شهید صدر
دو نوع انحراف

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… وَإِن تَعُدّواْ نِعْمَتَ اللهِ لاَ تُحْصُوهَا إِنّ الإِنسَانَ لَظَلُومٌ کَفّارٌ؛ … و اگر خواهید که نعمت‌هایش را شماره کنید نتوانید، که آدمی ستمکار و کافر `{`نعمت`}` است».(۱)
این آیه شریفه پس از آن‌که موارد جانشینی انسان بر آن‌ها یعنی منابع ثروت جهان و نیروها و نعمت‌های فراوان آن را برمی‌شمرد، به دو نوع انحراف اشاره می‌کند: یکی ظلم و دیگری کفران نعمت.
مراد از ظلم، توزیع ناعادلانه و ناهمسانی در تهیه این نعمت‌ها برای افراد جامعه است و این ستمی است که برخی از افراد جامعه نسبت به برخی دیگر انجام می‌دهند. مراد از کفران نعمت، توقف و درنگ جامعه در بهره‌گیری از نیروهای خدادادی جهان و نعمت‌های مختلف آن و به تعبیری دیگر درنگ از نوآوری است که بایستی آن را در عین حال درنگ کردن در حرکت به سوی آن موجود مطلق یعنی خداوند متعال دانست و این ظلم جامعه به خود است.

(۱) ابراهیم: ۳۴.

اسلام راهبر زندگی، ص۴۰.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”گرچه امام باقر علیه‌السلام اندیشه عموم را به چالش کشید و اندیشه مرجعیت اهل بیت علیهم‌السلام را به طور آشکار ارائه کرد و در سخت‌ترین مجالس از نظر سیاسی به آن تصریح کرد، اما ایشان و امامان بعدی در حالت های عادی نسبت به این مبنا شدیداً در تقیه بودند . من معتقدم که امامان علیهم‌السلام در برابر ذهنیت افکار عمومی بیشتر تقیه می‌کردند تا در برابر خلفای جور و ستم.
تقیه امامان علیهم‌السلام به آن درجه ای که در روایات می بینیم، به خاطر خلفای جور نبوده است . گمان نمی‌کنم همه آن تقیه کردن‌ها برای پرهیز از خطر خلفای جور بوده باشد . برای خلفای جور چه اهمیتی داشت که مثلاً فتوا در مسائل طهارت و نماز و روزه و مسائلی از این دست چنین یا چنان باشد، این‌ها مسایلی بود که به سرگرمی و خوشی و سیاست و تمایلات آنان که برایشان مهم بود، ارتباطی نداشت، آنان به این جنبه آن قدر توجه نداشته اند که سبب شود امام تا این حدی که از روایات برمی‌آید، تقیه کند …

امامان اهل بیت علیهم‌السلام، مرزبانان حریم اسلام، ص۵٩۵.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”وقتی با این ملت بزرگ ، یعنی ملت بزرگ مسلمان ایران که با جهاد ، خون و قهرمانی بی‏‌‌نظیرش ، تاریخ اسلام را از نو نگاشت و نمونه‌‏‌ای گویا و زنده از روزگار نخستین اسلام در تمامی عرصه‏‌های شجاعت و ایمان و حماسه، به جهان ارائه داد، سخن می‌‏گویم، احساس افتخاری بزرگ، مرا فرا می‌‏گیرد .
هم چنین وقتی که این ملت را در برابر برهه‏‌ای عظیم که نه تنها نقطه عطفی در تاریخ این ملت، بلکه نقطه عطفی در حیات تمامی امت اسلامی به شمار می‌‏رود، می‏‌یابم، احساساتم عمق بیشتری می‌‏یابد . در این برهه، ملت مجاهد ایران به‌‏پا خواهد خاست تا به جمهوری اسلامی مطرح شده از طرف رهبری این قیام یعنی امام خمینی، رأی مثبت دهد و با این رأی مثبت ، از نو بر ایمانش به اسلام ، که قبلاً با دادن قربانی‌‏ها و انواع ایثار و جهاد ، اظهار کرده بود، تأکید ورزد و با کلمه «آری» که ملّت مجاهد ایران، به جمهوری اسلامی خواهد گفت، مرحله جدیدی را در حیات مسلمانان آغاز کند؛ مرحله‏‌ای که آن ها را از تاریکی‏‌های جاهلیت به نور توحید و از بهره‌‏کشی انسان از انسان به بندگی خالصانه خداوند متعال رهبری کند که بنیاد حقیقی آزادی ، عدالت و برابری را تشکیل می‏ دهد … شریعت اسلامی گزینه‏ ای میان دو گزینه نیست، بلکه گزینه‏ ای است که انتخابی جز آن وجود ندارد؛ زیرا این شریعت، حکم و فرمان خدا بر روی زمین و قانونی است که جایگزینی ندارد . خداوند متعال فرموده است : وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ (و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستاده ‏اش به کاری فرمان دهند برای آنان در کارشان اختیاری باشد ). اما امام خمینی چنین خواست که ملت مسلمان ایران، بار دیگر با آگاهی و قاطعیت، اختیار، اراده و شایستگی خود را برای تحمل بار این امانت بزرگ به اثبات برساند .

