آثار
وصله‌پینه کردن بانک سرمایه‏داری کافی نیست

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”برای آشنایی با نظریه بانک اسلامی باید بین دو رویکرد مختلف به صورت بنیادی تفاوت قائل شویم:
۱⃣ رویکرد کسی که می‏‌خواهد بانکداری بدون ربا را در ضمن یک برنامه‌ریزی جامع برای جامعه اسلامی طراحی کند. یعنی پس از آن که زمام رهبری یک‌پارچه همه نهادهای جامعه اسلامی را به دست گرفت، نظریه‌ اسلامی‏‌اش برای بانک را به عنوان جزئی از نظریه کامل اسلامی برای همه جامعه مطرح کند.
۲⃣ رویکرد کسی که قصد دارد برای تأسیس بانکی اسلامی به صورت مستقل از دیگر جنبه‌‏های جامعه طرح‌ریزی کند. یعنی قصد دارد در شرایطی چنین بانکی را ترسیم کند که وضعیت فاسد و چارچوب اجتماعی غیراسلامی جامعه ادامه دارد و دیگر نهادهای ربوی اعم از بانک و غیربانک به‌جای خود باقی هستند و روح و مضمون نظام سرمایه‏‌داری در زندگی اقتصادی، فکری و اخلاقی مردم کاملاً جاری است.
این دو رویکرد اختلاف اساسی با هم دارند؛ زیرا در سطح رویکرد دوم ، عادتاً در فرآیند برپایی الگوی اسلامی بانک ، صرفاً به حل تناقض اول بین بانک سرمایه‌‏داری و بانک اسلامی بسنده می‌شود؛ یعنی تناقض بانک سرمایه‌داری با احکام شریعت اسلامی و قانون مدنی در فقه اسلامی؛ ازاین رو همه تلاش‌ها تنها صرف این می‏شود که ساختاری از نظام بانک‌داری شکل بگیرد که بر اساس قرضِ ربوی نباشد و در عین حال ساختاری ارائه شود که با زندگی و حرکت در ضمن چارچوب غیراسلامی جامعه و زمینه‏‌های عقایدی آن تناسب داشته باشد و بتواند پس از برپایی، پا‌به‌پای بانک‌‏های دیگر که فعالیت‏های ربوی دارند، به حرکت خود ادامه دهد.
بی‌شک در چارچوب چنین رویکرد محدودی نمی‌‏توان تناقض دوم یعنی تناقض بانک اسلامی با نظام سرمایه‏‌داری را نیز حل کرد و نمی‏توان بین نقش بانک و عملکرد آن و بین اصولی که مکتب اقتصادی اسلام بر پایه آن استوار است ، وفق داد یا روح کلی این مکتب اقتصادی را در واقعیت بانک بدون ربا، پیاده نمود؛ حتی تحریم ربا را (نیز نمی‌توان به شکل واقعی پیاده ساخت)؛ زیرا اگرچه تحریم ربا در بانک بدون ربا یی که در کشور یا جامعه غیراسلامی تأسیس می شود، به ساختاری قانونی درمی‌آید، اما هرگز با همان روح و مضمون مکتبی خود در ساختار این بانک محقق نمی‌شود.
توضیح آن که رفع تناقض اول به‌تنهایی چیزی جز رهایی از یک ساختار قانونی غیرشرعی نیست و رهایی از چنین قانونی ـ مانند معاملات ربوی ـ نمی تواند همه نتایج حقیقی خود را به ثمر برساند و همه اهداف آن مکتب اقتصادی که این نوع تعامل را تحریم کرده محقق کند، مگر این که این تغییر به پس‌زمینه‌های این قانون نیز سرایت کرده و مضمون کلی آن را ریشه کن کند و نیز اقتصاد اسلامی به صورت کامل تمامی ابعاد زندگی را فرابگیرد، تا به حکم پیوستگی ارگانیک اجزاء آن، اهداف و دستاوردهای موردنظر، محقق شود؛ زیرا نظام اسلامی یک کل است که اجزاء آن با یکدیگر مرتبط هستند و اجرای هر جزء، امکان موفقیت اجرای جزء دیگر را فراهم و به اجرای نقش اسلامی مقرر آن کمک می‏کند.

