یادداشت‌ها

حجت‌الاسلام متقیان گفت: در نگاه اصولیون، «مولویت» مربوط به علم کلام دانسته شده و امتداد در اصول پیدا نکرده است اما شهید صدر (ره) این نگاه کلامی را در مفهوم سازی و در منطق تفقه و علم اصول جریان داده است.

به گزارش شبکه اجتهاد، نشست علمی «شأن شارع در مقام تخاطب از منظر شهید صدر» به همت فرهنگستان علوم اسلامی و با حضور حجت‌الاسلام محمد متقیان پژوهشگر فرهنگستان، در اتاق جلسات ساختمان مفید در قم برگزار شد. آنچه در ادامه می‌خوانید مشروح این نشست علمی به نقل از پایگاه وسائل است:

شأن شارع در مقام احتجاج

شارع اقدس با مکلفین تخاطبی دارد، سوال این است که در این تخاطب، چه تصویری از منزلت شارع در کلام اصولیین ارائه می‌شود؟ شهید صدر، چه تفسیری از شأن و منزلت شارع ارائه می‌کند؟ و البته تعبیر درست برای بهره برداری از کلام اصولیین این است که گفته شود «شأن شارع در مقام احتجاج». بر همین اساس، تحلیل نظریه شهید صدر را در مباحث حجت باید جستجو کرد.

نظریه شهید صدر (ره)

شیخ انصاری (ره) در ابتدای کتاب فرائد الاصول، بنایی را می‌گذارند و آن اینکه: «فاعلم أن المکلف إذا التفت إلی حکم شرعی فإما أن یحصل له الشک فیه أو القطع أو الظن». ایشان پس از اینکه مقاصد کتاب را به سه بخش قطع، ظن و شک تقسیم می‌کنند، درباره قطع چنین می‌فرمایند: «لا إشکال فی وجوب متابعه القطع و العمل علیه ما دام موجودا لأنه بنفسه طریق إلی الواقع». این مسیری است که آغازگر آن مرحوم شیخ است و اصولیین به دنبال ایشان در این مسیر حرکت می‌کنند، بدین صورت که در ابتدای مباحث حجج، «حجیت قطع» را مورد بررسی قرار می‌دهند و به دنبال آن، بحث از ظنون و امارات می‌کنند و در نهایت به اصول عملیه می‌پردازند.

شهید صدر نیز از همین موقف برمی‌خیزد و البته تجدیدنظرهایی در این مباحث انجام می‌دهد. تحول اول تفکیک مسئله کاشفیت از حجیت و تحول دوم تأسیس مبنایی برای پشتیبانی از حجیت بغرض الاصولی (نظریه حق الطاعه) است.

ایشان در تبیین نظریه حق الطاعه، دو تقریر دارند که این دو در لب و مغز وحدت دارند ولیکن از دو منظر مورد توجه قرار می‌گیرند؛ شهید صدر در کتاب «دروسٌ فی علم الاصول» از موضع «حجیت قطع» بحث خود را آغاز می‌کنند و در تقریرات از «استدلال بر حجیت قطع». نقطه ثقل هر دو بیان، در حق طاعتی است که مولی بر عبد دارد و حدود مولویت مولی، که اگر مولی مولای حقیقی باشد، از لوازم مولویت او منجزیت تمام مراتب انکشاف اعم از قطع و ظن و احتمال است.

تقریر اول: بعضی می‌گویند لازمه ذاتی قطع کاشفیت است و خصوصیت سومی به نام حجیت نیز دارد، اما مرحوم شهید صدر می‌فرمایند منطقاً ربطی بین حجیت و کاشفیت و منجزیت در قطع وجود ندارد. در واقع سئوال از حجیت قطع این است که وقتی قطع پیدا می‌کنید، قطع به هر امری را حجت می‌دانید یا قطع به امر خاص را حجت می‌دانید؟ طبعاً قطع به اوامر مولی مد نظر است و در ذُکر همه اصولیین هست که قطع به اوامر مولی وجوب تبعیت دارد و مولی حق تبعیت دارد، اما حدود مولویت مولی چقدر است؟

این مسئله‌ای است که مرحوم شهید صدر مطرح کرده‌اند و می‌فرمایند بر اساس یک دسته بندی، مولی سه دسته است؛ اول، مولویت ذاتیه ثابته بلاجعل که مخصوص خدای متعال است، به ملاک خالقیت، رازقیت، تابعیت و… که مولویت مجعول نیست؛ دوم، مولویت مجعول که مخصوص اولیا و انبیاء است؛ و سوم، مولویت مجعول از قبیل عقلاء.

با این تفصیل از مولای حقیقی و عرفی، این سئوال مطرح می‌شود که آیا با این‌ها یکسان برخورد می‌شود؟ شهید می‌فرماید حق طاعت و مولویت خدای متعال محدودیت ندارد و منحصر به قطع و یقین ما نیست، چراکه مولویت حقیقی دارد. پس در هرجایی که احتمال مولویت او را بدهیم باید احتمال ادای حق او را بدهیم؛ بنابراین در نظر ایشان بر خلاف سایر اصولیین «القطع حجتٌ» موضوعیت ندارد، بلکه «کلّ انکشافٍ حجتٌ». حجیت در تمام مراتب انکشاف که از قطع تا احتمالات ضعیفه ادامه پیدا می‌کند وجود دارد.

تقریر دوم: در دیگر تقریرات هر چند نقطه شروع متفاوت است، اما نتیجه یکی است. اصولیین از قاعده حسن و قبح استفاده می‌کنند که اگر قطع به امر مولی پیدا کردید و آن را انجام ندهید ظلم در حق مولی است. شهید صدر می‌پرسد شما در رتبه قبل برای مولی حقی ثابت کردید و مبتنی بر آن می‌گویید اگر پس از قطع به تکلیف آن تکلیف امتثال نشد ظلم به مولا است. سپس ایشان از همین جا وارد بحث شده و می‌فرمایند وقتی به صورت متقدم حق الطاعه را اثبات کردید چه نیازی به قاعده حسن و قبح وجود دارد؟ همان جا حجیت می‌آید، منظور از منجزیت همین حق الطاعه است.

شهید صدر: اطاعت محدود به قطع نیست

از میان اصولیین کسی که پای رابطه حق و مولی را به حجیت می‌کشاند محقق اصفهانی است که این مسئله را با تعبیر «ذیّ ربوبیت» و «ذیّ رقیت» مطرح می‌کند و می‌گوید عدم اطاعت، هتک حرمت مولی و خروج از ذی رقیت و عبودیت است. شهید صدر هم می‌فرماید اطاعت محدود به قطع نیست و شامل موارد محتمله و مظنون نیز می‌شود.

ممکن است گفته شود در بحث حجیت قطع نیز در نظر بقیه اصولیین قطع به غیر از اوامر مولای حقیقی مد نظر نیست. در پاسخ می‌توان گفت که ایشان هم قطع به اوامر مولای حقیقی را مد نظر داشته‌اند و این مسئله در ذُکر و ارتکاز آن‌ها هم هست، اما در مفهوم سازی و نظریه لحاظ نشده است.

در واقع در نگاه قوم مولویت مربوط به علم کلام دانسته شده و امتداد در اصول پیدا نکرده است، اما ایشان این نگاه کلامی را در مفهوم سازی و در منطق تفقه و علم اصول جریان داده است.

نقدهای وارد بر مبانی شهید صدر

البته اگر مرحوم شهید صدر از همان ابتدای بحث، مانند شیخ انصاری از حالات مکلف شروع نمی‌کرد (بلکه از توجه به حاکم شروع می‌کرد) بسیاری از مشکلات بعدی نیز حل می‌شد؛ مثلاً به جای «اذا التفت الی الحکم الشرعی» می‌فرمودند: «اذا التفت الی الحاکم». در این صورت مباحث دیگری مطرح می‌شد که حاکم کیست، سعه حکومت او چیست و ابزار حکومت او کدام است؟ در واقع هر چند شهید صدر در مفاهیمی همچون قطع و حجیت دقت و نوآوری داشته، اما به چیز دیگری دست نزده است، مثلاً به حالات نفسانی مکلف دست نزده و آن‌ها را پذیرفته است، یعنی همان بستر را از اصولیین گرفته و در یک نقطه متمرکز شده که مولویت را داخل مباحث حجیت کرده است، درحالی که می‌توان به کل مباحث نقد وارد کرد.

منجزیت از لوازم مولویت مولی است

بنابراین شهید صدر دو نکته دارد: اول اینکه هیچ ربطی بین کاشفیت قطع عن الواقع و حجیت وجود ندارد. علامه طباطبایی (ره) در حاشیه کفایه هم اینگونه می‌فرمایند که شما بین خصوصیت ذاتی قطع و حجیت که یک امر اعتباری است خلط کرده‌اید، قطع کاشفیت دارد، اما ربطی به حجیت ندارد، حجیت یعنی تکلیف و تنجیز و چه ربطی به علم به واقع دارد؟ شهید صدر بر خلاف اصولیین که حجیت قطع و ظن و اماره را به علم و کاشفیت ذاتی یقین می‌دانستند، حجیت را از ذات قطع بیرون می‌آورند و به سراغ کلام می‌روند و مولویت مولی را مطرح می‌کنند و منجزیت را از لوازم مولویت مولی می‌دانند؛ بنابراین نمی‌گوییم، چون یقین دارم حجت است بلکه، چون در رابطه با مولای حقیقی چه یقین چه گمان و چه احتمال بدهم تنجیز و تکلیف دارم؛ بنابراین منجزیت را در حدود اختیارات مولی قرار می‌دهند؛ بنابراین در کلام شهید صدر حجیت و منجزیت معلق به ذات و ماهیت قطع نیست بلکه از لوازم شئونات شارع و مولویت مولی است. در نتیجه شهید صدر محدودیتی در شئونات لحاظ نمی‌کنند و نیز شئونات شارع را در علم اصول دخالت می‌دهند و منجزیت و حجیت را از لوازم آن می‌دانند.

اشارهای به نقدهای وارد بر شهید صدر

نقد از منظر وجدانی بودن نظریه حق الطاعه، نقد به دلیل عدم اهتمام به جعل اباحه در نظریه حق الطاعه و نقد از منظر لوازم و تبعات اجرای حق الطاعه و لزوم احتیاط گسترده از جمله مواردی است که به مبانی شهید صدر وارد است.

جایگاه نظریه حق الطاعه در علم اصول

در بحث احکام عقلی عملی، مشهور این است که احکام تغییر ناپذیر و قطعی و نهایی هستند، شهید صدر یک دستاوردی دارد و تلنگری می‌زند که حکم عقل عملی در تناسباتی، حکم قطعی دارد و ممکن است با تناسبات دیگری، حکم عقلی هم تغییر کند، مثلاً قاعده قبح عقاب بلابیان داریم و در روابط موالی عرفیه اینچنین است، اما در مولای حقیقی این قاعده تغییر می‌کند.

به همین وزان تمام مباحث اصول را که در آن‌ها پای عقل در میان است می‌توان با نظریه حق الطاعه بازخوانی کرد. مباحث عقلی، حجیت علم اجمالی، منجزیت و معذریت و مباحث الفاظ را می‌توان با حق الطاعه بازخوانی کرد. (البته حق الطاعه تصرفی در عقل نمی‌کند بلکه رابطه عبد و مولی را بازتعریف کرده است).

به گزارش شبکه اجتهاد، از آنجا که بنای این مقاله بر اختصار است، همه صاحب‌نظران را دعوت می‌کنم که مقدمه کتاب حلقات- که به قلم خود شهید صدر است- را مطالعه کنند، آنگاه از آن استفاده یا در مورد آن قضاوت کنند؛ در این فرصت مایلم ضمن بیان دو لغزش‌گاه ناشی از همین نا آگاهی از مقدمه کتاب، برخی از خصوصیات کتاب را ذکر کنم:

نکته اول: این کتاب شامل سه بخش است: الحلقه الاولی، الحقه الثانیه و الحلقهالثالثه. هر حلقه یک دوره کامل مباحث علم اصول است به این نحو که در حلقه اول قواعد علم اصول به صورت ساده و روشن، بدون اقوال متعدد و استدلال‌های پیچیده در ساختاری بدیع آورده شده است؛ در حلقه ثانیه در همان چارچوب و ساختار، مباحث حلقه قبل مقداری استدلالی‌تر، همراه با اقوال بیشتر و به علاوه مسائل فنی‌تری که در حلقه قبل نبوده، بررسی می‌شود؛ اما در حلقه ثالثه مباحث کاملاً تخصصی و همراه با اقوال و خط‌های اصلی در مسئله و استدلال‌های بیشتری بیان می‌شود. با این آموزش مرحله‌ای ذهن طلبه کم‌کم ورزیده شده و آماده درس خارج می‌شود؛ اما برخی از اساتید گمان کرده‌اند هر حلقه شامل بخشی از علم اصول است (مثلاً حلقه اولی مباحث الفاظ است و حلقه دوم مباحث عقلی و حلقه سوم مباحث حجج و اصول عملیه) آن‌گاه چون مقداری از صفحات اول حلقه اولی را خوانده‌اند تصور می‌کنند، سطح حلقات خیلی پایین است؛ در حالیکه اگر مقدمه کتاب را می‌خوانند از ویژگی آموزش تدریجی و مرحله‌ای حلقات مطلع می‌شدند.

 

متأسفانه دیده‌شده برخی از اساتید در درس خارج اصول، اقوال شهید صدر در حلقات را مطرح و آن را نقد می‌کنند؛ در حالی که شهید صدر با تأکید فراوان در مقدمه بیان داشته که نظرات نهایی او را باید در تقریرات درس خارج او (مخصوصاً کتاب بحوث فی علم الاصول) ملاحظه کرد نه در حلقات؛ اساساً یکی از امتیازات حلقات این است که مؤلف اصراری برای بیان نظر خود در همه مسائل و اثبات آن ندارد تا حجم مطالب را بی‌دلیل بالا نبرد و توازن کتاب را از بین نبرد و وقت طلبه را ضایع نسازد بلکه در عوض شهید صدر سعی کرده با نبوغ خاصی در هر مسئله خط‌ها و مبناهای اصلی را ارائه دهد و نسبت آن‌ها را تبیین کند تا وقتی طلبه وارد درس خارج می‌شود به‌راحتی با اقوالی که محور اصلی درس‌های خارج اصول امروز را تشکیل می‌دهند یعنی اقوال آخوند خراسانی، میرزای نائینی، محقق عراقی و محقق اصفهانی، محقق خویی و خود شهید صدر ارتباط برقرار کند؛ از همین‌جا امتیاز دیگر و اصلی حلقات بر سایر کتب معلوم می‌شود و آن پر کردن خلأ محتوایی و تاریخی بین مطالب اصولی مقطع سطح و مقطع خارج است.

در این گزارش، نظر مراجع و بزرگان حوزه دررابطه‌با کتاب حلقات را از نظر می‌گذرانیم تا خبر از تمایل عمومی بسیاری از بزرگان و نخبگان حوزه نسبت به ورود این کتاب به جایگاه رسمی تدریس در حوزه علمیه دهیم. (لااقل در عرض کتب اصولی دیگر به شکل بدیل اختیاری)

اکنون اقوال بزرگان را با حسن مطلع کلام امام راحل درباره عموم آثار شهید صدر پی می‌گیریم:

 

رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی قدس‌سره: «آن‌هم مثل سید محمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهره‌برداری‌های زیادتری بکند و من امیدوارم که کتاب‌های این مرد بزرگ موردمطالعه مسلمین قرار بگیرد.» (بیانات در جمع روحانیون مبارز عراق و مسلمانان رانده شده ۲۰ فروردین ۱۳۶۰، صحیفه امام، ج۱۴، ص ۲۸۰)

مقام معظم رهبری آیت‌الله خامنه‌ای دام‌ظله: «چه لزومی دارد ما این همه در مباحثِ غیرلازم اصولِ، معطّل شویم؟ در این زمینه، مرحوم شهید صدر (رضوان الله علیه) کار خوبی کرده‌اند. آن کاری که ایشان در باب اصول کردند و آن پیشنهادی که در زمینه‌ی درس و تعلیم اصول دادند، پیشنهاد خوبی است» (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی ۱۳/۹/۷۴)

 

«در میان چهره‌های برجسته‌ی حوزه‌های علمیه در دهه‌های اخیر مرحوم آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر (قدّس الله روحه) یکی از ممتازترین و شگفت‌انگیزترین آن‏هاست … او بی‏شک یک نابغه و یک ستاره‌ی درخشان بود. …در اصول، در فقه، در فلسفه و در هرآنچه به این دانش‌ها ارتباط می‌یابد در زمره‌ی بنیان‌گذاران و صاحبان مکتب محسوب می‌شد. … شهید آیت‌الله صدر برای طلاب و فضلای جوان بی‌شک یک اسوه و نمونه است. درس انسان‌پروری او با شهادت جان‏گدازش خاتمه نیافته است. آثار علمی و شیوه تحقیق او اکنون پیش روی فضلای جوان حوزه‌های علمیه قرار دارد. … حوزه‌های علمیه امروز نیز محتاج شهید صدر و هر عنصر باهمت و پرتوانی هستند، که راه علمی و اسلام‌شناسی و جهان‌نگری او را دنبال کند.» (پیام معظم له به کنگره بزرگداشت شهید صدر، ۲۹/۱۰/۷۹)

نقل نظر آیت‌الله سیستانی توسط آیت‌الله رشاد: «از آیت‌الله سیستانی نقل شده است که گفته‌اند به نظر من ساختار علم اصول باید آن‌طور باشد که در حلقات مطرح شده است؛ اما در حال حاضر چون حوزه با این کتاب مأنوس نیست، به‌ناچار باید به روش کفایه درس خارج گفت.» (همایش «علامه شهید صدر؛ ساخت نظام‌های اسلامی و مسئله حجیت»، سخنران آیت‌الله رشاد)

آیت‌الله صادق آملی لاریجانی: «در سال‌های اخیر بزرگانی به فکر تنظیم و تبویب جدید و پالایش علم اصول افتاده‌اند… از بهترین کارهایی که در این مسیر صورت گرفته است، اثر پرارزش محقق بزرگ شهید سید محمدباقر صدر است. حلقات مختلف «دروس فی علم الاصول» اثری گران‌سنگ با تبویبی تازه است. گرچه مجموع این حلقات برای مبتدیان و محصلان دروس سطح حوزه نگاشته شده است، ولی تبویب جدید آن و نحوه نگارش و ورود و خروج در مباحث، همه سزاوار هرگونه ستایشی است». (طرح‌ها و اندیشه‌های نو، فصلنامه پژوهش و حوزه، شماره ۵)

آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی: «در مورد نوآوری، باید گفت که هیچ‌یک از تألیفات و مباحث شهید از عنصر نوآوری خالی نیست. به‌ویژه مباحث فقهی و اصولی. وی ترتیب مباحث این دو علم را بازنگری و بازسازی کرد و روش‌های جدیدی در علم اصول تقدیم حوزه علمیه کرد، … در خصوص ترتیب ابواب علم اصول باید گفت که ایشان با هدف قادر ساختن طلاب، جهت فراگیری خوب و مرحله‌ای این ماده درسی، اصلاحات فراوانی انجام داد. فراگیری علم اصول بدین شکل که شهید ارائه داده، ثمراتش در درس خارج ظاهر می‌شود.» (ویژگی‌های مکتب فکری و علمی شهید صدر، فصلنامه فقه اهل‌بیت فارسی، شماره ۲۴)

آیت‌الله سید کاظم حسینی حائری، از مراجع عراق: «علم اصول، به دست توانای استاد شهید به چهارمین دوره خود گام گذارد… و دوره‌ای ممتاز از سه دوره دیگر پدید آورد. اگر ما ویژگی‌های این مرحله از علم اصول را با سه دوره پیشین آن بسنجیم باید آن را «دوره رشد نهایی اصول» نام بگذاریم… علم اصول را در قالب سه دوره درسی تحت عنوان «دروسٌ فی علم الاصول» عرضه کرد و معتقد بود که دانشجویان علوم دینی باید این مراحل را پشت سر بگذارند. سخن استاد این بود که آنچه هم‌اکنون در حوزه‌های علمیه متداول است و طلبه باید چند کتاب اصولی را به ترتیب نزد استاد فراگیرد تا بتواند به دوره خارج نائل شود؛ اگرچه واقعاً صحیح است، اما کتاب‌های انتخاب شده صرفاً بیانگر مراحل مختلفی از دوره‌های پیشین علم اصول هستند؛ و شاگردان را با آنچه ضرورت دارد، آشنا نمی‌کند.»  (مقدمه کتاب «مباحث الاُصول»، ج۱ صص۵۸ و ۶۱)

استاد مرحوم علی صفایی حائری (ع. ص)، از متفکران بزرگ حوزه: «اﻳﻦ ﺗﺒﻮﻳﺐ و ﺗﻨﻈﻴﻤﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﻌﺎﻟﻢ اﻟﺠﺪﻳﺪه ﻣﺮﺣﻮم ﺻﺪر می‌آورد. اﻟﺒﺘﻪ در ﺣﻠﻘﺎت ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺒﻮﻳﺐ ﺑﺎ دﻗـﺖ‌های ﺑﻴﺸﺘﺮ و ﭘﺨﺘﮕﻰ و اﺣﺎﻃﻪ‌ی ﺑﻴﺸﺘﺮی ﺗﻜﻤﻴﻞ ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ. به‌راحتی ﭘﻴﺪاﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﺨﺘﻪ و ﻳﻜﺪﺳﺖ ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪه و ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺟﺎﻳﮕﺎه ﺧﻮﻳﺶ را ﻳﺎﻓﺘﻪ‌اند؛ و ﻃﺒﻴﻌﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻜﭙﺎرﭼﮕﻰ و ارﺗﺒﺎط ﻛﻠﻰ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺑﺮای ذهن‌های ﻣﺤﺪود و ﻣﺤﺼﻮر ﺟﻠﻮه ﻧﻜﻨﺪ و ﻳﺎ ﺳﻨﮕﻴﻦ و ﺛﻘﻴﻞ ﺑﻴﺎﻳﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻧﺜﺮ ﻋﺼﺮی و ﻗﻮی ﻣﺮﺣﻮم ﺻﺪر و ﺧﺎﻣﻰ و ﺳﻨﮕﻴﻨﻰ ترجمه‌ها در ﻣﻬﺠﻮر و ﻏﺮﻳﺐ ﻣﺎﻧـﺪن اﻓﻜـﺎر و ذوق ﺻـﺪر بی‌اثر نبوده است.» (کتاب درآمدی بر علم اصول، نشر لیله القدر، ص ۶۷)

 

آیت‌الله سید محمدباقر حکیم، فقیه مجاهد و شهید محراب: «بخش سوم (از آثار شهید صدر) نیز مربوط به ساده‌نویسی و پیروی از روش‌های جدید در نگارش است. کتاب‌ها و نوشته‌های معمول در حوزه‌ها معمولاً پیچیده و ناهماهنگ با شرایط روز بود و با روش‌های قدیمی آن روزها نوشته شده بود؛ در این کتاب‌ها همچنین مسائلی مطرح بود که امروزه دیگر منسوخ گردیده است. ایشان در همین زمینه دست به تألیفاتی زد که ضمن آسان نویسی کتاب‌های قدیمی، آن‌ها را در طرحی نو و روشی جدید برای طلاب حوزه به نگارش درآورد و در این کتاب‌ها تازه‌ترین نظریات فقه و اصول را که در حوزه‌ها پیدا شده بود، نیز منعکس کرد. از این کتاب‌ها «دروس فی علم الاصول» و «الفتاوی الواضحه» را می‌توان نام برد.»  (یادواره شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر، تهیه‌کنندگان: الهه کولائی-فاطمه حسینی- ب شریعتمدار، کانون انتشارات ناصر، اردیبهشت ۶۰، ص ۴۰)

آیت‌الله علیرضا اعرافی، مدیر حوزه علمیه قم، علاوه بر اینکه کتاب‌های فلسفتنا و اقتصادنا شهید صدر را نزد آیت‌الله کاظم حائری فرا گرفته، به تدریس کتاب حلقات هم پرداخته‌اند

آیت‌الله علی‌اکبر رشاد، رئیس شورای عالی حوزه‌های استان تهران: «من فکر می‌کنم در طول تاریخ پرافتخار دانش اصول، کمتر کسی هست که بشود با شهید صدر در ابتکار و نوآوری در علم اصول مقایسه شود؛ ما محققان برجسته و اصولیان بزرگ کم نداشتیم که اصول را دگرگون کردند و کسی نمی‌تواند ارزش کارهای آخوند خراسانی، محقق ثانی، کارهای شیخ بهایی در کتاب زبده و شأن شیخ اعظم را نبیند؛ اما من تصور می‌کنم مرحوم شهید صدر از جهات مختلف علم اصول را دگرگون ساخته و ساختار و هندسه جدیدی را در کتاب حلقات پیشنهاد داده است … این شهید به لحاظ ساختاری، تغییری اساسی هم در تفهیم و هم در صورت‌بندی هر مبحث ارائه و ابتکارات فوق‌العاده‌ای دارند. ایشان در تولید ادبیات اصولی و اصطلاح‌سازی ابداعات مناسبی داشته و گزاره‌های نویی را ارائه و آراء جدیدی را عرضه کرده‌اند.» (همایش «علامه شهید صدر؛ ساخت نظام‌های اسلامی و مسأله حجیت ۲۷ فروردین ۹۵ چاپ شده در مجله علوم انسانی اسلامی صدرا، شماره هفده، ص ۱۶۸)

آیت‌الله شیخ محسن اراکی دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی: در کل شایسته است که بگوییم مرحوم صدر اصول فقه ما را وارد مرحله جدیدی کرد. این مرحله جدید مرحله‌ای است که از دو ویژگی برخوردار است که هم از لحاظ ساختاری، منطقی و به‌هم‌پیوسته است و هم ازلحاظ محتوایی کارگشا و متناسب با نیازهای استنباط معاصر… برای پیوستگی بین مرحله سطح و مرحله خارج تأسیس حلقات بسیار لازم بود،

آیت‌الله محمدعلی تسخیری، دبیرکل سابق مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی و مؤسس مجمع جهانی اهل‌بیت علیهم‌السلام: «با بررسی تحولات علم اصول می‌توان گفت که این علم به دست مرحوم شهید صدر به مرحله جدیدی منتقل شده است. ایشان حداقل در دو زمینه مجدد علم اصول بودند. یکی در خود علم اصول، دسته بندی و دادن ابعاد جدید به آن و دیگری در نحوه آموزش این علم. در مورد نحوه آموزش باید به این نکته اشاره کرد که به طور معمول کتبی که در حوزه‌ها تدریس می‌شود، کتاب‌هایی هستند که مؤلفینشان مباحث مورد نظر خود را بدون توجه چندانی به مقوله آموزش نگاشته‌اند. به عنوان مثال می‌توان به مرحوم صاحب معالم، مرحوم شیخ انصاری در رسائل و مرحوم آخوند در کفایه اشاره نمود؛ این‌ها بحث‌های خودشان را نوشته‌اند و ما این مباحث را به عنوان درس فرا می‌گیریم. در این کتاب‌ها، سطح طلاب به هیچ وجه در نظر گرفته نشده است. گاهی بحث‌هایی در اصول مظفر به چشم می‌خورد که از مرحوم کمپانی نقل شده است و عمقش هم خیلی بیش‌تر از کفایه است، ولی معمولاً طلاب علوم دینی ابتدا اصول مظفر را می‌خوانند و بعداً به کفایه می‌رسند. البته اشکال از مؤلفین این کتاب‌ها نیست؛ بلکه اشکال متوجه برنامه ریزان درسی حوزه‌های علمیه است. مرحوم آقای صدر به این عدم تدرج آگاهی داشته و بر این اساس، حلقات علم اصول را متدرجا به رشته تحریر درآوردند تا یک طلبه به طور تدریجی و طبیعی بتواند به مراحل عالی برسد… یعنی علاوه بر احاطه کاملی که به این علم داشتند روش تدریس مورد نظر خود را هم ارائه نمودند. این یک ابتکار بود؛ ولی ابتکار دوم که بالاتر است، نوآوری‌ها و ابتکاراتی است که مرحوم آقای صدر در تئوری‌های علم اصول ایجاد کردند. ایشان در علم اصول نظرات ژرف و عمیقی داشتند.»

حجت‌الاسلام والمسلمین سید منذر حکیم، مدیرکل پژوهش مجمع جهانی اهل‌بیت (ع): «شهید صدر قصد داشت به وسیله این کتب (کتاب سه‌جلدی حلقات)، طلاب از کتب موروثی که برای آموزش علم اصول تألیف نشده بودند، بی‌نیاز شوند. بعلاوه این کتب تفاوت‌های بسیاری در روش دارند و ادبیات سخت و گره‌های زیاد و از نکات ضعیف دیگری رنج می‌برند. … استادان اصول نیز تعیلقه نویسی بر حلقات و شرح آن را آغاز کرده‌اند که این کتاب نیز شایستگی آن را دارد. این کتاب موفق‌ترین تلاش در دوره ما برای تجدیدنظر در قلمرو کتاب درسی در حیطه علم اصول است.»  (مقاله «تطور الدرس الاصولی فی مدرسه النجف الأشرف» ماهنامه «الفکر الاسلامی»، شماره شانزدهم (دی‌ماه ۱۳۷۵) صفحات ۱۰۱ تا ۱۴۰؛ این مقاله با عنوان «تکامل اصول فقه در حوزه نجف» در سایت «دین آنلاین» ترجمه شده است.)

آیت‌الله محمد صنقور، از علمای بحرین و صاحب کتاب المعجم الاصولی: «از الطاف خدای متعال بود که مرا به شرح حلقه دوم از حلقات شهید صدر موفق گرداند، کتابی که از مهم‌ترین کتب درسی حوزه است که به وسیله آن طلبه برای ورود به سطح عالی مهیا می‌شود.» (شرح الأصول من الحلقه الثانیه؛ ج۱؛ ص۵)

آیت‌الله مهدی هادوی تهرانی، استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم: «شهید صدر یک نابغه استثنایی در تاریخ علمای اسلامی است، چرا که بسیاری از آنچه عرضه کرده محصول تفکر و نوآوری و ذهن خلاق خودش است. …یکی از اقدامات مهم و مؤثر آقای صدر این بوده که سعی کرده است به علم اصولی که امروزه در اختیار ماست، سامان و نظم تازه‌ای دهد… البته قبل از ایشان، بزرگان علم اصول مانند مرحوم غروی اصفهانی و شاگرد ایشان مرحوم آقای مظفر تلاش کرده بودند این کار را انجام دهند، اما تلاششان به فرجام نرسید. مرحوم مظفر (رضوان الله علیه) که یکی از بهترین کتاب‌های آموزشی علم اصول یعنی «اصول الفقه» را نوشته، خودش یک شخصیت مبدع و صاحب مبنا نبود؛ بلکه به مبانی مرحوم اصفهانی و مبانی مرحوم نائینی پایبند بود و توان اینکه این مبانی را با هم هماهنگ کند، نداشت. نوآوری ایشان در «اصول الفقه» هم که به هر حال تدوین تازه‌ای بر اساس دیدگاه مرحوم اصفهانی بود، نسبت به کاری که شهید صدر کرده، هنوز بسیار نپخته است. شهید صدر (رضوان الله علیه) هم خودش صاحب مبنا و صاحب فکر بود و هم برای بازسازی این بنا تلاش کرد. به‌ویژه تلاش‌های ایشان در تدریس درس خارج بود که در «دروس فی علم الاصول» انجام داد و معروف شد به حلقات؛ مجموع آن سه حلقه که چهار جلد می‌شود، در کمتر از شش ماه نوشته شده است. شهید صدر سعی کرد به چینش اصول، سامان بدهد. … اقدام آقای صدر نسبت به علمای قبلی کار فوق‌العاده شاخصی بود و فاصله زیادی دارد. چیزی که آقای صدر در علم اصول به آن توجه کرد و تا جایی که من اطلاع دارم قبل از ایشان هیچ‌کس به آن توجه نکرده «روش‌شناسی» و متدولوژی در علم اصول است. ایشان نکات بسیار کلیدی در باب روش‌شناسی علم اصول مطرح کرده …» (گفتگو با آیت‌الله هادوی تهرانی توسط حجت‌الاسلام مؤذنی فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا شماره ۱۷، بهار۹۵، ص ۱۲۷-۱۳۳)

حجت‌الاسلام والمسلمین علی‌اکبر حائری، از علما و اساتید حوزه علمیه نجف اشرف: «شهید صدر تمام نواقصی که تغییر کتب درسی رایج را ایجاب می‌کرد، در تدوین کتاب «حلقات» مدّ نظر قرار داده است و بر همین اساس، کتاب را با روش نوینی که شایسته یک کتاب درسی بود، تألیف کرد… هر حلقه در عین آنکه تمام مباحث علم اصول را در بر می‌گیرد، سطح عرضه مباحث در آن، کمّاً و کیفاً، متناسب با سطح آموزشی محصلین تنظیم شده است… بسیاری از مباحث مهمّ را تحت عناوینی مطرح کرده است که پیش از او سابقه نداشته است. او توانسته است نظریه‌ها و پیشرفت‌ها و اصطلاحات جدیدی که طیّ قرن اخیر بر علم اصول افزوده شده است را به مقداری که مناسب و مورد نیاز مرحله سطح حوزه است، در کتاب خود انعکاس دهد و مجموعه‌ای را فراهم آورد که طلبه را آماده حضور در درس خارج اصول نماید.»  (مقدمه کتاب تحقیق الحلقه الأولی، قم، مجمع فکر اسلامی، ص۸۶ و ۸۷)

مرحوم آیت‌الله محمدحسن مرعشی شوشتری، فقیه و حقوقدان شهیر؛ ایشان ضمن اینکه کتاب «فلسفتنا» شهید صدر را در زمان حیات شهید ترجمه نمود -که مورد تقدیر شهید صدر نیز واقع شد- حلقه سوم حلقات را نیز شرح نمودند که متأسفانه تاکنون به چاپ نرسیده است. (دو هفته نامه رایحه متعلق به خبرگزاری ایکنا، شماره چهل و سوم «ویژه‌نامه بزرگداشت عالم فقید استاد مرعشی شوشتری»، ص۸)

حجت‌الاسلام والمسلمین دکتر رضا اسلامی، مدرس خارج فقه و اصول و عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب: «حلقات الأصول نسبت به همه کتاب‌های درسی دیگر که به‌عنوان جایگزین برای چهار کتاب اصلی (معالم الأصول، قوانین الأصول، فرائد الأصول و کفایه الأصول) عرضه شده‌اند، پرامتیازتر است و اگر دستگاه‌های مدیریتی مانعی بر سر درسی شدن آن فراهم نمی‌کردند، امروز شاهد بودیم که به طور طبیعی رواج بیشتری می‌یافت.»  (مقاله «مکتب اصولی شهید آیت‌الله صدر» مجله: پژوهش و حوزه، پاییز و زمستان ۱۳۸۵، شماره ۲۷ و ۲۸، ص ۱۸۱)

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدصادق علم‌الهدی، مدرّس سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم: «حلقات در بین کتب درسی اصولی بی‌نظیر است، علم اصول را در قالب یک نظام کاملاً منسجم و هماهنگ و روان ارائه می‌کند. این کتاب مشتمل بر آخرین نظریه‌هایی است که در حوزه‌ی اندیشه اصولی مطرح شده و در عین آن‌که بسیار عمیق است، فاقد تعقیدهایی است که در عبارات سایر کتب درسی به چشم می‌خورد. …البته توصیه نمی‌کنم به جای کتاب «رسائل» و «کفایه» صرفاً به خواندن حلقات اکتفا شود؛ زیرا که چه بسا کسانی که چنین کنند، توان و جرأت مراجعه مستقیم به کتب کهن و مرجع اصولی را ـ که ادبیات پیچیده خاص خود را داراست ـ از دست بدهند… گفته‌اند حلقات راه اجتهاد را کوتاه می‌کند؛ انصافاً این سخن بی‌راهی نیست.»  (مطلبی با عنوان «پیرامون کتاب دروسٌ فی علم الاصول یا حلقات» در سایت رسمی ایشان: alamolhoda.ir)
حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی نورمفیدی، مدرس دروس خارج حوزه علمیه قم: «آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر رحمه الله از جمله اندیشمندانی است که از یک نظام فکری اصولی بهره‌مند بوده و به همین جهت آشنایی با آراء و انظار او شایسته و بلکه لازم به نظر می‌رسد» (پیش گفتار کتاب «بررسی نظریه حق الطاعه»، نشر مرکز فقهی ائمه اطهار، ص۱۱)

