آثار
بلایی که تنها به ستمکاران اختصاص ندارد…

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”زمانی که در نتیجه انحراف مسلمانان، بلا و عذاب بر آنان واقع شده، یزید‌بن‌معاویه به حکومت رسید و با مال و جان و آبرو و عقاید ایشان هر چه خواست کرد، این بلا تنها به ستم‌کاران جامعه اسلامی اختصاص نیافت؛ امام حسین علیه‌السلام را نیز که پاک‌ترین، عادل‌ترین و بهترین آن‌ها بود، دربرگرفت و آن امام معصوم همراه با یاران و اهل‌بیتش به فجیع‌ترین شکل به شهادت رسیدند.
این‌ها همه، منطق سنت تاریخ است. هنگامی که بر اساس سنت تاریخ، در این دنیا عذاب بر جامعه‌ای نازل شود، تنها به ستم‌کاران آن جامعه اختصاص ندارد. به همین خاطر قرآن کریم در آیه ‌دیگری می‌فرماید: «وَاتَّقُواْ فِتْنَهً لاَّ تُصِیبَنَّ الَّذِینَ ظَلَمُواْ مِنکُمْ خَآصَّهً وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ شَدِیدُ الْعِقَابِ؛ از فتنه‌ای که فقط به ستمکاران اختصاص ندارد، پرهیز کنید و بدانید که همانا خداوند سخت مجازات کننده است». (انفال:۲۵) در صورتی که خود قرآن در جای دیگر می‌فرماید: «وَلَا تَزِرُ وَازِرَهٌ وِزْرَ أُخْرَى؛ هیچ‌کس بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد گرفت». (فاطر:۱۸) آری مجازات اخروی فقط بر شخص گناه‌کار وارد خواهد شد، ولی مجازات دنیایی دامنه‌اش از این وسیع‌تر است.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۶۹.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”ما معتقدیم که ما از هارون الرشید برتریم، از هارون الرشید ورع و تقوایمان بیشتر است. عجب! مگر دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد و ما نپذیرفتیم که می‌‌گوییم ورع ما از او بیشتر است؟ فرزندانم! برادرانم! عزیزانم! ای فرزندان علی علیه‌السلام آیا دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد؟
نه، به ما یک دنیای کوچک و ناچیز و محدود عرضه شده است؛ دنیایی که خیلی زود پراکنده می‌شود و از دست می‌رود، دنیایی که وسعت دنیای هارون الرشید را ندارد. هارون الرشید به ابرها رو می‌کرد و می‌گفت: هر جا ببارید خراجتان را برای من می‌آورند. در راه چنین دنیایی موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام را زندانی کرد. آیا ما خودمان را امتحان کرده‌ایم؟ آیا این دنیا دست ما آمده است و موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام را زندانی نکرده‌ایم؟ آیا خودمان را آزموده‌‌ایم؟ از خودمان پرسیده‌‌ایم؟ آیا تا به حال چنین سؤالی را برای خودمان طرح کرده‌‌ایم؟ هر یک از ما این سؤال را از خودش بپرسد: بینه و بین الله این دنیا، دنیای هارون الرشید که او را مجبور کرد به خاطر آن موسی‌بن‌جعفر علیه‌السلام را به زندان بیندازد، پیش روی ما گذاشته شده است که خیال کنیم ما از هارون الرشید باتقواتریم؟

