webuto_team
درآمدی بر شخصیت و سیره علمی شهید صدر

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی: تفسیر ترتیبی و موضوعی ارتباطی طولی دارند

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی تفسیر ترتیبی را با تفسیر موضوعی شهید صدر دارای ارتباط طولی عنوان کرد و گفت: تفسیر ترتیبی در مقدمه تفسیر موضوعی، نیازمند استفاده مفسر از اصول فقه است.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهیدصدر، حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی در نهمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی تفسیر موضوعی شهید صدر با عنوان «کارآیی دانش اصول فقه در تفسیر موضوعی (با تأکید بر دیدگاه‌های علامه شهید صدر)» که عصر سه‌شنبه در دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی برگزار و به صورت مجازی پخش شد، بحث خود را به سه قسمت عمده کارآیی دانش اصول فقه در مجموعه استنطاق و استنباط معارف اسلامی، بحث دوم کارآیی اصول فقه در تفسیر موضوعی و بحث سوم چالش‌های این مسیر تقسیم کرد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی درباره نقش دانش اصول فقه در گزاره‌های اسلامی گفت: از دانش اصول فقه انتظار می‌رود که اصول استدلال فقهی را تأمین کند؛ بنابراین در نگاه اول یک دانش طریقی برای تسهیل، مستندسازی و روش‌مند‌سازی فعالیت علم فقه است؛ اما بافت اصول فقه از چند دسته گزاره تشکیل شده است؛ یک دسته از این گزاره‌ها شبیه گزاره‌های معرفت‌شناسانه است، یعنی تعیین منابع معتبر در استنباط گزاره‌های احکام، مانند آیات قرآن، احادیث و قلمرو عقل است و اینکه چگونه می‌توانیم به این‌ها استناد کنیم.

وی ادامه داد: بخشی از گزاره‌های اصول فقه از جنس روش‌شناسی است، یعنی چگونگی استناد روشمند و کسب معرفت از این منابع؛ بخش‌هایی از گزاره‌ها هم اصول موضوعه‌ای است که در استدلال فقهی به عنوان مقدمات استفاده می‌شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی ابراز داشت: مجموعه دانش اصول فقه در عمل، منطق استدلال و استناد را در دانش فقه تأمین می‌کند؛ این منطقی که تأمین می‌کند و بحث‌های معرفت‌شناسانه، روش‌شناسانه و اصول موضوعی را شامل می‌شود به طور غالب و عام در استدلال و استناد گزاره‌های شریعت به کار گرفته می‌شود.

وی بیش و پیش از همه گزاره‌هایی از اصول فقه را که به کار سایر دانش‌ها می‌آید جنبه‌های معرفت‌شناسانه و روش‌شناسانه دانست و افزود: دانش اصول فقه در وضعیت فعلی می‌تواند از متون دینی مانند قرآن، روایات و حتی متن ادراکات عقلی و عقلایی انسان‌ها در استنباط هر گزاره‌ای که به حوزه مسئولیت اخلاقی و قانونی اعتبار دارد کمک کند اما در خارج از آن حوزه چه در آیات قرآن و چه در روایات که بحث تاریخی است، گزارش یک امر واقعی است، یا سنت‌های تکوینی است برای این به لحاظ معرفت‌شناسی و روش‌شناسی صلاحیت ورود ندارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی با مطالب پیش گفته درباره تبیین کارآیی دانش اصول فقه در تفسیر موضوعی قرآن گفت: بخش‌هایی از تفسیر موضوعی درباره امور اخلاقی و قانونی است، یعنی دنبال همین‌ها هستیم، دنبال عامل مسئولیت اخلاقی، نظریه اخلاقی قرآن کریم، اخلاق اقتصادی در قرآن کریم، نظریه انسان‌شناسانه در حوزه محرک‌های اخلاقی هستیم که خیلی از این‌ها به طور مستقیم در حوزه مسئولیت اخلاقی و قانونی جای می‌گیرد بنابراین منطق اصول فقه در استنباط این‌ها مؤثر است.

وی در بیان نکته‌ای دیگر ابراز داشت: این نکته شاید مفروض کسانی است که دائم تکرار می‌کنند که اصول فقه به درد تمام معارف اسلامی می‌خورد، چون مصرح نیست، اصول فقه به مثابه یک مدل یا نمونه می‌تواند برای استنباط سایر گزاره‌های غیر فقهی هم استفاده شود.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی با تأکید بر اینکه اصول موضوعه، اصول موضوعه مسئولیت اخلاقی و قانونی است افزود: به هر حال همه آنچه که در اصول موضوعه بحث می‌کنیم چون اصول موضوعه است، قابل نادیده گرفتن نیست؛ بنابراین اگر در فهم یک آیه که به طور مستقیم به احکام کاری ندارد، یکی از این اصول نقض شود، می‌تواند به عنوان عامل سلبی عمل کند.

وی گزاره‌های اسلامی را دارای پیوستگی و ارتباطی زنجیره‌وار توصیف کرد و ابراز داشت: هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و گزاره‌های دیگر قرآن با هم مرتبط هستند؛ شکل یکپارچه‌ای دارد؛ قرآن مدعی است که این‌ها با هم سازگار هستند و هیچ اختلافی به معنای ناسازگاری با هم ندارند.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی نتیجه گرفت: بنابراین طبیعی است که اگر این گزاره بخواهد به نقض یک مسئولیت اخلاقی در جای دیگر منتهی شود، قواعد حاکم بر مسئولیت اخلاقی می‌تواند جلوی تولد این گزاره را بگیرد، چون شما می‌دانید لازمه این گزاره این است که این گزاره در حوزه مسئولیت اخلاقی است؛ لازمه این امر تکوینی شما، استناد آن به خداوند متعال است؛ شما می‌توانید این لوازم را از طریق اصول موضوعه، کنترل و امتحان کنید و بعد شاهد این می‌شوید که گزاره اولیه شما درست یا نادرست بوده است.

