انسانیت

حسین علیه‌السلام کسی است که همه قداست‌های انسانیت را در یگانگیِ معجزه‌آسای خود خلاصه کرد. حیاتی در روح بی‌همتای او موج می‌زد که زندگی می‌ساخت؛ ازاین‌رو بر او گران آمد که این حیات را تنها برای خود بخواهد، پس آن را به عقیده‌ها بخشید و به نسل‌ها ارزانی داشت. این‌چنین زندگی حسین علیه‌السلام در هستی گستره یافت و از زندگی محدود یک انسان به زندگی گرانمایه و جاویدِ الگوی والای اسلام تبدیل شد و چنان وجدانی نیک‌خواه در دل نسل‌های آگاه بنی‌آدم ادامه یافت.
این‌چنین، عقیده، بالندگی و آمادگی خود برای جاودانگی را از روح و خون حسین علیه‌السلام گرفت، هم‌چنان‌که حسین علیه‌السلام بنیان و وجدان خود را از عقیده گرفته بود. از آن پس عقیده با حیات درخشان حسینی زندگی کرد، هم‌چنان‌که حسین علیه‌السلام با حیات عقیدتی پاک زندگی گذراند.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۵۷.

حسین علیه‌السلام، چراغ فروزنده انسانیت، نور خود را بر شبی از شب‌های قیرگون آدمی تاباند تا بر او بامدادی تابناک و درخشان بیافریند و او را در راه رسیدن به انسانیت دست گیرد و به جلای ناب اسلامی بپالاید و حقوق فردی و اجتماعی‌اش را به دستش دهد، پس از آن‌که حکومت‌های ترس‌افکن و برده‌ساز آن‌ها را از او برگرفته بودند، حکومت‌هایی که هیچ‌گاه به نگاه اسلام در حکمرانی و نظام‌مندی باور نداشتند.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۵۷.

اسلام قبل از هر چیز به آزادی رفتار عملی فرد از بندگی شهوات و بت‌ها اهتمام دارد و از آن پس به انسان اجازه می‌دهد که تا جایی که از حدود قوانین الهی خارج نشده است، هرگونه که می‌خواهد رفتار کند.
قرآن مجید می‌فرماید:
«خَلَقَ لَکُم مَّا فِی الأَرْضِ جَمِیعاً»؛ همه آنچه را در زمین است براى شما آفرید (بقره: ۲۹).
«وَسَخَّرَ لَکُم مَّا فِی السَّمَاوَاتِ وَمَا فِی الْأَرْضِ جَمِیعًا مِّنْهُ»؛ و همه آنچه را در آسمان‌ها است و آنچه را در زمین است از سوى خود براى شما مسخّر و رام کرد (جاثیه: ۱۳).
قرآن با این آموزه همه هستی را تحت تصرف انسان و آزادی او قرار می‌دهد، اما این آزادی، محدود به مرزهایی است که آن را با آزادی درونی از بندگی شهوت‌ها و آزادی بیرونی از پرستش بت‌ها، هماهنگ می‌سازد. اما آزادی عمل در پرستش شهوات و چسبیدن به زمین و مفاهیم زمینی و رها کردن آزادی حقیقی انسانی یا آزادی عملی در پرستش بت‌های بشری، نزدیکی جستن به آن‌ها، حرکت به دنبال منافع آن‌ها و دست برداشتن از رسالت بزرگ و حقیقی انسان در زندگی، چیزی است که اسلام هرگز اجازه نمی‌دهد؛ زیرا از سویی این کار نابود کردن عمیق‌ترین معانی آزادی انسانی است و از سوی دیگر اسلام آزادی را نه به معنای فراهم‌ کردن میدانی برای کشش‌های حیوانی در وجود انسان، بلکه جزئی از برنامه فکری و روحی کاملی می‌داند که انسانیت باید بر اساس آن بنیان بگیرد.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۷۹.