اسلام راهبر زندگی، ص۴۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اعتکاف… عبادتی است که بر اساس قرآن و سنت و اجماع مشروعیت دارد. به نظر می‌رسد شریعت اسلامی پس از آن‌که اندیشه رهبانیت و کناره‌گیری از زندگی دنیا را باطل اعلام کرد و آن را اندیشه‌ای منفی و خطا و رهبانیتی برساخته خواند، اعتکاف را تشریع فرمود؛ تا ابزاری موقت و عبادتی محدود باشد که گاهی برای سفر تا آستان الهی انجام پذیرد؛ سفری که انسان در آن پیوند خویش با پروردگار را تعمیق بخشد و توشه‌هایی را بیندوزد که عبادت به او ارزانی می‌دارد؛ تا از آن پس، با قلبی باثبات‌تر و ایمانی کارآمدتر به زندگی عادی و کار روزانه خود بازگردد.

ر.ک الفتاوی الواضحه (رساله عملیه شهید صدر)، ص ٧٠١.
“][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”حکومت اسلامی در نگاه امام (علی علیه‌السلام) از خود اسلام جدایی‌پذیر نبود؛ هم‌چنان‌که عقیده اسلامی در نگاه ایشان از آگاهی اسلامی کامل نسبت به همه جنبه‌های زندگی جدایی نداشت. امام به این بسنده نمی‌کرد که مسلمانان اسلام را فقط همچون عقیده‌ای در دل و واژگانی بر زبان بفهمند؛ وگرنه چرا ایشان در خلافت خود به آن جنگ‌ها درافتاد و به آن درگیری‌ها دچار شد؟ حال آن‌که اسلام ـ به عنوان عقیده‌ای در دل‌ها و واژگانی بر زبان‌ها ـ جای اختلاف و کشمکش نبود؟ آیا همه این‌ها به این خاطر نبوده که امت به‌طور صحیح از اسلام آگاه شود و اسلام به درستی بر امت اجرا گردد؟!
این کاملاً همان کاری بود که امام علیه‌السلام پس از عهده‌داری حکومت و به‌دست گرفتن زمام رهبری سیاسی انجام داد. ایشان پیش از هر چیز هدف حکومت اسلامی صحیح را اعلان کرد و رسالت مقدس خود را مشخص نمود. ایشان با اشاره به کفش خود فرمود: «این کفش نزد من بهتر از ولایت بر شماست؛ اگرنتوانم حقی را بر پا دارم و باطلی را از بین ببرم».
این‌گونه امام هدف اساسی برای حکومت اسلام را وضع کرد که جنبه ایجابی‌ آن برپاداری دادگری و عدالت و جنبه سلبی‌اش از میان برداشتن باطل است.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص٣٧٨.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”ما نیازمند آن هستیم که به جای اخلاقِ ترجیح مصلحت شخصی، اخلاقِ فداکاری داشته باشیم. ما نیاز داریم که آمادگی این را داشته باشیم که مصلحت عمومی کیان را بر مصلحت شخصی این یا آن فرد ترجیح بدهیم. ما باید اخلاق گذشتن از مصالح شخصی در راه مصالح عمومی را داشته باشیم. اما آن چیزی که الآن ما با آن زندگی می‌کنیم، آن چیزی که الآن در وجود ما هست، عمدتاً ترجیح مصلحت شخصی بر مصلحت عمومی است.
ما تا الآن برای مصالح خودمان زندگی می‌کردیم و وقتی بین مصالح شخصی‌مان با مصالح عمومی تعارضی پیش می‌آمد، مصلحت عمومی را ترجیح نمی‌دادیم.
این گرایش اخلاقی، این رویکرد اخلاقی که تمایل به مصلحت شخصی، نه مصلحت عمومی، در آن محوریت دارد سبب می‌شود که بیشتر توان و امکانات و ظرفیت‌های ما در راه حفظ و حمایت از مصالح شخصی صرف شود.
وقتی گرایش‌ها از مصلحت عمومی به مصلحت شخصی تغییر جهت پیدا می‌کند، هر کس که در فضایی آکنده از این گرایش زندگی می‌کند، مجبور می‌شود که فقط به خودش و دفاع از خودش و حفظ خودش فکر کند و این‌چنین می‌شود که هشتاد درصد از توان و امکاناتمان را در درگیری‌های داخلی و درون‌گروهی هزینه می‌کنیم؛ درحالی‌که اگر به اخلاق انسان عامل متخلق بودیم و به دیگر سخن، اخلاق فدا کردن مصلحت شخصی برای مصلحت عمومی در وجودمان بود، می‌توانستیم این هشتاد درصدی را که در درگیری‌های داخلی صرف می‌شود، در راه خدا به‌کار بیاندازیم؛ برای حمایت از کل مجموعه و برای تثبیت و تقویت و رشد کل این مجموعه، به‌کار بگیریم. با این کار خودمان هم بهره می‌بردیم، اگر عقلمان را به‌کار می‌انداختیم، می‌دیدیم- حتی بر اساس معیارهای دنیایی و زودگذر- بیشتر بهره می‌بردیم؛ بیشتر از بهره‌ای که در حال درگیری و نزاع و اختلاف در داخل مجموعه‌ای که در معرض فروپاشی و نابودی است، نصیبمان می‌شود.