👈 اما در سطح رویکرد اول از آنجاکه منظور، تأسیس بانکی اسلامی در جامعه‏‌ای اسلامی است ـ نه بانکی اسلامی در جامعه‏‌ای غیر اسلامی ـ در این صورت تنها رهایی از تناقض اول کافی نیست ، بلکه بایستی هر دو تناقض بین بانک سرمایه‌‏داری و بانک اسلامی حل شود تا از این رهگذر به بانک حقیقی اسلامی دست یابیم که بخش اصلی در طرح کامل اقتصاد جامعه اسلامی را شکل دهد، نه اینکه صرفاً وصله‌پینه کردن همان بانک سرمایه‏‌داری باشد.

اسلام راهبر زندگی، مبانی کلی بانک در جامعه اسلامی، ص٢٣٩.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”امام در این مقام با مسئولیت‌های بسیار بزرگ و بسیار مهمی روبه رو بود. نخست و پیش از هر چیز -به عنوان مسأله اصلی در این نقش- بر عهده ایشان بود که به تشیع، چارچوب و ویژگی‌های تفصیلیِ مشخص دهد و کار را از حیطه عمل یک یا دو یا سه نفر درآورد و به عملی تبدیل سازد که در یک گروه نمود می‌یابد و اسلام را در چهره حقیقی‌اش نمود می‌بخشد.

امام باقر(ع) از دو راه به این مهم پرداخت: یکی از راه آگاهی‌بخشی و پرورش گسترده و متنوع درون مکتب خود؛ و دیگری از راه رودررویی با امت بر اساس این چارچوب.

سخنانی از شهید سید محمد باقر صدر درباره امام باقر(ع)،
کتاب «امامان اهل بیت»، ص۵۰۹.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”شاید انسان با خودش بگوید که مسلم بن عقیل چگونه توانست ـ یا چگونه این اتفاق افتاد ـ که آن همه نیروی انبوه را که در خدمت داشت، بر باد بدهد؟ چگونه آن نیروهای مردمی را که در خدمت داشت، بر باد داد؟ چگونه یک روز نشده تک و تنها شد و پرسه زنان در کوچه ها به این سو و آن سو می‌رفت؟ چگونه چنین نیروهایی را بر باد داد؟ چگونه از این نیروها در کارزار خود با عبیدالله بن زیاد بهره نبرد؟
در واقع، این نیروها فقط روی کاغذ نیرو بودند. این نیروها فقط در فهرست ثبت نام نیرو بودند که وقتی نام ها ثبت شد، به هجده هزار یا بیست هزار یا سی هزار نفر رسید. آنان روی کاغذ نیرو بودند؛ زیرا آن هجده هزار یا بیست هزار نفر بخشی از همین امت مرده، این امت فروپاشیده بودند.
این فروپاشی عجیب ناگهانی در یک لحظه، این فروپاشی عجیب ناگهانی در یک ساعت، آن شکست پیشینه‌دار را بازتاب می‌دهد. این شکست در پشت خود شکستی دیگر داشت: شکست روان، شکست وجدان، شکست درون، آن شکست روانی و وجدانی و درونی زیربنای این شکست بود.

امامان اهل‌بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۵٠٩.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”ولاء قلب‌های ما ، از آن کیست؟ محبت این قلب‌هایی که در سینه داریم مال کیست؟ آن عشقی که حاکم، محور و مرکز دل‌های ما است، چیست؟
خدای سبحان دو ولاء را در یک دل جمع نمی‌کند؛ دو عشق محوری را در یک قلب جا نمی‌دهد. یا حب خدا یا حب دنیا؛ در یک دل، حب خدا و حب دنیا در کنار هم قرار نمی‌گیرند. قلب‌هایمان را امتحان کنیم، به سراغ قلبمان برویم و امتحانش کنیم، آیا به عشق خدای سبحان زنده است یا با حب دنیا زندگی می‌کند؟ اگر با عشق خدا زندگی می‌کند سعی کنیم این عشق را عمیق‌تر و استوارتر کنیم و اگر ـ پناه بر خدا ـ با حب دنیا زندگی می‌کند تلاش کنیم که از این بیماری فاجعه‌بار و مرض کشنده نجات پیدا کنیم.

