فیلم

روایت شخصیت شهید صدر از زبان شاگردان و اطرافیان ایشان.

خاطره‌ای کمتر شنیده‌شده از ارتباط شهید صدر با امام خمینی (ره) از زبان آیت‌الله محسن اراکی.

برنامه راز با اجرای نادر طالب‌زاده، پخش شده در تاریخ ۲۸فروردین ۱۳۹۶.

با حضوری دکتر رافائل مائوریللو، صدرپژوه و اسلام شناس ایتالیایی و حجت الاسلام سید امید موذنی، معاون پژوهشی پژوهشگاه شهید صدر.

آیت‌الله احمد مبلغی، استاد درس خارج حوزه علمیه قم، عضو مجلس خبرگان رهبری، رئیس مرکز تحقیقات اسلامی مجلس شورای اسلامی، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی و مؤسس و رئیس مرکز پژوهش‌های دینی تطبیقی «التجدید» در لبنان، از ویژگی‌های اندیشه شهید صدر در آثارش می‌گوید:

یک قسمت نیز ویژگی‌های اندیشه‌های بیرون‌آمده از شهید صدر در قالب کتاب‌ها، مقالات، بحث‌ها و محاضراتشان است؛ یکی از این ویژگی‌ها اینکه نسبت عمیقی با نو دارد؛ یعنی یا نوسازی می‌کند یا ایجاد نو و نوآوری می‌کند. چیز تکراری در کلام ایشان نمی‌بینیم.

شهید صدر حتی وقتی به قواعد اصولی می‌پردازد که دیگران مطرح کرده‌اند، آن قواعد را با قالب‌های نو و محتواهای جدید می‌آورد؛ برای مثال قاعده «انصراف» قبل از شهید صدر و کلام ایشان بسیار متفاوت است، نو هست اصلاً چیز دیگری شده است؛ بال و پر عمیق، محتوای جدید و قابل‌استفاده پیدا کرده است.

یا قاعده «تراکم ظنون» را ببینید در کلام اصولیون، وقتی در دستگاه فکری ایشان می‌آید و می‌شود حساب احتمالات. قاعده «سیره متشرعه» وقتی می‌آید در کلام ایشان، یک‌دفعه ابعاد، اجزا، محتوا، پیشینه و پشتوانه عمیقی پیدا می‌کند و در دل همین خرده‌قواعد زیادی مطرح می‌شود. یا «سیره عقلائیه»، یا قاعده «مناسبات حکم و موضوع» یک چیز دیگر می‌شود. قاعده «فهم عرفی» در کلام ایشان می‌شود قاعده «فهم اجتماعی»؛ قاعده فهم اجتماعی حرکت بزرگی است تا انسان بتواند واقعیت‌های اجتماعی و ابعاد اجتماعی اندیشه‌های اسلام را بخواند و قرائت کند و ایشان از قاعدۀ فهم عرفی قاعدۀ فهم اجتماعی را می‌سازد.

پس یکی از ویژگی‌های ایشان این است که اندیشه‌هایشان نسبت عمیق و تنگاتنگی با نو دارد و کلیشه و تکرار در کلام ایشان به‌ندرت یافت می‌شود؛ اگر هم باشد در کنارش ابداعی وجود دارد.

دوم اینکه اندیشه ایشان به‌دنبال حل مشکل و مسئله است؛ حرف غیرقابل‌فهم یا غیرقابل‌اجرا در کلام ایشان کم است؛ یک رویکرد برجسته عمیق کاملاً آشکاری در افکار ایشان مشاهده می‌شود (هم در فقه، هم اصول، هم فلسفه و هم تفسیر) که به‌دنبال این است که مسئله‌ای را حل کند و ثمره عملی داشته باشد.

شهید مشکلاتی را که در ذهن جامعه تصور شده، با نگاه فکری بررسی می‌کند و با تولید فکر سعی می‌کند آن مشکل را به‌سمت حل‌شدن ببرد و برطرف کند؛ این نوع نگاه در برخی شاگردان ایشان هم وجود دارد؛ مثل مرحوم آیت‌الله هاشمی شاهرودی که فقهشان از فقه استادشان متأثر بود و در فقشان رویکرد به حل مشکل در مسئله را داشتند و تا می‌توانستند زوایا را می‌تکاندند که شاید قاعده حلی آنجا نهفته باشد. این در یک سطح عمیق‌تر، بالاتر، اساسی‌تر و منطقی‌تر در شهید صدر وجود داشته است.

