کتاب
«انسان و عبادت» منتشر شد

کتاب «انسان و عبادت» نوشته‌‎هایی از رساله عملیه استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر با نام الفتاوی الواضحه است که در آن، جنبه‌هایی از موضوع عبادت در اسلام بررسی شده است.

شهید صدر در پایان جلد اول رساله عملیه‌اش که بخش عبادات شریعت اسلامی را در بر می‌گیرد، برای تبیین سیمای کلی عبادت در اسلام، بخش ویژه‌ای را در نظر گرفته و مطالب ناب و ارزشمندی را در این باره به مقلدان ارائه کرده است.

آیت الله صدر در این بخش ابتدا به این موضوع می‌پردازد که چرا عبادت نیازی همیشگی برای همه انسان‌هاست و چه نقشی در مسیر تمدنی انسان ایفا می‌کند. سپس ویژگی‌های کلی عبادات را تبیین می‌کند و از این رهگذر فهمی دقیق‌تر و عمیق‌تر از مفهوم و کارکرد عبادت را به دست می‌دهد تا مکلفی که می‌خواهد از طریق رساله عملیه به همین احکام عمل کند، دیدگاهی روشن‌تر داشته باشد و آگاهانه‌تر عبادت کند.

در بخشی از این کتاب در صفحه ۶۲ درباره «فراگیری عبادت» آمده است: با ملاحظات عبادات گوناگون در اسلام، در می‌یابیم که عبادت، همه ابعاد زندگی را دربرمی‌گیرد و محدود به گونه‌های معینی از مناسک نیست. عبادت تنها به اعمالی گفته نمی‌شود که همچون رکوع، سجود، ذکر و دعا نشانه‌های تعظیم خداوند متعال را در خود دارند؛ بلکه عبادت همه بخش‌های فعالیت انسانی را دربر می‌گیرد. برای نمونه جهاد هم عبادت است و هم فعالیت‌های اجتماعی. زکات هم عبادت است و هم فعالیت اجتماعی مالی. خمس نیز در عین اینکه عبادت است، فعالیتی اجتماعی اقتصادی است. روزه نیز با اینکه عبادت است نوعی نظام غذایی را شکل می‌دهد. وضو و غسل هم بخشی از عبادات هستند، در حالی که به نظافت بدن مربوط می‌شوند.

در بخش دیگری می‌خوانیم: فراگیر بودن عبادت بیانگر رویکرد کلی تربیت اسلامی است که به دنبال آن است که آدمی را در همه کار‌ها و فعالیت‌هایش با خداوند متعال پیوند بزند و همه کار‌های شایسته را در هر شکل و زمینه‌ای که هستند به عبادت تبدیل کند. تربیت اسلامی به منظور ایجاد پایه‌ای استوار برای این رویکرد، عبادات همیشگی را در زمینه‌های گوناگون فعالیت آدمی توزیع کرده است، تا بدین وسیله زمینه‌ای تمرینی را برای انسان فراهم کند که روح عبادت را در همه کار‌های شایسته‌اش بدمد و تا زمانی که به عملی صالح برای خداوند مشغول است، روح مسجد را در پیکر مزرعه یا کارخانه یا فروشگاه یا اداره خود جاری کند.

إنّ آثارنا تدلّ علینا     فانظروا بَعدنا إلی الآثار

در میان گویش‌‌‌های ترکی و آذری، ترکی استانبولی از ظرافت و لطافت خاصی برخوردار است. هم‌‌‌چنین پس از عربی و فرانسوی، از نظر وسعت زبان، فزونی واژه‌‌‌ها و گستردگی کلمات، سومین زبان در جهان به‌‌‌شمار می‌‌‌آید. همان‌‌‌گونه که حکومت طولانی خلفای عثمانی بر کشورهای عربی موجب شد واژه‌‌‌های ترکی فراوانی وارد مکالمات روزمره عربی شود، واژه‌‌‌های عربی و غربی فراوانی نیز وارد زبان ترکی شد و بر گستردگی و وسعت آن افزود.

در میان کتابخانه‌‌‌های قدیمی و ارزشمند استانبول، در کتابخانه کهن‌‌‌سال و گران‌‌‌سنگ «سلیمانیه» بیش از چهارصد هزار نسخه خطی محافظت می‌‌‌شود. این کتابخانه با این آثار خطی گران‌‌‌بها، بر تارک همه کتابخانه‌‌‌های جهان می‌‌‌درخشد و در هیچ کشوری، از نظر نسخ خطی، کتابخانه‌‌‌ای به این گستردگی وجود ندارد.

این کتابخانه با این عظمت و ارزش، چشم به راه پژوهش‌‌‌گری از شرق یا خاورشناسی از غرب می‌‌‌باشد که به این کشور کهن‌‌‌سال گام نهد و به هنگام بازدید از مراکز توریستی به این کتابخانه نیز سری بزند، کتاب‌‌‌های غبارگرفته آن را مشاهده کند و پس از غبارروبی از معارف والای آن بهره بگیرد.

به جز برخی توریست‌‌‌ها و تعدادی از پرورش‌‌‌یافتگان مدارس «امام خطیب» کسی استعداد بهره‌‌‌وری از این‌‌‌همه آثار بی‌‌‌نظیر فرهنگی اسلام را ندارد.

زیرا اقدام خیانت‌‌‌بار «آتاترک» در مورد تغییر حروف عربی به حروف لاتین، ارتباط عمیق کشور کهن‌‌‌سال ترکیه را با آثار گران‌‌‌بهای اسلامی خود درهم گسست و نسل جدید را با اندوخته‌‌‌های علمی و آثار تدوین شده پربار نیاکان خود بیگانه ساخت.

این اقدام خیانت‌‌‌بار آتاترک که «انقلاب حرف» نام گرفت، موجب فاصله گرفتن نسل جدید از معارف والای اسلامی شد و در مقابل، راه را برای نفوذ اندیشه‌‌‌های پوچ شرق و غرب هموار نمود. از این‌‌‌رو متاع شرق و غرب، یعنی افکار پوچ امپریالیستی از یک سو و تبلیغات فریبنده کمونیستی از سوی دیگر، در اعماق دل جوانان رخنه کرد و گروه بی‌‌‌شماری را به‌‌‌سوی خود جلب نمود.

در ایام اقامت نگارنده در استانبول (١‌٣۵۴ ـ ١‌٣۵٩ش) دو حادثه شگفت‌‌‌آور رخ داد:

١. در میان جناح دست راستی حاکم P. (حزب عدالت، به ریاست سلیمان دَمیراَل) و اقلیت چپ‌‌‌گرای معترض C.H.P. (حزب جمهوری خلق، به ریاست بُلَند اِجِوِ) اختلافی پدید آمد و به توقیف روزنامه‌‌‌های چپی منجر شد.

نگارنده احتمال نمی‌‌‌داد که تعداد روزنامه‌‌‌های چپ در ترکیه از تعداد انگشتان تجاوز کند، ولی با کمال تعجب در روزنامه‌‌‌های رسمی و نیمه‌‌‌رسمی آمار وحشتناکی را مشاهده کرد که حاکی از انتشار ٩۶ روزنامه چپی فقط در استانبول بود! و این از رشد خزنده افکار سوسیالیستی در میان نسل نوخاسته و پرخاش‌‌‌گر کشور حکایت می‌‌‌کرد.

٢. کودتای خونینی در افغانستان روی داد و جلاد دست‌‌‌نشانده خون‌‌‌آشامی به نام «ببرک کارمل» روی کار آمد و یک مرتبه همه دیوارهای استانبول، صحنه تبلیغات پوچ، ولی پر زرق‌‌‌وبرق این دست‌‌‌نشانده روس شد. کمونیست‌‌‌ها در یک بسیج همگانی همه‌‌‌جا روی دیوارها نوشته بودند: «ای ملت خوشبخت افغان! اینک دروازه‌‌‌های بهشت به روی شما گشوده شده است. از این فرصت طلایی استفاده کرده، از مرام نجات‌‌‌بخش لنین و استالین با آغوش باز استقبال کنید»! این تعبیرها عمق فاجعه را به خوبی نشان می‌‌‌داد و از رشد خزنده افکار چپ در میان قشر جوان حکایت می‌‌‌کرد.

نسل نوخاسته که با روح پرخاش‌‌‌گر خود، از پوچ‌‌‌گرایی غرب به ستوه آمده و از معارف والای اسلام نیز بیگانه و دور بود، تنها راه نجات خود از نظام بورژوازی غرب را در پیروی از افکار به‌‌‌ظاهر مترقیانه چپ جست‌‌‌وجو می‌‌‌کرد و از هم‌‌‌سویی نظام لائیکی حاکم، با افکار سوسیالیستی در نفی مذهب معجون شفابخشی در عالم خیال ساخته، به آن امید بسته بود.