بارقه‌ها، ص ۴١.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”دلیل اهتمام وافر به احادیث رسیده از امام امیرالمؤمنین علیه‌الصلاهوالسلام جایگاه عظیمی است که این امام در اسلام دارد و امت اسلامی را وامی‌دارد که از چشمه زلالش بهره جویند و از رهگذر داده‌های او با اسلام آشنا شوند؛ زیرا رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم، علی علیه‌السلام را پس از خود فقط به عنوان مرجع اعلی در عرصه اجتماعی منصوب نفرمود، بلکه او را به عنوان عالیترین مرجع، هم در عرصه اجتماعی و هم در زمینه علمی، منصوب کرد؛ پس دو مرجعیت به صورت الهی و نبوی به امام علی علیه‌السلام واگذار شده است:
یک. مرجعیت اجتماعی امت که زمام رهبری بالفعل مسلمانان در عرصه‌های مختلف زندگیشان را به امام علی علیه‌السلام می‌سپارد.
دو. مرجعیت فکری و تشریعی امت که پس از کتاب خدا و سنت رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم، امام علی علیه‌السلام را به عنوان عالی‌ترین منبع معارف مختلف اسلام از قبیل احکام و تشریعات و ارزشها و مفاهیم، قرار می‌دهد.
زیباترین بیان نبوی برای مرجعیت اول، حدیث غدیر و برای مرجعیت دوم حدیث ثقلین بود.

بارقه‌ها، ص ۵۴۵.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”نمونه اصلی این سخنان نبوی در زمینه مرجعیت فکری، حدیث ثقلین است… و نمونه اصلی سخن پیامبر در زمینه مرجعیت در عمل راهبری اجتماعی، حدیث غدیر است… رویکرد اسلامی استوار بر پایه تعبد به نصوص رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم به این هر دو نص دست آویخت و به هر دو گونه مرجعیت ایمان آورد که همان رویکرد مسلمانان هوادار اهل بیت بود.
مرجعیت راهبری اجتماعی برای هر یک از امامان به معنای تسلط بر امور در طول دوران زندگی خود آن امام است؛ اما مرجعیت فکری، حقیقتی است ثابت و مطلق که به دوره زندگانی امام مقید نمی‌گردد. از این جا است که این مرجعیت، مفهوم عملی و زنده خویش را در هر دوره دارد. تا هنگامی که مسلمانان نیازمند فهمی مشخص از اسلام و آشنایی با احکام و حلال و حرام و آموزه‌ها و ارزش‌های آن هستند، به مرجعیتی فکری که از سوی خداوند متعال تعیین‌ شده نیز نیاز دارند که نخست در کتاب خدا نمود می‌یابد و سپس در سنت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم و عترت معصوم یعنی اهل بیت او تجلی دارد که به فرموده پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم هرگز از کتاب جدایی نمی‌پذیرند.
اما رویکرد دیگر در میان مسلمانان که بر پایه اجتهاد به جای تعبد به نص استوار بود، پس از وفات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم در همان آغاز، مرجعیت راهبری و اداره امور را به دست مردانی از مهاجران سپرد و این کار را بر پایه معیارهای متغیر و سیال و منعطف انجام داد. بر این اساس، با تکیه بر مشورتی محدود در مجلس سقیفه، بی‌درنگ پس از وفات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم، ابوبکر اختیار کارها را در دست گرفت. آن گاه با انتخاب صریح از جانب وی، عمر به خلافت رسید. از آن پس نیز عثمان با انتخاب غیر صریح عمر، جانشین آن دو گشت. و تنها با گذشت یک سوم قرن از وفات رسول راهبر، این انحراف بدان جا انجامید که قدرت به دست فرزندان آزادشدگان (فتح مکه) افتاد که تا دیروز با اسلام جنگیده بودند.
اما در باره مرجعیت فکری باید گفت: پس از آنکه اجتهاد به ستاندن مرجعیت راهبری از اهل بیت انجامید، پذیرش مرجعیت فکری آنان (برای رویکرد دوم) دشوار بود … از سوی دیگر پذیرش آن برای شخص خلیفه‌ای که قدرت را در اختیار داشت، نیز دشوار بود؛ زیرا مقتضیات مرجعیت فکری با مقتضیات تسلط بر قدرت تفاوت دارد و این احساس که فردی برای تسلط بر قدرت و امور اجرایی سزاوار است، به این معنا نیست که می‌توان او را به امامت فکری نیز منصوب نمود و پس از قرآن و سنت، وی را برترین مرجع برای فهم دیدگاه اسلامی دانست؛ چراکه این امامت فکری درجه‌ای والا از فهم و معرفت و احاطه بر دیدگاه دینی و دریافت همه جوانب آن را می‌طلبد. روشن است که اگر از اهل بیت چشم بپوشیم، این ویژگی در هیچ صحابی دیگر به تنهایی یافت نمی‌شد … اما پس از وفات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم با گذشت زمان و عادت یافتن تدریجی مسلمانان به این که اهل بیت و امام علی علیهم‌السلام را افرادی عادی بشمارند که زیر حکم دیگران قرار دارند، بی‌نیازی از اصل مرجعیت فکری آنان ممکن شد و مسلمانان توانستند آن مرجعیت فکری را به جایگزینی توجیه‌شدنی بسپارند. این جایگزین، نه شخص خلیفه، بلکه صحابه بودند. بدین سان، به تدریج اصل مرجعیت (فکری) صحابه به عنوان یک مجموعه‌ به جای مرجعیت اهل بیت نهاده شد …