بارقه‌ها، ص۵٣.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”این روز ( عید مبعث) با رخدادهایی که در بر داشت، روز سرآمد تاریخ بشر است؛ زیرا در این روز بشر توانست به اوجی برسد که ده‌ها هزار رسالت و نبوت زمینه آن را برای انسان فراهم آورده بود. انسان در این روز ﴿قَابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنَى﴾ `{`تا آن جا بالا رفت که فاصله‌اش با حق به قدرِ طول‏ دو انتهاى‏ کمان یا نزدیک‌تر (نجم، آیه ۹)`}` شد و این در شخص پیامبرمان حضرت محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله نمود یافت.
اگر از نظر دستاوردها به این روز بنگریم نیز همین طور است. می‌توانیم تصور کنیم که چه مقدار شگرفی از طاعات و عبادات و چه انبوه سرشاری از کردار متعالی، به تمامی معنای تعالی اخلاقی، از پس این روز و به یُمن این روز به تحقق رسید.
می‌توانید در هم شکستن تاج‌و‌تخت‌ها و به زیر آمدن گردن‌کشان و سرآمدن روزگاران سرکشی و ستمی را که همگی به برکت این روز محقق شد تصور کنید.
نیز می‌توانید همه ازخودگذشتگی‌های شگفت و دلیری‌های جانبازانه در راه برپایی دادگری در زمین را که به‌خاطر این روز انجام شد، پیش چشم آورید.
پس چه بر اساس رویدادها و چه بر اساس برآیندها این روز را ارزیابی کنیم، در هر حال این روز، روز سرآمد تاریخ انسانیت است. این روز، روز «نبوت خاتم» است.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ١٠١.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”وقتی به عبادت‌های گوناگون در دین اسلام می‌نگریم، در آن‌ها عنصر جامعیت و دربرگرفتن جنبه‌های مختلف زندگی را مشاهده می‌کنیم. عبادات در اسلام به اشکال خاصی از شعائر دینی منحصر نشده‌اند و تنها در اعمالی مانند رکوع و سجود و ذکر و دعا که جلوه‌های تعظیم خداوند متعال را به نمایش می‌گذارند، محدود نگشته‌اند؛ بلکه به همه بخش‌های فعالیت انسانی گسترش یافته‌اند.
برای نمونه: جهاد، یک عبادت است درحالی‌که فعالیتی اجتماعی است؛ زکات عبادت است، حال‌آن‌که فعالیتی اجتماعی ـ مالی است، خمس نیز عبادتی است که درعین‌حال فعالیتی اجتماعی ـ مالی است؛ روزه عبادت است و هم‌زمان یک نظام غذایی است؛ وضو و غسل عبادت‌اند و ضمناً دو شکل نظافت بدن هستند.
این جامعیت در عبادت، یک رویکرد کلی در تربیت اسلامی را نشان می‌دهد که هدف آن، این است که همه اعمال و فعالیت‌های انسان را با خداوند متعال پیوند بدهد و هر گونه تلاش صالح او را در هر عرصه‌ای به عبادت تبدیل کند. برای اینکه پایه ثابت این رویکرد بنیان نهاده شود، عبادات غیرقابل‌تغییر، در جنبه‌های گوناگون فعالیت انسانی تقسیم شده‌اند تا زمینه‌ای باشند برای تمرین دادن انسان بر این که روح عبادت را به همه فعالیت‌های شایسته خود ببخشد و تا وقتی مشغول انجام عملی صالح برای خداوند متعال است، روح مسجد را به مکان فعالیت خود در مزرعه یا کارخانه یا مغازه یا دفتر، بدمد.