نگارنده در کنار تصدی امور شیعیان، برای پرکردن خلأ عقیدتی و فرهنگی نسل جوان، مرکز «انتشارات زمان» را تأسیس و بیش از پنجاه مجلد از آثار ارزشمند جهان تشیع را به زبان ترکی ترجمه و در تیراژ وسیعی منتشر نمود. تیراز ثابت این مرکز ٢٠٠٠٠ مجلد بود و برخی از منشورات آن سه تا پنج بار تجدید چاپ شد. خوشبختانه پس از گذشت ربع قرن، هنوز آثار منتشر شده این مرکز در جوامع ترکیه مشهود است.

در این راستا برای مبارزه با افکار چپ، ترجمه کتاب بی‌‌‌نظیر «اقتصادنا» را برای رهنمون شدن نسل جوان به سوی معارف حیات‌‌‌بخش اسلام، در دستور کار مرکز انتشاراتی قرار دادم.

در آن ایام جوان پرشوری به نام عبدالرحمن که فارغ‌‌‌التحصیل دانشکده حقوق، پرورش‌‌‌یافته استاد حاتمی و مؤسس بنیاد فرهنگی عظیم «انتشارات هجرت» بود، به این‌‌‌جانب مراجعه کرد و از گرایش نسل جوان به نظام فاسد شرق و خلأ کتابی برای پویندگان نظام اقتصادی اسلام سخن گفت و اظهار داشت:

در کشور کهن‌‌‌سالی چون ترکیه که پادشاهان عثمانیِ آن قرن‌‌‌های متمادی طلایه‌‌‌دار ممالک اسلامی در شرق و غرب بودند، جوانان دسته‌‌‌دسته به نظام کمونیستی گرایش پیدا می‌‌‌کنند و در اثر بسته بودن باب اجتهاد، علمای ما دست روی دست نهاده تماشاگر صحنه هستند و کاری از دست آن‌‌‌ها برنمی‌‌‌آید، جز این‌‌‌که اشک حسرت بریزند و آه سردی از اعماق دل برآورند. شما که باب اجتهاد را مفتوح می‌‌‌دانید، در برابر تهاجم افکار کمونیستی چه کرده‌‌‌اید؟

گفتم: انفتاح باب اجتهاد ار مفاخر جهان تشیع است و فقهای برجسته ما در طول قرون و اعصار، با استفاده از چهار منبع محکم و استوار (قرآن، سنت، اجماع و عقل) بر مشکلات جهان اسلام فائق آمده و حکم هر پدیده‌‌‌ای را با استفاده از این چهار منبع استخراج می‌‌‌نمایند.

گفت: شما از برکت فقه اهل‌‌‌بیت(ع) به این نتیجه ارزشمند رسیده‌‌‌اید، ما پیروان مکتب خلفا چه کنیم؟

گفتم: الحمد لله در میان شما نیز شخصیت برجسته‌‌‌ای چون استاد «صدرالدین یوکْسَل» هست که باب اجتهاد را مفتوح می‌‌‌داند و کتاب ارزشمندی در این رابطه تألیف کرده است[۱].

اظهار داشت: البته ما نیز به وجود دانشمندان آزاداندیشی چون صدرالدین یوکسل افتخار می‌‌‌کنیم ولی تعداد چنین افرادی در میان ما از شمار انگشتان تجاوز نمی‌‌‌کند. تازه این کتاب ارزشمند ایشان در جامعه ما جا نیفتاده و با مخالفت‌‌‌های شدیدی مواجه گشته است. علاوه بر این، اگر باب اجتهاد را مفتوح بدانیم، باز هم مشکل ما حل نمی‌‌‌شود؛ زیرا در حال حاضر ما مجتهدی نداریم که از ابواب مختلف فقه و فرمول‌‌‌های اقتصادی جهان آگاهی داشته باشد و بتواند در مقابل مکتب‌‌‌های اقتصادی جهان، قوانین اقتصادی اسلام را به‌‌‌صورت کلاسیک و قانونمند ارائه دهد.

گفتم: ما خدا را سپاس می‌‌‌گوییم که بر ما منت نهاد و فقهای بزرگواری را به ما عطا فرمود که از دیرزمان باب اجتهاد را مفتوح دانسته‌‌‌اند. آن‌‌‌ها در همه ابواب فقه، اجتهاد نموده، از جمله در زمینه «اقتصاد» نیز آثار مبوّب و منظمی را به رشته تحریر درآورده‌‌‌اند و جوانان ما را در برابر سردرگمی بیمه کرده‌‌‌اند.

وی از شنیدن این خبر بسیار خرسند شد و درحالی‌‌‌که از خوشحالی در پوست نمی‌‌‌گنجید، گفت: شما را به خدا، هرچه زودتر با ایران تماس بگیرید و از حوزه علمیه بخواهید که یک نمونه از این کتاب‌‌‌ها را در مورد مسائل اقتصادی اسلام، برای ما ارسال کنند، تا آن را ترجمه کرده، در اختیار قشر جوان قرار دهیم و آن‌‌‌ها را از خطر سقوط در دامن کمونیسم نجات دهیم.

به دنبال این تقاضای ایشان، کتاب «اقتصادنا» را از لابه‌‌‌لای کتاب‌‌‌های کتابخانه بیرون آوردم به ایشان تقدیم نمودم. او هرگز تصور نمی‌‌‌کرد که در اسلام کتابی در زمینه اقتصاد به این بزرگی و گستردگی تألیف شده باشد و نسخه‌‌‌ای از آن در کتابخانه «اهل‌‌‌بیت»[۲] موجود باشد. ایشان از این‌‌‌که چنین کتاب ارزشمندی در این موضوع تألیف شده و نسخه‌‌‌ای از آن در استانبول موجود است، بسیار خوشحال شد.

در مورد مؤلف آن پرسید، گوشه‌‌‌ای از شخصیت برجسته مؤلف بزرگوار را برایش شرح دادم و گفتم که ایشان هم‌‌‌اکنون درحوزه کهن‌‌‌سال نجف اشرف هستند و در این حوزه هزار ساله جهان تشیع به تألیف، تدریس، تربیت شاگرد و نشر معارف اسلامی مشغول‌‌‌اند.

گفت: آیا من می‌‌‌توانم این نسخه را با خود ببرم، آن را بررسی کنم، سپس در مورد ترجمه آن تصمیم بگیرم؟ گفتم: مانعی نیست. سرانجام کتاب گران‌‌‌سنگ اقتصادنا را به‌‌‌عنوان نفیس‌‌‌ترین گنجینه‌‌‌ای که در عمرش با آن روبه‌‌‌رو شده بود، برداشت و به راه افتاد.

روز بعد با قیافه خسته ولی شادابِ عبدالرحمن مواجه شدم. وی اظهار داشت: دیشب تا صبح نخوابیدم، فرازهایی از کتاب را به دقت مطالعه کردم و آن را فوق آرزوی خود یافتم. من هرگز تصور نمی‌‌‌کردم که در جهان اسلام فقیه آزاداندیشی چون آیت الله صدر وجود داشته باشد که هم بر ابواب مختلف فقه مسلط بوده و هم از مکتب‌‌‌های اقتصادی جهان آگاه باشد؛ من هرگز باور نمی‌‌‌کردم که شخصی با چنین قدرت استنباط احکام و توانایی به‌‌‌کارگیری آیات و احادیث و احکام فقهی برای قانون‌‌‌مند کردن مکتب اقتصادی اسلام وجود داشته باشد که علاوه بر پاسخگویی به نیازهایی جامعه، مبانی دو مکتب شرق و غرب را نیز به صورت عالمانه رد کند.

آن‌‌‌گاه اضافه کرد: اگر ما به ترجمه کتاب بپردازیم، شما می‌‌‌توانید اجازه چاپ و نشر آن را از مؤلف بزرگوار برای ما بگیرید؟

گفتم: شما مشغول ترجمه شوید، ان‌‌‌شاءالله پیش از آن‌‌‌که ترجمه به پایان برسد، من اجازه کتبی مؤلف را برای شما خواهم گرفت.

پرسید: آیا شما شخصاً ترجمه آن را به‌‌‌عهده می‌‌‌گیرید؟

گفتم: اولاً، چنین کار بزرگ و دقیقی با توجه به اشتغالات فراوان، از عهده من خارج است. ثانیاً، ترجمه این کتاب نیاز مبرمی به آگاهی گسترده از فرمول‌‌‌های اقتصادی مکتب‌‌‌های مختلف جهان دارد و تسلط بر دو زبان عربی و ترکی برای ترجمه چنین کتابی کافی نیست.

