امیرالمؤمنین علیه‌السلام

امام [علی](ع) وقتی در آن لحظه جانکاه چشم گشود و امام حسن(ع) را ديد که می‌گريست و می‌دانست درگذشت پدرش درگذشت همه اميدهاست، خواست ايشان را هوشيار سازد که خط همچنان برجاست و تکليف همچنان ادامه دارد و پيروزیِ دسيسه بدان معنا نيست که سلاح بيندازيم.
آری، دسيسه پيروز شد ای پسرم! و به همين دلیل از ديار خود رانده خواهيد شد و به قتل می‌رسيد، اما بايد بِايستی تا با سم کشته شوی و برادرت حسين(ع) بايد بايستد تا با شمشير کشته شود…
وقتی امت از اراده و شخصيت خود به نفع متکبری از متکبران و فرعونی از فرعون‌ها دست بکشد، در معرض فروپاشی و ذوب شدن در کوره او قرار می‌گيرد. اما اگر تلاش برای بازگرداندن اين وجود به‌طور پيوسته باقی بماند ـ به اين صورت که همان تلاش خط علی و مکتب علی(ع) و شهدا و صدّيقان از ميان فرزندان علی(ع) و شيعيان علی(ع) استمرار پيدا کند ـ پس با اين تلاش اميد خواهد بود که امت وجود خود را بازيابد. دست‌کم اين تلاشِ پيوسته دستاوردی آنی دارد و آن استوارداری امت در برابر انحلال و ذوب شدن کامل در اراده و چارچوب آن حاکم [متکبر] است. و اين چيزی است که درواقع روی داد.

امامان اهل بیت علیهم السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۳۱۴.

امام [امیرالمؤمنین علیه‌السلام] -چنان که سرگذشت تابناک ایشان گویاست- برترین اسوه جهاد در راه هدف بزرگ اسلام بود. زندگی فرخنده ایشان از آن‌جا که در مسجد الحرام آغازش فرمود تا سرانجام که در خانه پروردگارش به شهادت رسید، سراسر، لهیب نبردی مقدس بود که در راه دین، هیچ نرمی نداشت و در کارِ تکلیف، هیچ سستی نمی‌ورزید و در راستای حق، هیچ کندی نمی‌کرد و هیچ چیز را برتر و فراتر از ایثار و فداکاری نمی‌دید.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۳۷۶.

«شماری از کسانی که در موضوع فدک جانبدار خلیفه هستند،‌ بر آنند که علی آن را از مسلمانان بازپس نستاند، بلکه روش ابوبکر را در پیش گرفت؛ بنابراین اگر زهرا را برحق می‌دانست و ادعای او را راست می‌شمرد، چنین شیوه‌ای در پیش نمی‌گرفت.
من بر آن نیستم که در پاسخ این سخن، باب تقیه را بگشایم و رفتار امیرالمؤمنین علیه‌السلام را با آن توجیه کنم. تنها به همین بسنده می‌کنم که به نظر من، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به شیوه صدّیق رفتار نکرده است؛ زیرا تاریخ به چنین چیزی تصریح نکرده است؛ بلکه به صراحت گزارش می‌دهد که امیرالمؤمنین علیه‌السلام باور داشته که فدک از آنِ اهل بیت است و چنان که خواهیم گفت، این باور را به صراحت در نامه به عثمان بن حنیف آورده است.
می‌توان گفت که امیرالمؤمنین علیه‌السلام درآمد فدک را به وارثان زهرا، یعنی فرزندان و شوهرش، می‌داد و این کار چنان نبود که سبب رواج خبرش شود؛ زیرا آن مال نزد خود وی بود و صاحبان شرعی‌اش نیز او و فرزندانش به شمار می‌رفتند. همچنین احتمال می‌رود که با رضایت او و فرزندانش ـ علیهم‌السلام ـ محصولات فدک را در راه تأمین منافع مسلمانان هزینه می‌کرده است.(١) احتمال سوم نیز این است که وی و فرزندانش، فدک را وقف نموده و آن را از صدقات عمومی قرار داده باشند».

(١) این نزدیک‌ترین احتمال است؛ زیرا احتمال نخست را خود امیرالمؤمنین علیه‌السلام در نامه به عثمان بن حنیف نفی نموده و فرموده است: «و گروه دیگر از آن دست شستند». احتمال سوم نیز به این دلیل بعید است که در آینده دور که فدک را به فاطمیان دادند، ایشان آن را پذیرفتند.

فدک در تاریخ

دلیل اهتمام وافر به احادیث رسیده از امام امیرالمؤمنین علیه‌الصلاهوالسلام جایگاه عظیمی است که این امام در اسلام دارد و امت اسلامی را وامی‌دارد که از چشمه زلالش بهره جویند و از رهگذر داده‌های او با اسلام آشنا شوند؛ زیرا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم، علی علیه‌السلام را پس از خود فقط به عنوان مرجع اعلی در عرصه اجتماعی منصوب نفرمود، بلکه او را به عنوان عالیترین مرجع، هم در عرصه اجتماعی و هم در زمینه علمی، منصوب کرد؛ پس دو مرجعیت به صورت الهی و نبوی به امام علی علیه‌السلام واگذار شده است:
یک. مرجعیت اجتماعی امت که زمام رهبری بالفعل مسلمانان در عرصه‌های مختلف زندگیشان را به امام علی علیه‌السلام می‌سپارد.
دو. مرجعیت فکری و تشریعی امت که پس از کتاب خدا و سنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم، امام علی علیه‌السلام را به عنوان عالی‌ترین منبع معارف مختلف اسلام از قبیل احکام و تشریعات و ارزشها و مفاهیم، قرار می‌دهد.
زیباترین بیان نبوی برای مرجعیت اول، حدیث غدیر و برای مرجعیت دوم حدیث ثقلین بود.

بارقه‌ها، ص ۵۴۵.

در آخرین ساعات یکی از شب‌های قدر، سید علی اکبر حائری استاد خویش، آیت‌الله سید محمدباقر صدر را در حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌بیند و تحت تأثیر حالات معنوی او،‌ بی‌آنکه استاد متوجه شود او را زیر نظر می‌گیرد.
وقتی زیارت آیت‌الله صدر تمام می‌شود، سید علی اکبر پشت سر استاد راه می‌افتد و وقتی به در خانه می‌رسد جلو می‌رود و به او سلام می‌کند. سید صدر به‌رغم نامناسب بودن وقت او را در خانه می‌پذیرد. سید علی اکبر حائری به نشانه پوزش، دست استاد را می‌بوسد. سپس ابراز می‌کند که در صحت این مطلب که از یکی از علما نقل شده: «بهترین عمل در شب قدر گفت‌وگوی علمی است» تردید دارد و در این باره می‌پرسد: «برترین اعمال در شب قدر چیست؟»

شهید صدر جوابی به این مضمون می‌دهد: «آنچه اکنون به نظر من می‌آید این است که برترین اعمال در شب قدر عملی است که بیشترین تأثیر را در ارتباط روحی و معنوی با خداوند متعال داشته باشد».

ر.ک: السیره والمسیره فی حقائق ووثائق ج‏۲، ص: ٢٧٨.