آثار
نه یک سوگنامه گذرا…

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”واقعه طفّ یک سوگنامه گذرا نیست که فقط در مرحله‌ای مشخص از تاریخ روی داده باشد. بلکه صورتی کامل از پیکره یافتن نبرد حق و باطل است. صحنه‌ای واقعی و زنده است که نقش‌های آن را همه طبقات بشر با سن‌ها و جنس‌های گوناگون ایفا می‌کنند. معصومی که کوتاهی و خطا نمی‌کند، مجرمی که از پست‌ترین و فجیع‌ترین کارها ابایی ندارد، زن، کودک شیرخوار، پیرمرد سالمند، توبه‌کار و گنه‌کار، همه در آن هستند. هم والایی و بلندمرتبگی در آن هست و هم پستی و فرومایگی.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۸۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”این واقعه (واقعه طفّ) تعبیری از یک مرحله تاریخی نیست، تعبیری از حال یک امت است که حاکمانش آن را از جاده صحیح به کج برده‌اند و آن را از رسالت و عقیده‌اش دور کرده‌اند، تا جایی که امتی مرده شد که به هیچ چیز نمی‌اندیشد جز به این اندک نفسی که بالا و پایین می‌شود … ترس به اندازه‌ای توصیف‌ناپذیر این امت را فرا گرفت، آن‌چنان که می‌دانست به حق عمل نمی‌شود و از منکر جلوگیری نمی‌شود، اما ایستاده بود و تکان نمی‌خورد. این امت اجلش فرا رسیده بود و مرده بود؛ گرچه بدن‌هایشان متحرک بود.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۸۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”ما در برابر خدای متعال نسبت به هر انسانی که از دین منحرف شود پاسخگو هستیم. ما نسبت به هر انسانی در دورترین نقطه جهان اسلام که علی‌رغم وجود امکانات، منحرف است، مسئول هستیم؛ چه برسد به آن کسانی که در وطن ما، در کشور ما و در میان مردم ما زندگی می‌کنند.
چگونه می‌توانیم ادعا کنیم که از دعوت‌کنندگان به خدای متعال هستیم درحالی‌که در کشور ما کسانی وجود دارند که از اسلام هیچ چیز نمی‌دانند و ما اصلاً به آنها فکر هم نمی‌کنیم؟

بارقه‌ها، ص ۴٠.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”این که عدل، اصل دوم از اصول دین قرار داده شده و به این وسیله از دیگر صفات الهی متمایز گردیده، اتفاقی نبوده است، بلکه این کار به این دلیل بوده است که به مدلول عملی یکی از مهم ترین صفات خداوند و نقش آن درجهت‌‏دهی به خط سیر انسان تأکید شود؛ زیرا عدل ، در مسیر تکامل انسان و قیام این مسیر بر اساس قسط، شرط اساسی برای رشد هر ارزش والای دیگری است و جامعه بدون عدل و قسط، فضای ضروری برای پویایی آن ارزش ها و بروز استعدادهای والا را از دست خواهد داد.

