این نوشته (یادداشتی بر کتاب حلقات) با استفاده از هوش مصنوعی ترجمه شده و ممکن است از دقت کامل برخوردار نباشد. نسخه اصلی این مطلب با عنوان «كتاب الحلقات» در بخش عربی وبسایت منتشر شده است.
نویسنده: محمود الهاشمی
ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان، و درود و سلام بر برترین آفریدگان، محمد و خاندان پاک و پاکیزه او (ع).
اما بعد، علم اصول به دست محققان بزرگ از علمای برجسته ما (قدسالله اسرارهم) توسعه یافت و دامنه بحث و تحقیق در آن گسترش پیدا کرد، به گونهای که در دیگر علوم اسلامی مشابهی برای آن سراغ نداریم. این تحول تا جایی پیش رفت که امروز این علم، از نظر مسائل و مباحث، تفاوتی اساسی با آنچه نزد واضعان نخستین آن وجود داشت پیدا کرده است. پیشتر، مسائل اصولی چیزی جز گردآوری مسائلی که از علوم دیگر ـ مانند علوم زبان و ادب و منطق و حدیث و فقه ـ با همان صورت و محتوا گرفته شده بودند، به شمار نمیرفت. اما امروز، هر یک از این مسائل جایگاه و روش ویژه خود را یافته که آن را از مسائل سایر علوم متمایز میکند، حتی آن دسته از مسائلی که در نگاه نخست شبیه به مسائل اصولی به نظر میرسند، مانند بخشی از مباحث الفاظ؛ زیرا این مباحث در علم اصول با روشی ویژه و زاویهای کاملاً متفاوت از بررسی آنها در علوم زبان و ادب مورد بحث قرار میگیرند.
و امروز برای هر دانشپژوه این علم روشن است که با دانشی مستقل از دیگر علوم، با روشها و شیوه خاص در تحقیق، و با موضوع و هدف ویژه خود روبهروست.
موضوع این علم، ادله و قواعد کلیای است که فقیه در استدلال فقهی به آنها نیاز دارد، و هدف آن توانمندسازی در فرآیند صحیح استنباط و مصونداشتن آن از خطا در چگونگی ترتیب و بهکارگیری است. روش آن نیز مطالعه این قواعد و ادله است از آن جهت که ادلهای متنوعاند و در این ویژگی مشترکند که عام و مشترک در مسائل فقهیاند و به بابی خاص اختصاص ندارند. از این رو، همانگونه که سید شهید (قدسسره) یاد کرده، درست است که گفته شود این علم «منطق فقه» است. همچنین تنوع این ادله را میتوان به چهار قسم از حیث دلیلیت تقسیم کرد: دلیلیت لفظی، دلیلیت عقلی نظری، دلیلیت عقلی عملی و دلیلیت شرعی، که هر یک روش و طبیعت خاص خود را در بحث دارد.
این وضوح در استقلال و تمایز از نظر هدف، موضوع و روش نسبت به سایر علوم، بهسادگی به دست نیامده است، بلکه فکر اصولی پس از دوران سخت و تلاش فراوان به آن دست یافته است. این تلاش پس از آن صورت گرفت که شبهات، نزدیک بود موجودیت این علم را متلاشی کرده، استقلال آن را از میان ببرد و بکوشد آن را همچون وابستهای به دیگر علوم و صرفاً گردآورنده پراکندگی مسائل آنها ترسیم کند.
تا زمان نهچندان دور، فکر اصولی در بیان موضوع این علم سرگردان بود؛ برخی اصل وجود موضوعی برای این علم را انکار میکردند، برخی لزوم آن را منکر بودند، و برخی وجود آن را در مقام ثبوت میپذیرفتند اما در مقام اثبات آن را نمیشناختند، و دیدگاههای دیگری نیز در اینباره مطرح بود. همین وضعیت در مورد هدف این علم، یا روش بحث در آن، یا تمایز آن از مسائل مشابه در علوم دیگر نیز وجود داشت؛ به گونهای که همه این امور ناشناخته بود و هنوز هم در بخش بزرگی از مطالعات اصولی، حتی معاصر، ناشناخته مانده است.