حجت‌الاسلام والمسلمین علی شیروانی، مدرس حوزه و دانشگاه و مترجم و شارح دروس حوزوی: «علم اصول در دوره معاصر نیز توسط شخصیت‏های بزرگی چون علامه شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر وارد عرصه‏ای نوین گردید و شاهد دیدگاه‌های جدید و ساختاری تازه شد. صاحب این قلم که خود سال‌ها در مکتب اصولی شهید صدر، علم اصول را آموخته و نکته‏های فراوان از شاگردان آن عزیز (آیت‌الله سید کاظم حائری و آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی) فراگرفته و نوشته‌های اصولی وی را (حلقات فی علم الاصول) تدریس کرده است، به خوبی با نوآوری‌های آن شهید سعید آشناست و به آن گواهی می‌دهد.» (ترجمه اصول فقه، دارالفکر، ج۲، ص: ۱۱)

آیت‌الله شیخ باقر ایروانی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه نجف: «اگر چه بعضی از کتب به معرفی احتیاج دارند، اما حلقات سید شهید قدس سره بی‌نیاز از تعریف است و یک نظر سریع خصوصاً به حلقه سوم آن شاهدی بر صدق مدعا است، پس از جهت روش فنی… از شیرینی الفاظ برخوردار است نه مانند الفاظ روزنامه‌ها و مجلات که خواننده را به خاطر زیادگویی ملال‌آور و الفاظ خالی از معنی، منزجر می‌کنند و نه مانند عبارات کفایه و معماهای آن است؛ بلکه چیزی میانه آن دو است، حاوی الفاظ شیرینی است به قدری که نیاز معنی را برطرف کند…و در کنار روشمندی و شیرینی الفاظ، از جدیدترین افکاری که علم اصول به دست اعلام ثلاثه (محققان نائینی و عراقی و اصفهانی) به آن‌ها رسیده، بهره‌مند است. (الحلقه الثالثه فی اسلوب‌ها الثانی، ج۱، ص: ۳)

آیت‌الله سید کمال حیدری، از بزرگان حوزه نجف: «لا یختلف اثنان فی اهمیه المنجز المعرفی لاستاذنا المجدد الشهید محمد باقر الصدر قدس سره فقد ساهمت جهوده فی رفد و اثراء حوزاتنا العلمیه باحد اهم الکتب الاصولیه التی عرفتها العقود الاخیره، و هو کتابه المعروف ب (حلقات) هذا الکتاب الذی نتمنی ان تعم فائده تدریسه و التعلم من منهجیته عموم حوزاتنا العلمیه» «در اهمیت دستاورد علمی استاد مجدد ما شهید محمدباقر صدر قدس سره اختلافی وجود ندارد، تلاش‌های او در تقویت و غنی سازی حوزه‌های علمیه ما به وسیله یکی از مهم‌ترین کتب اصولی که دهه‌های اخیر شناخته، سهیم شد و آن همان کتاب معروف به (حلقات) است، آن کتابی که آرزو داریم فایده تدریس و تعلم آن، عموم حوزه‌های علمی ما را شامل گردد.» (شرح حلقه ثالثه اصول عملیه، به قلم علی حمود العبادی، ج۱، ص۵)

مرحوم آیت‌الله میرزاعلی علمی اردبیلی، از مدرسین برجسته درس خارج فقه و اصول و فلسفه حوزه علمیه مشهد: «…و لا سیما حلقات سیدنا الصدر هذا السفر الرسالی المبروک، و العمل البدیع الرائع الفائق علی الأقران، و الذی لم یبرز نظیره فی حقل الأصول إلی یومنا، و لیس یمکننی اقناع نفسی بمثله فی العصور المقربه، و مع الأسف الشدید لم یقیم الأثر بثمنه الأغلی، و لم یبذل المتاع حقّه دراسه و ممارسه، فصدق قول الشاعر: لمّا عظمت فلیس مصر واسعی- لما غلی ثمنی عدمت المشتری» … و مخصوصاً حلقات سید ما صدر این کتاب بزرگ مکتبی مبارک؛ و عمل بدیع زیبا فائق بر اقران و کتابی که نظیر آن در زمین اصول فقه دیده نشده و من نمی‌توانم خودم را به مثل آن در عصرهای اخیر قانع کنم اما با تأسف فراوان این اثر به قیمت گران‌بهای خود ارزش‌گذاری نشد و حق آن از لحاظ بررسی و ممارست ادا نشد و پس شاعر راست گفت که: آنگاه که بزرگ شدم شهر برایم گشاده نیست از بس بهای من زیاد شد برایم خریداری نیست.» (المعجم التطبیقی للقواعد الأصولیه فی فقه الإمامیه؛ ج۱؛ ص۱۹)

آیت‌الله شیخ محمدهاشم صالحی افغانی، مدرس سابق حوزه علمیه قم و مؤسس و مدیر حوزه علمیه رسالت کابل: «در زمان شهید صدر، تازه حوزه نجف افتتاح می‌شد و قدم‌های اولیه درباره تنظیم حوزه و دروس طلاب برداشته شد. ایشان حلقات را که نوشتند در پیشرفت طلبه‌ها خیلی مؤثر شد؛ … آیا شیخ انصاری، کتاب «رسائل» را برای تدریس نوشته یا اینکه نظریات خودش را آورده است؟  (در حالی که باید کتاب‌های آموزشی برای طلاب نوشته می‌شد). در نتیجه ایشان {literal}{{/literal}شهید صدر{literal}}{/literal} درصدد بود که کلاس‌های حوزه را تنظیم کند. حلقات ایشان، خیلی مؤثر است که به جای معالم، قوانین، کفایه و رسائل است. حلقات در سه مرحله است و بنده آن را به فارسی، تدریس کرده‌ام. نوارش در قم، موجود است. … این‌ها قدم‌های ابتدایی برای حوزه بود؛ ولی ایشان را شهید کردند.» (گفتگو مؤسسه موضوع شناسی احکام فقهی با  حجت‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی ایران، استاد حوزه علمیه قم: گاه دریک مسأله چند قول وجود دارد، نباید اقوال را جداگانه بررسی نمود؛ مقایسه لازم است. مقایسه عمق مطالب را آشکار می‌کند و قول‌ها را بهتر و بیشتر در معرض شناخت و نقد قرار می‌دهد. مقایسه نگاهی کلان را نسبت به موضوع پدید می‌آورد و زمینه را برای نظریه‌پردازی می‌گستراند. … ویژگی تفکر اصولی شهید صدر آن بود که توانست نگاهی مقایسه‌ای را به اقوال پی گیرد و فرایندی نو را برای بحث‌های اصولی به ارمغان آورد. این موضوع آن‌قدر در کتاب‌های اصولی ایشان تکرار شده که کافی است یک مراجعۀ گذرا به آن‌ها صورت گیرد. … شهید صدر از آن روی که اهل مقایسه بود، اهل تقسیم نیز بود. نگاهی گذرا به کتب و تقریرات او این مدعا را اثبات می‌کند. او با نگاه‌های مقایسه‌ای و تقسیم سازِ خود به اقوال، تشتّت و گستردگی و اختلاف اقوال را به صورتی عالمانه جمع، و درنهایت سازوکاری برای نظریه‌پردازی قرار داد. نقدهای او بحق از ظاهرگرایی (پرداختن به قشر اقوال) به صورتی چشمگیر دور شده است. (مقاله نقد تورم اصول و دیدگاه‌های امام خمینی، مجله فقه اهل‌بیت علیهم‌السلام (فارسی)، ج۲۰-۱۹، صص۲۲۱-۲۲۸)

استاد حسن رحیم‌پور ازغدی، محقّق و پژوهشگر: «ایشان همچنین به تدوین بعضی متون درسی برای حوزه کمک کرد تا از ضعف‌های متون آموزشی مرسوم کاسته و بر نقاط قوتش بیفزاید تا طلاب جوان سریع‌تر به اهداف آموزش دسترسی پیدا کرده و بتوانند وارد مرحله پژوهش شوند. … شهید صدر معتقد است که ادبیات آموزشی در حوزه‌های علمیه باید اصلاح شود و خودش نیز اقدام کرد و هم در حوزه اقتصاد و فلسفه کتاب آموزشی نوشت و هم در بحث اصول فقه کتاب حلقات الاصول را نوشت.» (سخنرانی در تاریخ ۲۲ فروردین ۹۵ در نشست «شهید صدر از فاتحان نظریه‌پردازی در حوزه علوم انسانی با رویکرد اسلامی در دوره جدید» چاپ شده در مجله «علوم انسانی اسلامی صدرا»، شماره هفده، ص ۱۲۲)

مرحوم شیخ دکتر عبد الهادی الفضلی، از مؤلفین کتب درسی حوزه: «و من بعض الأعمال التی قام بها فی هذا المجال:…تألیفه موسوعته الاصولیه (دروس فی علم الاصول) المعروفه فی الأوساط الحوزویه ب (الحلقات) الذی طوّر فیه فی التبویب، و فی الماده بإضافه أحدث ما انتهت إلیه مدرسه النجف الأشرف الحدیثه من نظریات جدیده فی هذا العلم، و قد أثبتت تجارب تدریسه فی الحوزتین الکبیرتین بالنجف و قم نجاحه کمقرر دراسی.» از جمله اقدامات شهید صدر در این عرصه تألیف موسوعه دروس فی علم الاصول است که در حوزه به «حلقات» معروف شده است. شهید صدر در این کتاب تبویب و محتوا را با اضافه کردن جدیدترین محصولات و نظریات مدرسه نجف اشرف دگرگون کرد؛ به تحقیق تجربه‌های تدریس آن، در دو حوزه بزرگ نجف و قم، موفقیت آن به عنوان کتابی درسی را اثبات کرده است.»  (مقاله «حوارات فی التجدید المنهجی للدراسات الحوزویه» مجله فقه أهل البیت علیهم السلام (بالعربیه)، ج۳۵، ص: ۱۹۸)

دکتر حیدر حب‌الله، استاد و پژوهشگر لبنانی حوزه علمیه قم: «اصول مظفر برای پر کردن خلأی در مساحت درسی محدودی آمد؛ یعنی خلأی که بین معالم و دو کتاب رسائل و کفایه بود و در نتیجه فقط نقش پلی را ایفاء کرد که ماهیتش از دو طرف پل کاملاً متفاوت بود، پس نتوانست مشکل را به صورت ریشه‌ای حل کند؛ در حالیکه حلقات موسوعه‌ای کامل است که جایگزین معالم و فصول و قوانین و رسائل و کفایه می‌شود. مشکل طلبه همان‌گونه که شهید صدر می‌گفت این بود که بعد از مطالعه اصول مظفر طلبه مجبور می‌شود گامی به عقب برگردد تا افکاری قدیمی‌تر را بخواند و به مرحله شیخ انصاری و آخوند برگردد. از مهم‌ترین خصائص حلقات که شاید ناشی از فراگیری موسوعه شهید صدر باشد تدریج در ارائه چه از نظر زبان، چه از نظر ترتیب افکار (در هر حلقه نسبت به حلقه قبل) … و همچنین ویژگی توازن کم و کیفی در سطح هر مرحله (هر حلقه) می‌باشد؛ پس این‌گونه نیست که مطلبی را مفصل توضیح دهد و مطلب دیگر را موجز، مگر جایی که حساسیت موضوع ایجاب کند.» (مقاله «معالم الإبداع الاصولی عند الشهید الصدر قدس سره» مجله فقه أهل البیت علیهم السلام (بالعربیه)، ج۲۰، ص: ۲۳۹)

استاد زکی میلاد، عالم و متفکر شیعه عربستانی و سردبیر مجله لبنانی «الکلمه»: «با وجود اهمیت و ارزش نوآوری‌های علمی شهید صدر، اما مهم‌ترین نوآوری شهید صدر به نظر من نوآوری روشی است. این تحولی است که به نام او ثبت شده است و شاید تقریباً در این خصوصیت متفرد و بی‌مانند باشد… و منظور از این تحول روشی، تلاش برای بازسازی شکل و ساختار اصول فقه به شکلی نو و روشمند می‌باشد، آن‌گونه که در کتاب «دروس فی علم الاصول» متجلی گشته؛ کتابی که در دو جلد واقع شده و از سه حلقه مترابط و متکامل تشکیل شده است؛ و تا آنجایی که اطلاع دارم این کتاب اولین تلاش از این دست، در عصر جدید علمای امامیه است. اهمیت برجسته این تلاش{literal}{{/literal}این کتاب{literal}}{/literal} در این است که کسی که به آن پرداخته و تمام آن را انجام داده، خود شهید صدر است؛ فقیه، متفکر و فیلسوف دارای دستاوردهای بزرگ و منحصر به فرد و مؤلف آثار معروفی چون «فلسفتنا»، «اقتصادنا» و «الاسس المنطقیه للاستقراء» که شاهد زبردستی و نبوغ اوست، این دستاوردها نشان می‌دهد که عملی که شهید صدر به آن اقدام می‌کند، چیزی غیر از کاری است که دیگران می‌کنند و این مطلب بر کتاب «دروس فی علم الاصول» هم صدق می‌کند؛ یعنی اگر نویسنده آن کسی غیر از سید صدر بود، چنین اهمیت ممتازی را دارا نمی‌شد؛ اما می‌بینیم که این نوآوری روشی آن‌گونه که شایسته آن است، فهمیده نشده و قدر آن به درستی دانسته نشده است.»  (مقاله السید محمد باقر الصدر… والتجدید المنهجی لأصول الفقه)

محمدحسین سهیلی طلبه حوزه علمیه قم و دانشجوی دکتری رشته فقه و حقوق اسلامی

تاریخ انتشار: ۰۲ شهریور ۱۳۹۵

سید محمد صادق علم الهدی

استاد دروس خارج فقه و اصول حوزه علمیه قم

 

مرحوم شهید سعید آیت الله سید محمد باقر صدر، یک دانشمند اصولی صرف نیست، یک محقق اصولی معمولی نیست، اساسا او یک نابغه اصولی است، ابتکارات و نوآوریهای ایشان در علم اصول، آنچنان هست که چهره مباحث اصولی ایشان را نسبت به دیگران دگرگون کرده است، هم در بعد نظریه پردازی و هم در بعد تبیین و توضیح نظریات اصولی، صاحب سبک و متفاوت با اقران خود است.

از این جهت اصول شهید صدر در خور مطالعه ویژه است و آنجور که باید و شاید متاسفانه در حوزه های علمیه، مجال پیدا نکرد. به دو علت نیاز هست نقادانه به اصول شهید صدر در خصوصا مباحث درس خارج که جنبه انتقادی دارد، عنایت ویژه شود، یکی از این جهت که مرحوم شهید صدر هنوز از حجاب معاصرت بیرون نیامده است، وقتی به حساب شمسی حساب میکردم، متولد 1313 است که الان اگر در قید حیات بود، از حیث سنی نسبت به خیلی از مراجع سنی، کم سن تر است، با اینکه حدود 37 سال از وفات ایشان می گذرد، این حجاب معاصرت باعث شده که اندیشه های ایشان در درسهای مهم و اصلی خارج مطرح نشود.

اساسا بزرگان ما اندیشه های شهید صدر را نخواندند یا انگیزه ای برای خوانش آن ندارند تا در درس خارج مطرح کنند، لذا بخش از زیادی محجوریت اصول شهید صدر بر می گردد به بُعد معاصرت که او هنوز درحجابش مانده است.

اما بعد دوم و معضل دومی که اندیشه شهید صدر با آن مبتلا است، از سوی کسانی است که پای بحث های شهید صدر حاضر بودند و تقریرات ایشان را نوشتند یا خوب خوانده اند. به نوعی می شود گفت اندیشه شهید صدر را به نیکی می شناسند و از این جهت با گروه اول متفاوند. فضلای نسبتا جوان حوزه در قیاس با سنهای غالب بزرگان که افتخار تلمذ از محضر شهید صدر را داشته اند.

مرحوم شهید صدر هم در دوره حیات نسبت به جهت عاطفی که نسبت به شاگردان داشت و هم در دوره ممات به جهت آن شهادتی که مظلومانه برایش رقم خورد، نسبت به شاگردان او، حاله متراکمی و مجذوبیت و محبوبیت پیدا کرده است، به گونه ای که گاهی اوقات با بعضی از تلامذه برجسته ایشان که صحبت می کنیم، مجذوب شهید صدر هستند.

جذبه شهید صدر در بعضی از موارد گاهی موارد به تعصب بر ایشان صورت گرفته است، و می دانید گرایش ها بر بینش ها موثر است، همانطور که گرایش ها بر کنش ها تاثیر می گذارد و این باعث شده است که انسان حس کند تلامذه شهید صدر نتوانسته اند نقد درخور اندیشه های شهید صدر را ارائه کنند، به همین جذبه ای که ایشان برای شاگردان دارد.

لذا اگر بخواهیم نگاه کلی به ابحاث خارج علم اصول بیاندازیم، در بخش معظم این ابحاث، اساسا نظریات شهید صدر مطرح نمی شود، و در بخش باقیمانده که اتفاقا به تفصیل به اندیشه های شهید صدر پرداخته می شود، نقد درخور و جدی نسبت به آراء او صورت نمی گیرد.

لذا اهتمام خود حقیر در بحثهای خارج اصول، این بود که حتما اندیشه های مرحوم شهید صدر در هر مبحثی که از ایشان حرف نو و درخور اعتنایی است، مطرح کنم و وقت مستوفایی را برای نقد افکار ایشان اختصاص بدهم، بدین جهت که احساس می کردم این بعد در حوزه با خلاء مواجه است.

به هیچ عنوان معتقد نیستم که شهید صدر در بعد اصول شخصیتی فراتر از نقدها و اشکالات دارد، البته شاید نقد و اشکال بنده قابل پاسخ باشد، بر گرفته از فراروی من نسبت به افکار شهید صدر نشود، که ناشی از فروروی و نفهمی من نسبت به اندیشه های او باشد، اما بهر حال هیچ فکر بشری را نباید ما فوق چون و چرا دانست و تذکری که اینجا از فرصت استفاده می کنم خدمت دوستان خودم عرضه می کنم این است، رویکرد نقد را در وجود خودتان نهادینه کنید، هیچ شخصیتی ما فوق نقد نبینید که اگر اینگونه دیدید، اینگونه هم خواهد شد.

آنچنان که اصلا نمی توانید اشکالات و خلاءهای آن شخصیت محبوب خود را تشخیص بدهید، هرچند که واضح باشد. هرچند که روشن باشد، هرچند که فکر شما توان شناخت و دریافت این خلاءها را داشته باشد، مجذوبیت در عرصه علمی، ارادت قلبی و حب نفسی در مجال پژوهش بسیار، بسیار مضر و خطرناک است.

