شهید صدر
معیار ارزش عمل

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اسلام ارزش عمل را با انگیزه‌ها، مقدمات و چارچوب‌های فکری عامی که جوانه‌های هر عملی در آن‌ها شکل می‌گیرد، مقایسه می‌کند، ولی سایر مکاتب، ارزش عمل را بر اساس نتایج، منافع و عرصه‌های معیشتی که عمل در اصلاح آن‌ها نقش داشته است، محاسبه می‌کنند.
… بر این اساس قرآن به‌طور قاطع امکان هرگونه سنجش و مقایسه‌ای را بین این دو عمل، رد می‌کند: عملی که انسان در چارچوب کلی ایمانی و با انگیزه امیال و عواطف الهی موجود در این چارچوب، انجام می‌دهد با عملی که از این چارچوب دور است و از امیال و انگیزه‌های دیگری سرچشمه می‌گیرد. در بینش قرآنی، عمل اول هرگز نمی‌تواند با عمل دوم، هرچند نتایج و منافع آن ‌زیاد باشد، مقایسه شود:
«أَجَعَلْتُمْ سِقَایَهَ الْحَاجِّ وَ عِمَارَهَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ کَمَنْ آمَنَ بِاللّهِ وَالْیَوْمِ الآخِرِ وَ جَاهَدَ فِی سَبِیلِ اللّهِ لاَ یَسْتَوُونَ عِندَ اللّهِ وَ اللّهُ لاَ یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ؛ آیا سیراب کردن حجاج و آباد ساختن مسجد الحرام را همانند (عمل) کسى قرار دادید که به خدا و روز قیامت ایمان آورده و در راه او جهاد کرده است؟ (این دو) نزد خدا مساوى نیستند و خداوند گروه ظالمان را هدایت نمى‌کند.» (توبه: ۱۹)

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۵۲ (مقاله: عمل صالح در قرآن).”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اسلام به انگیزه عمل توجه دارد، نه به منافع آن. اسلام باور دارد که کار، ارزش خود را از انگیزه‌هایش می‌گیرد، نه از سودهایش. هیچ عملی بدون نیت نیست و تا زمانی که نیت صالحی پشت عمل نباشد آن کار، با هر نوع سودی، عمل صالح به‌شمار نمی‌آید؛ زیرا اسلام فقط به جلوه خارجی روابط اجتماعی، نظر نمی‌افکند و تنها به جنبه عینی هم‌زیستی اجتماعی و زندگی مردم توجه نمی‌کند؛ چراکه اسلام باور دارد که این جنبه و جلوه ظاهری، تنها چهره‌ای از حقیقتی ژرف‌تر و مهم‌تر است که در درون انسان قرار دارد و تا زمانی که یک مکتب نتواند این حقیقت را به دست آورد و آن را تغییر دهد و در قالب ویژه خود بریزد، نمی‌تواند رهبری حقیقی جامعه را به‌دست بگیرد.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۵۱ (مقاله: عمل صالح در قرآن).”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”برای اسلام، ‌این مهم نیست که در میان مردم روابطی اجتماعی پدید بیاورد که جنبه عینی پاکی داشته باشد، یعنی در عرصه اجتماعی دارای منافع و فواید باشد، بلکه این برای اسلام مهم‌ است که انسانی پاک بسازد و روابطی را برگرفته از جنبه‌های درونی درخشان، بنا نهد. خلاصه آن‌که اسلام می‌خواهد که خود انسان را به روشی اسلامی بار بیاورد، بنابراین تربیت انسان را هدف خود قرار داده و قبل از هر چیز در پی آن است که درون‌مایه روحی و معنوی انسان را بر طبق مفاهیم خود بسازد. درحالی‌که سرمایه‌داری از این وظیفه اساسی شانه خالی کرده، انسان را رها می‌کند تا خودش، خودش را بسازد. سرمایه‌داری به تنظیم روابط بین مردم اکتفا کرده و فقط به نتایج و منافع اهمیت می‌دهد و به انگیزه‌های فکری و پشتوانه‌های روحی که در پس آن روابط، پنهان است و در آن‌ها بازتاب می‌یابد، توجهی ندارد.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۵۲ (مقاله: عمل صالح در قرآن).”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”چه‌بسا به ذهن برسد که مبنای غیراسلامی در ارزش‌گذاری اعمال انسان‌ها واقع‌نگرتر از مبنای اسلامی‌‌ است که قرآن مقرر می‌کند؛ زیرا آنچه پیش از هر چیز اهمیت دارد تأمین مصالح اجتماع و حفظ آن است، پس هر کاری که با این هدف هماهنگ باشد، کاری شایسته است و مصلحت همه ما در آن است که از آن تقدیر و تمجید کنیم تا دیگران را هم به انجام کارهایی مانند آن تشویق نماییم. وقتی ما با این کار به دستاوردهای عینی رسیدیم، دیگر انگیزه‌های آن و زمینه‌های نفسانی همراه عمل که در ضمیر عامل آن نهفته است چه اهمیتی دارد؟
… اما این نگاه سطحی که تنها به ظاهر کارها می‌نگرد و به عمق آن‌ها نفوذ نمی‌کند از سویی با ماهیت رسالت اسلامی و از سوی دیگر با بینش اسلام مبنی بر پیوند کامل بین عمل و پشتوانه روحی و فکری آن در تضاد است.
بنا بر سویه اول، اسلام فقط تنظیم رفتار ظاهری افراد نیست، بلکه اسلام رسالتی است که قبل از هر چیز هدفش سازندگی انسان و بخشیدن حیات‌ شایسته به او است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید؛ هنگامى که شما را به سوى چیزى مى‏‌خوانند که شما را حیات مى‌‏بخشد و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل مى‌‏شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآورى مى‌‏شوید.» (انفال: ۲۴)