وی در ورود به تفسیر موضوعی از مقایسه آن با تفسیر ترتیبی شروع کرد و گفت: در تفسیر ترتیبی می‌توانیم از مباحث الفاظ کمک بگیریم و قواعد حاکم بر فهم دلالات را برای فهم آیات قرآن استفاده کنیم؛ تفسیر ترتیبی قرآن از نگاه شهید صدر مراحلی دارد که ابتدا مفردات و ترکیبات همان آیه است، بعد سیاق، بعد موقعیت در سوره و بعد در منظومه آیات است که از این قسمت آخر به عنوان تفسیر قرآن به قرآن نام می‌برند؛ بعد از آن صدق این فهم را با توجه به تعبیرات معصومین هم انجام می‌دهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی درباره تفسیر موضوعی اظهار داشت: نقطه آغاز در تفسیر موضوعی، آیات نیست؛ تفسیر ترتیبی قرآن به مثابه خشت‌های خام و مواد برای تفسیر موضوعی استفاده می‌شود؛ شهید صدر بین تفسیر موضوعی و ترتیبی، نسبتی طولی قائل است یعنی تفسیر ترتیبی مقدمه‌ای برای تفسیر موضوعی است؛ یعنی قبل از اینکه هر آیه‌ای بخواهد در تفسیر موضوعی مشارکت کند، باید اقدامات تفسیر ترتیبی به طور کامل درباره آن طی شده باشد؛ پس مسائل صغروی اصول فقه در تهیه مواد خام تفسیر موضوعی نقش دارد.

وی روش تفسیر موضوعی شهید صدر را روشی موازی و از جنس روش‌های پارالل و نه تک‌خطی عنوان کرد و توضیح داد: از دو نقطه متفاوت، دو فعالیت آغاز می‌شود، یک نقطه پرسش‌های بشری و یک نقطه تفسیر ترتیبی است؛ هیچ کدام بر هم مقدم نیستند؛ دو نقطه آغاز مستقل است و این‌ها در یک جا به هم می‌پیوندند.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی تصریح کرد: درست است که اصول فقه در تولید همه دانش‌های بشری نقش ندارد، اما دانش اصول فقه یک ساز و کاری را برای فقه معلوم کرده است که فهمی را برای پرسش در استنباط احکام قائل شده است؛ یعنی جایی را برای پرسش ایجاد کرده است؛ یا بیش از این جایی را برای نقش عقلانی پرسش باز گذاشته است و ترازی را برای عقلانیت فهم مقرر کرده است؛ اصول فقه می‌گوید در مواجهه با هر کلام مطالبات شنونده و پرسش‌های ذهنی شنونده بر فهم او سایه می‌اندازد.

از این منظر نیز اصول فقه در تفسیر موضوعی نقش‌آفرینی خواهد داشت.

وی ادامه داد: اگر فهم پیشینی بین او و گوینده مورد توافق باشد ممکن است هم او بر اساس این تفاوت قبلی این فهم را بفهمد و هم گوینده حق دارد بر اساس آن فهم مشترک سخن بگوید؛ درباره اینکه آیا کلمات و ظهورات برای کسی که مقصود به تخاطب یا افهام یا حاضر است حجت است؟ این سوالات درباره همه آیات قرآن معنادار است و پاسخ‌های اصول فقه به طور کامل قابل بازسازی برای سایر عرصه‌ها است.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی درباره مراحل تفسیر موضوعی قرآن از نگاه شهید صدر ابراز داشت:‌ تفسیر موضوعی شهید صدر از سه مرحله استظهار و استنباط و استنطاق، در واقع مرحله استنطاق است؛ در حالی که سقف تفسیر ترتیبی آیات، مرحله استنباط است.

وی توضیح داد: تلاش روشمند برای فهم گزاره‌های اسلامی در سه مرحله است؛ یا استظهار که بسندگی به ظهورات متن است، بالاتر از آن استنباط است که همه عوامل مؤثر در فهم متن اعم از دلالت الفاظ از قبیل سیاق و غیره را شامل می‌شود و مرحله بعد استنطاق است که صحبت درباره تفسیر موضوعی پا گذاشتن به دنیای استنطاق است.

 

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی گفت: شما در استنطاق می‌پرسید و وقتی پرسیدید، می‌آیید و مواد خام خود را بررسی می‌کنید؛ نه به این معنا که تفسیر ترتیبی را مرحله دوم می‌گذارید، بلکه بعد از پرسش سراغ خزانه تفسیر ترتیبی می‌روید و از آورده‌های تفسیر ترتیبی دست به گزینش می‌زنید؛ ازاین‌رو مرحله دوم گزینش از خزانه‌ای است که قبل از گزینش و بدون تأثیرپذیری از پرسش‌ها فراهم شده است؛ درواقع با یک نگاه استقلالی این آورده‌ها و مواد خام از تفسیر ترتیبی استنتاج شده است که حالا در مرحله دوم به سراغ گزینش‌گری از آورده‌های تفسیر می‌روید.

