امام علی علیه‌السلام

متن نامۀ شهید صدر به مرحوم آیت‌الله سید هادی خسروشاهی

بسم الله الرحمن الرحيم‏
حضرة العلامة البحّاثة الحجة السيد هادي الخسروشاهي دامت ألطافه‏
السلام عليكم ورحمة الله وبركاته‏
وبعد، فما كان أشوقني إلى رسالة كريمة منكم أقرأ فيها روحكم العالية وألمس ألطافكم الرفيعة وأحسّ عواطفكم الأخوية حتى منّ الله عليّ بما أرجوه قبل بضعة أيام، فوصلني كتابكم العزيز فسررتُ به سروراً كثيراً وشكرتُ لكم ألطافكم الكثيرة على المخلص، وساءني جدّاً عدم وصول جوابٍ لكم على رسالتكم الثانية مع العلم بأني بادرتُ في حينه إلى كتابة الجواب على الرسالة الثانية وأرسلته بالبريد، فكان البريد هو السبب في تأخّرها وفي خجلي معكم لا كثرة أشغالي، فإن أشغالي بالرغم من كثرتها لا تعيقني عن المبادرة إلى التشرف بالجواب على رسائل أخوية عالية عزيزة على قلبي قريبة إلى روحي كرسائلكم الكريمة.

وقد أخبرتكم في جوابي على رسالتكم الثانية أني أرحّب كل الترحاب بالترجمة [لکتاب الإمام علي صوت العدالة الإنسانية] إذا كانت مقرونة بالتعليق اللازم من وجهة النظر الإسلامية، أسأل الله أن يوفّقكم في جهادكم العلمي الشامخ وينجز على يديكم الكريمتين الترجمة بالشرط المذكور ويجعل من قلمكم أداة توجيه وهداية للمسلمين.

وقد سرّني بصورة خاصة بحثكم القيم عن تاريخ العراق الجهادي وموقف العلماء فيه، فلعمري إن من الضروري لنا اليوم إبراز هذه الجوانب التاريخية من حياتنا التي تبرهن على المواقف الجبّارة التي لعبها الإسلام ضد الاستعمار والمستعمرين متمثلًا في علمائه وقادته الفكريين.

وأما كتاب اقتصادنا فقد صدر الجزء الأول منه حديثاً، وسوف أرسل إليكم ثلاث نسخ منه: إحداها لفضيلتكم، والأخرى أرجو تقديمها إلى [مجلة] «مكتب اسلام» الذي أرجو أن يكتب رأيه في الكتاب مفصلًا تحت إشرافكم، ونسخة ثالثة لسيدنا المعظم آية الله الحجة السيد محمد حسين الطباطبائي أرجو منكم التفضل عليّ بتقديمها إليه بالنيابة عني، ويا حبذا لو ساعده وقته على أن يتفضل بكتابة بحث حول الكتاب وإرساله إليّ.
وختاماً تقبّلوا أرفع وأزكى الحيّات الأخوية والعواطف الروحية من‏ مخلصكم محمد باقر الصدر.

ترجمه:

بسم الله الرحمن الرحیم
حضرت علامۀ محقق حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید هادی خسروشاهی دامت‌الطافه

سلام علیکم و رحمت الله و برکاته
چقدر مشتاق یکی دیگر از نامه‌های ارجمند شما بودم تا در آن روح بلندتان را بخوانم و محبت‌های والایتان را لمس و عواطف برادرانه‌تان را حس کنم؛ تا اینکه خداوند چند روز پیش بر من منت نهاد و امیدم محقق شد و نامۀ ارزشمند شما به‌دستم رسید و مرا بسیار شادمان کرد. از محبت‌های بسیار شما بر این ارادتمندتان تشکر می‌کنم. همچنین از اینکه جواب نامۀ دومتان به شما نرسیده، بسیار ناراحت شدم. بدانید که به‌محض دریافت نامۀ دومتان، پاسخش را نوشتم و با پست ارسال کردم. بنابراین علت تأخیر جواب و مایۀ شرمساری من پُست بود، نه فراوانی کارها؛ زیرا کارهایم بااینکه بسیار زیادند، هرگز مرا از افتخار نوشتن جواب نامه‌هایی مانند نامه‌های شما بازنمی‌دارند؛ نامه‌هایی برادرانه و ارزشمند که برای قلبم عزیز و به روحم نزدیک هستند.