ر.ک: الفتاوی الواضحه (رساله عملیه شهید صدر)، ص ۷۷۱.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”عزیزان! هر امتى در نتیجه به هم پیوستن دو عامل به وجود مى‏آید: عامل اندیشه سازنده و رهبرى حکیمانه. به هر اندازه که اندیشه، ظرفیت سازندگى داشته باشد و رهبرى، روح آن اندیشه را مجسم کند، امت رشد مى‏کند و استوار مى‏شود. و هر چقدر اندیشه دینى از وسعت در افق و انسانیت در مفاهیم بهره‏مند باشد و هر اندازه در رهبرى وسعت قلب و واقع‏گرایى در عمل، وجود داشته باشد، امت گسترش مى‏یابد و ابعاد آن مشخص مى‏گردد.
بنابراین، اندیشه دینى و رهبرى، بنیان اساسى وجود یک امت و تعیین ابعاد مکانى و زمانى آن است.
ما برای وجودمان هر دو جنبه فکری و رهبرانه این بنیان اساسى را داریم؛ اندیشه دینى (ما) همانا اسلام است که هسته معنوى و نظرى امت را ایجاد کرد و عناصر فکرى امت را به او بخشید. عامل رهبرى نیز در قهرمانان دین، کسانى چون حسین علیه السلام و دیگر شاگردان‏ رهبر اعظم، رسول خدا صلى‌الله‌علیه‌وآله نمایان مى‏شود؛ کسانى که بنیان بشرى امت را تأسیس، راهش را معین و آن اندیشه را مجسم کردند و پشتوانه‏اى از آرمان و ایثار را برایش فراهم نمودند.
حال که امت با ولادت اندیشه رسالت‌مند و رهبرى که آن اندیشه را به ظهور مى‏رساند، متولد مى‏شود؛ پس طبیعى است که امت اسلامى روزى مانند این روز مبارک را جشن بگیرد؛ چراکه ولادت حسین و پدر حسین علیهما‌السلام به نوعى به معناى ولادت خود امت است.
اگر روز مبعث روز ولادت اندیشه‏اى آسمانى است که در دین بزرگ اسلام ظهور یافته، پس این ایام مبارک ولادت (معصومین علیهم السلام‏) روزهایى است که رهبران فرخنده دین را به آن عطا و بدین‏وسیله بنیان اساسى وجود امت را تکمیل کرده است و از پى آن، اندیشه با رهبرى پیوند خورده و در نتیجه، امتى به وجود آمده که «بهترین امتى است که براى مردم پدیدار شده است» (آل‌عمران:١١٠).
بدین ترتیب احساس مى‏کنیم با تمام وجود به این مناسبت‏هاى مبارک تعلق داریم و وابستگى ما به آن‏ها یک وابستگى حیاتى است؛ زیرا این ایام، مناسبت‏هاى مربوط به وجود بزرگ‏تر ما به‌عنوان یک امت زنده و پویا است؛ امتى که علَم اسلام و مشعل توحید را به دست داریم و بر روى زمین از پیام آسمان دفاع مى‏کنیم.
بنابراین، بزرگداشت حسین علیه السلام در روز ولادت یا شهادت یا در ایام حماسه بزرگ زندگى او، براى ما تنها یادآورى یک گذشته باشکوه نیست، بلکه این مناسبت‏ها بیانگر جزئى از بنیان اساسى وجود یک امت است؛ ازاین‌رو وقتى امت اسلام در مناسبت‏هاى مربوط به امام حسین و امام على علیهماالسلام و دیگر مناسبت‏هاى اسلامى، به برپایى آیین‏هاى اسلامى مى‏پردازد، در واقع وجود خودش را به‌عنوان یک امت تحکیم مى‏کند و توجهش را به عناصر اساسى این وجود بیشتر مى‏نماید.

بارقه‌ها، ص ٢١٨.
“][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”این پیشوای بزرگ از بلاغتی بی‌نظیر و احاطه‌ای کامل به شیوه‌های بیان در زبان عربی و ذهنیتی ربانی برخوردار بود که از زیباترین و ظریف‌ترین معانی در ترسیم رابطه انسان با پروردگار، دلدادگی به او، وابستگی به مبدأ و معاد پرده برمی‌داشت و ارزش‌های اخلاقی و حقوق و واجباتی را که این امور تجلی‌گاه آن‌هاست، مجسم می‌ساخت. امام علی بن حسین علیه‌السلام با بهره‌گیری از این مواهب الهی توانست از رهگذر دعا، جوّی معنوی در جامعه اسلامی بپراکند؛ جوی که وقتی توفان فریبندگی‏‌ها بر انسان مسلمان می‌‏وزد، او را استوار سازد و آن‏جا که زمین او را سوی خود می‏‌کشاند، پیوند او را به پروردگارش محکم نماید و آن ارزش‌های معنوی‌ را که انسان مسلمان بر پایه آنها رشد کرده بود، تثبیت کند تا در عصر بی‌نیازی و ثروت همان‌طور پاسدار این ارزش‌ها باشد که در زمانی که از فرط گرسنگی سنگ بر شکم می‌بست به آن‌ها پایبند و وفادار بود.
در سیره امام آمده است که ایشان در هر جمعه برای مردم خطبه می‏‌خواند و آنان را اندرز می‌‏داد و به زهد در دنیا فرامی‏‌خواند و به عمل برای آخرت برمی‌‏انگیخت و با آن قطعه‌‏های هنری از گونه‌‏گونه دعا و ثنا و ستایش گوش آنان را می‌‏نواخت؛ قطعه‌‏هایی که بندگی بی‏‌ریا برای خداوند پاک و یگانه را که هیچ همتا ندارد، نمود می‏‌بخشید.