وی ادامه داد: معیار این گزینش‌گری این است که هر گزاره‌ای از آیات که به شکل ترتیبی استنباط شده است و احتمال کاربرد در ساخت نظریه قرآنی را دارد، گزینش اولیه می‌شود و مفسر در این گزینش اولیه هم حداکثری عمل می‌کند؛ یعنی فقط آنچه را که یقین دارد به کارش می‌آید نمی‌برد بلکه هر آنچه را که احتمال می‌دهد به کارش بیاید با خود می‌برد؛ بنابراین در این مرحله دوم نیازمند تراکم اطلاعات قرآنی هستیم.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی افزود: در مرحله سوم که شهید صدر آن را مقارنه می‌نامد، این‌ها را باید کنار هم بگذاریم و با هم مقایسه کنیم و ربط این‌ها را درک کنیم که به نظرم همان آنتولوژی مفاهیم امروز است؛ در مرحله بعد معنادهی می‌کنید که دلالتی را از کل این‌ها کشف می‌کنیم که از آن به عنوان نظریه تعبیر می‌کنیم؛ این بعد، زمانی نیست بلکه همه این مراحل به طور مرتب رفت‌وبرگشت می‌شود؛ که در این رفت‌وبرگشت‌ها ممکن است در مراحل قبلی و استفاده از مواد اصول فقه تغییراتی ایجاد شود.

وی درباره استنطاق گفت: در استنطاق شما درباره واقعیتی فارغ از دلالت بحث می‌کنید؛ وقتی شما به استنطاق توجه می‌کنید، آخرین رهاورد استنطاق یک نظریه قرآنی چیست؟ مطلبی است که بخش‌هایی از آن در قالب آیات با این نظم بیان شده است؛ این واقعیتی است، مانند کوه یخی که استظهار و استنباط شما آن قسمت بیرون از آب را نشان می‌دهد اما در استنطاق شما کل پیکره کوه یخ را کشف می‌کنید؛ ازاین‌رو است که این موضوع مقداری جنبه هرمنوتیکی پیدا می‌کند که به این خاطر برخی تلاش کرده‌اند که فرآیند استنطاق شهید صدر را با هرمنوتیک گادامر توضیح دهند؛ البته بد نیست، هرچند شهید صدر متأثر از گادامر نبوده است؛ به سراغ آن رفته‌اند چون به درستی درک کردند که این چیزی بیش از فهم مراد گوینده است، چون فهم مراد گوینده یعنی آنچه می‌خواهد بگوید، در حالی که در استنطاق سوال این است که آن چیزی که نمی‌خواهد بگوید، اما واقعیت دارد چیست؟

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی ادامه داد: شما در نظریه قرآنی و استنطاق می‌خواهید به آن چیزی برسید که شاید قرآن نخواسته است همه آن را در همه ابعاد در این آیه بگوید؛ اما وقتی کنار هم می‌گذارید و روابط را کشف می‌کنید متوجه می‌شوید که زیر آن چه خبر است.

وی درباره رهاورد دیگر تفسیر موضوعی گفت: این تفسیر می‌تواند پرسش‌های ما را سازماندهی کند و صورت‌بندی جدیدی از پرسش‌ها به ما بدهد؛ یعنی شاید ما متوجه شدیم که پرسش‌های بشری ما باید به گونه‌ای دیگر هم طرح شود، ما این عامل را هم باید در پرسش اضافه می‌کردیم، تغییر پرسش باز می‌تواند به فهم ما یک جهت جدید بدهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی توضیح داد: یک رهاورد روش استنطاقی شهید صدر در تفسیر موضوعی، دسترسی ما به عینیت آن چیزی است که در قرآن یا سنت مطرح است نه به دلالت آیات، دوم اینکه مبتنی بر تجربه بشری است و خاستگاه آن تجربه بشری و صورت‌بندی پرسش‌ها به وسیله دانش‌های بشری است؛ این پرسش‌هایی هم که شهید صدر می‌گوید ساده نیست، کوئسشن نیست بلکه پرابلم است؛ و اگر بگوییم فرضیه اشتباه نکرده‌ایم؛ بنابراین در تفسیر موضوعی که تا مرز استنطاق جلو می‌رود شما فرضیه‌های مختلف بشری را تا انتها می‌روید و بر می‌گردید؛ شاید ابتدا وقتی یک فرضیه را عرضه کردید ببینید که این فرضیه با این نظریه قرآنی در نمی‌آید، وقتی فرضیه را عوض می‌کنید، نظریه قرآنی را قابل کشف می‌بینید.

وی درباره اصول فقه گفت: ما به لحاظ اصولی برای اینکه چگونه این گزینه‌های محتمل را کشف کنیم پیشنهادی نداریم؛ اصول فقه برای اینکه چگونه مقایسه کنیم و ارتباط علی معلولی و وجودی بین مفاهیم برقرار کنیم پاسخی ندارد؛ اصول فقه برای اینکه چگونه با نظریه رفت و برگشت را تأمین کنیم، با نظریه چگونه برویم و پرسش‌های خود را اصلاح کنیم پاسخی ندارد؛ این‌ها کارهایی است که ما باید انجام دهیم؛ چالش جدی ما همان مرحله به دست آوردن روابط از تراکم اطلاعات قرآنی است که یک مسیر استقرائی است که اصول فقه هنوز برای روش‌های استیاد و استقرا پیشنهادی ندارد.