سوم اینکه اندیشه ایشان به تعبیر عربی یک اندیشه تجزئی، یعنی جزءجزءکردن بود، نه سربسته‌گویی؛ اینکه بتوانی لایه‌های مسئله را از هم بازکنی و بشکافی و یک مسئله را به چند مسئله تبدیل کنی یا ابعاد یک مسئله را بازکنی. این نگاه تجزیه‌ای و خُرد کردن، علامت نبوغ، علم و پیشرفت علم است؛ شاخصه پیشرفت علم، تجزیه است؛ هرجا که سربسته‌گویی هست، معلوم می‌شود که آنجا علم وجود ندارد و اگر هم باشد تکرار است. ازآنجاکه ایشان تکرار نمی‌کرده، نگاه تجزیه‌ای بسیار قوی، درعین‌حال منظومه‌ای داشته است. این خیلی مهم است که شما هم خُرد کنی و هم نگاه منظومه‌ای، اجتماعی، مجموعه‌ای، هماهنگ، نظم‌بخش و جهت‌دهنده نیز داشته باشید.

دیگر ویژگی شهید صدر این است که فکر ایشان از یک بُعد عمیق تاریخی برخوردار است؛ شما رنگ‌ولعاب تاریخ را در فکر ایشان می‌بینید؛ ایشان در مطالعه هر اندیشه، به‌دور از سابقه و پیشینه آن فکر نبوده است؛ فکرشان را بر اساس نگاه به گذشته شکل داده‌اند؛ اصالت با همه حقیقت خود در فکر ایشان تبلور داشته است؛ یعنی فکر ایشان نمی‌تواند اصیل نباشد، اصالت و معاصرت را با هم داشته است؛ یک پایه نگاه او به جدید و زندگی مردم است، و پایه دیگر نگاه او به گذشته است؛ این دو را در کنار هم داشته است.

ازاین‌رو شما در اندیشه‌های ایشان بوی تاریخ را استشمام می‌کنید؛ درعین‌حال بوی زمان را هم استشمام می‌کنید؛ چون خود ایشان تصریح می‌کند که ما باید خصایص انسان معاصر و جامعه معاصر را بشناسیم و در فقه و در دانش‌های خود آن خصایص و ویژگی‌های انسان را اعتبار کنیم.

پس اینکه یک شخصیت بتواند هم به تاریخ نگاه کند، هم به انسان معاصر نگاه کند، آن هم به یک سری کلیات از انسان معاصر بسنده نکند، بلکه به تعبیر خودشان خصایص انسان معاصر را بشناسد و به تعبیر ایشان این ویژگی‌ها را اخذ اعتبار کند، یعنی اینها را اعتبار کند، معتبر بداند، در نظر بگیرد و ملحوظ کند، خیلی مهم است؛ پس بوی معاصرت و اصالت از فکر ایشان کاملاً به مشام می‌رسد و این از مهم‌ترین ویژگی‌هایی است که در اندیشه ایشان وجود دارد.

 

ما را در آپارات دنبال کنید

سید حسن نصرالله در جشن نیمه‌شعبان و هم‌زمان با چهلمین سالگرد شهادت شهید صدر:

شهید سید محمدباقر صدر فیلسوف و اندیشمند اسلامی بزرگی بود که همه بر نبوغ و خارق‌العادگی و نوآوری و تحول‌آفرینی‌اش در عرصه فلسفه و اندیشه اجماع‌نظر دارند.

«سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان، شب گذشته (١٩فروردین ١٣٩٩) به‌مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان (سالروز میلاد باسعادت حضرت صاحب العصر و الزمان مهدی موعود عج) به سخنرانی پرداخت و در آن به مهم‌ترین موضوعات فرهنگی فعلی در منطقه و لبنان پرداخت. وی در ابتدای سخن خود با اشاره به ‌هم‌زمانی این مناسبت با سالگرد شهادت استاد شهید آیت‌الله العظمی سید محمدباقر صدر به بزرگداشت این عالم گرانقدر و بررسی شماری از ویژگی‌های او پرداخت. مشروح سخنان او درباره شهید صدر بدین شرح است:

نهم آوریل مصادف با سالگرد حادثه‌ای دردناک و درعین‌حال ارجمند است؛ یعنی سالگرد شهادت آیت‌الله العظمی سید محمدباقر صدر و خواهر فاضل، عالم، مجاهد و فداکار ایشان سیده آمنه صدر که به بنت‌الهدی معروف است. این حادثه شهادتی عظیم و نیز مصیبت و فاجعه‌ای بزرگ بود. باید در این مناسبت به نسل‌های فعلی که با این امام بزرگ زندگی نکردند و در دوران او نبودند، یادآوری کنیم و بگوییم که شهید سید محمدباقر صدر فیلسوف و اندیشمند اسلامی بزرگی بود که همه بر نبوغ و خارق‌العادگی و نوآوری و تحول‌آفرینی‌اش در عرصه فلسفه و اندیشه اجماع‌نظر دارند. او مرجعی بزرگ و رهبری شجاع و انقلابیِ بی‌باکی بود که باقدرت در قلب حوادث عراق، منطقه و جهان اسلام حضور داشت و دستاورهای بزرگی،‌ به‌ویژه برای دفاع از اسلام در آن دوران، به ثمر رساند و قدرت و تأثیرات و ثمرات بی‌پایان آن دفاع همچنان ادامه دارد. از جمله دستاوردهای او این بود که قدرت اسلام برای پیشبرد زندگی بشر را اثبات نمود و نیز جوانان مسلمان را بیدار کرد که باید عهده‌دار مسائل و دغدغه‌های امت شوند و تا سرحد شهادت برای امت مجاهدت کنند.

چه‌بسا بزرگ‌ترین ویژگی او که ـ همواره و امروز بیش از فردا ـ نیاز داریم از آن درس بگیریم اخلاص شدید او برای خدا، اسلام و امت بود. او کاملاً خود را فنا کرده بود؛ برای او «من»‌ و منیت و شخص و مناسبات و اعتبارات شخصی و فردی هیچ جایی نداشت و همه زندگی‌اش فقط برای خدا و اسلام و هدف بود. او همواره آماده بود که آبرو و جایگاه و خون پاکش را در این راه بدهد و درنهایت نیز چنین کرد.

بزرگترین شاهد اخلاص و فنا و ذوب شدن شهید صدر در هدف این بود که وقتی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی پیروز شد، او این اتفاق را این‌طور تبیین کرد که امام خمینی آرمان‌های انبیای الهی را تحقق بخشیده است و نیز تأکید کرد که ایشان همان هدفی را محقق کرد که شهید صدر در تمام زندگی‌اش برای آن تلاش می‌کرد. از این رو بود که شهید صدر از خاستگاه اخلاص اسلامی، امام خمینی و انقلاب و جمهوری اسلامی در ایران را به شکل مطلق تأیید کرد و وجود خود را در خدمت امام خمینی به‌عنوان پیشوا و رهبر امت و آرمان اسلامی و نیز رهبر مظلومین و مستضعفین و مجاهدان و انقلابی‌های سراسر جهان قرارداد.

