تصاویر

💠 آزادی اجتماعی در اسلام

همان‏گونه كه اسلام وارد نبرد آزادی‌بخش در عرصه داخلى انسان می‌شود، براى آزادى انسان در عرصه اجتماعى نيز وارد نبردى ديگر می‌شود. اسلام در عرصه داخلى انسان، بت‌های تمايلات و شهواتى كه آزادى انسانى او را سلب می‌كند و در عرصه روابط متقابل افراد، بت‌هاى اجتماعى را درهم می‌شكند و انسان را از عبوديت و بندگى آن‌ها آزاد می‌سازد و به بندگى انسان نسبت به انسان ديگر پايان می‌دهد.

[…] بندگى انسان نسبت به خدا موجب می‌شود انسان‌ها همگى در سطحى واحد در مقابل معبودى كه خالق هستى است، قراربگيرند. بنابراين هيچ امتى حق استعمار و به بردگی كشاندن ديگر امت‌ها را ندارد و براى هيچ گروهى از جامعه روا نيست كه به گروه ديگر زور بگويد و آزادى او را نقض كند و هيچكس حق ندارد خود را بتى براى ديگران قرار دهد.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص۳۶۰-۳۶۱.

💠 آزادی حقیقی انسان

اسلام براى آزادى انسان كارش را از درون خود انسان آغاز مى‏كند؛ زيرا چنين مى‏انديشد كه دادن آزادى به اين نيست كه به او گفته شود: راه اين است و ما آن‌را براى تو باز كرده‏ايم پس به سلامت حركت كن. انسان وقتى به‌طور حقيقى آزاد قلمداد مى‏شود كه با اراده خود در راهش حركت كند و با انتخاب راه و ترسيم شاخصه‏ها و جهت‏گيرى‏هاى آن، انسانيت خود را حفظ كند و اين بستگى به اين دارد كه انسان قبل از هر چيزى از بندگى شهواتى كه در درونش سركشى می‌كنند، آزاد شود، تا به اين وسيله شهوات انسان به ابزار آگاهى انسان به تمايلاتش تبديل شوند نه نيروى محركى كه اراده‏اش را تحت تسخير خود قرار بدهد بدون اينكه در مقابل آن قدرتى داشته باشد؛ زيرا اگر چنين باشد، انسان از همان آغاز راه آزاديش را از دست مى‏دهد و تا وقتى عقل و تمامى مفاهيم انسانى- كه او را از حيوان متمايز مى‏كند- در بند و ناتوان از عمل باشند، آزاد بودن دستان او، چيزى را از واقعيت تغيير نمى‏دهد.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص۳۵۶.

💠 اسلام، راهبر زندگی

تحصيل‌‏كرده‌‏هاى غربى و غرب‌زدگان، زياد اين جملات را تكرار مى‏‌كنند كه: اسلام يک «دين» است نه اقتصاد. اسلام عقيده است نه برنامه‌‏اى براى زندگى. اسلام رابطه بين انسان و خداى او را بيان مى‏‌كند و صلاحيت ندارد كه بنياد يک انقلاب اجتماعى در ايران قرار گيرد. غافل از اينكه اسلام، انقلابى است كه در آن، زندگى از عقيده و بُعد اجتماعى از امور معنوى، جدا نيست. ازاين‌رو اسلام همواره در طول تاريخ، انقلابى بى‏همتا بوده است؛ زيرا جوهر عقيده اسلامى، توحيد است و اسلام با همين توحيد، انسان را از بندگى غير خدا آزاد مى‌‏كند.

«لااله‌الاالله» كليه شكل‌‏هاى الوهيت ساختگى را در طول تاريخ كنار مى‏‌زند و به اين وسيله انسان را از درون آزاد مى‌‏سازد. آنگاه به‌عنوان مولود طبيعى اين آزادسازى، مقرر مى‌‏دارد كه ثروت و اساساً هستى، مالكى جز خدا ندارد و اين همان آزادسازى انسان از برون است. امام على عليه السلام اين دو حقيقت را به هم پيوند داده چنين فرموده است: «العِباد عِباد الله وَالمَال، مَال الله»؛ بندگان، همه بندگان خدايند و اموال، همه از آنِ خداست‏.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص۴۶.