اسلام می‌خواهد به انسان حیات ببخشد، نه فقط رفتار (درست)، و رسالتی که چنین ماهیتی دارد نمی‌تواند درون‌مایه و محتوای داخلی انسان را رها کرده و فقط به جلوه‌های رفتاری ظاهری او نظر داشته باشد.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۵۶ (مقاله: عمل صالح در قرآن).”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”از سوی دیگر، اسلام به کار به‌عنوان نمایی بیرونی از چارچوب روحی و فضای فکری‌ای که بذر عمل در آن رشد کرده است، می‌نگرد. پس امکان ندارد که کار از ماهیت آن چارچوب و سرشت آن فضای فکری جدا شود. اسلام به‌طور طبیعی منکر این نیست که عملی که از چارچوب‌ها و فضاهای فکری و روحی ناشایست ناشی می‌شود، ممکن است گاهی مفید و سودمند باشد، هرچند ریشه در طمع شخصی یا اهداف خبیثانه‌ای داشته باشد، اما اگر اجازه دهیم که این چارچوب‌ها و فضاهای ناشایست در پناه ارزش‌ها و موازین اخلاقی حاکم بر عرف غیر‌اسلامی رشد و نمو کنند، چه کسی تضمین می‌کند که این چارچوب‌ها و فضاهای ناصالح همیشه فرد را به انجام کارهای مفید و سودمند وادارند؟ و در چنین شرایطی اگر این عمل مفید و سودمند با منافع شخصی و اهداف زودگذر فرد در تعارض باشد، چگونه می‌توان به انجام آن امیدوار بود؟
بدین‌سان درمی‌یابیم که پیوند عمل با درون‌مایه و محتوای داخلی انسان، تنها راه واقعی استمرار عمل مفید و رشد و تشویق به آن است.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۵۷ (مقاله: عمل صالح در قرآن).”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”آیا می‌دانید وقتی در حال استخراج نظام اقتصادی اسلام از فقه اسلامی بودم، چقدر احساس مشقت کردم و چقدر این کار، سخت بود؟ وقتی شروع به این کار کردم، احساس کردم فقه اسلامی نیازمند توسعه افقی است و خلأهای بسیارْ بسیار زیادی وجود دارد که فقها به دلیل پیروی از همان روش فقهی موروثی معینی که هیچ کم و زیاد نشده است، آن‌ها را پر نکرده‌اند و امروز باید این خلأها را که به خاطر تبعیت فقها از روش ثابت سنتی، به‌جا مانده‌اند، به صورت و روشی فقهی، پر کرد و البته پر کردن فقهی این خلأها کار بسیار دشواری است؛ چون این خلأها مناطق جدیدی هستند که باید با فکری فقهی پر شوند، زمین‌های بکری هستند که پژوهش‌گر فقهی برای اولین بار به آن‌ها قدم می‌گذارد و آن‌ها را کشف می‌کند و این، سختی و حساسیت کار را چند برابر می‌کند و ایجاب می‌کند که یک ذهن فقهی بسیار دقیق به آن بپردازد. شخص یا اشخاصی می‌توانند کار توسعه افقی فقه را به انجام برسانند که در بالاترین حد از رشد و پیشرفت فکری باشند و در امتداد عمودی فقه به اوج رسیده باشند. فقط این افراد که در رشد فکری در بالاترین سطح هستند و در سیر عمودی فقه به اوج رسیده‌اند، می‌توانند در طول زمان، فقه را افقی گسترش بدهند و این توسعه افقی در همان سطح عالی از عمق و دقت (موجود در پیشرفت عمودی) انجام گیرد و همان ضمانت‌هایی را داشته باشد که فقه در دایره سنتی خود از آن‌ها برخوردار است.