از شهیدصدر دو عبارت معروف است. عبارت اول این است که به همه باورمندان به خودش و بلکه به همه مؤمنان گفت: «در امام خمینی ذوب شوید؛ همان‌طور که او در اسلام ذوب شده است». این فراخوان به ذوب شدن در امام خمینی به این معنا بود که باید در ولایت و رهبری امام ذوب شوند و بپذیرند که امام خمینی پرچمدار اسلام در این زمان است و همه ما باید زیر پرچم او باشیم و این کاری بود که خود شهید صدر نیز انجام داد و به همین دلیل نیز عبارت دوم را گفت و آن اینکه «اگر امام خمینی به من دستور دهد که در یکی از روستاهای ایران ساکن شوم و در همان‌جا به اسلام خدمت کنم، ذره‌ای در قبول این دستور درنگ نمی‌کنم. سید خمینی همان چیزی را محقق کرده است که من برای محقق‌شدنش تلاش می‌کردم». خوب؛ گوینده این سخن کیست؟ آیا ‌طلبه‌ کوچکی مثل من چنین حرفی را زده است یا یکی از مراجع بزرگ چنین سخنی گفته است؟ و می‌دانیم که معمولاً یا غالباً وقتی کسی در جایگاه مرجعیت قرار می‌گیرد خودش را اعلم از دیگران می‌داند یا دست‌کم خود را از نظر علمی هم‌ردیف دیگران می‌شمارد. حال این مردی که قلۀ علم و فکر و فهم و فقه و اصول و فلسفه و تاریخ‌شناسی و بصیرت و پیشوایی بود، می‌گوید: «اگر تشخیص امام خمینی که من به رهبری‌اش سر سپرده‌ام این باشد که به روستایی در ایران بروم و عالم یا امام جماعت آن روستا باشم، من حاضرم این کار را بکنم». این گواه اخلاص و پاکی و طهارت است. در روایت است که ابلیس هشت‌هزار سال خدا را عبادت کرد تا جایی که ملائک، دیگر او را از اجنه نمی‌دیدند و او را از فرشتگان می‌دانستند. اما ابلیس در آزمون «من» و شخصیت شکست خورد؛ او در امتحان تکبر و خودپسندی مردود شد. این چیزی است که قرآن درباره آن با ما سخن می‌گوید. چرا در چند فراز قرآنی در سوره‌های مختلف بر یادکرد داستان آدم و ابلیس اصرار شده است؟ زیرا درس تربیتی و تاریخی آن، همین است. ابلیس نپذیرفت بر آدم سجده کند؛ چون خود را از آدم برتر می‌دانست. شاهد اخلاص این است که وقتی خودت را داناتر و بالاتر و تواناتر و شایسته‌تر می‌دانی و پیشینه بلندبالایی هم داری، اما تشخیص می‌دهی که باید از فلان رهبر یا پیشوا پیروی کنی و در دستاوردی که او به بار آورده دنباله‌رواش باشی، چنین کاری را بکنی و تسلیم او باشی. این کاری است که شهید سید محمدباقر صدر رضوان‌الله‌علیه انجام داد. این درس بزرگ اوست که در این روز باید یادآوری کنیم.

همچنین باید لطف و منّتی را که این امام شهید بر ما در لبنان دارد نیز یادآوری کنیم و به آن توجه داشته باشیم؛ زیرا بسیاری از فعالیت‌های اسلامی و جهادی و دینی و معنوی در لبنان وجود دارد، از این امام شهید نشأت گرفته است و ریشه آن به دوران پس از شهادت او و به سال ١٩٨٢ باز می‌گردد که حزب‌الله تأسیس شد؛‌ زیرا اکثریت کسانی که نسل مؤسس حزب‌الله را شکل دادند از شاگردان یا شاگردانِ شاگردان و مقلدان شهید صدر بودند و او مرجع دینی آن‌ها بود. اکثر آن‌ها ـ احتیاط می‌کنم و می‌گویم اغلب و اکثر آن‌ها ـ از پیروان مکتب فکری او بودند و به رهبری فکری و سیاسی او در امت باور داشتند. چنین افرادی اغلبیت کسانی را شکل می‌داند که این حرکت ایمانی و جهادی مستمر و مبارک را به راه انداختند. همین‌ها نیز اولین کسانی بودند که دعوتِ اخلاص امام شهید سید صدر را که به ذوب شدن در امام خمینی فراخوانده بود، مخلصانه به گوش گرفتند و در امام و رهبری و ولایت او ذوب شدند و به جزیی جدایی‌ناپذیر از این حرکت بزرگ تبدیل شدند؛ حرکتی که ا‌ن‌شاءالله زمین را برای صاحب این شب و مناسبت مبارک، یعنی نیمه‌شعبان آماده می‌کند.

برای شهید عظیم و خواهر عالم و شهیدش، علو درجات و رحمت و ریحان و رضوان الهی را مسئلت می‌کنیم و همواره با او عهد می‌بندیم که تا زنده هستیم قلب‌ها و عقل‌های ما از فکر و اخلاص و ایمان و ندا و پیام‌های او آکنده خواهد بود.