تشیع و اسلام (در دست انتشار).”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”(باور به ولایت امیرالمؤمنین و اولی بودن او بر مسلمانان نسبت به خود آنها بر پایه) حدیث غدیر استوار است؛ حدیثی که آن را ١١١ تن از صحابه و ٨۴ تابعی و ٣۵٣ مؤلف از میان برادران اهل سنت ما روایت کرده‌اند. این شمار را از مراجعه به کتاب الغدیر تألیف علامه امینی می‌توان دریافت. دوست دارم این جا از این نکته یاد کنم که بسیاری از آیات قرآن بدان اندازه که حدیث غدیر روایت گشته، از سوی صحابه روایت نشده‌اند. بنابراین، کسی که در آن تردید ورزد، تردیدش به شک در خود قرآن کریم می‌انجامد. و اما دلالت این حدیث بر خلافت و امامت علی نیز جای شک و تردید ندارد؛ زیرا کاملا روشن و بدیهی است و قرینه‌های فراوان نیز بر آن وجود دارد. در این زمینه، مراجعه کنید به کتاب المراجعات تألیف سرورمان، نگاهبان مذهب و حامی تشیع در جهان اسلام آیت الله سید عبدالحسین شرف‌الدین که سایه بلندش پایدار باد.

بارقه‌ها، ص ۵۴۵.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اسلام در هسته قانون اساسی خود نظام حکومتی دادگر را بنیان نهاده است که همان کامل کردن دین و تمام نمودن نعمت است و قرآن کریم این مفهوم را در آن هنگام که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و جهان اسلام روز غدیر را به خاطر بنیان‌گذاری نظام حکومت پاک و وارسته جشن گرفتند، اعلام کرد.
اندیشه کانونی در این نظام همانا ضمانت دادگری و برابری است که با حضور شخص اصلح احراز می‌شود؛ کسی که با حضورش فرد و جامعه سعادتمند می‌شوند و در سایه‌اش به داشتن زندگی آزاد و کرامت‌مند در حدود صحیح مطمئن می‌شوند.
ستون این زندگی صالح در نگاه اسلام، وجود فرد اصلح به عنوان امتداد پیامبر است تا به وجود او رسالتِ نبوت امتداد یابد. کسی که باید از لغزش‌ها به دور باشد و تب حکومت و پیامدهای آن به او راه نیابد، پیامدهایی چون تحت تأثیر عواطف قرار گرفتن یا ناعادلانه جانبداری کردن یا در رأی تباهی کردن یا از چیزی جز وجدان توانای الهی برانگیخته شدن.
چنین امامی فراتر از نیروی مردمی است که انتخاب و تعیین کنند. از این روست که انتخاب این امام از سوی خداوند، بنیادی است که روح اسلام اقتضا می‌کند و با جوهر والای اسلام هماهنگی دارد. از جوهر اسلام چنین برنمی‌آید که حکومتی انتخابی را بپذیرد که از عواطف گوناگون و گرایش‌ها و تمایلات مختلف سرچشمه دارد، حال آن که اسلام آمده تا همین عواطف را راست گرداند و بر همین تمایلات و گرایش‌ها مرز بگذارد. نیز فراخور طبیعت اسلام هم نیست که حکومتی فردی را بر پایه دیکتاتوری ستمگرانه تأیید کند که سلطنتی بدون مرز دارد و حسابی بر کارکردش نیست.
امری که از عمق ماهیت اسلام برمی‌آید، تنها این است که امر امامت با وجود مردی معیّن و برگزیده به پا داشته شود، اما نه بر اساس دیکتاتوری در حکومت، بلکه بر پایه برنامه‌ای که با روح خود از روح دموکراسی عادلانه پیشرفته نیز پیشی می‌گیرد. بدین ترتیب که تنها مرجع سلطه در دستگاه این حکومت، خداوند متعال است که مردمان، خانواده و ملت او به شمار می‌روند. او امام را امین خود می‌گمارد تا قوانین او را اجرا کند و احکام او را پاس دارد و در برابر او مسئول باشد و در سایه آن قوانین، حقوق زندگی را به طور برابر میان برادران دینی و انسانی تقسیم کند.