این ویژگیها و امتیازات تنها به دست سید شهید صدر (قدسسره) و در مکتب و اندیشه اصولی او با دقت و عمق آشکار شد، چنانکه بر کسی که با دیدگاههای این مکتب آشنا باشد و آن را با مطالب موجود در کتابهای اصولی دیگر مقایسه کرده باشد، پوشیده نیست.
سه حلقهای که این عالم بزرگ به قلم شریف خود تألیف کرد، تصویر نهایی این علم را در سه سطح آموزشی تدریجی برای حوزههای علمی ترسیم نمود. بر اساس این ساختار، علم اصول از همه آنچه در طول سالیان درازِ تاریخ این علم بر آن عارض شده بود ـ و پیوندی بیگانه با روح، موضوع یا روش آن داشت ـ پالایش میشود؛ اموری که گاه تصویر این علم را مخدوش میکرد، یا نقش و ویژگیهای اصلی آن را پنهان میساخت، یا ذهن را به سمت مباحث جانبیای منحرف میکرد که هیچ اثر و ارتباطی با مسائل حقیقی این علم نداشت.
این حلقات، بهحق بهترین طرح آموزشی برای بیان مکتب اصولی در آخرین مرحله تکاملی آن و کاملترین دستاورد این مکتب در عمق و اصالت، و نیز آنچه از استقلال، نوگرایی در روش، محتوا و تبویب به دست آورده بود، به شمار میآیند.
سید شهید (قدسسره) در تدوین حلقات، علاوه بر اهداف پیشگفته، بر دو هدف اساسی دیگر نیز تکیه داشت.
1ـ هدف آموزشی: روشهای تربیت و آموزش قوانین و ترتیب خاص خود را دارند و هر کتابی که در علمی تألیف شده باشد، لزوماً شایستگی آن را ندارد که بهعنوان کتاب درسی به کار رود. بلکه روش آموزش باید بر پایهای علمی و متناسب با هدف تربیت و پرورش دانشپژوه تنظیم شود. امروزه نیز تدوین برنامههای آموزشی در هر علم، بهعنوان شاخهای مستقل، با مراکز و دانشکدههای ویژه خود مطرح است.
خودِ سید شهید (قدسسره) این اهداف آموزشی را در مقدمه حلقات به تفصیل شرح داده و در آن، نقاط ضعف بزرگی را که در کتابها و برنامههای درسی رایج حوزهها ـ پیش از حلقات ـ در این زمینه وجود داشت، روشن کرده است؛ با آنکه آنها کتابهایی ارزشمند و مهم و برخوردار از مرتبه بالایی از عمق و دقت بودند و نقشی نیکو در پختگی و توسعه فکر اصولی ایفا کردهاند ـ خداوند تلاشهای مؤلفانشان را پذیرا باد و پاداششان را فراوان گرداند ـ اما برای هدف آموزشی و تربیتی تألیف نشده بودند، بلکه برای بیانِ آخرین دستاوردهای مؤلفان در نگرش عملی و انتقادی نسبت به آراء دیگران نگاشته شده بودند. ازاینرو، مهمترین ویژگیهای کتاب درسی و روش آموزشی لازمالاتباع را نداشتند. برای آگاهی بیشتر از تفصیل این نکات، دانشپژوه را به همان مقدمه ارجاع میدهیم؛ به آن مراجعه کند و با دقت در آن تأمل نماید.
2ـ هدف کارکردیِ علم اصول، یا اگر بخواهیم بگوییم: سازوکار و نقش آن در فرآیند استنباط فقهی. این هدف مهم بر پایه آن روشن میسازد که جایگاه علم اصول و اهمیت آن چیست، چه میزان با فقه پیوند دارد و محدودهای که فکر اصولی باید در آن حرکت کند و نظریهها و قواعد خود را در آن شکل دهد کدام است.
