهها -که تعدادشان هم کم نبوده- پیوسته در خدمت حفظ خود و حفظ تاج و تختها بودهاند. اما اندیشمندانى که اندیشههاى اصلاحى و انقلابى را ارائه کردهاند، پیوسته داراى اصول برخاسته از دین مبین اسلام و در صدد حفظ آرمانهاى اسلامى بودهاند. سید جمال الدین اسدآبادى،[۲۲] آیت الله نائینى،[۲۳] امام خمینى،[۲۴] آیت الله مطهرى و آیت الله صدر از این دسته هستند.
٢- اصول ثابت اندیشه سیاسى آیت الله صدر
به نظر نگارنده، اندیشه سیاسى موفق، اندیشهای است که ضمن دارا بودن اصول ثابت، از انعطاف لازم هم برخوردار باشد. در ابتداى این پژوهش گفته شد: «اندیشه سیاسى کوششى است براى تعیین اهدافى که به اندازه معقولى احتمال تحقق دارد و نیز تعیین ابزارهایى که در حد معقول میتوان انتظار داشت موجب دستیابى به آن اهداف بشود.» و نیز گفتیم باید از نظر عقلى و منطقى هم قابل دفاع باشد. بنابراین، اندیشه سیاسى داراى ارکان زیر خواهد بود:
الف- تعیین اهداف معقول؛
ب- تعیین و انتخاب ابزارهاى لازم براى رسیدن به اهداف؛
ج- منطقى بودن.
بر همین اساس ادعاى نگارنده این است که اندیشهها و آرای آیت الله صدر، با توجه به اینکه در شرایط زمانى مختلف ایراد شده است، باید متفاوت باشد، چنانکه متفاوت هم هست. نظریه اول ایشان؛ یعنى نظریه حکومت شورایى، با توجه به اینکه در شرایط تأسیس «حزب الدعوه» ارائه شده است، جنبه اصلاحگرایانه دارد؛ زیرا این امکان نبوده است که دست به تغییر رژیم بزنند و اصولاً زمینه براى طرح چنین سخنى حتى فراهم نبوده است (١٣٣٧ش). چنانکه مشابه همین وضعیت در ایران، در همان مقطع، توسط امام خمینى(ره) اندیشههاى اصلاحى دنبال میشد.[۲۵] اما شهید صدر میتوانست به مسلمانان بگوید که اگر حکومت اسلامى و به تعبیر درستتر حکومتى که بنا بر ادعا دست مسلمانان است و توسط آنان اداره میشود، تعمداً به احکام اسلام عمل نکرد، از عدالت ساقط است و باید براى حذف آن مبارزه کرد، البته در صورتی که به جنگ و خون ریزى منجر نشود. اما اگر به طور غیر عمد مسایل اسلامى را نادیده میگیرد، لازم است که امر به معروف و نهى از منکر شود، اما اطاعت همچنان لازم است. ولى بعدها که وضع بهتر میشود و شرایط تغییر میکند و در واقع به شرایط انقلابى کشور عراق نزدیک میشود و در ایران نیز انقلاب اسلامى به رهبرى امام خمینى(ره) اتفاق میافتد، شهید صدر دست به تدوین مجموعه الاسلام یقود الحیاه میزند و میدانیم که دو رساله بسیار مهم لمحه فقهیه تمهیدیه عن مشروع دستور الجمهوریه الاسلامیه فى ایران (حلقه اول) و خلافه الانسان و شهاده الانبیاء (حلقه چهارم) در همین دوره تألیف شده است. بنابراین، تحول اندیشه سیاسى شهید صدر در بستر اوضاع زمانه و شرایط سیاسى اجتماعى مختلف قابل فهم است. بخش اول اندیشه وى در گفتمان اصلاح قرار میگیرد و بخش اخیر اندیشهاش در گفتمان انقلاب. با این حال، اندیشه وى، چه در بخش اصلاحى و چه در بخش انقلابى، از اصول ثابتى تبعیت میکند. برخى از مهمترین اصول ثابت اندیشه سیاسى وى از این قرار است:
١. اصل تکلیف؛
٢. اصل مصلحت اسلام؛
٣. اصل مصلحت مسلمانان؛
۴. اصل رعایت احکام ثابت شرعى؛
۵. اصل دعوت و گسترش اسلام؛
۶. اصل نفى سبیل؛
٧. اصل اهم و مهم؛
٨. اصل عمل به قدر مقدور؛
٩. اصل عدالت؛
١٠.اصل ضرورت حکومت؛
١١.اصل ولایت الهى.