بارقه ها، ص ۴١٩.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”استاد شهید آیت‌الله سید محمد باقر صدر در پاسخ به کسانی که از او می‌خواستند در حمایت از انقلاب اسلامی ایران درنگ کند:

«این‌ کسانى که از من مى‌خواهند برای حفظ جان و مرجعیت خودم، دست نگه دارم و درباره انقلاب اسلامى ایران، موضعى بگیرم که حکومت عراق را تحریک نکند، فقط ظواهر امور را می‌فهمند. بر مرجعیت و بر همه نجف واجب است که نسبت به انقلاب اسلامى ایران واکنشی مناسب و درست از خود نشان بدهند … مگر مرجعیت‌ها در طول تاریخ چه هدفی داشتند؟ چیزی جز برپایى حکومت خدا بر روی زمین؟ اکنون مرجعیت امام خمینى این هدف را محقق ساخته است. آیا در چنین وضعیتی منطقى است که من فقط تماشاچی باشم و موضعی صحیح و مناسب نگیرم، حتى اگر این موضع صحیح به قیمت از دست دادن زندگى و همه هستى‌ام تمام شود؟».”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«ما در تاریخ می‌شنیدیم که چگونه ایمان بر شمشیر پیروز می‌شود و به‌عنوان یک باور غیبی به این موضوع اعتقاد داشتیم، اما امروز امام خمینی این حقیقت را در عمل مجسم نمود … امروز موسی بر فرعون پیروز شد و همه آرزوهای پیامبران به تحقق پیوست…».

ر.ک: السیره والمسیره فی حقائق ووثائق، ج‏۴، ص٢۵.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”فاطمه زهرا علیها‌السلام در اسلام یک اسوه بود؛ در جهاد برای اسلام، در صبر بر مصائب اسلام، الگو بود. در همه سختی‌ها، در همه مشکلات، در کنار پدرش بود، در جنگ‌ها همراه پدرش شرکت می‌‌کرد، زخم‌‌هایش را مداوا می‌‌نمود، غصه‌‌هایش را برطرف می‌‌ساخت، همواره در کنارش بود. رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم در سختی‌‌ها با بودن او آرامش می‌‌گرفت، در لحظات بسیار طاقت‌‌‌‌فرسا با او قوت می‌گرفت. او به معنای حقیقی کلمه یک زن مسلمان مجاهد بود.
این از یک سو، از سوی دیگر؛ فاطمه زهرا علیها‌السلام زنی عالم بود؛ الگوی والای علم و فرهنگ بود، اما نه این فرهنگی که استعمارگران برای ما می‌خواهند، نه فرهنگ هوسرانی و برهنگی، نه فرهنگ اختلاط و لاابالی‌‌‌‌‌گری، نه فرهنگ اباحی‌‌گری، بلکه فرهنگ حقیقی.

بارقه‌ها، ص ۵٨.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”در این مبارزه فاطمی، دو جنبه وجود داشت که برای امام در گرفتن چنین موضعی وجود نداشت:
۱. فاطمه به سبب وضع خاص مصیبت‌زده‌اش و نیز جایگاه ویژه‌اش نزد پدر، بیشتر از امام، می‌توانست عواطف را برانگیزد و مسلمانان را با رشته‌ای از کهربای روحانی به پدر بزرگوارش صلی‌الله‌علیه‌وآله‌ و روزگار تابناک او پیوند دهد و احساسات آن‌ها را برای همراهی با اهداف اهل بیت بسیج سازد.
۲. مبارزه او هر شکلی که می‌یافت، هرگز رنگ نبرد مسلحانه نمی‌گرفت که مقابله با آن، فرماندهی نظامی را طلب کند؛ زیرا وی زن بود و همسرش هارون پیامبر نیز در خانه مانده و تا زمانی که مردم به سراغش آیند، اعلان آتش‌بس کرده بود و اوضاع را رصد می‌کرد تا در وقت مناسب دخالت کند:
اگر مبارزه به نقطه اوج رسید، راهبری انقلاب را به دست گیرد؛
و اگر چنین فضایی فراهم نشد، فتنه را مهار گرداند.
بنابراین،‌ مقاومت آن بانوی بهشتی دو حالت داشت: یا با حرکتی همگانی خلیفه را سرنگون می‌‌ساخت و یا از دایره جدال و ستیز بیرون نمی‌‌رفت و به آشوب و تفرقه امت نمی‌‌انجامید.”][/vc_column][/vc_row]