💠 نیاز به غیبت صغری

این نکته درخور تأمل است که اگر غیبت آن امام ناگهان آغاز می‌گشت، آسیبی بزرگ در پایگاه‌های مردمی امامت در امت اسلامی پدید می‌آورد؛ زیرا آنان به این شیوه خو گرفته بودند که در هر دوره با امام زمانه ارتباط داشته باشند و با وی رفت‌وآمد کنند و در حل مشکلات گوناگون از او چاره جویند. پس اگر این امام از شیعیان خود یکباره چهره نهان می‌نمود و آنان احساس می‌کردند که از راهبری معنوی و فکری‌شان به کلی جدا شده‌اند، همین غیبت ناگهانی سبب پیدایش احساس خلأیی سنگین می‌شد که می‌توانست کل وجود شیعه را در معرض نابودی قرار داده و نظام آن را از هم بگسلد. بنابراین،‌ باید برای این غیبت زمینه‌سازی می‌شد تا آن پایگاه‌های مردمی به تدریج به آن خو گیرند و وضع خود را آرام آرام بر اساس آن سامان بخشند. این آماده‌سازی در شکل غیبت صغری جلوه نمود. در این دوره، امام مهدی از صحنه عمومی پنهان گشت؛ اما همواره از طریق نمایندگان و نائبان و یاران قابل اعتمادش با پایگاه‌های مردمی و شیعیانش در ارتباط بود و همین افراد حلقه پیوند او و مردمی بودند که به امامت وی ایمان داشتند.

📚 پژوهشی دربارۀ امام مهدی(ع)، ص۶۰-۶۱.

آیا چند روایت که در دل کتاب‌ها از رسول خدا(ص) نقل شده، کافی است تا به وجود امام دوازدهم کاملاً باور یابیم، با آن که این فرض دارای شگفتی‌های بسیار و برون‌رفت‌های فراوان از قلمرو عادت است؟ فراتر از این، چگونه می‌توان اثبات نمود که مهدی دارای وجود تاریخی حقیقی است و تنها یک موجود فرضی به شمار نمی‌رود که شرایط روانی خاصی در تثبیت آن در ذهن و جان بسیاری از مردم نقش داشته است؟

در پاسخ باید گفت: باور به مهدی به عنوان راهبری که برای تغییر وضع جهان به بهترین حالت، در انتظار او باید بود، در روایات رسول خدا(ص) به صورت عام و در احادیث اهل‌بیت به طور خاص آمده و در سخنان بسیار، چندان بر آن تأکید گشته که جایی برای تردید در آن باقی نمی‌ماند. شمار این احادیث از رسول خدا(ص) از طریق برادران اهل سنت ما به ۴٠٠ سخن می‌رسد. نیز مجموعه احادیث رسیده در این زمینه از طریق شیعه و سنی، بیش از ۶٠٠٠ روایت است. این رقمی است بسیار بزرگ که همانندش در بسیاری از مسائل اسلامی که هیچ مسلمانی معمولاً در آن‌ها تردید نمی‌ورزد، یافت نمی‌شود.

📚 پژوهشی درباره امام مهدی(ع)، ص۶۹-۷۰.

امامت در کودکی؛ واقعیتی تاریخی

تنها توجیه برای سکوت دستگاه خلافت آن دوره و بازی نکردن با این برگ آن است که آن‌ها می‌دانستند امامت زودهنگام پدیده‌ای حقیقی است، نه چیزی ساختگی و تصنعی. البته در حقیقت این حاکمان نخست کوشیدند تا با این برگ بازی کنند؛ اما نتوانستند و در نتیجه به این واقعیت پی بردند. تاریخ برای ما روایت نموده که آنان کوشش‌هایی از این دست انجام دادند و به شکست برخوردند؛ اما هرگز نمونه‌ای را برای ما بازنمی‌گوید که پدیده امامت زودهنگام به سستی دچار شده یا امام کودک به تنگنایی افتاده باشد که در آن درمانده گشته یا اعتماد مردم به وی تزلزل یافته باشد. این معنای همان سخن است که گفتیم: امامت زودهنگام یک پدیده واقعی در زندگانی اهل‌بیت علیهم‌السلام است، نه فقط یک فرضیه.