تعبیری از مرحوم آیت الله بروجردی هست که تا بزرگی بزرگان هست، اجتهاد ناممکن است. این فرمایش ناظر به همین نکته ای است که بنده عرض کردم، البته از جهات اخلاقی و عملی، باید در مقابل بزرگترها تواضع به خرج داد، ولو اینکه خودت را اعلم از آنها بدانی، چون هر چه هست که ما بر دوش آنها ایستاده ایم و هر کسی که بر دوش دیگری بایستد، افق بزرگتری دارد، اما نباید این زحمت و پایه و اساسی که رویش ایستاده ایم فراموش کنیم و در عرصه اخلاق باید قدردان ایشان بود.

در بحثهای کفایه گاهی که من تعابیرم نسبت به آخوند خراسانی یا نسبت به رسائل شیخ انصاری، حس می کردم که باید این تذکر را بدهم که اگر شیخ انصاری اینجا بود، حاضر بودم با تحت الحنک عمامه نعلین او را پاک کنیم و با افتخار می کردم در دنیا و در عقبی، چون اینها در مقام عمل و کمالات معنوی فرسنگها با من فاصله دارند، اما نباید این عظمت معنوی سدی دربرابر پژوهش های علمی قرار بگیرد، لذا طلاب جوان بیاد این رویکرد نقد را در خودشان نهادینه کنند.

یادم هست در سال سوم طلبگی استادی داشتم که در قید حیاتند و خدمشان ارادت دارم، در آن مقطع در محضرشان منطق تلمذ می کردم، او در واقع این ذهنیت نقاد را برای امثال من خوب ترسیم کرد و خوب جا انداخت که باید تفکرتان، تفکر نقادانه باشد و همین ارزش است و من هر وقت در مظان استجابت دعا بخوام اساتیدم را یاد کنم، در راس آنها ایشان را به یاد می آورم، چون واقعا فراتر از معلومات منطقی که به ما یاد داد، نحوه درست مواجهه با افکار را یاد ما داد. این یک گریزی بود که بهر حال لازم بود زده بشود.

شهید صدر، نقد درخوری نسبت به اندیشه های اصولی، نقد جدی و چالشی نسبت به نظریات اصولی خود ندارد، از این جهت اصول شهید صدر، در بُعد نقد و بررسی دقیق دچار فقر است و البته نقد تفکر منوط تحصیل عمیق و دقیق این تفکر است و به همین جهت کسانی می توانند در بُعد نقد افکار شهید صدر ورود موفق داشته باشند که اندیشه های او را خوب فهمیده باشند و هضم کرده باشند، و کلید ورود به اندیشه های شهید صدر، مجموعه حلقات اوست که به قلم او نگاشته شده است، در واقع حلقات هرچند بازتاب دقیق افکار و آراء شهید صدر نیست، چون شهید صدر هرچند در حلقات خصوصا در حلقه اولی و ثانیه برگزیده است، در مقام انتخاب نپذیرفته است، در مقام درس خارج اختیار نفرموده، اما خب با شاکله افکار شهید صدر اگر بخواهید آشنا شوید، بهترین مسیر ورود، حلقات سه گانه شهید صدر است که نقش سه پله را برای رسیدن به آن سطح عالی علم اصول که در افکار و اندیشه های شهید صدر متجلی شده است، ایفا می کند.

یک سوال اینجا مطرح می شود ما سخن از ضرورت بازخوانی و نقد افکار شهید صدر خصوصا در درسهای خارج را عنوان کردیم، چرا؟

مگر ما در علم اصول نابغه کم داریم، آیا شیخ انصاری نابغه علم اصول نیست؟ که بلاشک هست. آیا آخوند خراسانی نابغه علم اصول نیست بلاشک است، آیا محقق نائینی نابغه علم اصول نیست؟ بلاشک هست. بزرگان زیادی هستند که نبوغشان در علم اصول غیر قابل انکار است، اما تاکید ما نسبت به شهید صدر چیست؟

در بخش قبلی عرایض، تا حدی توضیح دادم و اینجا می خواهم برجسته کنم، ببنید افکار مثلا محقق نائینی، یا شیخ انصاری یا آخوند خراسانی، اینها به اندازه مستوفی در بحثهای چالشی و نقدانه ما مطرح شده است و نقد شده است، خیلی از فرمایشات محقق نائینی هر چند متبحرانه و مبتکرانه است، اما با نقدهای گوناگون و مختلفی مواجه است به گونه ای که شاید بیش از این وقت گذاردن برای بررسی افکار او نتیجه عملی چندانی به دنبال نداشته باشد. نهایت نقد متفاوتی نسبت به نقد پیشین است، فرض کنید اشکال پنجمی بر چهار اشکال قبلی وارد شود. یا نهایت اشکالی که دیگران کرده اند، تحکیم و تثبیت کنیم که این هم قیمتی و ارزشمند است، به هر حال هر چیز را باید در حد و اندازه خود ارزشمند تلقی کرد.

اما افکار مرحوم شهید صدر، هنوز به چالش دقیق و عمیق نرسیده است و از این جهت مبتلا به ضعفیم به همان دو عاملی که اشاره کردم، آنهایی که دنبال نقد مباحث اصولی هستند، اساتید دروس خروج که عمدتا از این قسمند یا افکار شهید صدر را اصلا نمی شناسند یا شناخت توام با ارادت و جذبه عاطفی از افکار شهید صدر دارند که مانع از نقد جدی افکار شهید صدر شده است، البته همیشه استثنائاتی هم است و نمی خواهم همه را با قواعد کلی دسته بندی کنم، چهره هایی هستند که در چارچوبی که بنده ذکر کردم نمی گنجند.

شهید صدر شخصیتی است که اصول زمان خود را به نیکی فهمیده و هضم کرده، این یک ویژگی مهم است و این را در بیان متفاوت او نسبت به آراء گذشتگان می توانید کاملا لمس کنید، یکی از علائمی که فرد خوب فهمیده حرف استاد، حرف پیشینیان را این است که بتواند گفته آنها را در یک قالب جدید و نو، عنوان و مطرح کند.

تبیین نو افکار قدیمی و کهن، نشان دهنده فهم عمیق این افکار است، اینکه بتوانید در یک چارچوب و قالب جدید این مباحث را مطرح بکنید، تعمیق ببخشید، نشان دهنده این است که شاگرد زیرکی بوده اید، بخش زیادی از مزایای اصول هشید صدر، بر می گردد به قرائت جدیدی که او از افکار ناجدید و کهن ارائه می کند، و این خیلی مهم است، دست کم نگیرید، هر کسی این توان را ندارد که از یک تبیین نظام مند متفاوت منسجم استفاده کند برای طرح نظریاتی که در علم اصول سابقه و ریشه دارد.

از این جهت کسانی که حلقات می خوانند و به خوبی مباحث حلقات را درک می کنند، به این نکته همگی اذعان دارند که خیلی از بحثهایی که در کفایه خوانده بودند، در رسائل و اصول فقه مرحوم ایت الله مظفر خوانده بودند و ظاهرا فهمیده بودند را در کتاب حلقه ثالثه به یک نحو عمیق تری اینها دریافته و دیده اند.

حتی اساتید نه فقط طلاب، اساتید دروس مرسوم و متعارف حوزه، کم و بیش به خود بنده گفته اند که وقتی ما با حلقات شهید صدر مواجه می شویم، تازه به عمق برخی از افکار و اندیشه اصولیان پیشین پی می بیریم و نگاه ما عمیقتر و منسجم تر نسبت به مباحث آیت الله شهید صدر می شود که از گذشتگان ارائه می کند با اینکه اصل فکر، فکر گذشتگان است اما بیان او یک همچین ویژگی دارد که نگاه را عمیق تر می کند، بنابراین شهید صدر در نقطه اول، شاگرد زیرک و فهیم اصولیان پیش از خود و معاصر خود بوده، پیش از خود مثل آخوند خراسانی، مثل شیخ انصاری، معاصر خود، مثل آیت الله خویی.

 

دوم اینکه خود مرحوم شهید صدر دارای ابتکارات ویژه خود در علم اصول است که در رساله های بعضی ها جمع کرده اند، من دو، سه نمونه مهم تر را فهرست کردم و عرض می کنم.

مثلا نظریه حق الطاعه که مطرح کرده است در قبال قاعده مسلم شده قبح عقاب بلابیان که خود می تواند نحوه ورود و استدلال در خیلی از مباحث اصولی تحت تاثیر قرار بدهد، ممکن است ثمرات عملی چندان قابل اعتنایی در نهایت نداشته باشد، اما بهر حال تکلیف اصولی را در مقام استدلال تغییر می دهد، موضع او را متفاوت می کند، به هر حال یک نظریه مبنایی محسوب می شود.

یا مثلا نظریه قرن اکید که نظریه دقیق و درستی است به عقیده حقیر و البته نیاز به یک سری تکمله هایی هم دارد در باب حقیقت وضع  که از ایشان ارائه شده است، و نگاه عمیقتری به ماهیت انسان و ذهن انسان دارد و سعی کرده حقیقت وضع و حقیقت دلالت وضعیه را بر اساس آن واقعیت های ذهنی ثابت شد بشر توجیه و تفسیر کند. این نگاه جدیدی است که طبیعتا در مباحث الفاظ می تواند اثر گذار و راهگشا باشد.

یا مثلا بحثی که ایشان در باب علم اجمالی دارد و نگاه متفاوتی که نسبت به علم اجمالی دارد، مثلا معتقد است ترخیص در تمام اطراف علم اجمالی جایز و ممکن است و می شود شارع مقدس نسبت به تکلیف معلوم بالاجمال، ترخیص تام بدهد. این یک نگاه متفاوتی است که ایشان در مسائل دارد و خیلی از آراء و افکاری که اگر بخواهیم نوآوری ایشان را توضیح دهیم از حوصله مبحث ما خارج می شود. درکنار این نوآوریها، بازسازیهای زیبا و بازپروریهای درخور اعتنایی می تواند در کلمات شهید صدر دید.

مثلا دلیلیت سیره عقلاء، یا دلیلیت سیره متشرعه، روی چه اساس سیره های عقلائی و یا متشرعه ای حجت و دلیل در عرصه فقه هستند؟ او در این بعد انصافا زیبا وارد شده است، علاوه بر نحوه ای که در اثبات حجیت اینها اتخاذ کرده، نکات تکمیلی دقیق و مبتنی بر نگاه انسان امروز را هم در حواشی این مباحث، استفاده کرده است.

مثلا ایشان در حلقه ثانیه 5 راه را ارائه می دهد و همشون راه هایی هستند که یا در کلمات اصولیون نبوده اند یا به این شکل برجسته نشده اند و ارتکازا وجود داشته اند.

برای اثبات معاصرت یک سیره با عصر معصوم، این یک سوال است که بزرگان معتقدند سیره ها باید به عصر معصوم مربوط شوند، سیره متشرعه باید سینه به سینه به عصر معصوم ختم شود، سیره عقلاء باید در مرئی و مسمع معصوم اتفاق افتاده باشند و الا فاقد حجیت و دلیلیت هستند.

راه اثبات معاصریت برای ما که 1400 سال به دور افتاده ایم، چگونه است؟ ایشان 5 راه را برای معاصرت ذکر می کند که قابل تکمیل است و ورود خیلی خوب هست به این مبحث مهم و اثر گذار که بتوانیم سیره های متشرعه و عقلائی معاصر معصومین را شناسایی  کنیم که می شود از اینها به عنوان تسالمات هم یاد کرد، آنچه که مورد تسالم متشرعین یا عقلاء بوده در عصر معصوم که ارزشی فراتر از اجماع فقهاء دارد کسانی مثل مرحوم ایت الله خویی که نسبت به اجماعات، خصوصا اجماع منقول چندان اعتنا ندارند اما در مقابل با تسلمات همیشه سر تسلیم فرو می آورند و چیزی که متسالم بین فقها و متشرعین ببینید، در عرصه فتوا می پذیرند. این هم یک قسمت از آن زمینه هایی که مرحوم آیت الله صدر نسبت به آن، جنبه بازپروری و بازسازی دارد.

مبحث ترتب و تزاحم، که دو مبحث مهم از نقاطی است که شاهد بازسازی و بازپروری مبتکرانه مرحوم آیت الله صدر هستیم که هر کدام بخواهیم باز کنیم، مجال واسعی می طلبد و در حد چند خط راجع به تزاحم حرف بزنم که درستتان بیاید تا حدی.

مبحث تزاحم، بسیار بسیار مبحث مهمی است، به قول یکی از بزرگان رحم الله من فتح باب تزاحم، این باب تزاحم خیلی از مشکلات چالشی فقه را نسبت به زمان معاصر حل میکند و این از نقاطی است که مرحوم آقای صدر ورود نیرومندی در آن دارد و مباحث را دقیق و عمیق و شاید بهتر است بگویم دقیق تر و عمیق تر نسبت به اقران خود عنوان کرده است.

بهرحال شما با یک اصول نوین که دارای مزایای انحصاری خاص خود است مواجهید که از یک طرف از اصول پیشینیان غنی شده و از اصول شیخ انصاری، یا آخوند خراسانی یا محققین ثلاثه نجف یا معاصرین مثل آیت الله خویی، تغذیه شده است، در عین حال روی این اصول متوقف نمانده و چند گام هم خود به پیش نهاده است، نظریاتی را هم خود پدید آورده، این نشان دهنده وجه تاکید ماست بر لزوم مطالعه افکار و اندیشه های اصولی مرحوم آیت الله سید محمدباقر صدر.

اما اینکه چرا مرحوم آقای صدر مقید نبوده است در حلقات آراء خود را مطرح بکند، علت بر می گردد به انگیزه ای که ایشان در نگارش کتاب دارد، مقدمتا عرض کنم که بنده بیش از یک بار از سوی بعضی از فضلاء حوزوی با این انتقاد نسبت به آقای صدر مواجه شدم که حلقاتی که مبین افکار نویسنده نباشد، به چه درد می خورد و این را به عنوان نقیصه بر حلقات گفته اند، پس فاقد و ارزش است حلقاتی که خود نویسنده در مقدمه اذعان می کند که آراء من را از این کتاب به دست نیاورید، رای من لزوما این نیست که اینجا برگزیده باشم یا به لسان رضا در مورد آن صحبت کرده باشم. ببینید مرحوم اقای صدر هدفش نگارش کتاب آموزشی بوده، هدف و انگیزه او، آموزش مخاطبین بوده است و کتاب را به این نیت نوشته و اتفاقا این مزیت کتاب حلقات است که کمتر کتاب درسی حوزه از آن برخوردار است.

بله اصول مرحوم مظفر هم به نیت آموزش نوشته شده است و از این مزیت رویکرد بهره مند است اما رویکرد آخوند خراسانی ثبت افکار خودش در قالب کفایه بوده است خصوصا این قضیه در رسائل کاملا به چشم می خورد که اصلا مصنف متوجه اهداف آموزشی نبوده است، لذا خیلی وقتها است استدلالاتی در کتاب رسائل و کفایه می بینید که مبتنی بر مقدماتی است که بعدها باید تنقیح و تبیین شود و قبل از آن طلبه را مواجه می کنیم با مباحثی که اینجا با آن مواجه است و بهر حال این نقطه ضعیف است که در کتابهای با رویکرد غیر آموزشی شاهد هستیم.

مرحوم آقای صدر وقتی هدف غایی و اصلی خود را آموزش علم اصول قرار داده است، همه چیز را در خدمت این هدف را گرفته است، من جمله بحث محتوا که سعی کرده محتوا را به گونه ای بیان کند که در خدمت اهداف آموزشی باشد و لو به قیمت صرف نظر کردن از افکار و اندیشه های خودش و چشم پوشی از مختارات خود در علم اصول، هدف این بوده است. بنابراین رویکرد آموزشی حاکم بر حلقه ثالثه از این جهت درخور اعتنا و مهم است و باید حتما دوستان بنده رویش عنایت داشته باشند که این کتاب سعی کرده از نگاه یک مبتدی که می خواهد مراحل رشد و کمال را طی کند دست به قلم ببرد، مرتب به ذهن او سر می زند و به خود می گوید تا الان او چه معلوماتی کسب کرده و مطابق آن ذهنیت قلم می زند و می نویسد و این خیلی مهم است که کتابی به قصد آموزش با رویکرد آموزشی نوشته شود.

و متوجه ذهن مخاطب مبتدی خودش باشد و حال آنکه مرحوم آخوند در کفایه به جرات می گویم اصلا نگاهش به طلاب نیست، بلکه نگاهش به متخصصین و خرطین در سطح خودش است، لذا خیلی مغلق و پیچیده سخن گفته و حرف زده است. گویی که در حال مکالمه با مثلا میرزای شیرازی است یا در حال گفتگو با شیخ انصاری است، مخاطب انگار  نائینی در اوج پختگی و محقق اصفهانی در وقتی که استاد طراز اول نجف است، به این شکل انگار کتاب نوشته است. لذا حلقات از این مزیتی رویکردی هم برخوردار است.

 

سوال: این یعنی بیان ایشان بیان گیرایی است و هر کسی با هر فهمی می تواند بهفمد؟ ببنید رویکرد آموزشی لزوما به معنای تسهیل بیان نیست، صرفا به این شکل نیست که شخصی که می خواهد با رویکرد آموزشی کتابی بنویسد، باید خیلی روان و روشن بنویسد و موافق این نیستم و باید فرق باشد بین کتابی که قرار است توسط استاد درس داده شود و بین کتبی که خود آموز است و شخص خودش می خواهد بخواند.

کتب آموزشی چند رویکرد مهم باید داشته باشد:

یکی در نحوه چینش و تبویب مباحث؛ یعنی باید به گونه ای مباحث را بچیند که مبادا مخاطب کتاب وارد مبحثی شود که هنوز مقدماتش تنقیح و تبیین نشده. لذا ایشان در حلقاتشان تبویب رایج علم اصول را بهم زده اند و حال اینکه در بحثهای خارج، نسبت به نظام اصول رایج و کفایه پایبند مانده اند و پیش رفته اند، چون مخاطب مبتدی نبوده و قصد آموزش اولیات علم اصول را نداشتند.این یکی از نکات است که باید فرد در نظر بگیرد.

نکته دوم این است که وقتی مثلا می خواهید برای یک مسئله استدلال کنید، استدلالها از یک دست نیستند و بعضی بسیط و قابل هضم و بعضی متوسط و بعضی عیمق هستند، گاهی فهم یک استدلال، مقدمه مبسوط فلسفی می طلبد، چون مبتنی بر یک سری گذاره های فلسفی است، طبیعی است کسی که می خواهد کتاب آموزشی بنویسد، نباید وارد اینگونه استدلالات شود و نباید برای اثبات مدعای خود از اینگونه استدلالات بهره بگیرد و لو اینکه خود فقط همین استدلال را پذیرفته باشد و دلیل مختار او همین باشد، باید صرف نظر بکند و با یک استدلال سطحی تر، ولو قابل ردع و جواب، کتاب را ختم کند در این مبحث تا مخاطبش که دانش آموز و دانشجو است با چالش فهمی مواجه نشود.