البته غرض، استقصاى کامل این اصول نیست، چنانکه بنا نداریم وارد بحث پیچیده تفکیک اصول نظرى و عملى از یکدیگر شویم؛ زیرا به این بحث ما نیز مربوط نمیشود. شهید صدر خود بارها و بارها و در آثار مختلفش به این بحث که دین اسلام از اصول ثابت و متغییر تشکیل شده است توجه داده است.[۲۶]
کلید فهم اندیشه و عمل سیاسى بزرگان از علما و حتى ائمه معصومین(علیهمالسلام) و انبیاى الهى توجه به اصول مذکور است. عمل به تکلیف، با در نظرگرفتن مصلحت مردم، مصلحت مسلمانان، حفظ اسلام، مصلحت اسلام و… گاهى متفکران قدیم را در ردیف مصلحان قرار داده است و گاهى در ردیف انقلابیون، با این حال، انقلاب یا اصلاح، هیچکدام در فرهنگ اسلامى اصالت ندارد، بلکه اصل از آن «تکلیف» و عمل به آن میباشد؛ گاهى در شرایط تقیه، گاهى در شرایط خارج از تقیه، گاهى در شرایط صلح؛ همچون پیامبر(ص) در صلح حدیبیه و امام حسن(ع) در صلح با معاویه و گاهى در شرایط قیام عاشورایى و گاهى در شرایط کار عقیدتى و فرهنگى. گاهى در شرایط سکوت ٢۵ ساله و گاهى در شرایط فریاد. بر همین اساس است که مسلمانان در مکه در موقعیتی حتى اجازه دفاع از خود را نیز نداشتند تا چه رسد به جهاد، برخلاف شرایط مدینه. بر همین اساس است که چیزى به نام ناسخ و منسوخ معنا پیدا میکند یا اهم بر مهم مقدم میشود. شهید صدر هم به اصلاح توجه داشته است و هم به انقلاب. وى در تبیین مفهوم دعوت اصلاحى چنین گفته است:
دعوت اصلاحى که هدفش اصلاح و مرمت قسمت معینى از جامعه بوده و در چهارچوب فعالیتهاى عملى خود از سایر جنبههاى فاسد واقعیت اجتماعى و نیز از پایههاى اساسى که شالوده و زیربناى وضعیت فعلى است چشم پوشى میکند.[۲۷]
ایشان در تعریف نضهت انقلابى میگوید:
اما نهضت انقلابى در حالى که از واقعیتى که امت دست به گریبان آن است درک عمیق و برداشت عمیق دارد مطلقاً تسلیم وضع موجود و شرایط جارى نمیگردد و چون این جو را نسبت به اصول مکتبى و فکرى خویش در تضاد و قهر مییابد سرسختانه به دگرگونى عمیق و تحول بنیادین آن همت میگمارد و در این رهگذر با مدد از غناى رسالتى که بر دوش دارد نوید زندگى جدید و مبتنى بر پایه مکتب و بارور از غناى ایدئولوژیک میدهد، حیاتى که معیارهاى گذشته را به گورستان تاریخ فرستاده و در طرح جدید و انقلابى، زندگى فردى و اجتماعى و فعالیتهاى دولتى را سروسامان میدهد.[۲۸]
شهید صدر به مسئله تفاوت شرایط زمانى توجه اکید دارد و حتى معتقد است که حضرت ختمى مرتبت، محمد مصطفى(ص) نیز اگر در شرایط امروز بود، از روشهاى متناسب با امروز استفاده میکرد:
مسلماً در صورتى که پیامبر(ص) در زمان ما میزیست به اقتضاى حکمت خویش روشهاى تبلیغى، اطلاعرسانى و تشکیلاتى مناسب دوران معاصر را به کار میگرفت و حقیقت آن است که روش دعوت آن حضرت(ص) با شیوه سازماندهى و تشکیلات بیگانه نبوده است. حقیقتاً همسو کردن تلاشهایى که در راستاى اسلام صورت میگیرد، یکپارچه و همآهنگ کردن آنها و برگزیدن شیوهای بارورتر و ثمربخشتر در جهت ایجاد فضاى تشکیلاتى نه تنها در عصر ما مجاز و مشروع است بلکه چون تغییر جامعه و بسیج آن در راه خدا و مقابله با کفر سازمان یافته منوط به آن است، واجب میباشد.[۲۹]
وى بزرگترین مشکل دنیاى امروز را مشکل «نظام اجتماعى» میداند و لذا محور اندیشه سیاسى وى در همه شرایط زمانى، پیشنهاد نوعى نظام اجتماعى مبتنى بر واقعیات است:
بزرگترین مشکل دنیاى امروز که فکر انسان را به خود مشغول داشته و بر جوهر هستى انسانى تاثیر میگذارد مشکل نظام اجتماعى است…؛ زیرا نوع سیستم اجتماعى، نقش تعیینکنندهای را در حیات بشرى و در اصل موجودیت اجتماعى وى داراست.[۳۰]
شهید صدر در یک جمع بندى معتقد است: تنظیم راه بشر به سوى ایده آل مطلق که عبارت از «تقرب الى الله» و کسب رضایت الهى است متوقف بر چهار امر است و این در واقع بنیاد تفکر سیاسى وى و اصل ثابت در اندیشه وى است که دیگر اجزای اندیشه وى بر آن مبتنى است. این امور عبارتاند از:
١. دید فکرى و ایدئولوژیکى روشن نسبت به ایده آل برتر. به نظر وى داشتن این دید در طول تاریخ متوقف بر عقیده به توحید بوده است.