«غازگر یک پایان» مستندی جامع از زندگی پرفرازونشیب نابغه کم‌نظیر اسلام علامه شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر

به‌زودی از سیمای جمهوری اسلامی ایران

 

به مناسبت سالروز شهادت شهید صدر، شبکه قرآن سیمای جمهوری اسلامی گفت‌وگویی با حضرت آیت‌الله شیخ محیی‌الدین آموزگار (مازندرانی) از شاگردان دیرین شهید آیت‌الله‌ سید محمدباقر صدر را پخش خواهد کرد. در این برنامه، وی که بیش از ده‌ سال محضر آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر را درک کرده و از شاگردان بسیار نزدیک او بوده است به ذکر خاطرات خود از شخصیت،‌ اندیشه و سیره آن شهید والامقام می‌پردازد.

آشنایی بیشتر با آیت‌الله محیی‌الدین آموزگار:

آیت الله محیی‌الدین فقیه مازندرانی فرزند بهاء‌الدین فقیه مازندرانی در سال 1364هـ.ق (1944 م) در خانواده ای مذهبی و دوستدار دانش و فضیلت چشم به جهان گشود و در ابتدای جوانی خود به تحصیل علوم دینی پرداخت.
مقدمات را در محضر عموی خود شیخ محمد کاظم فقیه و شیخ محمد علی افغانی (مرحوم مدرس) آموخت. بخشی از دروس سطوح (کفایه و مکاسب) را نزد سید کاظم حائری و بخشی از مکاسب را نیز از محضر آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی فراگرفت. رسائل را در محضر شیخ محمد علی مدرس افغانی و سید نورالدین اشکوری و شیخ ملاصدرا بادکوبه‌ای آموخت. در مباحث خارج اصول آیت‌الله خویی و همچنین مباحث خارج اصول و خارج فقه شهید سید محمدباقر صدر و مباحث خارج فقه امام خمینی (رضوان‌الله‌علیهم‌اجمعین) حضور یافت.
وی بیش از ده سال ملازم شهید صدر بود و از نزدیکان و معتمدین ایشان به شمار می‌رفت. وی در عراق فعالیت‌های گسترده‌ای داشت و سال‌ها در نجف اشرف به دو زبان فارسی و عربی به سخنرانی و تبلیغ معارف دینی مشغول بود. فعالیت‌های روشنگرانه او باعث شد که رژیم بعثی عراق وی را چندین بار دستگیر و در سال 1975 م از عراق تبعید کند. وی پس از دو سال به عراق بازگشت، اما دوباره در رجب سال 1399ق. تبعید شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران او نیز همچون دیگر شاگردان شهید صدر و بنا به دستور اکید آن شهید والامقام به حمایت همه‌جانبه از انقلاب اسلامی ایران، با تمام وجود به خدمت به انقلاب پرداخت و مسئولیت‌های گوناگونی را در نظام اسلامی به عهده گرفت؛ از جمله مدتی در دادگاه انقلاب شاهرود به قضاوت مشغول شد.

نامه‌های بسیاری بین او و شهید صدر تبادل شده است که همگی نشان از رابطه عاطفی عمیق شهید صدر با شاگردان است. شهید صدر در یکی از نامه‌های خود خطاب به وی می‌نویسد:
«امید من و نور دیده‌ام ابومحمدعلی! خداوند تو را حفظ کند و از بدی‌ها در امان بدارد.
سلام بر تو ای فرزند عزیزم؛ سلامی به وسعت دلتنگی‌ و اشتیاقم برای تو و دیگر عزیزان همراه تو (که خداوند همه‌تان را محفوظ بدارد)
این چند سطر را در روز یکشنبه شانزدهم شوال می‌نویسم در‌حالی‌که حدود یک سال از جدایی ما می‌گذرد؛ یک سالی که چقدر طولانی گذشت! چندی قبل داشتم به همین دوری فکر می‌کردم که ناگهان خبر خوش احتمال بازگشت تو به عراق به من رسید و از این خبر خوش به حدی خرسند شدم که کسی این خوشحالی را درک نمی‌کند، مگر پدری که از فرزند عزیزش جدا شده باشد و سپس ناگهان بارقه‌ای از امید دیدار بر دلش بتابد…».