یا نکته بعدی که مربوط می شود به بعد آموزشی، انسجام بین مباحث است و عیان کردن این انسجام؛ باید نویسنده مباحث را منسجم ذکر کند و سعی کند آن را عیان و نمایان برای مخاطب کند، ممکن است ربط کاملا دقیق بین مطالب کتاب باشد و این فقط برای نویسنده معلوم باشد و مخاطب نتواند ارتباط بگیرد، بلکه باید این ربط هم ثبوتا و هم اثباتا در کتاب باشد یعنی هم مطالب منسجم و مرتبط در یک بستر منظم مطرح شود و هم این انسجام و ارتباط و التزام برای مخاطب کاملا قابل هضم و دریافت باشد تا او یک منظومه منظمی از علم اصول را در ذهنش ترسیم کند و حلقات از این جهت هم مزیت دارد.

بارها گفته ام کسانی که حلقات را خوب خوانده اند، یک ذهن منسجم اصولی دارند، مباحث اصولی کاملا مترابط و هماهنگ در ذهنشان شکل گرفته است. نکته ای مورد پرسش و مطرح می شود که اگر ما کتاب حلقات فقط بخوانیم و صرف نظر از اصول فقه مرحوم مظفر و رسائل شیخ انصاری و کفایه آخوند خراسانی کنیم، چطور است؟

 

بعضی ها شاید گمان کنند یک راه میانبری پیدا شده است، خصوصا خواندن این کتابها با ادبیات مغلقی که دارد آسان نیست، کلا این کتابهای رایج حوزه را کنار بگذاریم و اکتفا به حلقات کنیم.

ببینید ما در مرحله اول به طلاب جوان توصیه ای داریم که فقط اشاره می کنم که باید تکلیف خودتان را با خودتان مشخص کنید، قرار است چکاره بشوید درحوزه، طلبه با طلبه، روحانی با روحانی، حوزوی با حوزوی کاملا متفاوت است، اگر قرار است متخصص علم اصول بشوید، مجتهد شوید، به هیچ عنوان نمی توانید از کتابهایی مثل کفایه صرف نظر کنید، بدون تعارف.

کسانی که فقط حلقات خوانده اند و به آن اکتفاء کرده اند، از دو جهت دچار ضعفند:

یک. ادبیات مرحوم آقای صدر در حلقه ثانیه و ثالثه، ادبیات روان و خالی از اغلاقهای لفظی و لغوی است و کسانی که با اینگونه کتابها بالا می آیند، ارتباطشان را با کتب متقدمین که از ادبیات نسبتا پیچیده ای برخوردار است، از دست می دهند، دیگر نمی توانند به منابع اصلی مراجعه کنند برای استخراج افکار و اندیشه های اصولی و این یک خلاء مهم و جدی است.

باید حتما دوستان من نسبت به این قضیه عنایت داشته باشند که شما ارتباطتان را با کتب اصولی روز با کتب اصولی رایج در امروز از دست می دهید، کتاب اصولی که نوشته قدیمیان است و ادبیات آن ادبیات نسبتا مغلقی است، هنر و مهارت متن فهمی و متن خوانی از شما تا حدی سلب می شود.

این هم مهم است که شما حتما با کتابی مثل کفایه از این مهارت برخوردار شوید، فقط یک اشاره کنم کتاب کفایه، کتابی است که در حال حاضر، کلید ورود به اصول معاصر محسوب می شود، به این جهت که اصولیون بعد از آخوند، کتابهایی که نوشته اند یا در قالب شرح و تعلیقه بر کفایه نوشته اند و شما تا کفایه را خوب نفهمید، راه به این تعلیقات ندارید، یا لااقل به ترتیب و چینش کفایه نوشته اند و شما تا کفایه را در دست نداشته باشید، آن چینش کتابهای روز اصولی را علاوه بر اینکه گاهی اوقات تعابیر محقق خراسانی و الفاظ او بدون تغییر یا با کمترین تغییر در کلمات اصولی است.

من یکدفعه در تقریرات یکی از اعاظم دنبال مطلبی بودند دیدم ایشان در یک مبحثی عباراتی آورده عین عبارت آخوند در کفایه بود چون آراء آخوند را پذیرفته بود، مقرر بدون اینکه اسمی از کفایه بیاورد یک تیکه از عبارت ایشان آورده بود به عنوان تقریر، باید کفایه خوان باشید که چگونه قلم از قلم روان مقرر به قلم سخت آخوند برخورده اید، اگر ندانید شما را دچار ایهام و اشتباه می کند. بنابراین مهم است که شما حداقل کتابی مثل کفایه را خوب بخوانید اگر می خواهید متخصص در علم اصول شوید.

دو. کتاب حلقات بهر حال نوشته بشری است، بعضی از مباحث را اساسا ندارد، بعضی از مباحث یا مهم یا لااقل مباحث مورد توجه، کسی که خریط و متخصص علم اصول باشد، نمی تواند از اینها صرف نظر کند. مثلا مبحث حقیقت شرعیه، اصلا نیست در کتاب حلقات، مبحث صحیح و اعم در کتاب حلقات اصلا نیست، در هیچ حلقه ای نیست. مبحث مشتق که در حقوق روز دارای آثار متعددی است، اساسا مجال طرح ندارد در کتاب حلقات. بنابراین بخشی از مباحث را شما باید حتما در کتابهای دیگر تدارک کنید و حلقات تهی از این مباحث است.

لذا اصلا توصیه نمی کنم که طلاب ما اکتفا به حلقات کنند، در بخش محتوا البته حلقات انصافا راهگشا است و محتوای غنی از علم اصول به دست شما می دهد، اما کلید ورود به کتب اصولی منبع کتاب کفایه است و یک محقق نمی تواند بی کفایه، محقق با کفایتی باشد.

سال تحصیلی کنونی در حوزه علمیه با خبری نویدبخش شروع شد و آن تغییر و تحول کتب درسی بود. اما مدت کمی از انتشار این خبر توسط استاد شب زنده دار نگذشته بود که غالب بزرگان حوزه بالخصوص برخی که در بین طلاب به خوش‌فکری و طرفداری از تحول شناخته می‌شدند با این طرح به مخالفت برخاستند. از تغییرات صورت گرفته بدیل قرار گرفتن کتاب حلقه ثالثه شهید صدر به جای کفایه بود(و نه حذف شدن کتب دیگر). کسی ادعا ندارد که کتاب حلقات مطلوب‌ترین بدیل برای کفایه است اما این که حوزه علمیه بعد از سال‌ها این ضرورت همگانی را در طرحی این‌چنینی جامۀ عمل پوشانده جای تشکر و امید دارد و نکته دیگر آن که کتاب حلقات شهید دارای امتیازاتی است که در کلام برخی از بزرگان، این ویژگی‌ها بازتاب داشته است. در ادامه به کلام اساتید در این موضوع خواهیم پرداخت.

 

مقام معظم رهبری: چه لزومی دارد ما این همه در مباحثِ غیر لازمِ اصولِ، معطّل شویم؟ در این زمینه، مرحوم شهید صدر (رضوان الله علیه) کار خوبی کرده‌اند. آن کاری که ایشان در باب اصول کردند و آن پیشنهادی که در زمینه‌ درس و تعلیم اصول دادند، پیشنهاد خوبی است.(بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی)

 

از آیت‌الله سیستانی نقل شده است که گفته‌‌اند به نظر من ساختار علم اصول باید آن‌طور باشد که در حلقات مطرح شده است؛ اما در حال حاضر چون حوزه با این کتاب مأنوس نیست، به‌ناچار باید به روش کفایه درس خارج گفت. (همایش «علامه شهید صدر؛ ساخت نظام‌های اسلامی و مسأله حجیت، آیت‌ا‌لله رشاد)

 

آیت‌ا‌لله ‌سید محمود هاشمی شاهرودی(ره): «در مورد نوآوری، باید گفت که هیچ‌یک از تألیفات و مباحث شهید از عنصر نوآوری خالی نیست. به‌ویژه مباحث فقهی و اصولی. وی ترتیب مباحث این دو علم را بازنگری و بازسازی کرد و روش‌های جدیدی در علم اصول تقدیم حوزه علمیه کرد، … در خصوص ترتیب ابواب علم اصول باید گفت که ایشان با هدف قادر ساختن طلاب، جهت فراگیری خوب و مرحله‌ای این ماده درسی، اصلاحات فراوانی انجام داد. فراگیری علم اصول بدین شکل که شهید ارائه داده، ثمراتش در درس خارج ظاهر می‌شود.» (ویژگی‌های مکتب فکری و علمی شهید صدر، فصلنامه فقه اهل‌بیت فارسی، شماره ۲۴)

 

آیت‌الله سیدکاظم حسینی حائری: علم اصول، به دست توانای استاد شهید به چهارمین دوره‌ خود گام گذارد… و دوره‌ای ممتاز از سه دوره دیگر پدید آورد. اگر ما ویژ‌گی‌های این مرحله از علم اصول را با سه دوره پیشین آن بسنجیم باید آن را «دوره رشد نهایی اصول» نام بگذاریم… علم اصول را در قالب سه دوره درسی تحت عنوان «دروسٌ فی علم الاصول» عرضه کرد و معتقد بود که دانشجویان علوم دینی باید این مراحل را پشت سر بگذارند. سخن استاد این بود که آنچه هم‌اکنون در حوزه‌های علمیه متداول است و طلبه باید چند کتاب اصولی را به ترتیب نزد استاد فراگیرد تا بتواند به دوره خارج نائل شود؛ اگرچه واقعاً صحیح است، اما کتاب‌های انتخاب شده صرفاً بیانگر مراحل مختلفی از دوره‌های پیشین علم اصول هستند؛ و شاگردان را با آنچه ضرورت دارد، آشنا نمی‌کند.(مقدمه کتاب«مباحث الاُصول»ج۱ ص۵۸ و ۶۱)

 

استاد مرحوم علی صفایی حائری(ع.ص)، از متفکران بزرگ حوزه: «اﻳﻦ ﺗﺒﻮﻳﺐ و ﺗﻨﻈﻴﻤﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ در ﻣﻌﺎﻟﻢ اﻟﺠﺪﻳﺪه ﻣﺮﺣﻮم ﺻﺪر ﻣﻰآورد. اﻟﺒﺘﻪ در ﺣﻠﻘﺎت ﻫﻤﻴﻦ ﺗﺒﻮﻳﺐ ﺑﺎ دﻗـﺖ‌هاى ﺑﻴﺸﺘﺮ و ﭘﺨﺘﮕﻰ و اﺣﺎﻃﻪ‌ ﺑﻴﺸﺘﺮى ﺗﻜﻤﻴﻞ ﮔﺮدﻳﺪه اﺳﺖ. به‌راحتی ﭘﻴﺪاﺳﺖ ﻛﻪ ﻓﻜﺮ، ﭼﮕﻮﻧﻪ ﭘﺨﺘﻪ و ﻳﻜﺪﺳﺖ ﻋﺮﺿﻪ ﺷﺪه و ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺟﺎﻳﮕﺎه ﺧﻮﻳﺶ را ﻳﺎﻓﺘﻪ‌اند؛ و ﻃﺒﻴﻌﻰ اﺳﺖ ﻛﻪ ﻳﻜﭙﺎرﭼﮕﻰ و ارﺗﺒﺎط ﻛﻠﻰ ﻣﻄﺎﻟﺐ ﺑﺮاى ذهن‌های ﻣﺤﺪود و ﻣﺤﺼﻮر ﺟﻠﻮه ﻧﻜﻨﺪ و ﻳﺎ ﺳﻨﮕﻴﻦ و ﺛﻘﻴﻞ ﺑﻴﺎﻳﺪ. اﻟﺒﺘﻪ ﻧﺜﺮ ﻋﺼﺮى و ﻗﻮى ﻣﺮﺣﻮم ﺻﺪر و ﺧﺎﻣﻰ و ﺳﻨﮕﻴﻨﻰ ترجمه‌ها در ﻣﻬﺠﻮر و ﻏﺮﻳﺐ ﻣﺎﻧـﺪن اﻓﻜـﺎر و ذوق ﺻـﺪر بی‌اثر نبوده است.» (درآمدی بر علم اصول، نشر لیله القدر، ص ۶۷)

 

آیت‌ا‌لله سید محمدباقر حکیم، فقیه مجاهد و شهید: بخش سوم (از آثار شهید صدر) نیز مربوط به ساده‌نویسی و پیروی از روش‌های جدید در نگارش است. کتاب‌ها و نوشته‌های معمول در حوزه‌ها معمولاً پیچیده و ناهماهنگ با شرایط روز بود و با روش‌های قدیمی آن روزها نوشته شده بود؛ در این کتاب‌ها همچنین مسائلی مطرح بود که امروزه دیگر منسوخ گردیده است. ایشان در همین زمینه دست به تألیفاتی زد که ضمن آسان نویسی کتاب‌های قدیمی، آن‌ها را در طرحی نو و روشی جدید برای #طلاب حوزه به نگارش درآورد و در این کتاب‌ها تازه‌ترین نظریات فقه و اصول را که در حوزه‌ها پیدا شده بود، نیز منعکس کرد. از این کتاب‌ها «دروس فی علم الاصول» و «الفتاوی الواضحه» را می‌توان نام برد.»(یادواره شهید آیت‌ا‌لله سید محمدباقر صدر، کانون انتشارات ناصر، اردیبهشت ۶۰، ص ۴۰)

 

استاد شیخ باقر ایروانی، استاد خارج فقه و اصول حوزه علمیه نجف: «اگر چه بعضی از کتب به معرفی احتیاج دارند، اما حلقات سید شهید قدس سره بی‌نیاز از تعریف است و یک نظر سریع خصوصاً به حلقه سوم آن شاهدی بر صدق مدعا است، پس از جهت روش فنی… از شیرینی الفاظ برخوردار است نه مانند الفاظ روزنامه‌ها و مجلات که خواننده را به خاطر زیادگویی ملال‌آور و الفاظ خالی از معنی، منزجر می‌کنند و نه مانند عبارات کفایه و معماهای آن است؛ بلکه چیزی میانه آن دو است، حاوی الفاظ شیرینی است به قدری که نیاز معنی را برطرف کند…و در کنار روشمندی و شیرینی الفاظ، از جدیدترین افکاری که علم اصول به دست اعلام ثلاثه (محققان نائینی و عراقی و اصفهانی) به آن‌ها رسیده، بهره‌مند است. (الحلقه الثالثه فی اسلوبها الثانى، ج‏۱، ص ۳)

 

استاد مهدی ‌هادوی تهرانی: شهید صدر یک نابغه استثنایی در تاریخ علمای اسلامی است، چرا که بسیاری از آنچه عرضه کرده محصول تفکر و نوآوری و ذهن خلاق خودش است. …یکی از اقدامات مؤثر آقای صدر این بوده که سعی کرده است به علم اصول سامان و نظم تازه‌ای دهد… البته قبل از ایشان، بزرگان علم اصول مانند مرحوم غروی اصفهانی و شاگرد ایشان مرحوم مظفر تلاش کرده بودند این کار را انجام دهند، اما تلاششان به فرجام نرسید. مرحوم مظفر(ره) که یکی از بهترین کتاب‌های آموزشی «اصول الفقه» را نوشته، خودش یک شخصیت مبدع و صاحب مبنا نبود؛ بلکه به مبانی مرحوم اصفهانی و نائینی پایبند بود و توان اینکه این مبانی را با هم هماهنگ کند، نداشت. نوآوری ایشان در «اصول الفقه» هم که به هر حال تدوین تازه‌ای بر اساس دیدگاه مرحوم اصفهانی بود، نسبت به کاری که شهید صدر کرده، بسیار نپخته است. شهید صدر(ره) هم خودش صاحب مبنا و فکر بود و هم برای بازسازی این بنا تلاش کرد. به‌ویژه در تدریس درس خارج که در «دروس فی علم الاصول» انجام داد و معروف شد به حلقات. شهید سعی کرد به چینش اصول، سامان بدهد. اقدام آقای صدر نسبت به علمای قبلی کار فوق‌العاده شاخصی بود و فاصله زیادی دارد. چیزی که آقای صدر در علم اصول به آن توجه کرد و تا جایی که من اطلاع دارم قبل از ایشان هیچ‌کس به آن توجه نکرده «روش‌شناسی» و متدولوژی در علم اصول است.( گفتگو با آیت‌ا‌لله ‌هادوی تهرانی، فصلنامه علوم انسانی اسلامی صدرا شماره ۱۷)

 

استاد سید علی‌اکبر حائری، از علما و اساتید حوزه علمیه نجف اشرف: شهید صدر تمام نواقصی که تغییر کتب درسی رایج را ایجاب می‌کرد، در تدوین کتاب «حلقات» مدّ نظر قرار داده است و بر همین اساس، کتاب را با روش نوینی که شایسته یک کتاب درسی بود، تألیف کرد… هر حلقه در عین آنکه تمام مباحث علم اصول را در بر می‌گیرد، سطح عرضه مباحث در آن، کمّاً و کیفاً، متناسب با سطح آموزشی محصلین تنظیم شده است… بسیاری از مباحث مهمّ را تحت عناوینی مطرح کرده است که پیش از او سابقه نداشته است. او توانسته است نظریه‌ها و پیشرفت‌ها و اصطلاحات جدیدی که طیّ قرن اخیر بر علم اصول افزوده شده است را به مقداری که مناسب و مورد نیاز مرحله سطح حوزه است، در کتاب خود انعکاس دهد و مجموعه‌ای را فراهم آورد که طلبه را آماده حضور در درس خارج اصول نماید.»(مقدمه کتاب تحقیق الحلقه الأولى ص۸۶)

 

استاد سید منذر حکیم، مدیرکل پژوهش مجمع جهانی اهل‌بیت(ع): شهید صدر قصد داشت به وسیله این کتب(کتاب سه‌جلدی حلقات)، طلاب از کتب موروثی که برای آموزش علم اصول تألیف نشده بودند، بی‌نیاز شوند. بعلاوه این کتب تفاوت‌های بسیاری در روش دارند و ادبیات سخت و گره‌های زیاد و از نکات ضعیف دیگری رنج می‌برند. … استادان اصول نیز تعیلقه نویسی بر حلقات و شرح آن را آغاز کرده‌اند که این کتاب نیز شایستگی آن را دارد. این کتاب موفق‌ترین تلاش در دوره ما برای تجدیدنظر در قلمرو کتاب درسی در حیطه علم اصول است.»(مقاله «تطور الدرس الاصولی فی مدرسه النجف الأشرف»)