بدینسان، دانشپژوهِ حلقات، هدف مورد نظر خود را از این علم به دست میآورد و هنگام رویارویی با آن بیان علمی استوار و اندیشههای علمی متقن و ابتکاریِ علمای برجسته ما در این علم، لذت دانش و تحقیق را درمییابد و عرصه بهکارگیری و بهرهبرداری از آنها را در فقه، بلکه در بسیاری موارد در سایر علوم شریعت، میشناسد. همین امر به این علم ویژگی دیگری بخشیده که آن را به کلید، معیار و روشی ویژه برای فهم فرهنگ و علوم شریعت در شاخهها و حوزههای گوناگون آن، و ارزیابی و سنجش آنها بر پایه این روش، تبدیل کرده است.
بدینسان، سه حلقهای که سید و شهید ما، صدر (قدسسره)، تألیف کرد، دستاوردی مهم در خدمت به این علم در ذات خود، و در عرصه تربیت و آمادهسازی طلاب حوزههای علمیه برای رسیدن به آخرین مرحله از مراحل تکامل و توسعه این علم، از رهگذر روشی آموزشی شایسته، به شمار میآید. این طرح، در محتوا و روش، پروژهای موفق و ثمربخش است که شایسته است در مطالعات سایر علوم حوزوی نیز الگو قرار گیرد و تلاشهای مشابهی در حوزههای فقه، فلسفه، تفسیر و دیگر علوم نیز صورت پذیرد.
در جریان تدریس حلقات توسط استادان کارآزموده، روشن شد که برخی دشواریها ممکن است برای دانشپژوه یا استادی که عهدهدار تدریس حلقات است پدید آید. بیشتر این دشواریها ناشی از تفاوت در ترتیب و تنظیم مباحث ابتدایی با آنچه در مطالعات سطوح عالی یا درس خارج این علم رایج و مألوف است میباشد. با این حال، این تغییر در ترتیب، توجیهی دارد که سید شهید صدر (قدسسره) در مقدمه حلقات بیان کرده است و ما نیز آن را در بخش نخست از تقریرات درس او یادآور شدیم؛ جایی که مقایسهای عملی میان دو ترتیب انجام دادیم و ویژگیهای هر یک را توضیح دادیم.
همچنین، بهکارگیری برخی الفاظ و اصطلاحات نوین در این علم، مانند «حق الطاعة»، «التزاحم الحفظی» یا «التعارض المستقر و غیر المستقر» و جز آن، ممکن است بهویژه برای کسانی که زبان مادریشان عربی نیست و فرهنگ عربی خود را از منابع قدیم گرفتهاند ـ منابعی که توانایی کافی برای درک زبان با شیوههای نو را به آنها نمیدهد ـ ابهاماتی در حلقات ایجاد کند. این امر درباره کسانی که با اصطلاحات نوین اصولی و دیدگاههای ابتکاری در مکتب اصولی که شهید ما صدر (قدسسره) آن را توسعه و تنقیح کرده است آشنایی ندارند نیز صادق است.
این دشواری در حلقه سوم عمیقتر و گستردهتر میشود، بهگونهای که دانشپژوه آمادگی لازم را از سوی استادان و فضلا برای تدریس آن نمییابد. در نظر است تلاشی صورت گیرد تا این دشواریها برطرف شود و فضلا بر آن شوند که روش حلقات را بهعنوان روش برگزیده برای مطالعه مباحث این علم در حوزههای علمیه انتخاب کنند. از خداوند سبحان توفیق آن را خواستاریم، چرا که همه ما به اهمیت آن واقفیم و رهبر معظم انقلاب اسلامی، آیتالله سید علی خامنهای ـ دام ظلّه الشریف ـ نیز در سخنرانی خود خطاب به فضلا و طلاب حوزه، بر ضرورت تغییر در برنامههای آموزشی حوزههای علمیه متناسب با نیاز و فرهنگ روز تأکید کردهاند. آنچه سید شهید صدر (قدسسره) در حلقات پدید آورد، الگویی شایسته و بیبدیل در عرصه علم اصول به شمار میآید که نمیتوان از آن بینیاز شد.
و از خداوند سبحان یاری میجوییم که او صاحب توفیق است.