امام حسین علیه‌السلام

انقلاب علیه حکومت یا حاکم، بنیان موضع امام حسین(ع) برابر دشمنان اسلام در عصر ایشان بود.
این انقلاب علیه حکومت یا حاکم با مفهوم اسلامی درباره مراتب مخالفت با حاکم پیوند دارد و به حکم شرعی اسلام دراین‌باره مرتبط است که از یک حکومت تا حکومت دیگر و از وضعیت یک حاکم تا وضعیت حاکم دیگر متفاوت است.

امامان اهل‌بیت، ص۴۴١.

عقوبت دنیایی به ستمکاران جامعه اختصاص ندارد؛ بلکه همه افراد جامعه را با خصوصیات و عملکردهای مختلف شامل می‌‌‌شود.

زمانی که بنی‌‌‌اسرائیل در نتیجه ظلم، سرکشی و نافرمانی‌‌‌شان به سرگردانی در بیابان دچار شدند، این عقوبت تنها به ستمکاران اختصاص نیافت؛ بلکه شامل حال حضرت موسی(ع) نیز شد که پاک‌‌‌ترین و شجاع‌‌‌ترین آنها در مبارزه با ستمکاران و طاغوت‌‌‌ها بود. شامل حال او هم شد؛ زیرا او هم از آن امتی بود که هلاکت نصیبشان شد. در نتیجه ستم و سرکشی آن قوم، همگی چهل سال سرگردان شدند و این سرگردانی، موسی(ع) را نیز دربرگرفت.

زمانی که در نتیجۀ انحراف مسلمانان، بلا و عذاب بر آنان واقع شد، یزید‌‌‌‌‌‌بن‌‌‌معاویه به حکومت رسید و با مال و جان و آبرو و عقاید ایشان هر چه خواست کرد. این بلا تنها به ستمکاران جامعه اسلامی اختصاص نیافت؛ امام حسین(ع) را نیز دربرگرفت و آن امام معصوم که پاک‌‌‌ترین، عادل‌‌‌ترین و بهترین آنها بود همراه با یاران و اهل‌‌‌بیتش به فجیع‌‌‌ترین شکل به شهادت رسید.

اینها همه، منطق سنت تاریخ است. هنگامی که براساس سنت تاریخ، در این دنیا بر جامعه‌‌‌ای عذاب نازل شود، تنها به ستمکاران آن جامعه اختصاص ندارد. به همین دلیل قرآن کریم می‌‌‌فرماید: «وَ اتَّقُوا فِتْنَةً لا تُصيبَنَّ الَّذينَ ظَلَمُوا مِنْكُمْ خَاصَّةً وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَديدُ الْعِقابِ» (از فتنه‌‌‌ای که فقط به ستمکاران اختصاص ندارد، پرهیز کنید و بدانید که همانا خداوند سخت مجازات کننده است).

سنت‌های الهی در قرآن کریم، ص۶١_۶٢.

«… بنابراین، بزرگداشت امام حسین علیه‌السلام در روز ولادت یا شهادت یا در ایام حماسه بزرگ زندگی او، برای ما تنها یادآوری یک گذشته باشکوه نیست، بلکه این مناسبت‌ها بیانگر جزئی از بنیان اساسی وجود یک امت است؛ از این رو وقتی امت اسلام در مناسبت‌های مربوط به امام حسین و امام علی علیهماالسلام و دیگر مناسبت‌های اسلامی، به برپایی آیین‌های اسلامی می‌پردازد، در واقع وجود خودش را به عنوان یک امت تحکیم می‌کند و توجهش را به عناصر اساسی این وجود بیشتر می‌نماید».

بارقه‌ها، ص٢١٨.