امامان اهل بیت علیهم‌‏السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۵٧۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”دلیل اسلامی (بر تجسم یافتن اندیشه مهدویت در امام دوازدهم):
این دلیل در صدها روایت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و امامان اهل بیت علیهم‌السلام نمود می‌یابد که وجود مهدی را تعیین می‌کنند و نشان می‌دهند که او از اهل بیت و در شمار فرزندان فاطمه و از تبار حسین و نهمین فرزند نسل او است و اینکه جانشینان پیامبر دوازده تن هستند.
این روایات اندیشه عمومی مهدویت را در دوازدهمین امام از پیشوایان اهل بیت معین و مشخص می‌سازند. این احادیث به حدی انبوه از فراوانی و گسترش رسیده‌اند، به رغم آن که امامان علیهم‌السلام در طرح این موضوع در سطح عمومی احتیاط و خویشتن‌داری می‌ورزیدند تا آن بازمانده صالح را از خطر ترور یا نابودی سریع در امان دارند.
البته تنها دلیل پذیرش این سخن، وجود روایات فراوان نیست؛ بلکه ویژگی‌ها و قراینی نیز بر صحت این احادیث دلالت دارند. سخن مبارک پیامبر درباره امامان و جانشینان یا امیران پس از خود و شمردن ایشان به تعداد دوازده امام یا خلیفه و یا امیر ـ به فراخور اختلاف متن حدیث در طریق‌های گوناگونش ـ چندان پرشمار روایت شده که یکی از مؤلفان شمار آن‌ها را بیش از ۲۷۰ حدیث برشمرده که در نام‌آورترین کتب حدیث شیعه و سنی آمده‌اند، از جمله کتب صحیح بخاری، مسلم، ترمذی، ابوداود، مسند احمد و المستدرک علی الصحیحین نوشته حاکم (نیشابوری).
نکته درخور تأمل آن است که بخاری که این حدیث را نقل نموده، در عصر امامان جواد و هادی و عسکری می‌زیسته است. در این موضوع نکته‌ای عظیم نهفته؛ زیرا همین نشان می‌دهد که این حدیث از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به ثبت و ضبط رسیده، پیش از آن که مضمونش تحقق یابد و اندیشه وجود امامان دوازده‌گانه به صورت بالفعل پدیدار گردد. این بدان معنا است که بدون هیچ تردید، نقل این حدیث از واقعیت موجود نزد امامیان دوازده امامی اثر نپذیرفته و بازتاب آن وضعیت به شمار نمی‌آید؛ زیرا احادیث دروغینی که به رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نسبت یافته و بازتاب یا توجیه‌گر واقعیت‌های تحقق یافته در زمان‌های بعد بوده‌اند، پیش از رخ دادن واقعیت بازتاب یافته در آن روایات، در کتب حدیث چهره ننموده و ثبت نشده‌اند. اکنون که شاهد واقعی در اختیار داریم که این حدیث پیش از کامل شدن زنجیره دوازده امام صادر شده و قبل از تحقق واقعیت حضور امامان دوازده‌گانه در کتب حدیث به ثبت رسیده، می‌توانیم به تأکید دریابیم که این حدیث بازتاب وضعیت موجود نبوده، بلکه حقیقتی ربانی است که بر زبان کسی جاری شده که از روی هوا و هوس سخن نمی‌گفته است. همو فرموده است: «جانشینان پس از من دوازده تن خواهند بود.» و واقعیت خلافت امامان دوازده‌گانه از علی تا مهدی، یگانه تطبیق عملی معقول برای این حدیث گرامی پیامبر است.