حجت‌الاسلام والمسلمین الهی خراسانی در پاسخ به اینکه آیا اصطلاح استنطاق، آورده ابداعی شهید صدر است یا ما این را در دانش اصول و تفسیر داشته‌ایم؟ گفت: اصطلاح استنطاق را شهید صدر از امیرالمؤمنین علی(ع) وام گرفته‌اند و در مقدمه کتاب خودشان هم اشاره و استناد کرده‌اند. کاربست عملی این اصطلاح هم بدون استناد به این واژه از زمانی که مباحث تفسیر موضوعی یا استنباط‌هایی که به صورت گسترده مبتنی بر آیات است، به طور عملی انجام شده است؛ شکل گرفته؛ تفسیرهای موضوعی، امثال سید قطب، عبده، رشید رضا و بحث‌ٌهای علامه طباطبایی و بعضی دیگر وجود داشته است؛ اگر چه گفته می‌شود آغازگر تفسیر موضوعی با این عنوان شهید صدر است؛ اما اینکه این فرآیند تفسیر موضوعی را استنطاق بنامند، پیش از شهید صدر سراغ ندارم. سه گانه استظهار، استنباط و استنطاق سه گانه شهید صدر است.

دکتر موسوی:

تفسیر موضوعی شهید صدر از پارادایم‌های جهانی برتر است.

دکتر موسوی پارادایم‌های مختلف سیصد سال گذشته را تشریح کرد و در ادامه گفت: با توجه به اینکه پارادایم‌های کلان جهان منشأ تجربی و منطقی ندارند، تفسیر موضوعی شهید صدر با تکیه بر قرآن، برتر است.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهید صدر، دکتر هادی موسوی در هشتمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی تفسیر موضوعی شهید صدر با عنوان «کارکردشناسی تفسیر موضوعی شهید صدر در حوزه علوم انسانی و نظام اجتماعی» که عصر یکشنبه در پژوهشگاه تخصصی شهید صدر در قم برگزار و به صورت مجازی پخش شد، درباره دوره جدید و مدرن سخن گفت و با اشاره به جریان‌های پست‌مدرن و پسا مدرن گفت: تفاوتی ادبیاتی بین آثار شهید صدر و آنچه امروز تحت عنوان علوم انسانی و علوم اجتماعی به آن‌ها پرداخته می‌شود وجود دارد.

دکتر موسوی درباره نسبت این موارد گفت: آیا می‌توان گفت که شهید صدر درباره این پارادایم‌ها صحبتی داشته است و یا حداقل یک چارچوب را به ما ارائه کرده است که بتوانیم راجع به این‌ها فکر کنیم؟ آیا بحث از رویکردها از بحث پارادایم‌های علوم انسانی کفایت می‌کند؟

وی ادامه داد: بحث پارادایم‌های علوم انسانی کل آن چیزی است که در جهان غرب یعنی اروپا و آمریکا با عنوان علوم انسانی با شاخه‌های مختلف از جامعه‌شناسی و اقتصاد گرفته تا علوم تربیتی و مدیریت و دیگر رشته‌ها را شامل می‌شود؛ در واقع بحث پارادایمی بحث کلان راجع به شاخه‌های مختلف علوم انسانی و اجتماعی است.

وی با بیان کامل ایده پارادایم اظهار داشت: پارادایم علم به لحاظ مفهومی مجموعه‌ای از پیش فرض‌های متافیزیکی و فلسفی علم است که بر اساس آن هویت نظری و عملیاتی علم تعریف می‌شود؛ یعنی علم وابسته به پارادایم است و روش‌شناسی علمی به وسیله این پیش‌فرض‌هایی هستند که در درون پارادایم طراحی می‌شود؛ بنابراین علم به پارادایم متکی است و با تعبیر صریح‌تر همیشه علم در خدمت پارادایم است.

دکتر موسوی درباره ایده رویکرد شهید صدر در مقابل ایده پارادایم گفت: ایده رویکرد یک هویت کلان فکری است که پشتوانه‌های روشی علم، پشتوانه‌های روشی و نظری اجتهاد و نظام علم را در درون خود تعیین و منطق علمی حوزه‌های مختلف در استفاده از نظام اجتماعی را به ما ارائه می‌کند.

وی ادامه داد: شهید صدر در 1960 یعنی در اقتصادنا به صورت فنی به این موضوع پرداخته است؛ گرچه قبل از اقتصادنا در آثار دیگر شهید صدر هم وجود داشته است، اما در اقتصادنا به عنوان یک اصطلاح فلسفه علمی و به عنوان یک چارچوب نظری بحث شده است.

وی توضیح داد: در مقاله‌ای که در نشریه اندیشمندان مسلمان در دانشگاه تهران منتشر شد این را توضیح دادیم؛ تقارن تاریخی ایده رویکرد و پارادایم در چیستی علوم انسانی آمده است؛ آنجا تبیین شد که ایده رویکردی که شهید صدر مطرح کرد، چه ظرفیت‌ها و مزایایی دارد، اما علی رغم آن ایده پارادایم شهرت بیشتری در بین جامعه علمی دارد؛ تلاش ما این است که از چارچوب‌های شهید صدر که در آثار و کتبی مانند السنن التاریخیه آمده است استفاده کنیم.

دکتر موسوی درباره پارادایم‌های امروزه سخن گفت و افزود: ادبیات قبلی شهید صدر در وضعیت جدید وجود ندارد؛ ملاک این ایده پارادایمی چیست؟ این ایده پارادایمی تلاش می‌کند به علوم انسانی یک نظم علمی بدهد؛ با این مسأله شروع می‌کند که آیا علوم انسانی تابعی از علوم طبیعی است؟ و این پرسش را مطرح می‌کند که آیا روش‌های علوم طبیعی را می‌توانیم در علوم انسانی به کار بریم؟ در برابر این ملاک و پرسش ملاک و پرسش دیگری مطرح می‌شود که علوم انسانی تابعی از علوم طبیعی نیست بلکه هویتی متمایز از علوم طبیعی دارد چون انسان هویتی متمایز از اشیاء و طبیعت و موجوداتی مانند کیاهان و حیوانات دارد.