سرانجام با مشورت یکدیگر، مترجم امین و شایسته‌‌‌ای برای این کار انتخاب کردیم و ترجمه کتاب در مدت کوتاهی، با دقت و اتقان انجام یافت. هم‌‌‌چنین شخص دیگری مقابله کلمه به کلمه آن را به‌‌‌عهده گرفت، سپس یکی از اساتید دانشکده اقتصاد، آن را با دقت تمام از نظر به‌‌‌کارگیری صحیح فرمول‌‌‌های اقتصادی بررسی نمود. تصحیح نهایی کتاب را شخصاً به‌‌‌عهده گرفتم و در مدت شش ماه با دقتی هرچه تمام‌‌‌تر آن را مهیای نشر نمودم.

آن‌‌‌گاه نامه‌‌‌ای به محضر آیهالله صدر ارسال نموده، از محضر ایشان تقاضا کردم که اجازه نشر کتاب را به‌‌‌عنوان مدیر انتشارات هجرت مرقوم فرمایند. ایشان نیز اجازه ترجمه و نشر کتاب را به‌‌‌عنوان حقیر ارسال نمودند.

ناشر در مورد عنوان مؤلف با من مشورت کرد و گفت: کتاب اقتصادنا کتاب بسیار ارزشمندی است، ولی با کمال تأسف افق فکری کشور ما بسیار محدود است. اگر معلوم شود که مؤلف کتاب یک فقیه شیعی است، با نشر کتاب مخالفت می‌‌‌کنند و نمی‌‌‌گذارند در جامعه شناخته شود و جایگاه رفیع خود را باز یابد. لذا اگر شما موافقت نمایید ابتدا عناوین: «آیهالله»، «سید» و «محمد باقر» را از نام مؤلف حذف کنیم سپس هنگامی که کتاب منتشر شد و جای خود را باز کرد، عنوان کامل مؤلف را درج می‌‌‌کنیم. با پیشنهاد ایشان موافقت نمودم و عنوان مؤلف در روی جلد کتاب: «محمد ب. الصدر» ثبت گردید. اگرچه منظور ما از حرف اختصاری «ب»، «باقر» بود، ولی خواننده ترک زبان آن را «محمد بن الصدر» تصور می‌‌‌کرد.

در پشت جلد کتاب نیز شرح حال مؤلف به صورت فشرده مطرح شد، ولی در این شرح حال به تاریخ تولد، شخصیت برجسته و آثار ارزشمند ایشان بسنده شد و حتی به محل سکونت ایشان (نجف اشرف) اشاره نشد.

چاپ اول کتاب در ٧٢٠ صفحه وزیری منتشر شد، طرح روی جلد به سبک کتاب‌‌‌های دانشگاهی انتخاب شد و نام: «ISLAM EKONOMI DOKTRINI» (دکترین اقتصاد اسلام) برای آن برگزیده شد.

در نخستین روزهایی که ترجمه کتاب آغاز گردید، نگارنده برای تشویق ناشر، تعداد پانصد جلد آن را خریداری کرده، پول آن را پیش از چاپ تقدیم نمودم. او نیز به دیگر ناشران مراجعه کرد و از چاپ کتابی به این نام و نشان خبر داد و آن را پیش‌‌‌فروش کرد. هر ناشری ٣٠ ـ ۴٠ جلد از آن را خواستار شد، در نتیجه قسمت عمده کتاب قبل از انتشار پیش‌‌‌فروش گردید.

هنگامی که کتاب منتشر شد با استقبال پرشوری مواجه گردید و همه نسخه‌‌‌های آن در مدت کوتاهی نایاب شد.

دانشکده اقتصاد استانبول بین اقامتگاه نگارنده و مسجد ایرانیان استانبول[۳] قرار داشت؛ لذا هر روز در مسیر خود به مسجد، سری به دانشکده می‌‌‌زدم و با چند تن از اساتید دانشگاه ملاقات می‌‌‌کردم و به هر یک از آنان نسخه‌‌‌ای از کتاب اقتصادنا اهداء و اظهار می‌‌‌کردم: استاد! با توجه به رشته تخصصی شما، این کتاب به خدمت شما تقدیم می‌‌‌شود، بعد از یک هفته خدمت می‌‌‌رسم و از نقطه‌‌‌نظرهای شما در مورد مطالب کتاب اطلاع حاصل می‌‌‌کنم.

در آن ایام دانشکده اقتصاد استانبول ٢٣ تن استاد داشت که همه آن‌‌‌ها در رشته اقتصاد متخصص و از موقعیت ممتازی برخوردار بودند و تقریباً همه آن‌‌‌ها گرایش چپ داشتند. هر یک از آن‌‌‌ها هنگامی که کتاب ٧٢٠ صفحه‌‌‌ای و پرحجم «دکترین اقتصاد اسلام» را مشاهده می‌‌‌کردند، شدیداً تکان می‌‌‌خوردند و با ناباوری آن را به‌‌‌دست می‌‌‌گرفتند، ورق می‌‌‌زدند و شگفت‌‌‌زده می‌‌‌پرسیدند: یعنی اسلام در مورد اقتصاد این‌‌‌قدر مطلب دارد؟

پس از یک هفته، هر یک از این اساتید را ملاقات کرده، با اظهارات بسیار شگفت آنان مواجه شدم. همگی بدون استثناء، در مورد عظمت مؤلف و ارزش والای کتاب سخن می‌‌‌گفتند و ابراز می‌‌‌کردند که این کتاب ما را سردرگم کرده است، ما هرگز احتمال نمی‌‌‌دادیم که اسلام یک چنین مطالب روشن، گسترده و آکادمیک در مورد اقتصاد داشته باشد.

نگارنده هنگامی که شگفت‌‌‌زدگی پرفسورهای اقتصاد را مشاهده کردم، تصمیم گرفتم که از این وضع بحرانی و شگفت‌‌‌زده آنان بهره‌‌‌برداری نمایم. از این رهگذر تالار اجتماعات هتل شرایتون استانبول را کرایه و در سی روزنامه کثیرالانتشار استانبول آگهی تشکیل «سمینار کتاب اقتصادنا» را منتشر نمودم و از ٢٣ تن استاد کرسی اقتصاد و دیگر اندیشمندان معروف استانبول دعوت کردم که در این سمینار شرکت کنند و برداشت‌‌‌های خود را از کتاب اقتصادنا اعلام نمایند.

روز موعود فرا رسید، سمینار کتاب اقتصادنا در سطح بسیار گسترده‌‌‌ای برگزار شد. همه ٢٣ استاد یاد شده در این سمینار شرکت کردند و با سخنرانی‌‌‌های پرشور خود، عظمت والای کتاب اقتصادنا را بیان کردند و شگفت‌‌‌زدگی خود را از مطالب آن ابراز و شخصیت برجسته مؤلف را ستودند.

در این سمینار گذشته از ٢٣ استاد کرسی اقتصاد، سه استاد گران‌‌‌قدر دیگر سخنرانی کردند که هر سه از مفاخر جهان تشیع به‌‌‌شمار می‌‌‌رفتند: پرفسور عبدالباقی گلپنارلی[۴]، پرفسور دکتر حسین حاتمی[۵]، شادروان عباس افعالی[۶].

در این سمینار از طرف سی روزنامه کثیرالانتشار خبرنگار و فیلم‌‌‌بردار شرکت کردند و گزارش‌‌‌های جالبی تهیه نمودند.

پس از انتشار اخبار سمینار و با توجه به تیراژ میلیونی برخی از آن‌‌‌ها، موج گسترده‌‌‌ای در سطح کشور پدید آمد و کتاب اقتصادنا با فرهنگ ترکیه درآمیخت.

اسلوب زیبا، تعابیر شیوا و مطالب بلند کتاب از یک سو و شخصیت ممتاز و بسیار والای مؤلف از دیگر سو، هم‌‌‌چنین اتقان و استحکام ترجمه از سوی دیگر، موجب شد که همه نسخه‌‌‌های کتاب در مدت کوتاهی نایاب شود و مرکز انتشاراتی هجرت ناگزیر از تجدید چاپ گردد.

سپس در فاصله کوتاهی کتاب گران‌‌‌بهای البنک اللاربوی ترجمه و به پیوست کتاب اقتصادنا در ١‌١‌٠٠ صفحه چاپ و منتشر گردید.

پس از این‌‌‌که کتاب جایگاه رفیع خود را در میان اقشار مختلف بازیافت، دیگر نیازی به تقیه نبود و ناشر با اشتیاق و افتخار، روی جلد کتاب صریحاً عنوان «آیه الله سید محمدباقر صدر» را نوشت.