٢. وجود یک نیروى روانى حاصل از این ایده آل، تا بتواند این نیروى روانى، به منزله سرمایه دائم و سوخت پیوستهای براى اراده بشر در طول تاریخ باشد. این نیروى روحى که از آن به نیروى سوخت اراده تعبیر میکنیم، از اعتقاد به مبدأ الهام گرفته و در عقیده به روز جزا و روز محشر که ادامه حیات این جهان است تجسم پیدا میکند.
٣. لازم است پیوند اصیلى بین انسان و ایده آل مطلق وجود داشته باشد. این پیوند اصیل در نقش پیامبرى ظاهر میشود و در واقع نقش پیامبران برقرارى همین ارتباط و پیوند است.
۴. پس از آنکه بشریت وارد مرحلهای شد که قرآن آن را مرحله اختلاف مینامد، کار به جایى میرسد که تنها آمدن بشیر و نذیر کافى نیست، بلکه لازم است بشریت متدین وارد میدان نبرد علیه خدایان ساختگى بشود و طاغوتها و ایده آلهاى پست را، که خود را قیم بشریت میدانند، سر جاى خود بنشاند. در این جنگها باید رهبرى داشته باشد که این مهم را رهبرى کند. این رهبر امام است این چهارمین شرط تنظیم راه بشر به سوى ایده آل مطلق است.[۳۱]
بنابراین گرچه اشکال حکومت در دورههاى مختلف ممکن است متفاوت باشد، اما رهبرى الهى در همه آنها شرط لازم است.
خاتمه
توجه به این نکته که اندیشه سیاسى هر متفکری پاسخى است به بحرانها و معضلات عصر خودش و نیز توجه به اصول ثابت در اندیشه سیاسى متفکران قدیم اسلامى همچون شهید صدر و نیز معیارهاى انعطاف و تغییر به ما کمک کرد تا تحول در اندیشه سیاسى آیت الله صدر را تبیین نماییم. به نظر میرسد که اندک تلاشهایى که تاکنون در تبیین تحولات اندیشه وى صورت گرفته است، با غفلت از پیش فرضهاى نگارنده بوده است. به هر حال توجه به شمّ فقاهتى ایجاب میکند که پیوسته اصل عمل به قدر مقدور در نظر باشد و بدانیم که فقها پیوسته به شرایط و امکانات واقعى نظر دارند. مثل این که گفته میشود وضو بگیرید و در شرایط فقدان آب یا ضرر داشتن آن، تیمم کنید. اندیشه سیاسى نیز در حوزه خارج از اصول ثابت داراى چنین مکانیزمیاست. در تمامى نظریهها اصل رهبرى الهى محفوظ است، اما اینکه برنامه اصلاحى باشد یا انقلابى یا چیزى بینابین، بسته به شرایط تغییر میکند. به هر حال این مقاله باید پژوهشى مقدماتى در این راه تلقى شود و نه بیشتر.
والله من وراء القصد
قم- تیرماه ١٣٧٨
[۱]. بشیریه، حسین. تاریخ اندیشههاى سیاسى در قرن بیستم، نشر نى، تهران، ١٣٧۶، ص ١۶.