امامان اهل بیت؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۵۵٩.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”امیر مؤمنان علی سلام‌الله‌علیه بنده‌ای از بندگان خداست که خداوند آنان را برگزید و شرافت بخشید تا بار رسالت را پس از پیامبرانش به دوش بکشند، و اینان همان اوصیاء پیامبرانند. بر این اساس هر پیامبری وصی‌ای دارد و علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السلام) وصی محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) است، و ما او را از سایر اصحاب برتر می‌دانیم، چراکه خدا و رسولش او را برتر شمرده‌اند. ما در این مورد ادله عقلی و نقلی از قرآن و سنت در اختیار داریم و در این ادله هیچ شک و تردیدی راه ندارد؛ زیرا این ادله نقلی از طریق ما و حتی از طرق اهل سنت و جماعت، متواتر و صحیح است. در این رابطه علمای ما کتب بسیاری گرد آورده‌اند. هنگامی که حکومت اموی دست به محو این حقیقت زد و ستیز با امیر مؤمنان علی و فرزندانش (علیهم‌السلام) و کشتن ایشان را پیشه کرد، و کار آن‌ها به دشنام و لعن آن حضرت بر فراز منابر مسلمانان و وادار کردن مردم به این امر با توسل به زور و خشونت رسید، شیعیان و پیروان آن حضرت (رضی‌الله‌عنهم) (در اذان) شهادت می‌دادند که علی ولی خداست و مسلمان نمی‌تواند ولی خدا را دشنام دهد. اینان با این کارحکومت بیدادگر را به چالش می‌کشیدند تا عزت تنها برای خدا و پیامبرش و مؤمنین باشد و به عنوان پرسشی تاریخی و برانگیزاننده برای تمامی نسل‌های مسلمان باشد تا از این رهگذر حقیقت علی علیه‌السلم و بطلان دشمنانش را بشناسند.

ر.ک: السیره و المسیره فی حقائق و وثائق، ج ۲، ص ۳۸۲.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”شهید صدر بر قرائت روزانه زیارت عاشورا مواظبت داشت. فرزندش ـ سید جعفر ـ از دوران نوجوانی خود به‌خوبی به یاد دارد که پدر همیشه به قرائت زیارت جامعه کبیره و زیارت عاشورا و دعای سمات و دعای ابوحمزه ثمالی پایبند بود. وی همچنین در ایام ماه محرم فرزندانش را به خواندن روزانه زیارت عاشورا وامی‌داشت و آنها از روز اول محرم تا روز اربعین گاهی با پدر و گاه با مادرشان زیارت عاشورا را می‌خواندند.
درباره زیارت عاشورا می‌گفت: «خوب است انسان هر روز صبح این زیارت را بخواند. این زیارت برکت دارد و رزق را زیاد می‌کند».
نظرش درباره چگونگی تکرار صد لعن و سلام در زیارت عاشورا این بود که می‌توان آن را به شکل کوتاه‌تر انجام داد و به‌جای صد لعن، تنها عبارت «اللهم العنهم جمیعا» و به‌جای صد سلام فقط عبارت «السلام على الحسین وعلى علی بن الحسن وعلى أولاد الحسین وعلى أصحاب الحسین‏» را تکرار کرد.

ر.ک: السیره والمسیره فی حقائق ووثائق، ج‏٢، ص٢٨١.”][/vc_column][/vc_row]