نمونه چاپ اول کتاب به‌‌‌دست مؤلف رسیده بود. برخی از شیعیان کرکوک عراق که به زبان ترکی سخن می‌‌‌گویند، آن را خوانده و کیفیت بسیار بالای ترجمه را به عرض ایشان رسانده بودند.

نگارنده نمونه چاپ دوم را نیز در فروردین ١‌٣۵٧ – به هنگام تشرف خود به عتبات عالیات – به محضر معظم له تقدیم نمودم.

در آن ایام شهید صدر میزبان آیهالله حاج سید رضا صدر بودند. هر دو بزرگوار اصرار فرمودند که در مدت اقامتم در نجف اشرف در محضر ایشان باشم. استنکاف شدید این‌‌‌جانب به جایی نرسید و سرانجام مقرر شد که ظهرها در خدمت ایشان باشم.

از این رهگذر، در مدت توقف ده روزه‌‌‌ام در نجف اشرف، همه روزه ظهرها در خدمت ایشان بودم و از سجایای اخلاقی و ملکات نفسانی بسیار والای ایشان بهره‌‌‌ها بردم و نکته‌‌‌ها آموختم.

روزهای اقامت این‌‌‌جانب در نجف اشرف مصادف با ایام فاطمیه (اوایل جمادی الثانی) بود و حوزه علمیه به مناسبت ایام شهادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها تعطیل بود.

ایشان در آن ایام از تعطیلات حوزه استفاده کرد و تألیف کتاب ارزشمند بحث حول المهدی را به پایان رساند و برای چاپ به ایران فرستاد [۷].

شهید صدر این کتاب را به‌‌‌عنوان مدخل کتاب ارزشمند موسوعه الإمام المهدی[۸] اثر ارزشمند پسر عموی دانشمندش شهید آیهالله سید محمد صدر به رشته تحریر درآورده بود. دیدار این شهید نیز یکی از ره‌‌‌آوردهای باارزش آن سفر بود و خاطرات جالبی از ایشان دارم که به یک نمونه اشاره می‌‌‌کنم:

یک روز ظهر که طبق معمول در محضر شهید صدر بودم به من فرمود: این پسر عموی ما آقا سید محمد صدر، در این چند روز محبت خاصی به شما پیدا کرده است، لذا به هر نحوی که صلاح می‌‌‌دانید در رابطه با یک موضوع بسیار مهم با ایشان مذاکره کنید. ایشان مدتی است دست از تألیف کشیده و علت آن را به کسی نمی‌‌‌گوید. امتثال امر نمودم و در یک دیدار خصوصی از ایشان پرسیدم: پس از انتشار اثر گران‌‌‌بهای موسوعه الإمام المهدی به چیزی مشغول هستید؟

فرمودند: نه. پرسیدم: چرا؟

اظهار داشتند: من این چهار مجلد را با قصد قربت نوشتم و سعی کردم که در طول نگارش قصد قربتم را حفظ کنم، ولی دیگر قصد قربتم نمی‌‌‌آید؛ زیرا هنگامی که قلم به‌‌‌دست می‌‌‌گیرم در جلو چشمم مجسم می‌‌‌شود که چند روز دیگر این کتاب نیز به بازار می‌‌‌آید، در ویترین کتاب‌‌‌فروشی‌‌‌ها جای می‌‌‌گیرد و سیل نامه و تلگراف به‌‌‌عنوان تشویق و تمجید از داخل و خارج سرازیر می‌‌‌شود.

حقیر از ایشان برای این روح بسیار عالی ستایش فراوان نمودم، آن‌‌‌گاه با تقدیم مقدمه‌‌‌ای اظهار داشتم: این طرز تفکر بسیار فوق‌‌‌العاده است و برای خود من درس بزرگی است، ولی فراموش نکنید که شیطان برای هر فرد ترفند خاصی دارد و برای شما نیز از شگرد خاصی استفاده کرده است. شیطان راه‌‌‌های زیادی را آزموده و به این نتیجه رسیده است که نمی‌‌‌تواند این صفا و اخلاص را از شما بگیرد، لذا در ذهن شما چنین ترسیم کرده که شما اخلاص لازم را دیگر ندارید و با این دام سهمگین قلم را از دست شما گرفته است.

آن‌‌‌گاه این سخن مولای متقیان امیر مؤمنانعلیه السلام را یادآور شدم:

تَعَلَّمُوا العِلمَ وَلَو لِغَیرِ اللهِ، فَإنَّهُ سَیَصیرُ لله[۹]؛ دانش را فراگیرید، اگرچه برای خدا نباشد، که سرانجام در راه خدا قرار می‌‌‌گیرد.

به هر حال کلام مولا در دلش اثر کرد و تصمیم گرفت که بار دیگر قلم را در دست بگیرد و جهان تشیع را از قلم شیوای خود بهره‌‌‌مند نماید.

نتیجه آن قول و قرار تألیف موسوعه فقهی ارزشمند ایشان ما وراء الفقه شد که حدود پانزده مجلد آن چاپ شده است.

در اسفندماه ١‌٣٧۶ یک بار دیگر توفیق عتبه‌‌‌بوسی مولای متقیان نصیبم شد. ظهر دوازدهم ذی‌‌‌القعده ١‌۴١‌٨ در حرم مطهر امیر مؤمنانعلیه السلام ایشان را که به شدت از طرف مأمورین امنیتی مراقبت می‌‌‌شد، ملاقات نمودم و ضمن گفت‌‌‌وگوی کوتاهی از ایشان پرسیدم: پس از کتاب موسوعه الإمام المهدی تنها یک جزوه کوچک به‌‌‌نام بحث حول الرجعه از شما به‌‌‌دست ما رسیده است، دیگر چه اثری منتشر نموده‌‌‌اید؟ فرمودند: یک دوره فقه استدلالی نوشتم. گفتم: منظور من کتاب‌‌‌های عقیدتی است.

فرمودند، آن بر خلاف تقیه است، دیگر نمی‌‌‌توانم در این مسائل قلم بزنم، حتی آثار فقهی ما را اجازه نمی‌‌‌دهند که از کشور خارج شود. شما اگر می‌‌‌توانید ببرید، هر قدر بخواهید تقدیم می‌‌‌کنم.

گفتم: ما نیز متأسفانه به شدت تحت مراقبت هستیم و پنج نفر مأمور امنیتی در اتوبوس همراه ما می‌‌‌باشند.

این آخرین دیدار ما با ایشان بود. پس از مراجعت ما، سه فقیه نامدار در فاصله کوتاهی به شهادت رسیدند[۱۰].

شهید سید محمد صدر مورد عنایت خاص استاد بزرگوارش شهید آیهالله صدر بود و یکی از شاگردان نخبه‌‌‌ای بود که استاد به آینده‌‌‌اش امیدوار بود، اما متأسفانه دست جنایت‌‌‌پیشه دژخیم زمان او را نیز از دست ما گرفت.

در آن اقامت ده روزه‌‌‌ام در فروردین ١‌٣۵٧ از محضر آیهالله صدر تقاضا کردم که اجازه ترجمه، چاپ و نشر همه آثارش را به ترکی استانبولی به آقای عبدالرحمن، مدیر انتشارات هجرت مرحمت فرماید. ایشان فرمودند: من صلاح نمی‌‌‌دانم که یک چنین اجازه مطلقی به یک ناشر سنی بدهم. من اجازه ترجمه، چاپ و نشر همه آثارم را به شما می‌‌‌دهم، شما هر کتابی را به هر کسی طلاح دیدید اجازه دهید. آن‌‌‌گاه یک اجازه مطلق و کلی با خط شریف خود نوشته به این‌‌‌جانب مرحمت فرمودند.

پس از مراجعت به استانبول ناشر یاد شده در صدد برآمد که کتاب فلسفتنا را نیز به ترکی ترجمه کند. آن نیز دقیق و متین ترجمه و منتشر شد.

هنگامی که ترجمه فلسفتنا منتشر شد، پدرم عازم عتبات بود، نسخه‌‌‌ای از آن را توسط پدرم به محضر ایشان ارسال نمودم، ولی متأسفانه پدرم هنگامی به نجف اشرف رسیده بود که خانه شهید صدر در محاصره مأمورین بعثی بود.

پدرم نقل کرد که یک روز در خدمت مرحوم شیخ بهاء‌‌‌الدین دلشاد بودم، به ایشان گفتم که من یک جلد ترجمه کتاب فلسفتنا آورده‌‌‌ام، آیا ممکن است شما این کتاب را به محضر آیهالله صدر برسانید؟

ایشان با شنیدن این خبر به شدت دچار ترس و وحشت شدند و گفتند: هرگز اسم ایشان را به زبان نیاورید و با احدی در این رابطه صحبت نکنید و آن کتاب را حتماً در چاه و یا رودخانه بیندازید.