[۲]. همان، ص ١۶.
[۳]. لک زایى ،نجف. اندیشههاى سیاسى محقق سبزوارى، مؤسسه آموزش عالى باقر العلوم، قم، ١٣٧٧، قسمت اول، صص ۴- ۵. همچنین ن.ک. به: قادرى، حاتم. اندیشه سیاسى غزالى، دفتر مطالعات سیاسى و بین المللى، تهران، ١٣٧٠، صص ٧١-٧٢.
[۴]. بر اساس گزارش هفته نامه الجهاد، شهید صدر این حزب را در ربیع الاول ١٣٧٧ هـ. ق برابر اساس گزارش هفته نامه الجهاد، شهید صدر این حزب را در ربیع الاول ١٣٧٧ هـ. ق برابر با اکتبر ١٩۵٧ م (پاییز ١٣٣۶ش.) تشکیل داد. اما در جزوهاى از شهید صدر، به نام «من فکر الدعوه» تاریخ تشکیل آن چند ماه بعد، یعنى اوایل ١٩۵٨ م. (زمستان ١٣٣۶ش) ذکر شده است. براى مطالعه بیشتر درباره این حزب و سایر اقدامهاى سیاسى آیت الله صدر ن.ک. به: مجموعه مقالات با عنوان «انقلاب اسلامى و ریشههاى آن، جلد٢، مقاله «ارتباط متقابل انقلاب اسلامى ایران و جنبش شیعیان عراق» (با تکیه بر اندیشه سیاسى صدر) صص: ٣۵٩-٣٩٨ و نیز: جمشیدى، محمد حسین. اندیشه سیاسى شهید رابع امام سید محمد باقر صدر(ره)، موسسه چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، تهران، ١٣٧٧، صص: ٣۵-۴۴.
[۵]. جزوه «الاسس الاسلامیه» در کتاب زیر منتشر شده است: الحسین، محمد. الامام الشهید السید محمد باقر الصدر دراسه فى سیرته و منهجه، دارالفرات، بیروت، ١٩٨٩ م – ١۴١٠ هـ. ق المحقق الاول، صص ٣٣۶-٣۵٩.
[۶]. الشورى، ٣٨.
[۷]. آنچه آمد خلاصهاى از نظریه حکومت شوراى بود که از منبع ذیل ارائه شد: کدیور، محسن. نظریههاى دولت در فقه شیعه، نشر نى، تهران، ١٣٧۶، صص: ١۶٠-١۶٧.
[۸]. الصدر، محمدباقر. الفتاوى الواضمه، الجزء الاول، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ١۴١٠ هـ. ق.، ١٩٨١ م، صص ١١۵ و ١٣۴. نیز السید محسن الطباطبایى، منهاج الصالحین، و بها مشه التعلیق علیه: السید محمد باقر صدر، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ١۴١٠ ق. قسم العبادات، ذیل مسأله ٢۵، ص ١١. نیز کدیور، پیشین، ص ١٢٨. نیز جمشیدى، پیشین، ص ٢٨۵.
[۹]. آنچه آمد خلاصهاى از نظریه صدر بود که از منبع ذیل ارائه شده: کدیور، پیشین، صص: ١۴٠-١٢٧. نیز حلقه چهار از مجموعه الاسلام یقود الحیاه با مشخصات زیر:
الصدر، محمد باقر، خلافه الانسان و شهاده الأنبیاء، دار التعارف للمطبوعات، بیروت، ١٩٧٩م، ١٣٩١ هـ. ق.
[۱۰]. البقره، ٣٠. آیات دیگر مورد استناد عبارتاند از: اعراف، ۶٩؛ فاطر، ٣٩؛ ص، ٢۶ و احزاب ٧٢.
[۱۱]. البقره، ١۴٣. آیات دیگر مورد استناد عبارتاند از: نساء، ۴١؛ مائده، ١١٧؛ نحل، ٢٩؛ حج، ٧٨؛ آل عمران، ١۴٠ و زمر ۶٩.
[۱۲]. حکیم، سید محمد باقر. النظریه السیاسیه عند الشهید صدر، دفتر آیت الله حکیم، تهران، ١۴٠٨ ق. ص ٩.
[۱۳]. جمشیدى، پیشین، ص ٢٨۶.
[۱۴]. همان، ص ٢٨٧.
[۱۵]. حکیم، پیشین، کدیور، پیشین، ص ١٢٨.