وی درباره نسبت تفسیر موضوعی و سوال پیش گفته اظهار داشت: سوال اینکه تفسیر موضوعی چه نسبتی با این سئوال دارد؟ آیا درست است که ما این تفسیر را در برابر این سئوال قرار دهیم؟ و آیا تفسیر موضوعی شهید صدر می‌تواند به این سئوال پاسخ دهد؟ و در صورت پاسخ بلی هست یا خیر؟ روش‌های تحقیق را می‌توانیم در تفسیر موضوعی یا علوم انسانی که تفسیر موضوعی پیشنهاد می‌کند استفاده کنیم؟

وی توضیح داد: بحث از اینجا شکل می‌گیرد که اگر این سوال را در برابر تفسیر موضوعی قرار دهیم، یک سری مشکلات و تکثر آراء پیش می‌آید و ما برای استخراج پاسخ شهید صدر با مشکلاتی مواجه می‌شویم؛ همانطور که شهید صدر می‌گوید تجربه بشری را مطالعه کنیم و سوالی از آن استخراج کنیم و به قرآن عرضه کنیم تا سوال تفسیر موضوعی ما باشد، برای این کار لازم است که سوال خود را بازنگری کنیم.

دکتر موسوی روال شهید صدر را متفاوت از روال دیگر اندیشمندان جهان برشمرد و گفت: شهید صدر از دوگانه‌ای که اجرای روش‌های علوم طبیعی در علوم انسانی قابل اجرا هست یا نه به سراغ دوگانه دیگری می‌رود که آیا پذیرش قانونمندی تاریخ مستلزم نفی اراده انسان هست و پذیرش اراده انسان مستلزم نفی قانونمندی تاریخ است؟ که اگر یک جمله از هر دو این‌ها در بیاوریم دو دسته اصلی از رویکردها یا به تعبیر جدید دو دسته اصلی از پارادایم‌ها را می‌توانیم در برابر همدیگر ببینیم؛ پارادایم‌هایی که قائل هستند اراده انسانی داریم و قانون داشتن تاریخ را قبول می‌کنند و برعکس.

وی تاریخ دویست ساله فلسفه علم اروپا را توضیح داد و گفت: این یک ملاک اصیل فلسفه علمی است بدون اینکه بازی‌های قدرت بخواهد در آن دخیل باشد؛ شهید صدر این را برای ما تعریف کرده است؛ در یکی از بحث‌های تفسیر موضوعی وقتی می‌خواهد به بحث قانون برسد، می‌گوید که یک پنداری در بین متفکران اتفاق افتاده است و این پندار موجب شکل‌گیری پارادایم‌هایی بود که می‌گفتند ما یا باید قائل به قانون تاریخی شویم و اراده انسان را نفی کنیم و یا باید قائل به اراده انسان شویم و قانون تاریخی را نفی کنیم.

وی ابراز داشت: شهید صدر با روش تفسیر موضوعی که آن را در سنت‌های تاریخی پیاده می‌کند، تاریخ را در جریان علم حفظ می‌کند، قانون‌مندی تاریخ را هم بیان می‌کند و انسانی بودن و تمرکز بر اذهان انسانی را در این کار نشان می‌دهد و اراده انسان و آن چیزی که دویست سال از جریان تاریخ علم را به خود مشغول کرد، اراده انسان را در کنار این قانومندی حفظ می‌کند و آن را به شکل فنی توضیح می‌دهد و در کنار این‌ها ربانی بودن همه آن عنصرها و نسبتشان با خدا را نشان می‌دهد.

دکتر موسوی اظهار داشت: تفسیر موضوعی شهید صدر توانست بر تفسیر سنت‌های تاریخی که یکی از سوالات مهم و اساسی بود فائق آید؛ این کار به وسیله باز تعریف سئوالی که برای متفکران پیش آمده بود حاصل شد؛ علاوه بر آن برای نظم موقعیتی هم پیشنهاد داشت که مثل‌های اعلای اجتماعی آن را برای جوامع در طول تاریخ می‌شمارد و ما می‌توانیم حتی در موقعیت خاص تاریخی از آن استفاده کنیم.

وی درباره اشکال عمده مطرح شده تصریح کرد: اینکه دانشمندان علوم اجتماعی از طریق روش‌های علمی به این نتایج رسیده‌اند اما شهید صدر از طریق قرآن به این نقطه رسیده است سوالی قابل تأمل است؛ یعنی شما چطور می‌توانید قائل شوید که سنت‌های تاریخی یک موضوع از موضوعات تفسیر موضوعی اعتباری بیش از پارادایم‌ها دارد؟ سوال خوب است اما برای پی بردن به پاسخ آن کافی است ادبیات فلسفه علمی و روش‌شناسی سیصد سال اخیر فلسفه غرب و علوم اجتماعی غرب را بخوانید.

وی نظریه‌های علمی را دارای لایه‌های مختلف برشمرد و گفت: یک سطحی از نظریه‌ها به اسم نظریه‌های نظریه‌سازان معروف هستند و وبر و دورکیم و دیلتای و کنت و این‌ها از این دسته‌اند؛ نظریه‌هایی از سنخ نظریه‌های نظریه‌سازان دارند؛ مطالعه این بحث در کتاب‌های فلسفه علمی، ویژگی این نظریه‌ها، شواهد تجربی کمی دارند و مشخص نیست که این نظریه‌ها کاملاً چگونه ساخته می‌شوند؟ بیش از اینکه این نظریه‌ها شواهد علمی داشته باشند، مقبولیت اجتماعی دارند.