اسلام راهبر زندگی، ص١۵٧.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اوضاع به‌گونه‌ای شده است که نگه داشتن دین و این‌که فرد بی‌هیچ تزلزل و ناآرامی و سستی در راه دین استوار بماند، مثل نگه داشتن زغال افروخته در دست است؛ … چرا؟ چون او با این مقاومت و ایستادگی با یک جریان بزرگ توفنده رودررو می‌شود؛ جریانی که به سرتاسر جهان اسلام هجوم آورده است … گمان نکنید که ما از این جریان در امان هستیم، نه، این جریان به همه جهان اسلام حمله می‌کند؛ اما به درجات و مراتب مختلف.
اگر می‌خواهید فرجام ما ـ به عنوان مثال ـ در عراق یا در مصر یا در ایران و یا در هر نقطه دیگری از جهان اسلام را ببینید، به آن دسته از کشورهای اسلامی نگاه کنید که بیشتر از اروپا استقبال کردند و بیشتر در مقابل تمدن اروپا از خود وادادگی نشان دادند؛ به ترکیه و فرجام کار ترکیه نگاه کنید: وادادگی در مقابل تمدن اروپا و دوری از اسلام. این کشور زمانی از کشورهایی بود که بر جهان حکومت می‌کرد، اما نسبت به تمدن اروپا پذیرش و وادادگی بیشتری داشت و در نتیجه، عاقبت آن، این شد که می‌بینید. شکل‌پذیری و هویت‌پذیری آن‌ها از ما بیشتر بود.
یک جریان توفنده و ویران‌گر وجود دارد؛ جریانی که همه جهان اسلام را درمی‌نوردد و این فرآیند دوباره تکرار خواهد شد، تفاوت هم، تفاوت زمان است، آن‌ها فقط از ما بازتر بودند و شکل‌پذیری و هویت‌پذیری آن‌ها از ما بیشتر بود؛ بنابراین، یک جریان توفنده‌ای وجود دارد که راهی جز مقابله با آن و ایستادگی در برابر آن وجود ندارد؛ و این ایستادگی همان است که فرمودند مؤمنی که دینش را نگه دارد چنان است که زغال افروخته‌ای را به دست گرفته است.
باید در برابر این جریان ایستادگی کرد؛ زیرا خدای متعال به مؤمنین وعده نصرت داده است؛ پس هر یک از ما باید به اندازه قدرت، توانایی و امکانات خودش برای مقابله با این جریان تلاش کند؛ تلاش کند که جلوی پیشرفت این جریان را بگیرد. یکی از ابتدایی‌ترین کارها و روش‌هایی که می‌توانیم در این راه به کار بگیریم همین برگزاری مجالس تبلیغ و موعظه در کشورهایمان است.

بارقه‌ها، ص ۳۹.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”… از سوی سوم: امام حسین علیه‌السلام همه شرایط عاطفی را نیز در حرکت خود گرد آورد تا از این شرایط عاطفی هم در راستای تکان دادن وجدان امت بهره بگیرد.
شاید عبدالله بن عمر نفهمیده باشد امام چه می گوید؛ وقتی ایشان به او فرمود: خودم می دانم که کشته می‌شوم. عبدالله بن عمر عرض کرد: سرورم! با زنان چه کار دارید؟ چرا حریم رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم را با خود می برید؟ فرمود: زیرا خداوند خواسته آنان را اسیر ببیند.
این خواست، اراده ای تکوینی نبوده، بلکه اراده ای تشریعی بوده است. یعنی خداوند خواسته زنان حریم پیامبر همراه ایشان باشند تا در این آزمون دشوار شریک باشند، در ستم طاغوتیان بنی‌امیه (به اهل بیت) شریک باشند. تا این عاملی باشد که به تکان دادن وجدان امت کمک کند.
ایشان پیوسته این شرایط عاطفی را نیز گرد آورد و پیوسته کوشید تا هر که را می بیند برانگیزد؛ حتی عبدالله بن عمر را، حتی دشمنان و ستیزه جویان خود را .
فرمود: ای عبدالله بن عمر! یاری کردن مرا وانگذار. یعنی یاری کردن من به این نیست که مرا ببوسی و تکریم کنی، بلکه یاری کردن من به این است که در خط من گام بگذاری، به این است که خونت را نثار خطی کنی که من خونم را نثارش می‌کنم. این بوسیدن و این تکریم ناچیز نزد رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم ارزشی ندارد.
ایشان می کوشید تا وجدان امت را تکان دهد. وجدان یکایک افراد امت را تکان دهد. اما امت در خواب بود، امتی که اراده‌اش مرده بود.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص ۴۶٠.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”(یکی دیگر از جلوه‌های) نقش ایجابی امامان علیهم‌السلام در آن مخالفت سرسخت و ژرف نمود می یابد که ایشان در برابر پیشوایان کجرو با اراده‌ای آهنین و نرمی‌ناپذیر و با نیروی روحی پایدار و لرزه‌ناپذیر، در پیش گرفته بودند… در این باره می‌توانم از مثالی جزئی یاد کنم که از میزان تلاش امامان علیهم‌السلام در راه رسیدن به این دستاورد نشان دارد؛ یعنی حفظ اسلام ـ در سطح نظری ـ از آسیب کژروی.
برادران! تصور کنید: زندان چنان سلامتی امام موسی بن جعفر علیه‌السلام را به خطر انداخته بود، که وقتی ایشان برابر پروردگارش به سجده می‌رفت، همچون جامه‌ای نقش بر زمین می‌شد. در چنین شرایطی فرستاده پیشوای کجرو (هارون الرشید) بر ایشان وارد شد و عرض کرد: خلیفه از شما پوزش می‌خواهد و اگر شما به دیدار او بروید و پوزش بخواهید، یا رضایتش را جلب کنید فرمان آزادی شما را می‌دهد. امام علیه‌السلام سر بلند کرد و به صراحت پاسخ منفی داد و تلخی جام را تا جرعه آخر تحمل کرد. تنها بدان خاطر که پیشوای کجرو به هدف خود که تأیید عملکردش از سوی امام کاظم علیه‌السلام بود، دست نیابد. چنان تأییدی سبب می‌شد که اجرای تحریف شده دین بر خود رسالت بازتاب افکند (و رسالت در سطح نظری نیز تحریف شود).

امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ١٢٧.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اربابان دروغین دنیا قصد داشتند به مسلمانان بفهمانند که آن‌ها به افکار و نظام‌ها و روش‌های غرب در امور اجتماعی و معیشتی نیازمند هستند و خودشان تفکر اجتماعی مخصوص یا نظامی با هویت مستقل ندارند؛ بنابراین، اسم اسلام و نظام‌های اسلامی را از قاموس فکری‌ای که می‌خواستند برای ما طراحی کنند، حذف کردند تا با گردن‌فرازی و تکبر به ما بگویند: ما قدرتمند و اندیشمند هستیم و شما ضعیف و مقلد؛ پس همراه ما بیایید تا راه را برای شما باز و مسیرتان را هموار کنیم و مشکلات را از پیش پایتان برداریم.
می‌خواستند ما را از لحاظ فکری و مادی، گرسنه نگه دارند؛ ازاین‌رو ما را از غذای فکری و مادی که اسلام به مسلمانان تقدیم می‌دارد، محروم کردند. وگرنه اگر مسلمانان این گنج عظیم را پیدا کنند و کلید رمزگشای ثروت فکری فروآمده از آسمان را بیابند، دیگر چه نیازی به مکتب‌های فکری غرب و نظام‌های اجنبی وجود خواهد داشت؟

بارقه‌ها، ص ۳۳۱.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”کسی که می‌خواهد جوانان مسلمان را به اصول لیبرالی یا کمونیستی خود جذب کند، پیش از اینکه بخواهد بخوابد، اول به این فکر می‌کند که چطور با اندیشه‌های ضاله‌ ـ مثلاً ـ کمونیستی‌اش روی این جوان مسلمان اثر بگذارد. پس این فرد چقدر نسبت به الحاد خودش اخلاص دارد؟ دائماً به این فکر می‌کند که با چه روش‌هایی می‌تواند روی مثلاً پدرش یا آن همسایه مسلمانش اثر بگذارد و او را جذب کند. واقعاً نباید اخلاص و وفاداری ما به اسلام، کمتر از اخلاصی باشد که این‌ها به الحاد و اصول ضد اسلامی‌شان دارند.

ر.ک: السیره والمسیره فی حقائق ووثائق، ج١، ص٢٩٢.
“][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”این دسته‌های عزاداری خار چشم ستمگران است. همین هیئت‌ها و شعائر هستند که بذر محبت حسین علیه السلام و اسلام را در دل نسل‌های (مختلف) کاشته‌اند. باید با تمام توان برای حفظ این شعائر تلاش کنیم، هرچند برخی از آن‌ها نیازمند ترمیم و اصلاح هستند.

السیره والمسیره فی حقائق ووثائق، ج٣، ص٣٢۵.”][/vc_column][/vc_row]