[۱۶]. حسین، پیشین، کدیور، پیشین، ص ١٢٨.
[۱۷]. حائرى، آیت الله سید کاظم حسینى. ولایه الامرنى عصر الغیبه، مجمع الفکر الاسلامى، قم، ١۴١۴ هـ. ق ص: ١٢٨ و ١۶٠. کدیور، پیشین، ص ١٢٨.
[۱۸]. کدیور، پیشین.
[۱۹]. لک زایى، پیشین، ص: ۵٧-٨۶.
[۲۰]. جعفرى، علامه محمد تقى، ترجمه و تفسیر نهج البلاغه، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ١٣۵٩، ج ۵، ص: ١٢٩-١٣٠. به نقل از: آئینهوند، صادق. تاریخ سیاسى اسلام، نشر رجاء، تهران، ١٣۶٢، ص٣٠.
[۲۱]. فضل الله بن روزبهانى خنجى اصفهانى، سلوک الملوک، به تصحیح و با مقدمه: محمد على موحد، خوارزمى، ١٣۶٢، صص ٧٩-٨٢. وى از علماى بزرگ اهل سنت است که در قرن نهم و اوایل قرن دهم هجرى مىزیسته است. نامبرده کتاب سلوک الملوک را براى عبیدالله خان حاکم بخارا نوشته است. وى از دشمنان سرسخت سلسله صفوى بود. گرچه خود ایرانى بود، اما به خاطر دشمنى با صفویه از ایران گریخت.
[۲۲]. براى مطالعه اندیشه اصلاحى سید جمال الدین اسد آبادى ن.ک. به: لک زایى، نجف و میراحمدى، منصور. زمینههاى انقلاب اسلامى ایران، انتشارات ائمه، قم، ١٣٧٧.
[۲۳]. براى مطالعه اندیشه اصلاحى آیت الله نائینى ن.ک. به: لک زایى و میراحمدى، پیشین.
[۲۴]. براى مطالعه اندیشه سیاسى امام خمینى(ره) ن.ک. به:لک زایى و میراحمدى، منبع پیشین. و نیز: لک زایى، نجف. منطق تحول در اندیشه و عمل سیاسى امام خمینى (ره)، منتشر شده در مجموع مقالات پژوهشى درباره انقلاب اسلامى با عنوان «جرعه جارى» به اهتمام: على ذوعلم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامى، تهران، ١٣٧٧. گفتنى است که در مقاله حاضر از الگوى پژوهشى مقاله منطق تحول در اندیشه و عمل سیاسى امام خمینى(ره) تبعیت کردهام.
[۲۵]. لک زایى، نجف. منطق تحول در اندیشه و عمل سیاسى امام خمینى(ره)، پیشین.
[۲۶]. صدر، سید محمد باقر، صوره عن اقتصاد المجتمع الاسلامى (حلقه دوم از مجموعه الاسلام یقود الحیاه)، دارالتعارف للمطبوعات، بیروت، ١٩٧٩م. ١٣٩٩ هـ. ق ص: ٢٢-٢۴.
در همین بحث شهید صدر در پاسخ کسانى که اشکال مىکنند که چگونه اسلامى مىتواند بعد از چهارده قرن، مشکلات اقتصادى امروز بشر را حل کند، پاسخ مىدهد که اینها غافلند از اینکه اسلام دو نوع حکم دارد: احکام ثابت که به صورت نص از طریق کتاب و سنت به ما رسیدهاند و احکام متحرک که برحسب ظرف زمان خود را نشان مىدهند.
[۲۷]. صدر، سید محمد باقر، از مبانى فکرى، حساب دعوت اسلامى، ترجمه حزب دعوت اسلامى، تهران، بى تا، ص ٢٧. به نقل از: جمشیدى، پیشین، ص ١١٩.
[۲۸]. همان، ص ١٢٠.
[۲۹]. همان، ص ١٢٩.
[۳۰]. صدر، سید محمد باقر. تئورى شناخت و جهان بینى در فلسفه ما، ترجمه سید حسین حسینى، بدر، تهران، ١٣۶٢، ص ١٧١. به نقل از جمشیدى، پیشین، ص٧.
[۳۱]. صدر، سید محمد باقر، سنتهاى تاریخ در قرآن، ترجمه دکتر سید جمال موسوى اصفهانى، جامعه مدرسین. قم، بى تا، صص ٢۴٠-٢۴٣.