این پدیده واقعی ریشه‌ها و حالت‌هایی همانند در میراث رسالت‌های آسمانی و راهبری‌های ربّانی دارد. یحیی علیه‌السلام مثالی است که برای پدیده امامت زودهنگام در میراث ربّانی اهل‌بیت علیهم‌السلام کفایت می‌کند؛ همو که خداوند درباره وی فرموده است: «يَا يَحْيَىٰ خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيّاً». ای یحیی! کتاب را نیرومندانه برگیر. و در کودکی به او حکم [نبوت] عطا کردیم.

📚 پژوهشی دربارۀ امام مهدی(ع)، ص۶۶.

انقلاب رسواگر اسلام‌های دروغین

اسلامى كه به لحاظ سياسى و نظامى توسط استعمار در تنگنايى زندانى شده بود تا جهان اسلام را هرگونه كه بخواهند رنگ كنند، در ايران از بند رها شد و به زلزله‌اى سهمگين بر بنيان ستمگران و الگويى برتر براى سازندگى اين ملت مبارز و ايثارگر و شمشيرى آخته بر طاغوتيان و منافع استعمارگران و پايگاهى براى بازسازى اين ملت، تبديل شد.

امام خمينى با آزاد نمودن اسلام از اين تنگنا نه تنها قدرت برتر خود و دلاورى ملت ايران را اثبات نمود، بلكه با اين كار، عمق جنايت تمام كسانى را نيز كه در محصور كردن اسلام و راكد كردن نيروهاى سرشار و سازنده‌اش نقش داشتند و آن را از عرصه برپايى تمدن اسلامى براى اين امت دور كردند، به نمايش گذاشت.

اين نور جديد كه تقدير ملت ايران بوده تا آن را به سراسر گيتى برساند، به زودى به همان ميزان كه كشورهاى غير اسلامى را رسوا خواهد كرد، پرده از چهره رژيم‌هايى نيز كه به ناحق نام اسلام را يدک می‌كشند، برخواهد داشت.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص۲۹-۳۰.

این ملت بزرگ جهان را غرق در نور خواهد کرد

اين ملت بزرگ همچنانكه وجدان جهان را تكان داد و معيارهاى مادى آن را با ارزش‏هايى كه در مرحله مبارزه به نمايش گذاشت، متزلزل نمود، به زودى ضمير انسانيت گمراه و وجدان ميليون‏ها انسان محروم را تكان خواهد داد و جهان را غرق در نور جديدى كه نور اسلام است، خواهد نمود، نورى كه انسان غربى و دست نشاندگان فرهنگى‏اش آن را پوشاندند، و تمامى امكاناتشان را- از اشغال نظامى گرفته تا مسخ فرهنگى و تحريف عقيدتی- به‌كار بردند تا جهان اسلام را از اين نور دور كنند و سلطه خود را بر آن تضمين كرده، وابستگى و تبعيت را بر آن تحميل كنند.

📚 اسلام راهبر زندگی، ص۲۹.

آن که تو را از دست داد چه به دست آورد؟

حسین(ع) کسی است که همه قداست‌های انسانیت را در یگانگیِ معجزه آسای خود خلاصه کرد. حیاتی در روح بی‌همتای او موج می‌زد که زندگی می‌ساخت؛ از این رو بر او گران آمد که این حیات را تنها برای خود بخواهد، پس آن را به عقیده‌ها بخشید و به نسل‌ها ارزانی داشت. این چنین زندگی حسین(ع) در هستی گستره یافت و از زندگی محدود یک انسان به زندگی گرانمایه و جاویدِ الگوی والای اسلام تبدیل شد و چنان وجدانی نیک خواه در دل نسل‌های آگاه بنی آدم ادامه یافت.

[…] حسین(ع) آن عاشق و شیدای حقیقت مقدس و جمال ازلی الهی بود که دنیا و ما فیها را هیچ به حساب نمی‌آورد؛ چراکه سرتاسر دنیا تنها چکه‌ای ناچیز بود از آن چشمه جوشان که او در آن فنا شده بود. چشمه‌ای که روح او را افسون کرده بود و احساسش را سراسر سوی خود کشانده بود .

به او گوش سپار که هنگام حرکت به سوی جهاد، با معشوق والای خود در دعای عرفه چه می‌گوید، دعایی که سروده جاودان بندگی ناب است: «آن که تو را از دست داد چه به دست آورد و آن که تو را به دست آورد چه از دست داد؟».

📚 امامان اهل بیت، ص۵۵۷-۵۵۸.