به مناسبت سالروز شهادت شهید صدر، شبکه قرآن سیمای جمهوری اسلامی گفت‌وگویی با حضرت آیت‌الله شیخ محیی‌الدین آموزگار (مازندرانی) از شاگردان دیرین شهید آیت‌الله‌ سید محمدباقر صدر را پخش خواهد کرد. در این برنامه، وی که بیش از ده‌ سال محضر آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر را درک کرده و از شاگردان بسیار نزدیک او بوده است به ذکر خاطرات خود از شخصیت،‌ اندیشه و سیره آن شهید والامقام می‌پردازد.

آشنایی بیشتر با آیت‌الله محیی‌الدین آموزگار:

آیت الله محیی‌الدین فقیه مازندرانی فرزند بهاء‌الدین فقیه مازندرانی در سال ۱۳۶۴هـ.ق (۱۹۴۴ م) در خانواده ای مذهبی و دوستدار دانش و فضیلت چشم به جهان گشود و در ابتدای جوانی خود به تحصیل علوم دینی پرداخت.
مقدمات را در محضر عموی خود شیخ محمد کاظم فقیه و شیخ محمد علی افغانی (مرحوم مدرس) آموخت. بخشی از دروس سطوح (کفایه و مکاسب) را نزد سید کاظم حائری و بخشی از مکاسب را نیز از محضر آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی فراگرفت. رسائل را در محضر شیخ محمد علی مدرس افغانی و سید نورالدین اشکوری و شیخ ملاصدرا بادکوبه‌ای آموخت. در مباحث خارج اصول آیت‌الله خویی و همچنین مباحث خارج اصول و خارج فقه شهید سید محمدباقر صدر و مباحث خارج فقه امام خمینی (رضوان‌الله‌علیهم‌اجمعین) حضور یافت.
وی بیش از ده سال ملازم شهید صدر بود و از نزدیکان و معتمدین ایشان به شمار می‌رفت. وی در عراق فعالیت‌های گسترده‌ای داشت و سال‌ها در نجف اشرف به دو زبان فارسی و عربی به سخنرانی و تبلیغ معارف دینی مشغول بود. فعالیت‌های روشنگرانه او باعث شد که رژیم بعثی عراق وی را چندین بار دستگیر و در سال ۱۹۷۵ م از عراق تبعید کند. وی پس از دو سال به عراق بازگشت، اما دوباره در رجب سال ۱۳۹۹ق. تبعید شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران او نیز همچون دیگر شاگردان شهید صدر و بنا به دستور اکید آن شهید والامقام به حمایت همه‌جانبه از انقلاب اسلامی ایران، با تمام وجود به خدمت به انقلاب پرداخت و مسئولیت‌های گوناگونی را در نظام اسلامی به عهده گرفت؛ از جمله مدتی در دادگاه انقلاب شاهرود به قضاوت مشغول شد.

نامه‌های بسیاری بین او و شهید صدر تبادل شده است که همگی نشان از رابطه عاطفی عمیق شهید صدر با شاگردان است. شهید صدر در یکی از نامه‌های خود خطاب به وی می‌نویسد:
«امید من و نور دیده‌ام ابومحمدعلی! خداوند تو را حفظ کند و از بدی‌ها در امان بدارد.
سلام بر تو ای فرزند عزیزم؛ سلامی به وسعت دلتنگی‌ و اشتیاقم برای تو و دیگر عزیزان همراه تو (که خداوند همه‌تان را محفوظ بدارد)
این چند سطر را در روز یکشنبه شانزدهم شوال می‌نویسم در‌حالی‌که حدود یک سال از جدایی ما می‌گذرد؛ یک سالی که چقدر طولانی گذشت! چندی قبل داشتم به همین دوری فکر می‌کردم که ناگهان خبر خوش احتمال بازگشت تو به عراق به من رسید و از این خبر خوش به حدی خرسند شدم که کسی این خوشحالی را درک نمی‌کند، مگر پدری که از فرزند عزیزش جدا شده باشد و سپس ناگهان بارقه‌ای از امید دیدار بر دلش بتابد…».