 

استاد صادق آملی لاریجانی: در سال‌های اخیر بزرگانی به فکر تنظیم و تبویب جدید و پالایش علم اصول افتاده‌اند… از بهترین کارهایی که در این مسیر صورت گرفته است، اثر پرارزش محقق بزرگ شهید سید محمدباقر صدر است. حلقات مختلف «دروس فی علم الاصول» اثری گران‌سنگ با تبویبی تازه است. گرچه مجموع این حلقات برای مبتدیان و محصلان دروس سطح حوزه نگاشته شده است، ولی تبویب جدید آن و نحوه نگارش و ورود و خروج در مباحث، همه سزاوار هرگونه ستایشی است».(طرح‌ها و اندیشه‌های نو، فصلنامه پژوهش و حوزه، شماره ۵)

 

استاد محمد صنقور، از علمای بحرین و صاحب کتاب المعجم الاصولی: از الطاف خدای متعال بود که مرا به شرح حلقه دوم از حلقات شهید صدر موفق گرداند، کتابی که از مهمترین کتب درسی حوزه است که به وسیله آن طلبه برای ورود به سطح عالی مهیا می‌شود.(شرح الأصول من الحلقه الثانیه؛ ج‏۱؛ ص۵)

 

استاد سید محمدصادق علم‌الهدی، مدرّس سطح عالی و خارج حوزه علمیه قم: حلقات در بین کتب درسی اصولی، بی‌نظیر است، علم اصول را در قالب یک نظام کاملاً منسجم و هماهنگ و روان ارائه می‌کند. این کتاب مشتمل بر آخرین نظریه‌هایی است که در حوزه‌ اندیشه اصولی مطرح شده و در عین آن‌که بسیار عمیق است، فاقد تعقیدهایی است که در عبارات سایر کتب درسی به چشم می‌خورد. …البته توصیه نمی‌کنم به جای کتاب «رسائل» و «کفایه» صرفاً به خواندن حلقات اکتفا شود؛ زیرا که چه‌ بسا کسانی که چنین کنند، توان و جرأت مراجعه مستقیم به کتب کهن و مرجع اصولی را ـ که ادبیات پیچیده خاص خود را داراست ـ از دست بدهند… گفته‌اند حلقات راه اجتهاد را کوتاه می‌کند؛ انصافاً این سخن بی‌راهی نیست.»(سایت رسمی استاد علم‌الهدی)

 

استاد حیدر حب‌الله، استاد و پژوهشگر لبنانی در حوزه علمیه قم: «اصول مظفر برای پر کردن خلأی در مساحت درسی محدودی آمد؛ یعنی خلأی که بین معالم و دو کتاب رسائل و کفایه بود و در نتیجه فقط نقش پلی را ایفاء کرد که ماهیتش از دو طرف پل کاملاً متفاوت بود، پس نتوانست مشکل را به صورت ریشه‌ای حل کند؛ در حالیکه حلقات موسوعه‌ای کامل است که جایگزین معالم و فصول و قوانین و رسائل و کفایه می‌شود. مشکل طلبه همان‌گونه که شهیدصدر می‌گفت این بود که بعد از مطالعه اصول مظفر طلبه مجبور می‌شود گامی به عقب برگردد تا افکاری قدیمی‌تر را بخواند و به مرحله شیخ انصاری و آخوند برگردد. از مهمترین خصائص حلقات که شاید ناشی از فراگیری موسوعه شهید صدر باشد تدریج در ارائه چه از نظر زبان، چه از نظر ترتیب افکار(در هر حلقه نسبت به حلقه قبل)… و همچنین ویژگی توازن کم و کیفی در سطح هر مرحله(هر حلقه) می‌باشد؛ پس این‌گونه نیست که مطلبی را مفصل توضیح دهد و مطلب دیگر را موجز، مگر جایی که حساسیت موضوع ایجاب کند.»(مقاله «معالم الإبداع الاصولی عند الشهید الصدر قدس سره» مجله فقه أهل البیت علیهم السلام (بالعربیه)، ج‌۲۰، ص: ۲۳۹‌)

 

منبع: مؤسسه فقاهت و تمدن اسلامی

به گزارش خبرگزاری اجتهاد، حجت‌الاسلام‌ والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، استاد خارج فقه و اصول و حلقات شهید صدر، در نخستین جلسه از کارگاه توانمندسازی اساتید حلقات با موضوع «شخصیت علمی شهید صدر» ارائه بحث نمود و بررسی شخصیت شهید صدر را از ضروریات تدریس کتاب‌های این شهید والامقام دانست. گزیده‌ای از بیانات استاد الهی خراسانی درباره شخصیت شهید صدر را مرور می‌کنیم.

 

نبوغ و جایگاه خانوادگی شهید صدر

گاهی آنچه درباره شهید صدر گفته می‌شود، چنان غریب، و از اذهان دور است که تصور مبالغه درباره بعضی از ویژگی‌های ایشان می‌شود. برای اینکه جو مبالغه را بشکنم خاطره‌ای را نقل می‌کنم:

یکی از عزیزانی که در درس حلقۀ ثانیه من در سال‌های ۷۴ یا ۷۵ شرکت می‌کرد می‌گفت: وقتی خدمت مقام معظم رهبری بودیم، از من سؤال کردند چه می‌خوانی، گفتم: حلقۀ ثانیه را فلان جا می‌خوانم، ایشان گفتند: «می‌دانید خیلی‌ها در حوزه یا بیرون هستند که گفته می‌شود نابغه هستند؛ درحالی‌که نابغه نیستند، بلکه آدم‌های تیزهوشی هستند با پشتکار زیاد؛ ولی درباره شهید صدر باید با دقت و قاطعیت گفت که ایشان واقعاً یک نابغه بودند».

شهید صدر به‌لحاظ امکان خانوادگی هم از خاندان پرآوازه و علمی صدر است. مرحوم آیت‌الله واعظ‌زاده خراسانی می‌فرمود: تحقیق کردم و به این نتیجه رسیدم که در تاریخ اسلام، خاندانی به پرافتخاری و پرثمری برای اسلام و مسلمین بیشتر از خاندان صدر نداریم. سرشاخه خاندان صدر به سید مرتضی(رض) می‌رسد. بنابراین منظورشان از خاندان صدر خاندانی است که از سید محمدباقر صدر به دوره‌ها و نسل‌های قبلی تکیه دارد تا سید مرتضی(رض). درعین‌حال که این‌چنین است، برای تربیت حوزوی خودش [بسیار تلاش کرده است].

 

جمع بین علوّ نسب و علو همت

علوّ نسبی که عرض کردم و مفاخر خاندان ایشان تا سید مرتضی یک فهرست بلندبالایی از فقها و مفسران و محدثان و فیلسوفان و اصولیان هستند، اما این نسب باعث نشد که شهید صدر به این نسب دل خوش کند و تحرک علمی ایشان را تحت‌الشعاع قرار دهد. ازاین‌رو اگر علو نسب داشت، علو همت هم داشت؛ ازاین‌رو محیطی پر از جهاد و تلاش علمی برای خود فرض کرد؛ برنامه‌ای که برای خودش در نظر گرفت، استفاده از رانت خانوادگی نبود.

شهید صدر حتی در مراودات علمی خودش هم سعی نمی‌کرد که از این نسب استفاده ببرد. او به‌دلیل علوّ همتی که پیش رو گرفته بود، از هیچ تلاشی نمی‌گذشت: مطالعه و تتبع زیاد؛ پرسش از هرکسی که ممکن بود برای آن پرسش‌ها پاسخی داشته باشد؛ مطالعه کتب متنوع، چه کتب بزرگان تشیع، چه کتب کسانی که در سایر مذاهب حرفی قابل‌عرضه داشتند و حتی کتاب‌های کسانی که غیرمسلمان هستند.

یکی از شاگردان ایشان می‌فرمود: یکی از کارهای من این بود که به سفارش آقای صدر، در کتاب بازار بغداد می‌رفتم و کتاب‌های جدیدی که می‌آمد و در آن مسائلی که ایشان سفارش کرده بود، اگر تألیفی از فلاسفه غربی می‌دیدم، حتی گاهی از جامعه‌شناسان و روان‌شناسان می‌دیدم، می‌خریدم و برای ایشان می‌آوردم.

کسی در تراز شهید صدر برنامه‌های مطالعاتی دارد که منابع را در مسیر برنامۀ مطالعاتی خود شناسایی و مصرف می‌کند.

 

جمع بین نبوغ ذاتی و جست‌وجوگری و تعلم

شهید صدر در سیزده سالگی بر منطق حاشیه نوشته است؛ مادۀ اولیه کتاب فدک را در ۱۲ سالگی نوشته؛ در علم اصول حسب شمارشی که بنده کردم، حداقل حدود ۱۷ یا ۱۸ مبنای اساسی و نزدیک شاید ۱۰۰ نظریه متفاوت دارد. باز با این حال برنامه مطالعاتی ایشان چنین بود که بنده از آیت‌الله سید کاظم حائری شنیدم که می‌فرمود: آقای صدر در سنینی که ما شاگرد ایشان بودیم، (یعنی در سنین چهل سالگی و بالاتر) به اندازه سه طلبه معمولی کار می‌کرد و زحمت می‌کشید، با اینکه خودش نابغه بود. به ایشان گفتم: شما روزی چند ساعت کار می‌کنید، گفتند: تقریباً روزی چهارده تا شانزده ساعت. گفتم شما با این سنتان از ما که فرزند شما محسوب می‌شویم، خیلی بیشتر کار می‌کنید، ایشان فرمودند که من الآن دیگر پا به سن گذاشتم؛ یاد ایام جوانی به خیر که آن موقع پُرکار بودم.

 

جمع بین شجاعت علمی و انصاف و نقادی

معمولاً کسانی که اهل ابداع و ابتکار هستند، گاهی از انصاف به‌دور می‌مانند؛ ما کسانی را داریم که انتقادهای قابل‌ملاحظه و مهمی را هم برای مثال به شیخ انصاری (رضوان الله علیه ) وارد کردند و باب نقدی علمی ایشان را گشودند؛ اما گاهی جانب ادب و انصاف را رعایت نمی‌کنند. بعضی را دیده‌ام که در حدیث مقداری کار کرده‌اند و هنوز هم حرف‌های همه را ندیده‌اند و دقت کافی نداشته‌اند، با متخصص‌تر از خودشان به رایزنی و گفت‌وگو نپرداخته‌اند، در جلسه‌ای به‌عنوان نقد قدما در حدیث‌شناسی شیخ صدوق را متهم به تدلیس می‌کنند، شیخ طوسی را متهم به خلط و اغلاط فاحش بی‌شمار می‌کنند؛ اینها اصلاً پسندیده نیست.

شهید صدر از معدود کسانی است که در اوج شجاعت و ابتکار و درعین‌حال اوج انصاف و تواضع علمی است. ملاحظه بفرمایید که در تمام کتابشان تعبیراتشان از مرحوم آیت‌الله خویی، سیدنا الاستاذ است.

بنده از یکی از فضلای نجف که شاگرد شهید صدر هم نیست، و تقریباً هیچ ارادتی هم به شهید صدر ندارد، شنیدم که ایشان به بنده فرمود: به چشم خودم دیدم که در بازار نجف، آقای صدر در همان اوجی که تمام جوانان حزب‌الدعوه و دیگران به ایشان توجه داشتند و به اصرار رساله ایشان هم چاپ شده بود، وقتی در بازار نجف به مرحوم آیت‌الله خویی رسید، جلوی همه تا کمر خم شد و دست آیت‌الله خویی را بوسید.

شهید صدر نسبت به تحلیل حرف بزرگان زود نمی‌گذرد و مثلاً می‌گوید شاید منظور محقق نایینی در ایجادیت این باشد، شاید منظور فلان بزرگ این باشد؛ شما در تمام تقریرات یا تألیفات ایشان یک کلمه بی‌ادبی به احدی از بزرگان نمی‌بینید یا اینکه بگوید این مطلبی است که ما اولین کسی هستیم و قبل از ما احدی این را نگفته. با اینکه بسیاری از آثار ایشان واقعاً اولین‌ است.

 

جمع بین رسالت علمی و رسالت اجتماعی

شهید صدر کسی است که هم ساعات متمادی، روزانه، دهه‌های مختلف عمر شریف خود را بر روی تفکر و مباحث علمی گذاشته است و هم رسالت اجتماعی خود را فراموش نکرده است.

درباره تفکر و رسالت علمی یکی از شاگردان ایشان می‌فرمود: آقای صدر به ما می‌گفت شماها از همه وقتتان برای تفکر استفاده کنید. می‌گفت: من خبر دارم آقای صدر در جوانی نحوه مطالعه و تفکرش این‌چنین بود که بخشی از مطالعه خود را در حرم امیرالمؤمنین علی (ع) می‌گذاشت و می‌گفت آنجا مسائل علمی برایم حل می‌شود و بهتر حل می‌شود. به شاگردانش فرموده بود فکر نکنید در مسیر رفت‌وآمد یا در مجلسی که شرکت می‌کنید، چون جلسه درس‌وبحث و وقت مطالعه نیست، می‌توانید وقتتان را به امور کم‌اهمیت اختصاص دهید؛ در راه سعی کنید که فکر کنید.

شخصی با این‌همه دغدغه علمی و این‌همه اهتمام به امور علمی، درعین‌حال از جامعه فاصله نگرفته و در را به روی خود نبسته که مثلاً می‌خواهم فکر کنم. دغدغه اجتماعی ایشان باعث تأسیس حزب الدعوه الاسلامیه شد. حلقه‌‌های مبارزاتی تشکیل می‌داد، ارتباطات با جوانان، ترغیب برای راه‌اندازی مجلات، و ایشان تا سال‌ها بیانیه برخی از علما را برای امور اجتماعی تنظیم می‌کردند.

 

جمع بین سنت و روزآمدی

جمع بین سنت و روزآمدی در شهید صدر خیلی عجیب است. ایشان از شیوه درسش تا تعلق‌خاطرش به میراث علمی شیعه، وفاداری ایشان به سنت‌های حوزه‌های علمیه یا آنچه از آن به میراث خالص شیعی در عقیده و باور و مناسک تعبیر می‌کنیم، درعین‌حال روزآمدترین آرا را دارد، جدیدترین آرا را هم می‌خواند.

ایشان در باب حساب احتمالات، نظریاتی را مطرح می‌کند که هم در معرفت‌شناسی و هم در ریاضیات و هم در منطق واقعاً اوج محسوب می‌شود و قابل‌رقابت با بسیاری از نظرات مطرح در آن علوم است.

 

جمع میان نیازمداری و تکلیف‌محوری

بعضی‌ها از نیازهای جامعه غافل می‌شوند و بعضی هم رویکردشان تکلیف‌مداری است؛ دو نگاه به دین وجود دارد، یک نگاه تکلیف مداری عبودیت‌محور است که همه‌چیز را از در تکلیف و مأموریت می‌بیند و یک نگاه هم نیاز. جمع بین این دو خیلی عجیب است که در اندیشه شهید صدر است؛ اگر کسی بخواهد این را ببیند در دو جا این دو جریان را می‌تواند ببیند، یکی در رساله مختصر عقیدتی در مقدمۀ الفتاوی‌الواضحه، و یکی هم در بحث نظریه خلافت انسان: در یک جا کاملاً عبودیتی و در یک جا کاملاً نیازمحور به نگاه به دین پرداخته است. ما به جمع بین این دو بسیار نیاز داریم که هم روح ایمان را و هم روح نیاز و عقلانیت را هم‌زمان تقویت کند.

خبرگزاری مهر در مصاحبه ای با حجت الاسلام و المسلمین رضا اسلامی، مدرس خارج فقه و اصول و عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب به «نوآوری های شهید صدر در اصول فقه شیعه» پرداخته است:

شهید صدر در حوزه فقه و اصول صاحب یک مکتب خاص است

حجت الاسلام و المسلمین رضا اسلامی با بیان اینکه «شهید آیت الله سیدمحمدباقر صدر» را فراتر از مجموعه نوآوری‌ها و ابتکارات علمی، می‌توانیم صاحب یک مکتب در علم اصول بدانیم، عنوان کرد: به عبارت دیگر علم اصول توسط این بزرگوار وارد یک تحول چند جانبه گردیده و ابعاد و زوایای این تحول به حدی است که ادعا می‌کنیم ایشان دارای مکتبی اصولی هستند و دانش اصول در حوزه به دست ایشان ارتقا پیدا کرده است.

وی افزود: با ملاحظه آثار اصولی این شهید، پدیدار شدن مکتبی اصولی و نوآوری‌های ایشان در علم اصول را به روشنی احساس می‌کنیم. برای این مکتب اصولی هشت محور اصلی می‌توان نام برد: ساختار آفرینی، عنوان بندی، ریشه‌یابی، نظریه پردازی، بازآفرینی، انسجام بخشی، تاریخ‌مندی و درسی سازی که در ادامه به تشریح هر یک می‌پردازیم.

این مدرس خارج فقه، با اشاره به شاخصه ساختار آفرینی آثار شهید صدر در زمینه فقه شیعه تصریح کرد: ایشان در زمینه طراحی ساختار فقه و اصول دست به نوآوری زده، ساختارهای موجود در علم اصول را بررسی و تحلیل کرده و سپس دو گونه ساختار برای علم اصول ارائه کرده است، یک ساختار برای آموزش علم اصول در حوزه و برای افرادی که در حد مبتدی یا متوسط هستند و ساختار دیگری هم برای اینکه علم اصول را به عنوان ابزاری برای علم فقه در نظر بگیریم و توقعمان در علم اصول در چینش مطالب، به گونه‌ای باشد که به نتایج مطلوب در فقه برسد.

ساختارمندی اولین ویژگی فقه شیعه در بیان شهید صدر

اسلامی ادامه داد: شهید صدر در کتاب «حلقات الاصول»، در واقع یک کتاب درسی برای حوزه‌های علمیه نگارش کردند در سه حلقه و نام «الدروس فی علم الاصول» را برای آن برگزیدند.