این تعبیر برای پدرم بسیار شگفت‌‌‌انگیز بود؛ زیرا ایشان با آن اختناق خاص عفلقی آشنا نبود و تصور نمی‌‌‌کرد که با یک کتاب علمی چنین برخورد حادی شود. لذا ترجمه کتاب فلسفتنا هرگز به دست مؤلف نرسید و پس از مدت کوتاهی خبر جانگداز شهادت آن نابغه بزرگ جهان تشیع انتشار یافت و همه شیعیان جهان، از جمله شیعیان آن سامان را در غمی جان‌‌‌کاه فرو برد.

به هر حال کتاب‌‌‌های شهید صدر در سطح گسترده‌‌‌ای در استانبول چاپ و منتشر شد و اگر کسی ادعا کند که ترجمه‌‌‌های ترکی آثار شهید صدر در تیراژی وسیع‌‌‌تر از متن عربی و ترجمه فارسی منتشر شده است، شاید به دور از واقعیت نباشد و اگر ادعا شود که ترجمه ترکی آن‌‌‌ها به استواری متن عربی و متقن‌‌‌تر از ترجمه آن‌‌‌ها به هر زبان دیگر است، گزافه نخواهد بود.

عناوین آثار شهید صدر که به ترکی استانبولی ترجمه شده به قرار زیر است:

  1. ISLAM EKONOMI DOKTRINI (دکترین اقتصادی اسلام)، ترجمه محمد کَسْکین و سعد الدین اَرْگُون، ویراسته ابراهیم یتیش، چاپ اول: ١‌٩٧٨م، ٧٢٠ صفحه وزیری و چاپ دوم: ١‌٩٧٩م، ٧۶٠ صفحه وزیری با تجدید نظر و ۴۶ مورد اضافات به قلم مؤلف.
  2. FAIZSIZ BANKA (بانک بدون ربا)، ترجمه بشیر اَریار سوی، ویراسته صدرالدین یُوکْسَل و خلیل گُوَنْج، چاپ اول: ١‌٩٧٩م، ٣۴۴ صفحه وزیری و به پیوست آن گفتار تنی چند از دانشمندان در رابطه با شخصیت مؤلف.
  3. ISLAM VE FILOZOFI (اسلام و فلسفه)، ترجمه عبدالرحمن ساری اوغلی، چاپ اول: ١‌٩٨٠م، جلد اول: ٢٧٢ صفحه وزیری[۱۱] و به پیوست آن ترجمه گفتار تنی چند از دانشمندان جهان در مورد شهید صدر، از جمله: دکتر احمد النجّار، دکتر عبدالستار جواری، استاد اکرم زعیتر (خاورشناس) و دکتر محمد المبارک (رئیس دانشکده تحقیقات اسلامی مکه مکرمه).

 

نویسنده: علی‌‌‌اکبر مهدی‌‌‌پور

 

[۱] . «صدرالدین یوکسل» از چهره‌‌‌های درخشان جهان اسلام، اهل دیار بکر، شافعی مذهب، مقیم استانبول و در آستانه صد سالگی است و آثار ارزشمند فراوانی به رشته تحریر درآورده است که یکی از آن‌‌‌ها در رابطه با مفتوح بودن باب اجتهاد است.

[۲] . «کتابخانه اهل‌‌‌بیت(ع)» حدود چهل سال پیش، توسط حاج میرزا مجید واعظی (متوفای ١‌۴١‌۴ق) در کنار مسجد ایرانیان بنیاد گردید.

[۳] . مسجد ایرانیان حدود دویست سال پیش در عهد قاجار، با توافق دو دولت ایران و ترکیه، در داخل سرای والده خان در محله چاکماکچیلار استانبول تأسیس شده و توسط جمعیت خیریه ایرانیان اداره می‌‌‌شود.

[۴] . عبدالباقی گلپنارلی (١‌٣١‌٧ – ١‌۴٠٣ق) بزرگترین محقق ترک‌‌‌زبان بود که بیش از یک‌‌‌صد جلد کتاب ارزشمند در دفاع از حریم تشیع از خود به یادگار نهاد. کتاب مستقلی در شرح حالش به قلم پرفسور دکتر علی آلپ ارسلان، در ١‌۶٣ صفحه، از طرف وزارت فرهنگ و هنر ترکیه منتشر شده و فشرده‌‌‌ای از بیوگرافی ایشان به قلم اینجانب، در مستدرکاتِ أعیان الشیعه، ج ٣، ص ١‌١‌۵ ـ ١‌١‌٧ آمده است.

[۵] . دکتر حسین حاتمی استاد بلامعارض کرسی تدریس در دانشکده حقوق استانبول، صاحب آثار ارزشمند، تبریزی الأصل، متولد و مقیم استانبول می‌‌‌باشد (مستدرکات أعیان الشیعه، ج ۵، ص ١‌٣٩).

[۶] . حاج عباس افعالی شبستری (١‌٣٣۶ – ١‌٣٩٨ق) از پرورش‌‌‌یافتگان مکتب حاج میرزا کاظم مجتهد شبستری و صاحب آثار ارزشمندی است که اسامی ده اثر ایشان در مستدرکات أعیان الشیعه، ج ۵، ص ٢۴٧ ذکر شده است.

[۷] . بحث حول المهدی از آثار ارزشمند شهید صدر است. برای اولین‌‌‌ بار در بغداد، در ٩۴ صفحه رقعی، در سال ١‌٣٩٨ق توسط افست مینا چاپ شد، سپس ده‌‌‌ها بار در ایران تجدید چاپ گردید. این کتاب ارزشمند به زبان‌‌‌های مختلف جهان ترجمه شده است. کتاب‌‌‌شناسی توصیفی شش ترجمه فارسی، دو ترجمه انگلیسی، یک ترجمه اردو، یک ترجمه تایلندی آن در کتاب‌‌‌نامه حضرت مهدیعلیه السلام، ج ١‌، ص ١‌۵۴، ٢۴۴ و ج ٢، ص ٧۴١‌ آمده است.

[۸] . موسوعه الإمام المهدی شامل چهار مجلد به شرح زیر می‌‌‌باشد: ١‌ـ تاریخ الغیبه الصغری، ٢ـ تاریخ الغیبه الکبری، ٣ـ تاریخ ما بعد الظهور، ۴ـ الیوم الموعود. کتاب‌‌‌شناسی متن عربی و ترجمه فارسی آن‌‌‌ها در کتاب‌‌‌نامه حضرت مهدیعلیه السلام، ج ١‌، ص ٢١‌١‌ و ج ٢، ص ٧٩٧ آمده است.

[۹] . ابن ابی الحدید، شرح نهج‌‌‌البلاغه، ج ٢٠، ص ٢۶٧.

[۱۰] . حضرات آیات: حاج شیخ مرتضی بروجردی، حاج میرزا علی غروی و حاج سید محمد صدر(قدس الله اسرارهم).

[۱۱] . ترجمه فلسفتنا در دو مجلد منتشر شد، مشخصات جلد اول در متن آمده است و مشخصات جلد دوم در دسترس نبود. هم‌‌‌چنین جزوه کوچکی از شهید صدر، تحت عنوان «جمهوری اسلامی» به دست ما رسید، به ترکی ترجمه، چاپ و منتشر گردید که مشخصات آن نیز در دسترس نیست.

کتاب «اعتقاد ما» مقدمه‌ای اعتقادی است که استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر برای رسالۀ عملیۀ‌ خود، با نام الفتاوی‌الواضحه نگاشته بود. او به‌هدف ارائۀ احکام اسلامی به مسلمان معاصر و با تلاش برای ارائۀ شیوه‌ای جدید و به‌روز در عرضۀ شریعت اسلامی الفتاوی‌الواضحه را به رشتۀ تحریر درآورد. پس از چاپ اول رساله و استقبال بی‌نظیر از آن، شماری از بزرگان و طلاب حوزه و نیز عموم مؤمنان از شهید صدر درخواست کردند که او به تأسی از پیشینیان، مقدمه‌ای در اثبات اصول عقاید نوشته و در چاپ جدید رساله به آن بیفزاید. او این درخواست را پذیرفت و برای چاپ جدید، مقدمه‌ای با نام موجز فی اصول الدین و در سه فصل «المرسل»، «الرسول» و «الرساله» نوشت.

استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر در این مقدمه به تبیینی استدلالی از اصول عقاید شیعه پرداخته و در استدلال‌های خود به‌جای بهره‌گیری از روش‌های کلامی و فلسفی مرسوم، روش علمی رایج در علوم تجربی را به‌کار گرفته است. خود او در توضیح معنای «دلیل علمی» می‌نویسد: «دلیل علمی هر دلیلی است که بر حس و تجربه تکیه دارد و از روش استقرایی مبتنی بر حساب احتمالات پیروی می‌کند».

