[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”قرآن پس از میدان آزادسازی درونی انسان، بلکه همراه با آن، وارد معرکه آزادی انسان در صحنه جامعه شد و همانگونه که در درون انسان بتهایی را که آزادی انسانیاش را سلب میکنند، نابود ساخت، بتهای اجتماعی را نیز از بین برده، بندگی انسان در برابر انسان را از میان برداشت: «قُلْ یَا أَهْلَ الْکِتَابِ تَعَالَوْاْ إِلَى کَلَمَهٍ سَوَاء بَیْنَنَا وَبَیْنَکُمْ أَلاَّ نَعْبُدَ إِلاَّ اللّهَ وَلاَ نُشْرِکَ بِهِ شَیْئًا وَلاَ یَتَّخِذَ بَعْضُنَا بَعْضاً أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ؛ بگو: اى اهل کتاب! بیایید به سوى سخنى که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزى را همتاى او قرار ندهیم و بعضى از ما، بعضى دیگر را ـ بهجای خداى یگانه ـ به خدایى نپذیرد.» (آلعمران:۶۴)
چهاینکه بندگی انسان در برابر خدا، سبب میشود که همه انسانها در یک ساحت در پیشگاه یک آفریننده و معبود قرار بگیرند و در نتیجه: هیچ ملتی نیست که حق استعمار ملتهای دیگر و به بردگی کشاندن آنها را داشته باشد؛ هیچ گروه اجتماعی وجود ندارد که حق داشته باشد ثروتهای سایر گروهها را غصب کند و آزادیهای آنان را از بین ببرد؛ هیچ انسانی نیست که اجازه داشته باشد خود را بت و معبود دیگران قرار دهد.
پژوهشهای قرآنی، ص٣٧٧.
“][/vc_column][/vc_row]