بارقه‌ها، ص ۴۹۳.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”زمانی که در نتیجه انحراف مسلمانان، بلا و عذاب بر آنان واقع شده، یزید‌بن‌معاویه به حکومت رسید و با مال و جان و آبرو و عقاید ایشان هر چه خواست کرد، این بلا تنها به ستم‌کاران جامعه اسلامی اختصاص نیافت؛ امام حسین علیه‌السلام را نیز که پاک‌ترین، عادل‌ترین و بهترین آن‌ها بود، دربرگرفت و آن امام معصوم همراه با یاران و اهل‌بیتش به فجیع‌ترین شکل به شهادت رسیدند.
این‌ها همه، منطق سنت تاریخ است. هنگامی که بر اساس سنت تاریخ، در این دنیا عذاب بر جامعه‌ای نازل شود، تنها به ستم‌کاران آن جامعه اختصاص ندارد. به همین خاطر قرآن کریم در آیه ‌دیگری می‌فرماید: «وَاتَّقُواْ فِتْنَهً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ از فتنه‌ای که فقط به ستمکاران اختصاص ندارد، پرهیز کنید و بدانید که همانا خداوند سخت مجازات کننده است». (انفال:۲۵) در صورتی که خود قرآن در جای دیگر می‌فرماید: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى؛ هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد گرفت». (فاطر:۱۸) آری مجازات اخروی فقط بر شخص گناه‌کار وارد خواهد شد، ولی مجازات دنیایی دامنه‌اش از این وسیع‌تر است.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۶۹.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”ما معتقدیم که ما از هارون الرشید برتریم، از هارون الرشید ورع و تقوایمان بیشتر است. عجب! مگر دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد و ما نپذیرفتیم که می‌‌گوییم ورع ما از او بیشتر است؟ فرزندانم! برادرانم! عزیزانم! ای فرزندان علی علیه‌السلام آیا دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد؟
نه، به ما یک دنیای کوچک و ناچیز و محدود عرضه شده است؛ دنیایی که خیلی زود پراکنده می‌شود و از دست می‌رود، دنیایی که وسعت دنیای هارون الرشید را ندارد. هارون الرشید به ابرها رو می‌کرد و می‌گفت: هر جا ببارید خراجتان را برای من می‌آورند. در راه چنین دنیایی موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام را زندانی کرد. آیا ما خودمان را امتحان کرده‌ایم؟ آیا این دنیا دست ما آمده است و موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام را زندانی نکرده‌ایم؟ آیا خودمان را آزموده‌‌ایم؟ از خودمان پرسیده‌‌ایم؟ آیا تا به حال چنین سؤالی را برای خودمان طرح کرده‌‌ایم؟ هر یک از ما این سؤال را از خودش بپرسد: بینه و بین الله این دنیا، دنیای هارون الرشید که او را مجبور کرد به خاطر آن موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام را به زندان بیندازد، پیش روی ما گذاشته شده است که خیال کنیم ما از هارون الرشید باتقواتریم؟

بارقه‌ها، ص۵٣.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”این روز ( عید مبعث) با رخدادهایی که در بر داشت، روز سرآمد تاریخ بشر است؛ زیرا در این روز بشر توانست به اوجی برسد که ده‌ها هزار رسالت و نبوت زمینه آن را برای انسان فراهم آورده بود. انسان در این روز ﴿قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى﴾ `{`تا آن جا بالا رفت که فاصله‌اش با حق به قدرِ طول‏ دو انتهاى‏ کمان یا نزدیک‌تر (نجم، آیه ۹)`}` شد و این در شخص پیامبرمان حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله نمود یافت.
اگر از نظر دستاوردها به این روز بنگریم نیز همین طور است. می‌توانیم تصور کنیم که چه مقدار شگرفی از طاعات و عبادات و چه انبوه سرشاری از کردار متعالی، به تمامی معنای تعالی اخلاقی، از پس این روز و به یُمن این روز به تحقق رسید.
می‌توانید در هم شکستن تاج‌و‌تخت‌ها و به زیر آمدن گردن‌کشان و سرآمدن روزگاران سرکشی و ستمی را که همگی به برکت این روز محقق شد تصور کنید.
نیز می‌توانید همه ازخودگذشتگی‌های شگفت و دلیری‌های جانبازانه در راه برپایی دادگری در زمین را که به‌خاطر این روز انجام شد، پیش چشم آورید.
پس چه بر اساس رویدادها و چه بر اساس برآیندها این روز را ارزیابی کنیم، در هر حال این روز، روز سرآمد تاریخ انسانیت است. این روز، روز «نبوت خاتم» است.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ١٠١.”][/vc_column][/vc_row]