البته شهید صدر در فصل اثبات وجود خداوند متعال از دلیل فلسفی نیز بهره می‌گیرد؛ این دلیل او ریشه در استدلال‌های دیرین فلسفی دارد، اما به‌شکلی کاملاً‌ نوآورانه ارائه شده است. او با توجه به غلبۀ اندیشۀ مدرن و شیوه‌های پژوهشی آن بر ذهن فرهیختگان زمانۀ خود، در تطبیق‌های این دو استدلال از مثال‌هایی دقیق و روزآمد در علم جدید و فلسفۀ مدرن استفاده می‌کند و درعین‌حال، تلاش می‌کند مطالب برای عموم خوانندگان مفید باشد.

این مقدمه پس از انتشار بارها به‌شکل مستقل و با نام‌های مختلف به چاپ رسید و به‌ زبان‌های گوناگون ترجمه شد. همچنین استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر درصدد آن بود که این مقدمه را در قالب کتابی مستقل و با تبیین و تفصیل بیشتر به رشتۀ تحریر درآورد که اوضاع سیاسی و فشارهای حکومت بعثی عراق مانع از تحقق این مهم شد.

شایان ذکر است که بخش بسیاری از توضیحات مربوط به مسائل حساب احتمالات در کتاب «الأسس المنطقیه للإستقراء» آمده است و درک دقیق‌تر مسائل مربوط به استدلال‌های علمی، مبتنی بر یادگیری آن مباحث است. همچنین دربارۀ اطلاعات علمی موجود در متن شهید صدر باید توجه داشت که این اطلاعات مربوط به حدود ۵دهۀ پیش از این است و چه‌بسا در برخی از جزئیات تغییراتی در دیدگاه دانشمندان ایجاد شده باشد. در هر حال، به‌دلیل جلوگیری از تفصیل در کتاب که بر خلاف هدف نویسنده از نگارش آن بوده است، تا حد ممکن از هرگونه شرح و توضیح پرهیز شده است و تنها در مواردی که ترجمه اقتضا داشته، توضیحاتی از سوی گروه ترجمه افزوده شده است؛ ازاین‌رو پاورقی‌های افزوده‌شده توسط گروه ترجمه با ذکر عنوان «مترجم» از پاورقی‌های نویسنده متمایز شده است.
در هر حال مجموعه ویژگی‌های این کتاب و نویسندۀ آن سبب می‌شود که اعتقاد ما کتابی منحصربه‌فرد باشد که خواندن و دقت در ظرافت‌های آن برای عموم اهل مطالعه و به‌ویژه متخصصان علوم اسلامی رهاوردهای فراوانی به ارمغان بیاورد.

نشست نقد بررسی کتاب «فدک در تاریخ» با سخنرانی دکتر محمدحسین رجبی دوانی و حجت‌الاسلام‌ مجتبی الهی خراسانی، از سوی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر و مؤسسه به‌نشر آستان قدس رضوی با حضور علاقه‌مندان برگزار شد.

به گزارش خبرنگار اجتهاد، نشست نقد و بررسی کتاب «فدک در تاریخ» با سخنرانی دکتر محمدحسین رجبی دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام و حجت‌الاسلام‌والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، استاد خارج فقه حوزۀ علمیۀ مشهد و رئیس میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی حوزۀ علمیۀ قم، از سوی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر و مؤسسه به‌نشر آستان قدس رضوی با حضور علاقه‌مندان در فروشگاه کتاب به‌نشر سجاد مشهد برگزار شد.

کتاب «فدک در تاریخ» یکی از جذاب‌ترین و ژرف‌ترین آثار نگاشته شده در موضوع فدک به‌شمار می‌رود. آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر در این کتاب ابتدا به‌شکلی کوتاه و با بیانی ادبی نگاهی گذرا به شرایط پس از درگذشت پیامبر (ص) می‌کند و از ماجرای فدک – که در واقع انقلاب بود، نه فقط یک دادخواهی ساده بر سر ارث و میراث یا باغی در اطراف مدینه – تصویری کلی به‌دست می‌دهد. سپس به‌شکلی گذرا تاریخی را که بر فدک گذشته است، گزارش می‌دهد و آن‌چه را در طول زمان بر این قطعۀ مهم و البته نمادین از زمین گذشته است، از نظر می‌گذراند.

«فدک در تاریخ» اثر شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر بر اساس فیش‌هایی است که او در ١٣سالگی آنها را سخنرانی‌های خود در کاظمین آماده کرد. او این فیش‌ها را به کتاب تبدیل‌ می‌کند و همین بس که علامه شرف‌الدین با خواندن این کتاب و ویژگی‌هایی که از عمق مباحث آن به‌دست می‌آمد، برای این شهید بزرگوار تعبیر «مجتهد» به‌کار‌ می‌برد.

«فدک در تاریخ» اثری که با نگاهی اسلامی و فرامذهبی به این واقعه تاریخی پرداخته و منابع آن در محتوا به‌طور کلی مورد پذیرش جامعۀ اسلامی است و بیش از آن‌که دعوای کلامی و تاریخی درباره ماجرای فدک باشد قرار است سطح عمیق‌تر و ریشه‌ای‌تر در خصوص نوع نگاه به دین و نقش آن داشته باشد.

شهید صدر در این کتاب با رویکردی واقع‌نگرانه و مبتنی بر اصول اسلامی مورد پذیرش همه مسلمانان، احادیث نقل شده از سوی خلیفه را در بوته نقد گذاشته و معانی قابل برداشت از آن احادیث، نظر خلیفه دربارۀ آن‌ها، صحت آن‌ها و تطابقشان با قرآن کریم را نشان می‌دهد و در پایان از رهگذر بحثی فقهی، مخالفت رفتار خلیفه را با معیارهای اسلامی، به اثبات می‌رساند. هرچند شهیدصدر در این کتاب باورهای شیعی درباره مسألۀ فدک را بیان می‌کند و به اثبات آن‌ها می‌پردازد، اما در این مسیر روشی را در پیش می‌گیرد که مورد پذیرش سایر مذاهب نیز باشد و افزون‌براین از ادبیات مورد پسند آن‌ها نیز بهره می‌گیرد تا غبار حساسیت‌های غیراصیل، مسائل اصلی را نپوشاند و حقیقت اندیشه را از نظر دور نکند.

اینها بخشی از سخنان حجت‌الاسلام‌والمسلمین سید امید موذنی، معاون پژوهشی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر بود که به‌عنوان کارشناس مجری نشست نقد و بررسی کتاب «فدک در تاریخ» مباحثی را در ارتباط با این اثر عنوان کرد. در ادامه مهمترین سخنان اساتید مدعو در این نشست را می‌خوانیم.

دکتر محمد حسین رجبی دوانی، مورخ و پژوهشگر تاریخ اسلام: شهید ‌آیت‌الله سید محمدباقر صدر شخصیت کم‌نظیری بود که در حوزه‌های گوناگون دینی صاحب‌نظر بود و در هر حوزه‌‌ای که وارد‌ می‌شد بحث‌های دقیق و کم‌نظیری ارائه‌ می‌نمود.

از بررسی عنوان این اثر چنین بر‌ می‌آید که بیان‌کننده سرگذشت «فدک در تاریخ» است، درحالی‌که چنین نیست و فدک در قضاوت تاریخ بیان شده است، بحث بسیار جامع، ارزشمند و عالمانه‌‌ای در این کتاب مطرح شده است که فکر‌ نمی‌کنم نمونه دیگری داشته باشد و پیوندی میان فدک و سقیفه زده شده است که واقعه سقیفه و غصب خلافت موجب شد حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها در پوشش مطالبه فدک اصل خلافت به تاراج رفته را مطالبه نماید.

‌آیت‌الله صدر در کتاب «فدک در تاریخ» بسیار دقیق و بدون هیچ‌گونه حُب و بُغضی و بر مبنای اصول علمی و پژوهشی استناداتی را مطرح کرده که برای هر کس با هر دین و مذهبی عالمانه است و فکر‌ نمی‌کنم کسی نقد قابل توجهی برای رد مبانی کتاب داشته باشد؛ چراکه اگر کسی رد بر این کتاب بنویسد، رد بر عقل و فکر و فهم زده است.

