[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«وَلَوْ یُؤَاخِذُ اللّهُ النَّاسَ بِظُلْمِهِم مَّا تَرَکَ عَلَیْهَا مِن دَآبَّهٍ وَلَکِن یُؤَخِّرُهُمْ إلَى أَجَلٍ مُّسَمًّى فَإِذَا جَاء أَجَلُهُمْ لاَ یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَهً وَلاَ یَسْتَقْدِمُونَ»؛ اگر خداوند، مردم را بهخاطر ستمکاری آنها مؤاخذه کند، هیچ جنبندهای را روی زمین رها نخواهد کرد. ولی آنها را تا زمان معینی به تأخیر خواهد انداخت. پس آنگاه که اجل آنها فرا رسد، دیگر لحظهای تأخیر و یا تقدیم نخواهند داشت. (نحل: ۶١) و آیه دیگری با همین مضمون (فاطر: ۴۵)
در این دو آیه شریف قرآن کریم میفرماید: اگر خداوند میخواست مردم را به سبب ستمکاری و گناهانی که مرتکب شدهاند، مورد مؤاخذه قرار دهد، هیچ جنبندهای از آنها باقی نمیگذاشت، یعنی همه را هلاک میکرد.
ترسیم مفهوم این آیات قرآنی با مشکل همراه شده است؛ زیرا بهطور عادی، همه مردم ستمکار نیستند. پیامبران، امامان و جانشینان آنها هم در بینشان حضور دارند. آیا این هلاکت و نابودی شامل حال آنها هم میشود؟ حتی برخی، از این دو آیه برای انکار عصمت پیامبران ـ علیهم افضل الصلاه والسلام ـ سوءاستفاده کردهاند.
حقیقت آن است که این دو آیه از عقوبت دنیایی سخن میگویند، نه عقوبت آخرتی. این دو آیه از نتیجه طبیعی ستمکاری و سرکشی امت سخن میگویند و در این صورت، این نتیجه طبیعی به ستمکاران یک جامعه اختصاص ندارد؛ بلکه همه افراد جامعه را با خصوصیات و عملکردهای مختلف شامل میشود.
زمانی که بنی اسرائیل در نتیجه ظلم، سرکشی و نافرمانیشان به سرگردانی در بیابان دچار شدند، این عقوبت تنها به ستمکاران اختصاص نیافت؛ بلکه شامل حال حضرت موسی علیهالسلام که پاکترین و شجاعترین آنها در مبارزه با ستمکاران و طاغوتها بود، نیز شد. شامل حال او هم شد؛ زیرا او هم از آن امتی بود که هلاکت نصیبشان شد. در نتیجه ستم و سرکشی آن قوم، همگی چهل سال سرگردان شدند و این سرگردانی موسی علیه السلام را نیز دربرگرفت.
پژوهش های قرآنی، ص ۶٨.”][/vc_column][/vc_row]