انسان مسلمان

امام حسین(ع) می‌خواست همه مصیبت‌ها و ازخودگذشتگی‌ها و دردهایی را که ممکن است یکجا بر سر کسی فرود آید، یکجا بر خود جمع آورد؛ زیرا هر چقدر هم که منش شکست در مشروعیت این کار شک کند که کسی برای کشته شدن خروج کرده است، هرگز شک نخواهد کرد که این کار نفرت‌انگیزی که سپاهیان بنی‌امیه و سپاهیان کژرو با باقیماندگان نبوت کردند، براساس هیچ معیار و اعتباری کار درستی نبوده است.

امام حسین(ع) ناگزیر بود خون خود را، فرزندان و کودکان و زنان و ناموس خود را و همۀ اعتبارهای عاطفی و تمام اعتبارهای تاریخی را وارد کارزار کند، حتی آثاری را که از دورۀ رسول خدا(ص) به‌جا مانده بود، حتی عمامه را، حتی شمشیر را و … . ایشان عمامۀ رسول خدا(ص) را برگرفت و شمشیر رسول خدا(ص) را بربست. همه این انگیزش‌های تاریخی و عاطفی را وارد کارزار کرد؛ چنین کرد تا هر راه و روزنی را بر منش شکست ببندد تا مبادا این منش به صحنه آید و به گونه‌ای بر این کار نیز اعتراضی بگذارد. چنین کرد تا وجدان انسان مسلمان شکست خورده‌ای را که اراده اش نابود شده، تکان دهد.

امامان اهل‌بیت، ص۵٣٨.