در مجموع‌ شهید صدر می‌خواهد عنوان کند فدک که توسط خلفا غصب شد برای محروم کردن اهل‌بیت علیهم‌السلام از داشتن پشتوانه مالی و اقتصادی جهت حقی که از آن‌ها در غصب خلافت برده شده است و عالمانه تک‌تک واژه‌ها و عباراتی که از خلفا در این موارد ذکر شده مورد بررسی قرار داده و رد نموده است.

شهید صدر مطالبی را ارائه‌ می‌کند که اثبات‌ می‌کند که منطق غاصبان هیچ پشتوانه شرعی نداشته است و یک ارتجاعی قبل از اسلام است و باعث ضربه خوردن اسلام شده و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با ایستادگی در برابر چنین غصبی، انقلابی ایجاد کرده و ضمن به چالش کشیدن منطق خلفا، حقیقت اهل‌بیت علیهم‌السلام و راه آنها را تبیین و مشخص کرده است. منطق قاصبان برای خلافتشان در حقیقت این بود که ما قریشی هستیم و قریش به جایگاه پیامبر سزاوارتر است.

شهید صدر در این کتاب مباحث عمیق فقهی، فسلفی، ادبی و تاریخی را مطرح کرده که مجموعه‌‌ای از علوم و معارف گوناگون است. ایشان تلاش می‌کند با بحث درباره فدک، خلافتی که غاصبانه از دست اهل‌بیت علیهم‌السلام بیرون شده و سعادت امت اسلامی را هدف قرار داده بازخواست کند و اسلام را به مسیر اصلی واقعی خود برگرداند.

«فدک در تاریخ» اثر عالمانۀ شهید صدر است که در این اثر خیانتی که انصار مرتکب شدند و آغازگر بحث جانشینی پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله بودند را مطرح‌ می‌کند که چگونه آنها با نادیده گرفتن حضرت علی علیه‌السلام از دفاع از حق جا ماندند و همچنین جعل حدیث توسط ابوبکر که به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت‌ می‌دهد را از ابعاد گوناکون مورد بررسی قرار‌ می‌دهد و منطق ابوبکر را ابطال‌ می‌نماید و اثبات‌ می‌کند حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها انقلابی را برای برگرداندن حقیقت به جای خود و دفاع از حضرت علی علیه‌السلام آغاز کرده است و این انقلاب ادامه دارد.

در میان علمای ما در قضیه غصب خلافت این‌گونه مطرح است که بیشتر خلیفۀ دوم مؤثر بوده است و خلیفۀ اول در حاشیه کار بوده؛ اما شهید صدر در این کتاب بسیار عالمانه و ماهرانه نشان‌ می‌دهد که در سقیفه، ابوبکر اصل قضیه را برعهده دارد و انصار را از عرصه خارج‌ می‌کند و کار را پیش‌ می‌برد و یا به عبارتی با برنامه‌ریزی قبلی آن حوادث را در سقیفه رقم زده است.

مقدمه عالمانه و ارزشمند پژوهشگاه شهید صدر بر این کتاب خواندنی است. البته اصل این کتاب و متن عربی آن از یک ادبیات فاخر و ارزشمندی برخوردار بوده که مترجم هم‌ می‌خواسته در زبان فارسی آن را رعایت کند، ولی با این کار مطالب کتاب مقداری برای مخاطب عام ثقیل و سنگین شده است که اگر مقداری روان‌تر ترجمه‌ می‌شد تا همۀ مخاطبان بتوانند از آن بهره ببرند، بسیار بهتر و با ارزش‌تر بود.

اشکال اول: نمی‌توان انتظار داشت یک فرد در حوزه‌های گوناگون متخصص باشد. مرحوم شهید صدر در صفحۀ ۲۶ اشاره‌ می‌کند که دستگاه حاکم فشار را به اوج رسانده و غاصبان که قدرت را به‌دست گرفته، حکومت نظامی ایجاد کردند، به‌نوعی که نفس‌ها در سینه حبس شده است!

اما معتقدم حکومت این‌ها متزلزل بوده است و پیشروی کار آنان به‌خاطر اختلاف بین انصار، اوس و خزرج و… بود لذا اینها روی ایجاد اختلاف توانستند قدرت را به‌دست بگیرند.

اشکال دوم: در صفحه ۵۹ شهید صدر می‌گوید: چنین نبود که حضرت علی علیه‌السلام و یاران اجازه بدهد که آنان کارهای خود را پیش ببرند!

حال آن‌که ما می‌بینیم وقتی غاصبان بر امور مسلط شدند و سر مردم را به فتوحات گرم کردند، حتی توانستند بدعت‌هایی در دین بگذارند و امیرالمؤمنین بعد از اینکه به خلافت رسید نتوانستند این بدعت‌ها را بکشند، البته حضرت می‌خواست اقدام کند، ولی جامعه برنمی‌تابید.

اشکال سوم: صفحه ۶۸ شهید صدر می‌فرماید: بنی‌هاشم در دفاع از امیرالمؤمنین علیه‌السلام و در مقابل غاصبان آماده انقلاب بودند!

درحالی‌که معتقدم بنی‌هاشم کارنامۀ بس سیاه در دفاع امیرالمؤمنین و حضرت زهرا علیهماالسلام دارد. از امام صادق علیه‌السلام سؤال شد که بنی‌هاشم کجا بودند که بعد از رحلت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله، به حضرت علی خیانت و خلافت غصب شد. حضرت می‌فرمایید: «بنی‌هاشم دو مرد داشت که از دنیا رفته بودند، حمزه و جعفربن‌ابیطالب». کسانی هم که از بنی‌هاشم در مقابل این جریان ایستادند درد غدیر نداشتند، بلکه درد آنان قومی و قبلیه‌‌ای است و می‌گویند نباید خلافت از بنی‌هاشم بیرون رود.

اشکال چهارم: در صفحه ۹۵ شهید صدر می‌فرماید: سه جریان مقابل حاکمیت و غاصبان ایستادند؛ انصار، بنی‌امیه و بنی‌هاشم!

اما این‌طور نبود که همۀ انصار ایستاده باشند، بیشتر بیعت کرده بودند.

حجت‌الاسلام‌والمسلمین مجتبی الهی خراسانی، رئیس میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قم: بحث دربارۀ شهادت صدیقۀ طاهره سلام‌الله‌علیها موضوع جدیدی نیست، نگاه‌های مختلف و تمرکز به نقل وقایع بیت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و آنچه که پیرامون این واقعه اتفاق افتاده است، تقریباً به سال‌های ۲۰ تا ۴۵ هجری قمری برمی‌گردد؛ اما رفته‌رفته هم تراکم نقل‌ها افزوده شد و هم تحلیل‌هایی که در کنار این گزارش‌های تاریخی ارائه شده در بوته آزمون و نقد و اشکال و تردید قرار گرفته است. بخشی از این آثار مربوط به نگارنده‌های شیعی است.

واقعۀ غصب فدک از سه منظر قابل بررسی است: ابتدا از منظر تاریخی به‌عنوان یک رخداد تاریخی؛ دوم، به‌عنوان یک شاخص برای پذیرفتن و یا انکار یک حق حقیقی؛ سوم، منازعه‌ای فقهی بر سر حدیث منصوب به پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله. طبعاً نگاشته‌ها در قرن اول هر کدام بخشی از ماجرا را پی گرفتند و به‌شکلی توأمان مسائل را مورد توجه قرار دادند. رفته‌رفته آثار سنی معتزلی به آن افزوده می‌شود، شاید به این علت که در تفکر اعتزال، افضلیت امیرالمؤمنین بر سایر خلفا جزء باورهای آنان است و رگه‌هایی از آن در آثار معتزلیان بغداد مشاهده می‌شود.

درباره خطبۀ فدکیه اگرچه اصالت آن تقریباً مورد توافق است، هر از چندگاه اشکالات و یا انکاراتی ابراز شده که پاسخ به این انکارات ازآنجاکه چندان جدید هست ما را به این باور‌ می‌رساند که اصل خطبه قرن‌ها مورد توافق بوده است. موج جدیدی از نگارش دربارۀ صدیقۀ طاهره سلام‌الله‌علیها بعد از تعامل اجتماعی میان جریان‌های نواندیش شیعه و سنی در صدسال اخیر اتفاق افتاده است و در مصر، عراق، سوریه، لبنان و ایران تقریباً با فاصله‌های بسیار کم، موج تازه‌‌ای از نگاشته‌ها درباره‌‌ آن حضرت، قیام آن حضرت، قضیه‌‌‌ فدک و … به راه افتاد که برخی حتی توسط غیرمسلمانان نگاشته‌ می‌شده است؛ اما به گمان من به اثر شهید صدر باید فراتر از این موج نگریست.