وقتی امام حسین علیه‌السلام قیام کرد و بر آن شد تا خون خود را در راه اسلام نثار کند، سرآغاز خطی از کژروی را پیش رو داشت. ما اکنون در اوج این خط به‌سر می‌بریم. ما در بحران این خط و بیشترین حد ممکن از اوج‌گیری سویه‌های این خط به‌سر می‌بریم. بنابراین فریاد نصرت‌خواهی اسلام امروز گسترده‌تر و بزرگ‌تر است.
امروز هر یک از ما و هر یک از مسلمانان هم‌چنان فراخوانده می‌شود ـ همان‌گونه که عبیدالله بن حرّ جعفی فراخوانده شد ـ تا از منافع خود، از وجود خود، از هستی خود، از هوس‌های خود و از خواسته‌های شخصی خود برای هم‌دستی در نجات اسلام چشم بپوشیم؛ در راه نجات مسلمانان، در راه بازگرداندن اسلام به زندگی، در راه رفع این وهن از بزرگی و ارجمندی‌های مسلمین.
هر مسلمانی می‌تواند در این روند، کم یا زیاد هم‌دست شود؛ در حدود امکانات و توانایی‌هایش.
مشارکت فقط به این‌گونه نیست که شمشیر برگرفته شود. برگرفتن شمشیر ممکن نیست جز پس از هم‌دستی‌های درازمدت. بنابراین گونه‌ای همکاری پیش از برگرفتن شمشیر در کار است.
اگر هر یک از ما بگوید که من نمی‌توانم شمشیر برگیرم، بنابراین هیچ تکلیف و مسئولیتی بر من نیست، این بِدان معناست که او هیچ روزی نخواهد توانست شمشیر برگیرد.
برگرفتن شمشیر یک گونه از گونه‌های هم‌دستی است. این بالاترین گونه هم‌دستی است و ممکن نیست این‌گونه به یکباره پدید آید.
باید هر مرد و زن مسلمان به اندازه امکان و شرایط فکری و عملی و اجتماعی خود برای اجابت این کمک‌خواهی هم‌دست شود. برای پاسخ دادن به این فریاد، برای نجات این مجروحی که هر روز زخم می‌خورد و هر روز به ریشخند گرفته می‌شود و هر روز احکامش به چالش کشیده می‌شود و هر روز تشریعاتش به دیوار کوبیده می‌شود.
خداوندا ما را از شیعیان امام حسین علیه‌السلام و راهیان خط او و اجابت‌گران فریاد او قرار ده.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۶۴.

از خداوند خواستارم که ما را چنان نکند که امام حسین علیه‌السلام را بکشیم حال آن که بر او می گرییم. ما را چنان نکند که اهداف حسین علیه‌السلام را بکشیم در حالی که بر او می گرییم.
امام حسین علیه‌السلام انسانی محدود نیست که از فلان سال زیست و در فلان سال جان سپرد. امام حسین علیه‌السلام، کلیت اسلام است. امام حسین علیه‌السلام کل اهدافی است که این امام والا به خاطرش از خود گذشت. این اهداف، امام حسین علیه‌السلام است؛ چراکه این‌ها روح ایشان و اندیشه ایشان و دل ایشان و عواطف ایشان است. کل محتوای امام حسین علیه‌السلام این اهداف است، این ارزش‌ها است که در اسلام نمود یافته است.
هم‌چنان که کوفیان حسین علیه‌السلام را می‌کشتند و گریه می‌کردند، این خطر بزرگ هست که ما هم به همان بدبختی دچار شویم؛ این که حسین علیه‌السلام را بکشیم در حالی که می گرییم. باید مطمئن شویم که دست‌کم قاتل گریان حسین علیه‌السلام نباشیم.
گریستن به این معنا نیست که ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم؛ زیرا اگر گریه به تنهایی به این معنا باشد که کسی از قاتلان حسین علیه‌السلام نیست، بنابراین عمر بن سعد هم قاتل حسین علیه‌السلام نبود، چون عمر بن سعد خودش هم گریست.
وقتی زینب ـ که درود و سلام بر او باد ـ آمد و بر کاروان اسیران و قربانیان گذر کرد، وقتی رو سوی برادرش کرد، وقتی رو سوی رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله کرد تا از ایشان یاری بخواهد و کمک طلبد، یا که ایشان را از پیکر امام حسین علیه‌السلام که زیر آسمان بود، خبر دهد، از اسیران که به هر سو پراکنده بودند، از کودکان که در زنجیر بودند، وقتی جد خود را از این همه خبر داد، غریو گریه همه قاتلان برخاست، خون‌خواران گریستند و آنانی که چنان جنایاتی کرده بودند، گریستند؛ خود آنان هم گریستند.
بنابراین گریه به تنهایی ضامن نیست، عاطفه به تنهایی ضامن نیست تا ثابت کند این ـ دارنده عاطفه ـ در موقعیتی قرار ندارد که امام حسین علیه‌السلام را یا اهداف امام حسین علیه‌السلام را بکُشد.