وی افزود: در این حلقات شما می‌توانید ساختار پردازی دقیق شهید صدر را ملاحظه کنید، از جمله اینکه ایشان ادله اصولی را به دو بخش ۱- ادله محرزه و ۲- اصول عملی تقسیم بندی کردند، ادله محرزه هم یا شرعی هستند و یا عقلی. سپس تقسیم بندی‌هایی برای ادله محرزه شرعی و ادله محرزه عقلی ارائه کردند. ایشان به اصول عملی هم که رسیدند، اقسام اصول را گفتند و بعد بحث تعارض ادله را بیان کردند.

حجت الاسلام و المسلمین اسلامی در ادامه با بیان اینکه علم اصول در حوزه‌ها به عنوان علم دلیل شناسی مطرح است، گفت: علم اصول در حوزه به عنوان علم دلیل شناسی و علم فقه به عنوان علم حکم شناسی مطرح است، بر همین اساس، ادله در حکم شرعی را در علم اصول بررسی می‌کنیم، حکم شرعی در فقه بیان می‌شود و دلیل بر این حکم شرعی در علم اصول. بنابراین می‌توانیم ساختار علم اصول را با محوریت ادله طراحی کنیم. این طراحی ساختار را می‌توان یکی از مهمترین نوآوری و خلاقیت‌های شهید صدر در علم فقه شیعه دانست.

بهره مندی از عبارات و عناوین غیرمرسوم در حوزه

وی با اشاره به محور دوم نوآوری‌های شهید صدر در اصول فقه شیعه بیان کرد: ایشان ادبیات و عناوین جدیدی را در علم اصول به کار گرفته‌اند، البته برخی دیگر از علما نیز از کلمات و اطلاعات جدید استفاده نموده‌اند، اما این ویژگی در آثار ایشان ملموس‌تر است، ایشان در برخی از مباحث موجود در علم اصول، عناوین جدیدی به کار بردند که در حوزه مرسوم نبوده از جمله عبارت «وسایل الاثبات» که این عنوان را در دو شاخه وسایل الاثبات وجدانی و وسایل الاثبات تعبدی بررسی می‌کند.

وی افزود: شهید صدر در «وسایل الاثبات وجدانی» از «ماهیت تواتر، اجماع و سیره متشرعه» بحث می‌کند، قرار دادن این عناوین در علم اصول یک اتفاق ویژه بود، همچنین به کار بردن عبارت «قاعدة تنوع القیود و احکام‌ها» از «قید وجوب و قید واجب» بحث می‌کند، بحث پرداختن به اقسام قیود و یک عبارتی به اسم قائده تنوع قیود، یک عنوان جدید بود.

اسلامی گفت: در برخی موارد نیز، ایشان از کلماتی در خلال بحث‌ها استفاده می‌کردند که به عنوان اصطلاح مطرح شدند، از جمله اصطلاح تزاحم حفظی، اصطلاح قرن اکید، عناصر مشترکه، عناصر مشترکه، عناصر خاصه، اصطلاح قطع ذاتی و قطع موضوعی، به عبارتی، مجموعه‌ای از عناوین و اصطلاحات جدید شکلی خاص به علم اصول ایشان داده که در برخی موارد می‌توانیم آن را یک ادبیات جدید بدانیم. البته به مجرد عوض کردن عنوان و اصطلاح نمی‌توانیم برای این امر بار مثبت فرض کنیم، اما در صورتی که استفاده از کلمات جدید و این تغییر ادبیات علم یک توجیهی داشته باشد و آن اصطلاح منعکس کننده یک مفهوم جدید باشد و نیاز به جعل اصطلاح باشد، در آن صورت ارزش دارد و گرنه مجرد تغییر ادبیات علم و تغییراصطلاح نه تنها مسئله‌ای را حل نمی‌کند، بلکه در برخی موارد مشکله هم می‌آفریند، اما در آثار شهید صدر می‌بینیم که این کار به مناسبت و در جای درست انجام شده، به عنوان مثال، ایشان یک قسمی از تزاحم را کشف کرده و نام آن را تزاحم حفظی گذاشتند یا بحثی در علم منطق راجع به اقسام حمل مطرح است تحت عنوان حمل الاولی و حمل الشایع.

در این بحث کلمه «کیف» اصطلاح را عوض کرده و آن چیزی که اهل منطق به آن می‌گویند حمل الاولی از نظر ایشان حمل الشایع هست و آن چیزی که دیگران بدان حمل الشایع می‌گویند، شهید صدر آن را حمل الاولی می‌داند.

هنر شهید صدر در خلق اصطلاحات جدید در علم اصول

وی افزود: این امر قابل توجیه هم هست، ایشان می‌گویند، وقتی یک عنوانی را در نظر می‌گیریم در حالت اول از خلال آن مفهوم مصداق را می‌بینیم، اما حمل الاولی منعکس کننده مصادیق است. به عنوان مثال وقتی از کلمه جز استفاده می‌کنیم، مصداق جز در وهله اول به ذهن متبادر می‌شود. چون مفاهیم فانی در مصادیق خارجی هستند، اگر به خود مفهوم توجه شود، این حالت ثانوی است، بنابراین جزءِ به حمل الاولی که شهید صدر می‌گوید، یعنی مصداق جزئی به حمل شایع که شهید صدر می‌گوید یعنی مفهوم جزئی. این تحلیل اندکی با آنچه در حوزه‌های علمیه می‌شناسند متفاوت است. بنابراین شهید صدر در خلق عناوین جدید و جعل اصطلاحات هنر و خلاقیت داشتند.

ریشه‌یابی و نگاه خاص و مستقل شهید صدر به مباحث

عضو هیأت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب در ادامه با ذکر محور سوم از «نوآوری های شهید صدر در اصول فقه و شیعه» گفت: ریشه‌یابی مباحث محور دیگر خلاقیت این عالم برجسته در علم اصول است. در اینجا منظور توجه و تمرکز شهید صدر بر پاره‌ای مباحث زیربنایی است که آثار و آن در مواضع دیگری از علم اصول آشکار می‌شود؛ در حالی که اهل علم اصول این گونه مباحث را به طور ضمنی و پراکنده مورد نظر قرار می‌دادند و هیچ گاه نگاه مستقل و خاص و بحثی متمرکز و منسجم راجع به آنها نداشتند. در کار شهید صدر توجه به مباحث زیربنایی که همچون اصولی برای برخی قواعد اصولی دیگر هستند، محصول تقسیم‌بندی و عنوان‌بندی خوب برای مباحث و پیدا شدن جاهای خالی برای بحث در نظام قواعد اصولی است. از این رو پس از آنکه شهید صدر شکل سنتی مباحث را در مرحله خارج دنبال کرد، به هنگام تألیف حلقات الاصول به فکر ایجاد مباحث تمهیدی درباره ماهیت حکم شرعی و اقسام و احکام آن افتاد و در این باب از قاعده اشتراک، تفاوت حکم ظاهری و واقعی، تفاوت میان دو دسته از ادله احکام، یعنی امارات و اصول، مبادی احکام تکلیفی، تفاوت احکام تکلیفی و وضعی، تخطئه و تصویب، تضاد میان احکام تکلیفی، تنافی میان احکام ظاهری، تفاوت میان قضیه خارجیه و قضیه حقیقیه در جعل حکم و تعلق حکم به عناوین ذهنی، بحث و گفت‌وگو کرد تا بعدها از مبنای مختار خود در مباحث تابعه و به خصوص مباحث دلیل عقلی غیرمستقل بهره مند شود.

ایجاد کرسی نظریه پردازی توسط شهید صدر

وی افزود: نظریه پردازی‌های اصولی دیگر خلاقیت ایشان در علم اصول است، یکی از این نظریات معروف ایشان، نظریه «حق الطاعه» ایشان هست که ما در قالب یک نظریه مستقل در قالب یک کتاب به آن پرداختیم و پژوهشگاه علم و فرهنگ اسلامی هم آن را منتشر کرد، در آن کتاب به صورت مستقل در خصوص این نظریه بحث شده و هنوز هم با گذشته حدود ۲۰ سال از انتشار آن، بحث راجع به این موضع ادامه دارد. این نظریه ارتباطی هم با بحث‌های فلسفه اخلاق پیدا می‌کند. نظریه دیگری وجود دارد در خصوص جمع بین حکم ظاهری و حکم واقعی که در آن اصطلاح تزاحم حفظی هم به کار رفته و این دو مورد را می‌توانیم به عنوان کرسی نظریه پردازی برای شهید صدر قرار دهیم.

ترمیم و بازپروری اصول قدیمی

اسلامی خاطر نشان کرد: پنجمین محور از مکتب اصولی شهید صدر تکمیل، ترمیم، بازپروری و ارتقابخشی به مباحث سنتی علم اصول است. شهید صدر مباحثی که دیگران در علم اصول اشاره کردند را بار دیگر به شکلی فنی‌تر و روشن‌تر با بیان مقدمات اسباب دخیل در موضوع، را پرورش دادند و همان بحث کهنه و قدیمی را نو و مرتب کردند، این اتفاق که بحث‌های کهنه را در قالبی جدید بریزیم و قابل دفاعش کنیم، ارزش علمی دارد. مصداق روشن این محور را در مباحث «حلقات الاصول» مشاهده می‌کنیم.

تفکر شهید صدر منسجم و نظام مند است

وی افزود: تفکر اصولی همچون تفکر فلسفی باید نظام مند و منسجم باشد و بروز هر گونه تنافی میان مبانی و اصول هر یک از علما، نشان از ضعف تفکر اصولی او است. از این رو می‌توان گفت مجموعه اندیشه‌های اصولی هر یک از فقهای بزرگ یک دستگاه فکری پیچیده و سازمان یافته در معرفی نظام تشریع الهی است که اجزای مختلف آن در ارتباط طولی و عرضی با هم تعریف شده‌اند؛ چون انسجام تفکر یکی از محک ها و معیارهای ارزیابی شخصیت هاست، به عنوان مثال در فلسفه، فقه، اصول و در هر رشته‌ای از رشته‌های علمی، یکی از ابزارهایی که می‌توانیم فرد را محک بزنیم تفکر منسجم اوست. اگر در درون اندیشه اصولی، فقهی، کلامی، تفسیری و فلسفی یک دانشمند موارد متعدد تنافی و ناسازگاری، یافت شود، نشانه ضعف اوست، اما در آثار شهید صدر انسجام وجود دارد، به عنوان مثال، یک بحث در اصول فقه داریم، که مطابق با اصول فقه شیعه است، مثل بحث شرط متاخر، این بحث مرتبط هست با بحث «واجب معلق»، این دو بحث مرتبط است با بحث «مقدمات مفوّته» و این سه بحث مرتبط با «اشتراط التکلیف» و در نهایت می‌بینیم که ارتباط تنگاتنگی بین این مباحث است.

توجه به تاریخ علم اصول و طبقه بندی علم اصول به سه دوره خاص

این مدرس خارج فقه در ادامه به تاریخ مندی تفکرات شهید صدر در حوزه اصول اشاره و عنوان کرد: ایشان به تاریخ علم اصول توجه ویژه‌ای داشتند، عظیم‌ترین کار شهید صدر در ریشه‌یابی تحولات تاریخی علم اصول، در «المعالم الجدیدة» تجلی کرد به حدی که می‌توانیم او را نخستین شخصیت اصولی بدانیم که مطالعه تاریخ علم اصول را به طور رسمی و جدی دنبال کرد. از نظر شهید صدر، تاریخ علم اصول در سه دوره اصلی تقسیم بندی می‌شود.

دوره اول، عصر تمهیدی علم اصول که بذرهای اساسی این علم منتشر شد و اوج آن مصادف با ظهور شیخ طوسی است.

دوره دوم، عصر باروری و به ثمر نشستن بذرهای اولیه که اصول و پایه‌های تفکر اصولی معین و به طور گسترده در علم فقه منعکس شد. پیشوای این دوره شیخ طوسی است.

دوره سوم، عصر کمال علمی که افتتاح آن به دست وحید بهبهانی، صاحب مدرسه اصولی جدید در اواخر قرن دوازدهم بوده. بعد از او شاگردان بزرگش آن را تداوم بخشیدند تا سرانجام پس از حدود نیم قرن، این مدرسه به اوج کمال خود رسید و سه نسل از نوابغِ این مدرسه در پی هم ظهور کردند و در رأس نسل سوم، شیخ مرتضی انصاری شاگرد شریف العلماء قرار دارد.

درسی سازی مطالعات و پژوهش‌ها در حوزه علم اصول جهت تربیت طلاب و دانشجویان

حجت الاسلام و المسلمین اسلامی در پایان با ذکر هشتمین شاخصه از دیدگاه‌های شهید صدر در حوزه علم فقه و اصول شیعه، عنوان کرد: کمتر کسی از فقهای بزرگ را می‌شناسیم که به فکر درسی سازی علم اصول برآمده و در عمل کتابی را با رعایت نکات آموزشی برای طلاب دوره سطح آماده کرده باشد. ایشان به درسی سازی علم اصول توجه خاص داشتند، ایشان معتقد بودند تحقیقات و پژوهش‌های اصولی حد و مرز ندارد، اما زمانی که این تحقیقات قرار است در قالب کتاب درسی در اختیار دانشجویان و طلاب قرار بگیرد، لازم است این تحقیقات در قالبی دیگر مرتب سازی شوند.

یکی از کتاب‌های نام‌آشنای دانشمند بزرگ حوزوی، شهید سید محمدباقر صدر، کتاب «حلقات» است که برای آموزش علم اصول در سه سطح مبتدی، متوسط و پیشرفته نوشته شده است. این کتاب گرچه هنوز کتاب رسمی آموزشی علم اصول در حوزه نشده است؛ معمولاً استادان و طلابی که افکاری به‌روزتر دارند، آن را درس می‌گیرند و می‌دهند.

 

حلقات جایگزینی مناسب برای کتب خسته اصولی

سال‌هاست که بحث اصلاح و تغییر متون آموزشی علم اصول در حوزه مطرح شده است و دیدگاه‌های گوناگونی در این زمینه وجود دارد و غالب مدرسان و پژوهشگران آشنا با شیوه‌های نو و کارآمدتر آموزشی، موافق جایگزینی کتاب‌های مناسب‌تری به جای کتاب‌های موجود هستند؛ در این میان یکی از گزینه‌هایی که همواره به عنوان، جایگزین شایسته‌ای برای کتاب‌های خسته‌ی اصولی رایج در حوزه معرفی شده است و می‌شود، کتاب حلقات یا به نام دیگرش «دروس فی علم الاصول» است.

در باب ویژگی‌ها و برتری‌های این کتاب نسبت به سایر کتب در این موضوع، سخن‌های بسیاری گفته شده است؛ از یادداشت‌های اینترنتی و نشست‌های علمی گرفته تا سخن‌های مراجع تقلید و عالمان طراز اول. در این یادداشت بنا ندارم آنها را بازگو کنم؛ بلکه تنها می‌خواهم به سه نکته‌ی کمتر‌شنیده‌شده در باب این کتاب اشارتی بکنم:

 

۱– این کتاب به درخواست و سفارش طلبه‌ای ایرانی نوشته شده است

شهید صدر این کتاب را به سفارش و درخواست یکی از شاگردان بسیار محبوب خود یعنی سید عبدالغنی اردبیلی نوشته است؛ ماجرا از این قرار بوده که ایشان به اردبیل می‌آید و حوزه‌ی علمیه‌ای تأسیس می‌کند و از آنجایی که متون رایج آموزشی علم اصول او را راضی نمی‌کرده، از استاد خواهش می‌کند که کتابی برای تدریس به طلاب این مدرسه بنویسد که شهید صدر نیز این کار را می‌کند.[1]

 

۲– این کتاب به نثر عربی رایج دیگر متون حوزه نوشته شده است

کم نیستند طلابی که تصور می‌کنند این کتاب به نثر عربی معاصر نوشته شده است؛ نه نثر عربی قدیم که زبان کتاب‌های رایج آموزشی حوزه است و همین تلقی، یکی از علت‌هایی است که این دسته از طلاب از ترس اینکه این کتاب را نفهمند، به سراغ آن نمی‌روند؛ خود بنده به یاد دارم که در سال‌های آغازین طلبگی از یکی از استادانم درباره‌ی این کتاب پرسیدم.

ایشان فرمود: کتاب خوبی است؛ ولی فهمش مشکل است؛ چون به زبان عربی معاصر نوشته شده است و همین اظهار نظر ایشان باعث شد که تا مدت‌ها سراغ این کتاب نروم؛ درحالی‌که شهید صدر چنان که خود تصریح می‌کند، تنها در مجلد اول که بسیار مختصر هم هست، آن‌هم تا حدی از عربی معاصر بهره گرفته است؛ اما در دو مجلد بعدی که حجم اصلی این دوره را تشکیل می‌دهند، تعمد داشته‌اند که از عربی رایج دیگر متون آموزشی حوزه استفاده کنند.[2]

افزون بر این امروزه این کتاب چند ترجمه و شرح دارد به اضافه‌ی فایل‌های صوتی تدریس کلمه‌به‌کلمه‌ی این کتاب که خواندن آن را بسیار آسان کرده است؛ حتی به سبب رعایت استانداردهای آموزشی در این کتاب، یادگیری آن، از بیشتر (اگر نگوییم همه‌ی) دیگر متون آموزشی حوزوی سهل‌تر است.