دکتر موسوی گفت: مراجعه به آثار پوپر، درباره جریان علم می‌گوید که علم خادم پارادایم است و پارادایم علم را تعریف می‌کند، پوپر می‌گوید ما برای انتخاب نظریه‌های کلان که به عنوان پیش‌فرض‌های ما محسوب می‌شوند نه استدلال تجربی و نه استدلال عقلی داریم بلکه انتخاب می‌کنیم؛ و این انتخاب وارد جریان علم می‌شود.

وی سوال کرد: حال شما از این جریانات پارادایمی یا اعتبار معرفتی برآمده از قرآن به واسطه ادله عقلی و استدلال علمی شهید صدر کدام را بالاتر می‌دانید؟ محتواهای تفسیر موضوعی رویکرد علمی می‌سازند و پارادایم‌ساز هستند.

وی در بیان نکته‌ای گفت: روش تفسیر موضوعی با یک مسأله بزرگ شروع می‌شود، ما نباید این مسأله بزرگ را دست کم بگیریم و فکر کنیم که برای هر مسأله‌ای به سراغ قرآن رویم و پاسخ درست و سر راست بگیریم؛ برای به دست آوردن این مسأله بزرگ که موضوع تفسیر موضوعی است، لازم است کل تجربه بشری را تا دوره خود مطالعه کنید و یک مسأله غنی شده با کل تجربه بشری بیابید.

دکتر موسوی گفت: آنچه که پیشینه واقعی تفسیر موضوعی است، نه کارهایی است که در جریان بیداری اسلامی در اطراف ما اتفاق افتاده است، پیشینه واقعی تفسیر موضوعی رویکردهایی هستند که در جهان علم وجود دارند و این پارادایم‌هایی هستند که در جهان علم وجود دارند و این رویکرد شهید صدر هم بدیل آن‌ها نیست، به خاطر همان تعبیری که راجع به آن‌ها داشت که همه این پارادایم‌ها در یک پنداری گیر افتاده‌اند که یا باید قانون تاریخ را بپذیرند و اراده انسان را نفی کنند و یا باید اراده انسان را نگه دارند و قانون را نفی کنند.

وی ابراز داشت: این بحث سنت‌های تاریخی که خروجی تفسیر موضوعی شهید صدر محسوب می‌شود، به تعبیر فلسفی تباین ذاتی با همه این پارادایم‌ها دارد؛ نقطه مشترک همه آن پارادایم‌ها که سوبجکتیویته حاکم بر دوره مدرن هست را پیدا می‌کند و در برابر آن یک ملاک علمی قرار می‌دهد که اگر علم بخواهد در درون جامعه وارد شود، و انسان و جامعه را شناسایی کند باید چه ملاکی داشته باشد و این ملاک را در ویژگی‌هایی که ایشان در تفسیر موضوعی اشاره می‌کند شاهد هستیم.

وی درباره نظام اجتماعی گفت: بخش عمده‌ای از رویکرد از سنخ علم و شناسایی است، اما نظام اجتماعی از سنخ عمل است، همانطور که مذهب اجتماعی و اقتصادی از سنخ عمل است؛ نظام اجتماعی تلاش می‌کند یک نظم اجتماعی و اقتصادی در جامعه ایجاد کند، از طریق آن بر جامعه حاکم شود و ایده‌های خود را وارد جامعه کند؛ شهید صدر وقتی می‌خواهد از نظام‌های اجتماعی یاد کند بر خلاف رویکردهای علمی از چهار نظام اجتماعی یاد می‌کند، نظام سرمایه‌داری دموکراتیک، نظام اشتراکی یا سوسیالیسم، نظام کمونیسم و نظام اسلامی.

صوت جلسۀ هشتم را اینجا گوش کنید (مخصوص شرکت‌کنندگان در دوره)

آیت‌الله مبلغی: حوزه‌های علمیه باید با استفاده از تفسیر موضوعی شهید صدر پاسخگوی سؤالات روز جامعه باشند.

آیت‌الله مبلغی پرداختن به تفسیر موضوعی شهید صدر و صحبت درباره چیستی آن را دارای اهمیت ارزیابی و تصریح کرد: در این حد پرداختن به تفسیر موضوعی شهید صدر کافی نیست؛ حوزه‌های علمیه باید با جدیت بیشتر در موضوعات مختلف از این تفسیر استفاده کنند و پاسخگوی سئوالات روز جامعه باشند.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه شهید صدر، آیت‌الله دکتر احمد مبلغی از اساتید درس خارج حوزه علمیه و نماینده مجلس خبرگان رهبری در هفتمین نشست از سلسله نشست‌های تخصصی تفسیر موضوعی شهید صدر با عنوان «چارچوب‌های سه‌گانه فکری، گرایشی و اخلاقی و نقش آن‌ها در تفسیر موضوعی» که عصر سه شنبه در اندیشگاه فرهنگی سازمان اسناد و كتابخانه ملی برگزار و به صورت مجازی پخش شد، در مقدمه، تفسیر را بحثی مهم و حساس و دارای دایره‌ای اعم و گسترده توصیف کرد و گفت: همه اجتهادات فقها و تلاش‌هایی که مفسران درباره نصوص قرآنی و حدیثی انجام می‌دهند در حوزه تفسیر می‌گنجد.

آیت‌الله مبلغی در اشاره‌ای به مسائل دیگر پیرامون تفسیر گفت: زمان متن و مفسر از اهمیت بالایی برخوردار است؛ گاهی فاصله متن و ماتن به هزار سال می‌رسد؛ با تفاوت زمانی، شرایط اجتماعی هم متفاوت می‌شود یعنی متن و مفسر برای دو جامعه جدا هستند.