در جواب به نامۀ دوم شما برایتان بیان کردم که من از ترجمه [کتاب الإمام علی صوت العدالة الإنسانية] کاملاً استقبال می‌کنم، مشروط بر اینکه دارای توضیحات لازم از لحاظ دیدگاه اسلامی باشد. از خداوند می‌خواهم شما را در جهاد علمی والایتان موفق بدارد و ترجمه را با رعایت شرط یادشده به‌دست مبارکتان تحقق بخشد و قلم شما را ابزار ارشاد و هدایت مسلمانان قرار دهد.

پژوهش ارزشمند شما درباره تاریخ جهادی عراق و جایگاه علما در آن مرا به‌طور ویژه خرسند کرد. به جان خودم سوگند امروز بر ما واجب است که این جنبه‌های تاریخی از سرگذشتمان را بیان کنیم و مواضع محکمی را که اسلام در قامت علما و رهبران فکری‌اش برضد استعمار و استعمارگران داشته است نشان دهیم.

جلد اول کتاب اقتصادنا به‌تازگی چاپ شده که سه نسخه از آن را برایتان خواهم فرستاد: یکی برای جنابتان، دیگری برای تقدیم به مجلۀ «مکتب اسلام» که امیدوارم نظرش را تحت اشراف شما درباره کتاب به تفصیل بنویسد و نسخۀ سوم برای سرور معظم آیت‌الله سید محمدحسین طباطبایی که از شما می‌خواهم به من لطف کرده و به نیابت از من کتاب را به ایشان تقدیم کنید. چقدر خوب می‌شد اگر وقت ایشان اجازه می‌داد مطلبی درباره کتاب بنویسند و برای من بفرستند.
در پایان برترین و خالصانه‌ترین درودهای برادرانه و عواطف روحی را از ارادتمندتان محمدباقر صدر پذیرا باشید.

 

«… پس حکومت بر اساس مفهوم امام علی علیه‌السلام از اسلام نه دستاویزی است برای رسیدن به توانگریِ حرام و منصب پهناور، و نه ابزاری است برای زور و برتری و چیرگی، و نه وسیله ای است برای شکم بارگی و آسایش و سیر کردن خاندان و یاران، و نه دستگاهی است که برای طایفه ای تملق کند و یا به وسیله آن، گروهی به حساب دیگران به نان و نوا برسد؛ بلکه حکومتِ حقیقت و عدالت و اجرای درست احکام خداوند بر بندگان است. اگر این ارزش‌ها از دست برود، حکومت در دید علی علیه‌السلام و اسلام هیچ ارزشی نخواهد داشت».

«امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام»،‌ ص ٣٧٩.

چنان چه از تاریخ تجربه اسلامی بگذریم و به واقعیت امروزین این تجربه بنگریم، می‌بینیم که آن علوی بزرگ که مبارزه ملتش را زیر پرچم اسلام رهبری کرد تا آن که خداوند او را یاری نمود و امپراطوری شاه با تمامی گنجینه‏‌هایش به دست او افتاد و پیروزمندانه به دیار خود بازگشت، خانه‌‏ای را بر خانه قدیمی‏‌اش (در قم) ترجیح نداد، بلکه به همان خانه‌‏ای که ستم‌گران نزدیک بیست سال پیش از آن جا او را تبعید کرده بودند، بازگشت تا شاهدی باشد بر این که امام علی علیه‌السلام تنها یک فرد معین نبود که تمام شده باشد، بلکه او خط اسلام بود که هرگز پایان نمی‏‌‌پذیرد.

اسلام راهبر زندگی، ص ٢٠٨.

یکی از تلخ‌ترین و دشوارترین چیزهایی که ممکن است یک رهبر یا یک پیشوا یا یک صاحب روش را آزار دهد، این است که با جماعتی به سر بَرد که با او هم‌کنشی فکری ندارند و با اهداف او زندگی نمی‌کنند و با خط او پیش نمی‌روند. با مردمانی روبه‌رو شود که همه چیز خود را در راه آنان نثار می‌کند، اما آنها اصلاً احساس نمی‌کنند که همه این‌ها در راه آنان است. از این گذشته، به او و به نیت او و به انگیزه‌های او شک هم می‌کنند. این همان آزمون جانکاهی است که امام (علی علیه‌السلام) را که برترین درود و سلام بر ایشان باد، می‌آزُرد .
اما به‌رغم این آزمون، باز از توان امام کاسته نشد و اراده ایشان سست نشد. تا واپسین دم ایستاد و تلاش کرد تا از روح بزرگ خود در این جامعه متلاشی که رو به شک و توقف بُرده، بدمد. تلاش می‌کرد از روح بزرگ خود در آنان بدمد تا این‌که سرانجام در مسجد کوفه به شهادت رسید. برترین درود و سلام بر او باد .

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۳۴۱.