 

۳– این کتاب را مقام معظم هبری به حوزه‌ها و استادان و طلاب توصیه کرده‌اند

پیش از هر چیز حیفم می‌آید که نگویم ایشان این عالم فقید را چگونه ستوده‌اند. ببینید:

«در میان‌ چهره‌های‌ برجسته‌ی‌ حوزه‌های‌ علمیه‌ در دهه‌های‌ اخیر، مرحوم‌ آیت‌الله‌ شهید سید محمدباقر صدر (قدس‌ الله‌ روحه) یکی‌ از ممتازترین‌ و شگفت‌‌انگیزترین‌ آنهاست. استعداد خارق‌العاده‌ و پشتکار کم‌نظیر او از وی‌ عالم‌ ذوفنون‌ و ژرف‌نگری‌ پدید آورده‌ بود که‌ دید نافذ و ذهن‌ جستجوگرش‌ در آفاق‌ علوم‌ متداول‌ حوزه‌ها محصور نمانده‌ و هر آنچه‌ را که‌ برای‌ یک‌ مرجع‌ بزرگ‌ دینی‌ در دنیای‌ متنوع‌ امروز سزاوار است‌ به‌ حیطه‌ی تحقیق‌ و مطالعه‌ کشیده‌ بود و سخنی‌ نو و فکری‌ بکر و اثری‌ ماندگار در آن‌ می‌آفرید.» (پیام مقام معظم رهبری به کنگره‌ی بزرگداشت شهید آیت‌اللّه سید محمدباقر صدر، ۲۹ دی ۱۳۷۹)

و اما درباره‌ی این کتاب، معظم له چنین می‌فرماید:

«تغییر جدی در کتب درسی باید صورت گیرد؛ چون تحول از پایه باید شروع شود. در خودِ کتب درسی باید کار شود و در درس خارج فقه هم مباحث کاربردی و مورد استفاده باید مطرح گردد. بعضی از مباحث -مخصوصاً در اصول و در فقه – وجود دارد که واقعاً مورد احتیاج نیست؛ ولی در اصول و فقه، این مباحث را می‌خوانند. یک فقیه، در تمام طول بیست سال هم که استنباط کند، ممکن است یک‌بار حاجتش به بحثی، یا به مبنای معانی حروف، یا در حقیقت و مجاز و یا مبانی دیگر بیفتد. چه لزومی دارد ما این همه در مباحثِ غیر لازمِ اصولِ، معطل شویم؟ در این زمینه، مرحوم شهید صدر (رضوان اللَّه علیه) کار خوبی کرده‌اند. آن کاری که ایشان در باب اصول کردند و آن پیشنهادی که در زمینه‌ی درس و تعلیم اصول دادند، پیشنهاد خوبی است». (بیانات معظم‌له در در ۱۳ آذر ۱۳۷۴ در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی با ایشان)

امید است که مدیران معظم و معزز حوزه‌های علمیه در کنار پاسداری از سنت‌های اصیل حوزوی به اقتضائات و نیازهای امروز حوزه و مخاطبان آن توجه بیشتری کنند تا شاهد حوزه‌ای کارآمدتر و پاسخگوتر باشیم.

محمدرضا آتشین صدف، پژوهشگر و نویسنده حوزه علمیه قم- رسانیوز

 

[1].  دروس فی علم الأصول، الحلقه الأولی و الثانیه (چاپ مجمع الفکر الاسلامی)، ص109.

[2]. همان، ص130.

 

به گزارش خبرگزاری حوزه در این نوشتار حلقات شهید صدر از منظر بزرگان و اساتید می‌پردازد تا از تمایل عمومی بسیاری از نخبگان حوزه نسبت به ورود این کتاب به جایگاه رسمی تدریس در حوزه علمیه خبر دهد.

تقدیر الهی این بود که همت و تلاش آیت‌ا‌لله شهید سید محمدباقر صدر (رضوان الله علیه) که به گفته بزرگان و به شهادت آثارش از نوابغ عصر ماست، بیش از همه علوم معطوف به علم اصول شود و از اقبال بلند حوزه‌‌های علمیه ما، این مغز متفکر، خود به تدوین کتابی درسی در زمینه اصول فقه برای حوزه پرداخت، کتاب «دروس فی علم الاصول»؛ یعنی «حلقات».

از آنجا که بنای این مقال بر اختصار است، همه صاحب‌نظران را دعوت می‌‌کنم که مقدمه کتاب حلقات – که به قلم خود شهید صدر است- را مطالعه کنند، آنگاه از آن استفاده یا در مورد آن قضاوت کنند؛ در این فرصت مایلم ضمن بیان دو لغزش‌ گاه ناشی از همین ناآگاهی از مقدمه کتاب، برخی از خصوصیات کتاب را ذکر کنم:

نکته اول: این کتاب شامل سه بخش است: الحلقۀ الاولی، الحلقۀ الثانیه و الحلقۀ الثالثه. هر حلقه یک دوره کامل مباحث علم اصول است به این نحو که در حلقه اول قواعد علم اصول به‌صورت ساده و روشن، بدون اقوال متعدد و استدلال‌های پیچیده در ساختاری بدیع آورده شده است؛

در حلقه ثانیه در همان چهارچوب و ساختار، مباحث حلقه قبل مقداری استدلالی‌تر، همراه با اقوال بیشتر و به‌علاوه مسائل فنی‌تری که در حلقه قبل نبوده، بررسی می‌شود؛

اما در حلقه ثالثه مباحث کاملاً تخصصی و همراه با اقوال و خط‌های اصلی در مسئله و استدلال‌های بیشتری بیان می‌شود. با این آموزشِ مرحله‌ای ذهن طلبه کم‌کم ورزیده شده و آماده درس خارج می‌شود.

اما برخی از اساتید گمان کرده‌اند هر حلقه شامل بخشی از علم اصول است (مثلاً حلقه اولی مباحث الفاظ است و حلقه دوم مباحث عقلی و حلقه سوم مباحث حجج و اصول عملیه) آنگاه چون مقداری از صفحات اول حلقه اولی را خوانده‌اند تصور می‌کنند، سطح حلقات خیلی پایین است؛ در حالی که اگر مقدمه کتاب را می‌خواندند از ویژگی آموزش تدریجی و مرحله‌ای حلقات مطلع می‌شدند.

نکته دوم: متأسفانه دیده ‌شده برخی از اساتید در درس خارج اصول، اقوال شهید صدر در حلقات را مطرح و آن را نقد می‌‌کنند؛ در حالی که شهید صدر با تأکید فراوان در مقدمه بیان داشته که نظرات نهایی او را باید در تقریرات درس خارج او (مخصوصاً کتاب بحوث فی علم الاصول) ملاحظه کرد، نه در حلقات؛ اساساً یکی از امتیازات حلقات این است که مؤلف اصراری برای بیان نظر خود در همه مسائل و اثبات آن ندارد تا حجم مطالب را بی‌دلیل بالا نبرد و توازن کتاب را از بین نبرد و وقت طلبه را ضایع نسازد؛ بلکه در عوض، شهید صدر سعی کرده با نبوغ خاصی در هر مسئله خط‌ها و مبناهای اصلی را ارائه دهد و نسبت آنها را تبیین کند تا وقتی طلبه وارد درس خارج می‌شود به‌راحتی با اقوالی که محور اصلی درس‌های خارج اصول امروز را تشکیل می‌دهند یعنی اقوال آخوند خراسانی، میرزای نائینی، محقق عراقی و محقق اصفهانی، محقق خویی و خود شهید صدر ارتباط برقرار کند؛ از همین‌ جا امتیاز دیگر و اصلی حلقات بر سایر کتب معلوم می‌شود و آن پر کردن خلأ محتوایی و تاریخی بین مطالب اصولی مقطع سطح و مقطع خارج است.

در این گزارش، نظر مراجع و بزرگان حوزه در رابطه با کتاب حلقات را از نظر می‌گذرانیم:

 اقوال بزرگان درباره عموم آثار شهید صدر

 امام خمینی(ره)

رهبر کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی(ره) عنوان می‌کنند: «آن ‌هم مثل سید محمدباقر صدر که مغز متفکر اسلامى بود و امید این بود که اسلام از او بهره ‏‌برداری ‌هاى زیادترى بکند و من امیدوارم که کتاب‌هاى این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد». (بیانات در جمع روحانیون مبارز عراق و مسلمانان رانده شده ۲۰ فروردین ۱۳۶۰، صحیفه امام، ج‏۱۴، ص ۲۸۰)

مقام معظم رهبری

مقام معظم رهبری آیت‌ا‌لله‌العظمی خامنه‌ای بیان می کنند: «چه لزومی دارد ما این‌همه در مباحثِ غیر لازمِ اصول معطّل شویم؟ در این زمینه مرحوم شهید صدر (رضوان الله علیه) کار خوبی کرده‌اند. آن کاری که ایشان در باب اصول کردند و آن پیشنهادی که در زمینۀ درس و تعلیم اصول دادند، پیشنهاد خوبی است». (بیانات در دیدار جمعی از نخبگان حوزوی ۱۳/۹/۷۴)

ایشان در جای دیگر اظهار می‌دارند: «در میان چهره‌‏‌های برجستۀ حوزه‌‏‌های علمیه در دهه‌های اخیر مرحوم آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر (قدّس الله روحه) یکی از ممتازترین و شگفت‌‌انگیزترین آن‏هاست … او بی‌شک یک نابغه و یک ستارۀ درخشان بود. … در اصول، در فقه، در فلسفه و در هرآنچه به این دانش‌ها ارتباط می‌یابد در زمرۀ بنیان‌گذاران و صاحبان مکتب محسوب می‌شد. .. شهید آیت‌الله صدر برای طلاب و فضلای جوان بی‌شک یک اسوه و نمونه است. درس انسان‌پروری او با شهادت جانگدازش خاتمه نیافته است. آثار علمی و شیوه تحقیق او اکنون پیش روی فضلای جوان حوزه‏‌‌های علمیه قرار دارد. … حوزه‏‌‌های علمیه امروز نیز محتاج شهید صدر و هر عنصر باهمت و پرتوانی هستند که راه علمی و اسلام‌شناسی و جهان‌نگری او را دنبال کند.» (پیام معظم له به کنگره بزرگداشت شهید صدر، ۲۹/۱۰/۷۹)

آیت‌ا‌لله صادق آملی لاریجانی

آیت‌ا‌لله صادق آملی لاریجانی اظهار کرده است: «در سال‌های اخیر بزرگانی به فکر تنظیم و تبویب جدید و پالایش علم اصول افتاده‌‌اند… از بهترین کارهایی که در این مسیر صورت گرفته است، اثر پرارزش محقق بزرگ شهید سید محمدباقر صدر است. حلقات مختلف «دروس فی علم الاصول» اثری گران‌سنگ با تبویبی تازه است. گرچه مجموع این حلقات برای مبتدیان و محصلان دروس سطح حوزه نگاشته شده است، ولی تبویب جدید آن و نحوۀ نگارش و ورود و خروج در مباحث، همه سزاوار هرگونه ستایشی است». (طرح‌ها و اندیشه‌های نو، فصلنامه پژوهش و حوزه، شماره ۵)

آیت‌ا‌لله ‌سید محمود هاشمی شاهرودی

آیت‌ا‌لله ‌سید محمود هاشمی شاهرودی می‌گویند: «در مورد نوآوری باید گفت که هیچ‌یک از تألیفات و مباحث شهید از عنصر نوآوری خالی نیست. به‌ویژه مباحث فقهی و اصولی. وی ترتیب مباحث این دو علم را بازنگری و بازسازی کرد و روش‌های جدیدی در علم اصول تقدیم حوزه علمیه کرد… در خصوص ترتیب ابواب علم اصول باید گفت که ایشان با هدف قادر ساختن طلاب، جهت فراگیری خوب و مرحله‌ای این ماده درسی، اصلاحات فراوانی انجام داد. فراگیری علم اصول بدین شکل که شهید ارائه داده، ثمراتش در درس خارج ظاهر می‌شود». (ویژگی‌های مکتب فکری و علمی شهید صدر، فصلنامه فقه اهل‌بیت فارسی، شماره ۲۴)

آیت‌الله سید کاظم حسینی حائری

آیت‌الله سید کاظم حسینی حائری از مراجع معاصر و از شاگردان شهید صدر می‌گوید: «علم اصول، به‌دست توانای استاد شهید به چهارمین دوره‌ خود گام گذارد… و دوره‌ای ممتاز از سه دوره دیگر پدید آورد. اگر ما ویژ‌گی‌های این مرحله از علم اصول را با سه دوره پیشین آن بسنجیم باید آن را «دوره رشد نهایی اصول» نام بگذاریم .. علم اصول را در قالب سه دوره درسی تحت عنوان «دروسٌ فی علم الاصول» عرضه کرد و معتقد بود که دانشجویان علوم دینی باید این مراحل را پشت‌سر بگذارند. سخن استاد این بود که آنچه هم‌اکنون در حوزه‌های علمیه متداول است و طلبه باید چند کتاب اصولی را به ترتیب نزد استاد فراگیرد تا بتواند به دوره خارج نائل شود؛ اگرچه واقعاً صحیح است، اما کتاب‌های انتخاب‌شده صرفاً بیانگر مراحل مختلفی از دوره‌های پیشین علم اصول هستند؛ و شاگردان را با آنچه ضرورت دارد، آشنا نمی‌کند.» (مقدمه کتاب «مباحث الاُصول»، ج۱، ص۵۸ و ۶۱)

 آیت‌ا‌لله سید محمدباقر حکیم

آیت‌ا‌لله سید محمدباقر حکیم، فقیه مجاهد و شهید محراب می‌گوید: «بخش سوم (از آثار شهید صدر) نیز مربوط به ساده‌نویسی و پیروی از روش‌های جدید در نگارش است. کتاب‌ها و نوشته‌‌های معمول در حوزه‌ها معمولاً پیچیده و ناهماهنگ با شرایط روز بود و با روش‌های قدیمی آن روزها نوشته شده بود؛ در این کتاب‌ها همچنین مسائلی مطرح بود که امروزه دیگر منسوخ گردیده است. ایشان در همین زمینه دست به تألیفاتی زد که ضمن آسان‌نویسی کتاب‌های قدیمی، آنها را در طرحی نو و روشی جدید برای طلاب حوزه به نگارش درآورد و در این کتاب‌ها تازه‌ترین نظریات فقه و اصول را که در حوزه‌ها پیدا شده بود، نیز منعکس کرد. از این کتاب‌‌ها «دروس فی علم الاصول» و «الفتاوی الواضحه» را می‌توان نام برد». (یادواره شهید آیت‌ا‌لله سید محمدباقر صدر، تهیه‌کنندگان: الهه کولائی-فاطمه حسینی- ب شریعتمدار، کانون انتشارات ناصر، اردیبهشت ۶۰، ص ۴۰)

رئیس شورای عالی حوزه ‌های استان تهران

آیت‌ا‌لله علی‌اکبر رشاد، رئیس شورای عالی حوزه‌‌های استان تهران می‌گوید: «من فکر می‌کنم در طول تاریخ پرافتخار دانش اصول، کمتر کسی هست که بشود با شهید صدر در ابتکار و نوآوری در علم اصول مقایسه شود؛ ما محققان برجسته و اصولیان بزرگ کم نداشتیم که اصول را دگرگون کردند و کسی نمی‌تواند ارزش کارهای آخوند خراسانی، محقق ثانی، کارهای شیخ بهایی در کتاب زبده و شأن شیخ اعظم را نبیند؛ اما من تصور می‌کنم مرحوم شهید صدر از جهات مختلف علم اصول را دگرگون ساخته و ساختار و هندسه جدیدی را در کتاب حلقات پیشنهاد داده است … این شهید به‌لحاظ ساختاری، تغییری اساسی هم در تفهیم و هم در صورت‌بندی هر مبحث ارائه و ابتکارات فوق‌العاده‌ای دارند. ایشان در تولید ادبیات اصولی و اصطلاح‌سازی ابداعات مناسبی داشته و گزاره‌‌های نویی را ارائه و آرای جدیدی را عرضه کرده‌اند.» (همایش «علامه شهید صدر؛ ساخت نظام ‌های اسلامی و مسأله حجیت ۲۷ فروردین ۹۵ چاپ شده در مجله علوم انسانی اسلامی صدرا، شماره هفده، ص ۱۶۸)

دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی

آیت‌الله شیخ محسن اراکی دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی گفت: در کل شایسته است که بگوییم مرحوم صدر اصول فقه ما را وارد مرحله جدیدی کرد. این مرحله جدید مرحله‌ای است که از دو ویژگی برخوردار است که هم از لحاظ ساختاری، منطقی و به ‌هم‌ پیوسته است و هم از لحاظ محتوایی کارگشا و متناسب با نیازهای استنباط معاصر… برای پیوستگی بین مرحله سطح و مرحله خارج تأسیس حلقات بسیار لازم بود، لذا در تدوین حلقات این نیاز مورد توجه ایشان بود. (گفتگوی سایت اینترنتی شبکه اجتهاد با ایشان در مطلبی با عنوان «تفکر سازمان یافته شهید صدر» http://ijtihadnet.ir)

رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی ایران

حجت ‌الاسلام والمسلمین احمد مبلغی، رئیس دانشگاه مذاهب اسلامی ایران گفت: گاه در یک مسأله چند قول وجود دارد، نباید اقوال را جداگانه بررسى نمود؛ مقایسه لازم است. مقایسه عمق مطالب را آشکار مى‌کند و قول‌ها را بهتر و بیشتر در معرض شناخت و نقد قرار مى‌دهد. مقایسه نگاهى کلان را نسبت به موضوع پدید مى‌آورد و زمینه را براى نظریه‌پردازی مى‌‌گستراند. … ویژگى تفکر اصولى شهید صدر آن بود که توانست نگاهى مقایسه‌اى را به اقوال پى گیرد و فرایندى نو را براى بحث‌های اصولى به ارمغان آورد. این موضوع آن‌قدر در کتاب‌های اصولى ایشان تکرار شده که کافى است یک مراجعۀ گذرا به آنها صورت گیرد. … شهید صدر از آن روى که اهل مقایسه بود، اهل تقسیم نیز بود. نگاهى گذرا به کتب و تقریرات او این مدعا را اثبات مى‌کند. او با نگاه‌‌هاى مقایسه‌اى و تقسیم‌سازِ خود به اقوال، تشتّت و گستردگى و اختلاف اقوال را به‌صورتى عالمانه جمع، و درنهایت سازوکاری براى نظریه‌پردازی قرار داد. نقدهاى او بحق از ظاهرگرایی (پرداختن به قشر اقوال) به صورتى چشمگیر دور شده است. (مقاله نقد تورم اصول و دیدگاه ‌هاى امام خمینى، مجله فقه اهل ‌بیت علیهم‌السلام (فارسى)، ج‌۲۰-۱۹، صص۲۲۱-۲۲۸)

استاد حسن رحیم‌پور ازغدی

استاد حسن رحیم‌پور ازغدی، محقّق و پژوهشگر می‌گوید: «ایشان همچنین به تدوین بعضی متون درسی برای حوزه کمک کرد تا از ضعف‌های متون آموزشی مرسوم کاسته و بر نقاط قوتش بیفزاید تا طلاب جوان سریع‌تر به اهداف آموزش دسترسی پیدا کرده و بتوانند وارد مرحله پژوهش شوند. … شهید صدر معتقد است که ادبیات آموزشی در حوزه‌های علمیه باید اصلاح شود و خودش نیز اقدام کرد و هم در حوزه اقتصاد و فلسفه کتاب آموزشی نوشت و هم در بحث اصول فقه کتاب حلقات الاصول را نوشت.» (سخنرانی در تاریخ ۲۲ فروردین ۹۵ در نشست «شهید صدر از فاتحان نظریه ‌پردازی در حوزه علوم انسانی با رویکرد اسلامی در دوره جدید» چاپ شده در مجله «علوم انسانی اسلامی صدرا»، شماره هفده، ص ۱۲۲)