وی ابراز داشت: اگر بپذیریم شکل‌گیری متن بی‌ارتباط با شرایط اجتماعی نیست و نیز بپذیریم فهم و تفسیر بدون تأثر از شرایط اجتماعی رخ نمی‌دهد، این جامعتین، یعنی جامعه زمان صدور متن و جامعه زمان تحقق فهم، دخالت می‌کنند؛ حال چون تفاوت بین دو جامعه وجود دارد، عمل تفسیر سخت می‌شود، چون نقطه عزیمت به سمت تفسیر و پیش‌داوری‌ها و پیش‌فرض‌ها با شرایط خاص زمان صدور متن متفاوت است؛ انطباق این‌ها بر هم نیازمند روش دقیق، علمی، هوشمندانه و ناظر به چالش‌ها است.

نماینده مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: بر اساس کلمات، نکته‌ها و مواجهه‌ها در کتاب‌ها و بحث‌های مختلف، می‌توان نظریه‌ای را به شهید صدر نسبت داد: شهید صدر می‌گوید، پاسخ گرفتن از قرآن امکان پذیر است؛ پیچیده است و با چالش‌های علمی مواجه است؛ اگر چه در دسترس است اما امکان اشتباه و خطا در آن کم نیست؛ تفسیر برای دستیابی به موفقیت باید اطلاعات کافی داشته باشد و این اطلاعات را تجزیه و تحلیل کند؛ باید استحضار نصوص کرد یعنی نصوص را احضار کنید تا به نتیجه دست پیدا کنید؛ حتماً باید قبل از استحضار نصوص چارچوب‌های فکری را با نگاهی تنقیحی و دقیق بنا کنیم.

آیت‌الله مبلغی درباره تفسیر موضوعی گفت: هنوز تفسیر موضوعی شهید صدر جایگاه خود را در حوزه‌های علمیه پیدا نکرده است؛ این تفسیر موضوعی در حوزه‌های علمیه برپا و فعال نشده است.

وی به تقسیم‌بندی تفاسیر به تجزیئی و توحیدی از سوی شهید صدر اشاره کرد و گفت:‌ تفسیر تجزیئی پراکنده‌گرا و به دنبال تفکیک نصوص است؛ در این تفسیر رابطه اجزا در ذهنیت مفسر محل توجه قرار نمی‌گیرد تا از دل این رابطه و ارتباط و پیوندی که این‌ها با هم دارند، معناهایی را خلق کند و بسازد.

نماینده مجلس خبرگان رهبری در توضیح تفسیر توحیدی ابراز داشت: تفسیری یکپارچه ساز که اجزاء را می‌بیند و کوشش می‌کند آن‌ها را با نظمی منطقی کنار هم قرار دهد تا سخن واحد جای جای قرآن را به صورت یک اندیشه اساسی بشنوید؛ در این تفسیر شما باید از روشی پیروی کنید که قدرت و توان یکپارچه سازی متن‌های از هم دور افتاده در ظاهر را داشته باشد.

آیت‌الله مبلغی تصریح کرد: اگر حوزه‌های علمیه تفسیر موضوعی را بشناسند و آن را به کار گیرند، مشکل نسل کنونی در ارتباط با استفاده از قرآن حل می‌شود؛ حوزه علمیه باید پای کار بیاید و این تفسیر موضوعی را فراتر از یک کالبد‌شناسی، ظاهرشناسی و تعریف‌گرایی پیش ببرد؛ مهم‌تر از اینکه گفته شود نظر شهید صدر چیست، آن است که شما این تفسیرهای موضوعی را برپا کنید. نخست مشکلات و مسائل جامعه را کشف و کسب کنید، و طبق روالی که شهید صدر ارائه می‌کند به سمت قرآن برویم و دست به کار تفسیرهای موضوعی متعدد شویم.

نماینده مجلس خبرگان رهبری در بیان سه مبنای تفسیر موضوعی شهید صدر گفت: نخست اینکه قرآن دارای افکار کلان، بزرگ و عمیق درباره واقعیت‌های هستی، عقایدی و اجتماعی است؛ مبنای دوم اینکه قرآن در موارد بسیار این کلان اندیشه‌ها را در تک آیه‌ها منعکس نکرده است، لذا شما باید مجموعه آیاتی را در یک روند تجمیعی، تحلیلی، توحیدی کنار هم قرار دهید تا به فکر اساسی قرآن برسید؛ و سومین مبنا اینکه انسان می‌تواند این آیات به ظاهر منتشره را در کنار هم قرار دهد و بر اساس آن طبق یک روش دقیق، نظریه‌پردازی و مراد مجموع اجزای آن را کشف و کسب کند.

وی به مشکل تحمیل رأی به قرآن در تمام تفاسیر اشاره کرد و افزود: در تفسیر موضوعی هم چون با اطلاعات پیشینی به سراغ قرآن می‌آیید در معرض تحمیل رأی هستید؛ اما اگر تفسیر موضوعی آنچنان که شهید صدر می‌گوید، به دقت اجرا شود و تحت مواظبت و کنترل قرار گیرد، پر رفت‌و‌برگشت و پر سؤال باشد این مشکل پیش نمی‌آید.

نماینده مجلس خبرگان رهبری ادامه داد: پرونده‌ای که در تفسیر موضوعی از مسأله خود می‌سازید باید دارای اطلاعات کافی باشد، اندیشه‌های بشری را در بر داشته و تجارب بشری در آن موجود باشد.