امامان اهل بیت علیهم السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۱۷.

باید آزمود، باید تأمّل کرد، باید تدبر کرد، باید اندیشید؛ تا بلکه مطمئن شویم که ما از قاتلان حسین علیه‌السلام نیستیم.
همین که امام حسین علیه‌السلام را دوست بداریم، همین که امام حسین علیه‌السلام را زیارت کنیم، همین که بر امام حسین علیه‌السلام بگرییم، همین که پیاده به زیارت امام حسین علیه‌السلام برویم، همه این ها کارهایی والاست، خوب است، عالی است، ارزشمند است، اما این کار ارزشمند، ضامن و دلیل کافی نیست تا ثابت کند که ما در قتل امام حسین علیه‌السلام هم دست نیستیم؛ زیرا امکان دارد انسانی همه این کارها را از روی عاطفه انجام دهد و در همان هنگام در قتل امام حسین علیه‌السلام هم دست شود.
باید از خود حساب بکشیم، باید در کردارمان تأمل کنیم، باید در زندگی مان با میزان بیشتری از اندیشه و ژرف نگری و همه جانبگی موضع گیری کنیم و برای همه پیامدها و شرایط آماده باشیم؛ تا مطمئن شویم که ما ـ از دور یا نزدیک، به طور مستقیم یا غیرمستقیم ـ در قتل امام حسین علیه‌السلام حضور نداریم.

امامان اهل بیت علیهم السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۱۷.

حسین علیه‌السلام حکومت اسلام را به پا نداشت، اما برای حکومت اسلام تاریخ نهاد و حقایق زرین آن را نگاشت و نظام آن را با جوهری از خون پاک برای همیشه روزگار ثبت کرد.
روز طفّ، تاریخی شکوهمند برای روز غدیر بود و آن خون پاکی که بر زمین کربلا جاری شد، برهانی بود بر این‌که روح اسلام فراتر از منطق جبهه مخالف و حکومت‌های آن است.
روز طفّ روز قیامت کبری بود که شرف حکومت و اعتبار حاکمان را بر باد داد و حقایق اسلام را در عرصه‌ای خونین و هراسناک ـ با قهرمانی بی‌نظیری در تاریخ انسان ـ برای مسلمانان آشکار نمود.
امام به این بسنده نکرد، بلکه در آن جایگاه والا از همه انسانیت یاری خواست و صدای الهی‌اش در پی کمک و یاری پژواک انداخت. این‌چنین تاریخ اسلام از فداکاری‌های کریمانه و ایثارهای نیک‌خواهانه و جنبش‌های توانمند آزادی‌خواه سرشار شد. این صدا در گوش انسانیت طنین‌انداز خواهد ماند و آدمیان را سوی مرگ برخواهد انگیخت تا برایشان زندگی بیافریند و سوی فداکاری خواهد انگیخت تا کرامتشان را به دستشان دهد و به آنان خواهد آموخت که چگونه فرد زندگی‌اش را به امت تقدیم می‌کند و جزئی از زندگی سراسر امت می‌شود.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۶۱.