تفکر جامع‌نگر تقریباً در تمام آثار شهید ‌آیت‌الله صدر مشهود است. این اثر فوق‌العاده نیز با یک نگاه نظام‌مند و چندوجهی به قضیه فدک نگریسته است، به‌گونه‌ای حیرت‌آور، تقریباً این اثر واجد تمام دیدگاه‌هایی است که در خلال چند قرن درباره این رویداد ابراز شده و این افکار و اندیشه‌ها بوی کهنگی‌ نمی‌دهد. بی‌آنکه این کتاب بوی کهنگی به خودش بگیرد تازه‌ترین اندیشه‌ها را بیان کرده و هیچ‌گاه کهنه‌ نمی‌شود؛ چراکه به آثار نویسندگان هم‌عصر با خود‌ می‌پردازد و با ادبیات مرسوم در نثرهای علمی معاصر و با یک نوع بی‌طرفی برآمده از سبک علمی خود شهید صدر این کتاب تهیه، تدوین و به چاپ رسیده است.

کتاب «فدک در تاریخ» با یک نوع بی‌طرفی برآمده از سبک علمی شهید صدر تدوین شده است و این شهید بزرگوار اقامۀ فدک را اقامۀ دعوای شخصی تلقی‌ نمی‌کند و سعی دارد با تحلیل چند زاویه‌‌ای قضاوت را به خواننده واگذار کند که اساساً آنچه در ماجرای فدک رخ داد علنی شدن یک نبرد وسیع‌تر در این ماجرای به‌ظاهر حقوقی است.

این نگاه کلان‌نگر و نظام‌مند شهید صدر که در فلسفۀ کتاب‌های فلسفتنا، اقتصادنا و المعالم الجدیده و دیگر آثار ایشان مثل تفسیر موضوعی مشاهده‌ می‌شود، او را در موقعیت متفکری دارای فکر نظام‌مند نشانده است؛ به‌گونه‌‌ای که در تمام موضوعاتی که سخن گفته وضعیت مابَعدالصدر را پدید آورده است.

با گذشت نیم‌قرن از آثار و اندیشه شهید صدر مشاهده‌ می‌کنیم که این فکر بسیار جلوتر از زمان خود حرکت‌ می‌کرده و از ورای آن اندیشه معاصر نسبت به آینده اندیشه اسلامی در حوزه‌های اقتصاد، فلسفه، تفسیر، اجتهاد، جامعه و… پیش‌بینی‌هایی کرده است و می‌توان شهید صدر را به‌حق جزء نخستین آینده‌پژوهان مسلمان دانست.

ترجمه مناسب کتاب «فدک در تاریخ» در جهت حفظ حس و حال ادبی کتاب را از جمله نقاط مثبت آن است، اگرچه معتقدم با همۀ تلاشی که حجت‌الاسلام ابوالقاسم حسینی ژرفا به‌عنوان مترجم انجام داده است، طراوت شهید صدر در نثر عربی به‌طور کامل منتقل نشده است.

تمایزات کتاب: کتاب از منظر عاطفی و شناختی با حفظ مقام عصمت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها به وجه عاطفی واقعه توجه کرده است و هنگامی که بخش نخست کتاب را مطالعه‌ می‌کنید باور‌ نمی‌کنید این کتاب چنان روان‌کاوانه از منظر یک زن باشد، ولی در ادامه با یک اثر علمی روبه‌رو هستید و در این بخش نخست شور و تحلیل عاطفی به زیبایی ارائه شده است. شخصیت شهید صدر بسیار عاطفی است و بسیار قلم ادیبانه‌ای دارد. حتی نامه‌های سیاسی ایشان سرشار از بار عاطفی است.

تحلیل سیاسی از موقعیت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها و خطبه فدک که در این تحلیل حضرت فاطمه سلام‌الله‌علیها نه به‌معنای کسی که دارای انگیزه‌های سیاسی است، بلکه او را کنش‌گر و بازیگر آن مرحله سیاسی‌ می‌داند و موقعیت مناسبی است برای آنکه از این حادثه حقوقی بحث را به کل نظام امامت و جریان تداوم بخش نهضت پیامبر اسلام ببرد.

«فدک در تاریخ» ‌‌‌همچنان ‌که از شور عاطفی برخوردار است، مراقب است مخاطب به دام احساسات نیفتد و از دل‌وابستگی‌ها این موضوع را مطرح‌ می‌کند که حقیقت بالاتر از عواطف است، ‌‌‌همچنان ‌که در این اثر تحلیل زبان‌شناختی جامعی آورده‌ می‌شود. یافته‌های خرد و نظرات خاص در کتاب «فدک در تاریخ» در یک هندسه که همان اقدام صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها یک انقلاب بوده است، آورده‌ می‌شود و ابعاد یک انقلاب و رفتار مواجهه با یک انقلاب را توضیح‌ می‌دهد.

در ظرایف کتاب «فدک در تاریخ» به چند نکته بسنده می‌کنم. شهید صدر مسیر حرکت زهرا سلام‌الله‌علیها از منزل تا مسجد را مشخص می‌کند؛ نکته ظریفی است و این در دیگر آثار نیست. بیان می‌شود که بخشی از دادرسی علنی با دعوت خود حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها از زنان دوست و آشنا همراه است. بیان می‌کند حضرت فقط شبیه به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله نبود؛ شبیه‌سازی به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله هم حرکت عامدانۀ حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها است که موفق بود. همچنین شهید صدر گزارش کوتاه تاریخی و سیر مرتب و بدون معارض، در نقل و انتقالات فدک ارائه می‌دهد و درباره ارزش مادی فدک جمع‌بندی بسیار خوبی دارد. خلاصه کردن ادعاهای خلیفه اول و پاسخ به آن‌که جواب‌های آن بعضاً خاص و فوق‌العاده است، پرونده برخی از شبهات را به‌طور کامل بسته است و … .

سؤالی مطرح می‌شود که این مقدار توانایی شهید در اصول، تفسیر و تاریخ از کجا نشأت می‌گیرد. شهید صدر فردی پرمطالعه بوده است. همۀ خاطرات اطرافیان از پرمطالعه بودن شهید صدر ثبت شده است. شاگردان به خواست استاد آخرین کتاب‌های جدید در حوزه‌های مختلف را برای ایشان تهیه می‌کردند تا مطالعه نماید. شهید صدر بعضاً کتاب‌هایی می‌خواند که مجبور بود به‌خاطر حفظ شئون، در جلد روزنامه بپیچد تا دیده نشود. معروف بوده است که مصر می‌نویسد، لبنان چاپ می‌کند و عراق می‌خواند؛ بنابراین زمانی عراقی‌ها در کتاب‌خوانی شهره بودند و بازار کتاب عراق در طیف‌های مختلف، بازار اندیشه فعال داشته است و شهید صدر سهم خود را از این بازار به‌خوبی استیفا می‌کند. نکته دیگر اینکه شهید صدر خواهرزادۀ محمدرضا آل‌یاسین و شیخ راضی آل‌یاسین است، او پرورش‌یافته دایی خود است و این هم بی‌تأثیر نیست.

در پاسخ به استاد رجبی ملاحظه‌ای دارم، دفاع از ولایت را گاهی خیلی سفید و یا سیاه می‌بینیم. به تصویر ما، اگر بخواهیم جز آن سه‌نفری که با سر تراشیده آمدند، هیچ‌کس را مدافع ولایت ندانیم، دچار مشکل خواهیم شد. نمی‌خواهم بگویم هر کسی که در شکل‌گیری قدرت غاصب نقش نداشته، همه مدافع امیرالمؤمنین علیه‌السلام بوده‌اند، اما قبول کنیم این طیفی را شامل می‌شود که افرادی ازجان‌گذشته و پاک‌باخته بودند و بعضاً میانه‌تر و منتظر امنیت برای اعتراض بودند که هم بر بنی‌هاشم صادق است و هم بر انصار.

پیشنهاداتی درباره‌ کتاب دارم. نخست آنکه کتاب نسخه‌ای به زبان عربی دارد که دکتر عبدالجبار شراره تحقیقاتی دربارۀ آن انجام داده است، آن تحقیقات به فارسی ترجمه و بر کتاب افزوده شود. دوم: درست است رویکرد کتاب نقلی نیست و شهید صدر دلیلی نداشته که دائماً به متون کهن ارجاع دهد، اما گزارش‌های تاریخی وابسته به واژگان است و در مورد روایات تاریخی و فقهی خاص لازم است اصل روایات و مدارک آن در پاورقی بیاید و برای همگان در دسترس باشد. سوم: مقدمۀ کتاب نیازمند ذکر یک تطورپژوهی در باب نگاشته‌هایی در مورد فدک است که مخاطبان را از دیگر شرح‌های فدک مطلع می‌کند و قطعاً سودمند خواهد بود.