ر.ک: بحث حول المهدی (علیه‌السلام)، ص ۴۸.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”به دست گرفتن اختیارات قوه مقننه و قوه مجریه به امت سپرده شده است. بنابراین مردم با شیوه‏اى که قانون اساسى آن را معین می‌کند حق به دست گرفتن این دو قوه را دارند و این حق، حق سرپرستى و خلافتى است که در منبع حقیقى قدرت‌ها، یعنی خداوند متعال، ریشه دارد. بدین‌سان امت ـ که اینچنین، اعمال قدرت مى‏کند ـ به اوج احساس مسئولیت مى‏رسد؛ زیرا درمى‏یابد که به‌عنوان خلیفه و جانشین خداوند بر روى زمین اعمال قدرت مى‏کند. پس حتی مردم نیز صاحبان حقیقى قدرت نیستند، بلکه آنان در پیشگاه خداوند در قبول بارِ امانت و قیام به وظایف خود در قبال آن مسئولند. خداوند فرموده است: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَهَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ؛ ما امانت (تکلیف‏) را بر آسمان‏ها و زمین و کوه‏ها عرضه داشتیم، پس، از برداشتن آن سر باز زدند و از آن هراسناک شدند. و انسان آن امانت را برداشت.» (سوره احزاب، آیه ٧٢)

اسلام راهبر زندگى، نگاهى فقهى و مقدماتى به پیش‏نویس قانون اساسى جمهورى اسلامى ایران‏، ص٣٢.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”دعوت اسلامى، دعوتی فکری و عاطفی و یا به عبارت بهتر دعوت به یک اعتقاد با همه مفاهیم و عواطفى است که آن اعتقاد به همراه دارد. این دعوت، مانند مکاتب فلسفى صرف، دعوت فکرى محض نیست که صرفاً به دنبال تحول عقیده بر اساس آن دعوت فکرى باشد و در همین حد باقی بماند. چنان‌که در سطح دعوت‏هاى عاطفى و احساسىِ پست نیز نیست که صرفاً از احساسات بهره‌کشى مى‌کنند و به دنبال پرورش احساسات بدون تکیه بر پایه‌های فکری خاص هستند. دعوت اسلامى از روش خاصى در ترکیب اندیشه و عاطفه و شکوفا کردن احساسات و عواطف بر اساس اندیشه، برخوردار است. بدین‌سان دعوت اسلامی در کنار اهتمام به بعد عاطفى و رشد آن در شخصیت اسلامى، ماهیت فکرى خود را حفظ می‌کند؛ زیرا این دعوت، هر عاطفه‌اى را از مفهومى خاص از مفاهیمى که نسبت به زندگی، هستى و انسان دارد، الهام مى‌گیرد.

رسالت ما (جلد پنجم گزیده آثار)، ص ۴۴۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”دلیل پیوند بین مفاهیم و عواطف در اسلام کاملًا روشن است؛ زیرا اسلام مفاهیم و افکار را جداى از عمل و پیاده شدن نمى‌خواهد، بلکه آنها را به‌عنوان نیروهاى محرکه‌ای براى ساخت یک زندگى کامل در چارچوب و قلمرو آن مفاهیم و افکار مى‌خواهد و بدیهى است که افکار و مفاهیم چنین کارکردى نخواهند داشت مگر اینکه شکلى عاطفى به خود بگیرند. وقتى افکار و مفاهیم، احساساتى مناسب خود و عواطفى پشتیبان خود ایجاد کنند، این عواطف و احساسات نقشی مثبت در جهت‌دهى حیات عملى و رفتار کلى انسان‌ها پیدا خواهند کرد. به‌عنوان مثال مفهوم مساوات که یکى از مهم‌ترین مفاهیمى است که اسلام بدان نوید داده است، نمى‌تواند در حوزه عملى، ثمره و نتیجه مطلوبى داشته باشد مگر آن‌که از آن، عاطفه و احساسى مانند حس برادرى همگانى برآید؛ همان حسى که اسلام آن را در مسلمانان پدیدار کرد و آن را به مفهوم خاص خود از مساوات، پیوند داد تا این مفهوم در قالب احساسی تپنده‌ قرار گیرد که توان ایجاد حرکت و هدایت انسان‌ها بر اساس اقتضائات آن مفهوم را داشته باشد.

رسالت ما (جلد پنجم گزیده آثار)، ص ۴۴۵.”][/vc_column][/vc_row]