نماینده مجلس خبرگان رهبری درباره چارچوب‌های موجود در اندیشه شهید صدر و نقش آن در تفسیر موضوعی ابراز داشت: شهید صدر معتقد است هیچ عمل تفسیری رخ نمی‌دهد مگر اینکه با یک چارچوبی شکل گیرد؛ این چارچوب‌ها گاهی درست است و گاهی انسان را به خطای در فهم می‌کشاند؛ در تفسیر موضوعی ایشان به دو چارچوب توجه می‌کند، یکی چارچوب موضوعی را بسازید، و دوم باید چارچوب‌های فکری بنا کنید.

آیت‌الله مبلغی چارچوب‌های فکری، گرایشی و اخلاقی را انواع پذیرفته‌شده چارچوب در دیدگاه شهید صدر عنوان کرد و اظهار داشت: چارچوب فکری، یعنی اندیشه‌ای را از پیش گرفته‌اید، مطابق با اندیشه به سمت متن و نص می‌روید و تفسیر می‌کنید، حال درستی یا نادرستی تفسیر ناشی از درستی یا نادرستی آن چارچوب است.

وی در توضیح چارچوب فکری شهید صدر گفت: چارچوب‌های فکری تفاوت‌ها و گونه‌هایی دارد، چارچوب لغوی که شناخت درست لغت لازم و شناخت اشتباه آن خطرناک است، چون معنایی اشتباه را به قرآن تحمیل می‌کنید؛ چارچوب‌های فلسفی و فقهی نیز از دیگر زیر مجموعه‌های چارچوب‌های فکری است.

نماینده مجلس خبرگان رهبری چارچوب گرایشی را مربوط به مطالعه گرایش خاصی مانند چارچوب‌های مذهبی و انسانی توصیف کرد و درباره چارچوب اخلاقی گفت: نوعی از چارچوب است که به خاطر هویت خاص آن، که از رفتار انسان ناشی می‌شود تغییراتی را به وجود می‌آورد؛ ایشان معتقد است اگر چارچوب اخلاقی را برپا نکنیم، بسیاری از مفاهیم اسلامی قدرت و قابلیت تطبیق‌پذیری خود را از دست می‌دهد.

آیت‌الله مبلغی درباره نقش چارچوب‌ها در تفسیر موضوعی گفت: چارچوب نقش مثبت و منفی دارد؛ بدون چارچوب انسان نمی‌تواند تفسیر کند؛ انسجام درون یک چارچوب را به عنوان تفسیر موضوعی خلق می‌کنید و آن را به تکامل می‌رسانید، بعد تحلیل خود را بر اساس آن چارچوب منسجم همراه با سوالات روی قرآن می‌برید تا به یک انسجام و وحدانیت مفهومی برسانید؛ این چارچوب است که خلق می‌کند، البته اگر این چارچوب نادرست باشد، ممکن است شما را از حقیقت دور یا قوانین علم نما را به شما ارائه کند.

نماینده مجلس خبرگان رهبری در پاسخ به اینکه آیا توقیفی بودن چیدمان آیات را که به عنوان مثال سیاق‌بندی آیات را شکل می‌دهد، می‌توان به عنوان یک چارچوب و پیش‌فرض در تفسیر موضوعی لحاظ نمود؟ گفت: حتماً چنین است، سیاق بر دو قسم است، یکی سیاق درون آیه که حتماً باید مورد توجه قرار گیرد و یک حوزه آماده و مستعد در اختیار مفسر است؛ یکی هم سیاق آیات متوالی پشت سر هم است؛ اگر ثابت شود که نظم آیات، نظم دقیق تنزیلی است می‌توان از سیاق آیات استفاده کرد؛ لذا اول باید احراز هم جواری و بعد سیاق‌سازی شود.

آیت‌الله مبلغی در پاسخ به مرز تفسیر موضوعی شهید صدر با هرمنوتیک ابراز داشت: در بعضی اندیشه‌های هرمنوتیک نسبیت پذیرفته شده است که هیچ گاه حقیقت ثابتی نداریم، در یک نگاه مفسر است که متن را تغذیه می‌کند و فرآورده تفسیر عمل مفسر است؛ شهید صدر این را قبول ندارد و مانند دیگر فقها و عالمان دین معتقد است که اول، شارع مراد دارد و دوم مراد او قابل کشف است؛ کشف مراد باید با روش دقیق انجام شود تا این کشف رخ دهد، و چهارم خطای در کشف هم در موارد بسیار رخ می‌دهد؛ بنابراین اساساً نسبیت گرایی در اینجا وجود ندارد.

وی ادامه داد: و اما در ارتباط با مفسر، شهید صدر کلماتی در ارتباط با مفسر تفسیر موضوعی ارائه کرده است که تصور می‌شود به هرمنوتیک نزدیک می‌شود؛ چون یک عمل پر چالش است که مستمع نباش، و این تعابیر تصور می‌شود که باید دخالت کنی و این دخالت مفسر نقش دارد؛ در حالی که اگر شما می‌خواهید استنطاق کنید باید پرسشگری داشته باشید نه اعطای معنایی، ممکن است که در هرمنوتیک بگویند که مفسر معنایی را می‌دهد، اینجا بحث است که زوایای معانی را باز کن تا بتوانی درباره آن معنا سوال و پرسشی را مطرح کنی و جوابی را بگیری؛ این بسط معانی است نه اعطای معانی.

 

صوت جلسۀ هفتم را اینجا گوش کنید (مخصوص شرکت‌کنندگان در دوره)

تحصيل‌كرده‌هاى غربى و غرب‌زدگان، زياد اين جملات را تكرار مى‌كنند: اسلام «دين» است، نه اقتصاد؛ اسلام عقيده است، نه برنامه‌اى براى زندگى؛ اسلام رابطۀ بين انسان و خداى او را بيان مى‌كند و صلاحيت ندارد كه بنياد يک انقلاب اجتماعى در ايران قرار گيرد.