به مناسبت سالروز شهادت شهید صدر، شبکه قرآن سیمای جمهوری اسلامی گفت‌وگویی با حضرت آیت‌الله شیخ محیی‌الدین آموزگار (مازندرانی) از شاگردان دیرین شهید آیت‌الله‌ سید محمدباقر صدر را پخش خواهد کرد. در این برنامه، وی که بیش از ده‌ سال محضر آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر را درک کرده و از شاگردان بسیار نزدیک او بوده است به ذکر خاطرات خود از شخصیت،‌ اندیشه و سیره آن شهید والامقام می‌پردازد.

آشنایی بیشتر با آیت‌الله محیی‌الدین آموزگار:

آیت الله محیی‌الدین فقیه مازندرانی فرزند بهاء‌الدین فقیه مازندرانی در سال 1364هـ.ق (1944 م) در خانواده ای مذهبی و دوستدار دانش و فضیلت چشم به جهان گشود و در ابتدای جوانی خود به تحصیل علوم دینی پرداخت.
مقدمات را در محضر عموی خود شیخ محمد کاظم فقیه و شیخ محمد علی افغانی (مرحوم مدرس) آموخت. بخشی از دروس سطوح (کفایه و مکاسب) را نزد سید کاظم حائری و بخشی از مکاسب را نیز از محضر آیت الله شیخ میرزا جواد تبریزی فراگرفت. رسائل را در محضر شیخ محمد علی مدرس افغانی و سید نورالدین اشکوری و شیخ ملاصدرا بادکوبه‌ای آموخت. در مباحث خارج اصول آیت‌الله خویی و همچنین مباحث خارج اصول و خارج فقه شهید سید محمدباقر صدر و مباحث خارج فقه امام خمینی (رضوان‌الله‌علیهم‌اجمعین) حضور یافت.
وی بیش از ده سال ملازم شهید صدر بود و از نزدیکان و معتمدین ایشان به شمار می‌رفت. وی در عراق فعالیت‌های گسترده‌ای داشت و سال‌ها در نجف اشرف به دو زبان فارسی و عربی به سخنرانی و تبلیغ معارف دینی مشغول بود. فعالیت‌های روشنگرانه او باعث شد که رژیم بعثی عراق وی را چندین بار دستگیر و در سال 1975 م از عراق تبعید کند. وی پس از دو سال به عراق بازگشت، اما دوباره در رجب سال 1399ق. تبعید شد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران او نیز همچون دیگر شاگردان شهید صدر و بنا به دستور اکید آن شهید والامقام به حمایت همه‌جانبه از انقلاب اسلامی ایران، با تمام وجود به خدمت به انقلاب پرداخت و مسئولیت‌های گوناگونی را در نظام اسلامی به عهده گرفت؛ از جمله مدتی در دادگاه انقلاب شاهرود به قضاوت مشغول شد.

نامه‌های بسیاری بین او و شهید صدر تبادل شده است که همگی نشان از رابطه عاطفی عمیق شهید صدر با شاگردان است. شهید صدر در یکی از نامه‌های خود خطاب به وی می‌نویسد:
«امید من و نور دیده‌ام ابومحمدعلی! خداوند تو را حفظ کند و از بدی‌ها در امان بدارد.
سلام بر تو ای فرزند عزیزم؛ سلامی به وسعت دلتنگی‌ و اشتیاقم برای تو و دیگر عزیزان همراه تو (که خداوند همه‌تان را محفوظ بدارد)
این چند سطر را در روز یکشنبه شانزدهم شوال می‌نویسم در‌حالی‌که حدود یک سال از جدایی ما می‌گذرد؛ یک سالی که چقدر طولانی گذشت! چندی قبل داشتم به همین دوری فکر می‌کردم که ناگهان خبر خوش احتمال بازگشت تو به عراق به من رسید و از این خبر خوش به حدی خرسند شدم که کسی این خوشحالی را درک نمی‌کند، مگر پدری که از فرزند عزیزش جدا شده باشد و سپس ناگهان بارقه‌ای از امید دیدار بر دلش بتابد…».