حسین علیه‌السلام کسی است که همه قداست‌های انسانیت را در یگانگیِ معجزه‌آسای خود خلاصه کرد. حیاتی در روح بی‌همتای او موج می‌زد که زندگی می‌ساخت؛ ازاین‌رو بر او گران آمد که این حیات را تنها برای خود بخواهد، پس آن را به عقیده‌ها بخشید و به نسل‌ها ارزانی داشت. این‌چنین زندگی حسین علیه‌السلام در هستی گستره یافت و از زندگی محدود یک انسان به زندگی گرانمایه و جاویدِ الگوی والای اسلام تبدیل شد و چنان وجدانی نیک‌خواه در دل نسل‌های آگاه بنی‌آدم ادامه یافت.
این‌چنین، عقیده، بالندگی و آمادگی خود برای جاودانگی را از روح و خون حسین علیه‌السلام گرفت، هم‌چنان‌که حسین علیه‌السلام بنیان و وجدان خود را از عقیده گرفته بود. از آن پس عقیده با حیات درخشان حسینی زندگی کرد، هم‌چنان‌که حسین علیه‌السلام با حیات عقیدتی پاک زندگی گذراند.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۵۷.

… از سوی سوم: امام حسین علیه‌السلام همه شرایط عاطفی را نیز در حرکت خود گرد آورد تا از این شرایط عاطفی هم در راستای تکان دادن وجدان امت بهره بگیرد.
شاید عبدالله بن عمر نفهمیده باشد امام چه می گوید؛ وقتی ایشان به او فرمود: خودم می دانم که کشته می‌شوم. عبدالله بن عمر عرض کرد: سرورم! با زنان چه کار دارید؟ چرا حریم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم را با خود می برید؟ فرمود: زیرا خداوند خواسته آنان را اسیر ببیند.
این خواست، اراده ای تکوینی نبوده، بلکه اراده ای تشریعی بوده است. یعنی خداوند خواسته زنان حریم پیامبر همراه ایشان باشند تا در این آزمون دشوار شریک باشند، در ستم طاغوتیان بنی‌امیه (به اهل بیت) شریک باشند. تا این عاملی باشد که به تکان دادن وجدان امت کمک کند.
ایشان پیوسته این شرایط عاطفی را نیز گرد آورد و پیوسته کوشید تا هر که را می بیند برانگیزد؛ حتی عبدالله بن عمر را، حتی دشمنان و ستیزه جویان خود را .
فرمود: ای عبدالله بن عمر! یاری کردن مرا وانگذار. یعنی یاری کردن من به این نیست که مرا ببوسی و تکریم کنی، بلکه یاری کردن من به این است که در خط من گام بگذاری، به این است که خونت را نثار خطی کنی که من خونم را نثارش می‌کنم. این بوسیدن و این تکریم ناچیز نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم ارزشی ندارد.
ایشان می کوشید تا وجدان امت را تکان دهد. وجدان یکایک افراد امت را تکان دهد. اما امت در خواب بود، امتی که اراده‌اش مرده بود.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۶٠.

آیا دنیا پیش روی حسین علیه‌السلام نبود؟! آیا دنیا با همه بهره‌ها، با همه اغواگری‌ها، با همه جاه و مقامش و با همه اموالش پیش‌روی حسین علیه‌السلام نبود؟! هیچ جاه و مال و بهره‌ای از بهره‌های این دنیا نبود که در دسترس حسین علیه‌السلام نباشد، اما همه این دنیای مهیا، در نگاه حسین علیه‌السلام هیچ ارزشی نداشت؛ زیرا این دنیا، دنیای دعوت‌کننده به دین نبود، بلکه دنیای سست‌عنصران و لغزش‌گران بود و حسین علیه‌السلام سست‌عنصر و لغزش‌گر نبود. او دنیا را در یک سو و دین را در سویی دیگر یافت و در کنار دین ایستاد و جنگید تا آن‌که به شهادت رسید.
این لحظات کشمکش بین دنیا و دین است که یک مبلّغ در آن‌ها سقوط یا صعود می‌کند، این لحظات است که مبلّغ دین در آن‌ها پیروز می‌شود یا شکست می‌خورد.

بارقه‌ها، ص۴۰۵.