آثار
فدک فی التاریخ (۴)

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… (در این قیام) نقش فاطمی در این خلاصه می‌‌شد که صدیقه از صدیق بخواهد تا اموالی را که از او گرفته بود، بازپس دهد و این درخواست را دستاویزی برای مناقشه درباره مسئله بنیادین، یعنی خلافت، قرار دهد و این حقیقت را به مردم بفهماند که آن لحظه که از علی به سوی ابوبکر روی گرداندند، لحظه هوس‌رانی و انحراف بوده و بدین سان، به ناکامی گراییده و با کتاب خداوندگارشان مخالفت ورزیده و در پی سراب رفته‌اند…
این مبارزه فاطمی را می‌توان در چند جلوه‌گاه خلاصه نمود:
١. فرستاده‌ای را نزد ابوبکر فرستاد تا در مسأله میراث با وی بستیزد و حق حضرت زهرا علیها‌السلام را طلب کند. این نخستین گامی بود که حضرت زهرا علیها‌السلام برداشت تا زمینه اقدام شخصی خود وی را فراهم سازد.
٢. رویارویی خود او با ابوبکر در دیداری خصوصی. هدف وی از این دیدار آن بود که مطالبه خویش درباره خمس و فدک و جز آن دو را شدت بخشد تا میزان آمادگی خلیفه برای مقاومت در این زمینه را ارزیابی کند.
ضرورتی ندارد که مراحل مطالبه وی را به نحوی بچینیم که درخواست هدیه (نبوی) بر درخواست ارث تقدم داشته باشد؛ چنان‌‌که عالمان شیعه بر این باورند؛ بلکه به باور من، درخواست ارث تقدم دارد؛ زیرا گزارش تاریخی تصریح دارد که فرستاده زهرا درخواست میراث را بیان نمود. آنچه بیشتر با نقش آن پیام به عنوان اولین گام تناسب داشت همین بود و روند مراحل طبیعی این مبارزه نیز همین را اقتضا می‌‌کرد. همچنین ادعای ارث، نزدیک‌‌‌‌ترین راه برای رسیدن به حق بود؛ زیرا ارث‌‌بری در شریعت اسلامی به شکل قطعی اثبات گشته است. بنابراین،‌ روا بود که زهرا نخست میراث پدری خویش را درخواست کند که به باور خلیفه، شامل فدک می‌‌شد؛ زیرا خلیفه از این که پیامبر فدک را به دخترش بخشیده، خبر نداشت. این درخواست هرگز با اینکه پیامبر فدک را به فاطمه بخشیده، ناسازگار نیست؛ زیرا درخواست ارث فقط درباره فدک نبود، بلکه به‌طور کلی به همه اموال بازمانده از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم بازمی‌‌گشت.
٣. ده روز پس از وفات رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم حضرت زهرا در مسجد خطبه خواند؛ چنان که در شرح نهج‌‌البلاغه اثر ابن‌‌ابی‌‌‌‌‌‌الحدید‌ آمده است.
۴. هنگامی که ابوبکر و عمر به دیدار حضرت زهرا آمدند تا از او عذر بخواهند، وی در گفت‌‌و‌گو با آن دو، خشم خویش را اعلان نمود و اظهار کرد که آن دو، خدا و رسولش را بدین سان خشمگین ساخته‌‌‌اند.
۵. آن گاه که زنان مهاجران و انصار نزد وی آمدند، برای آنان خطابه‌‌ای خواند.
۶. وصیت نمود که هیچ یک از کسانی که از ایشان دادخواهی نموده، در کفن و دفن وی حضور نیابد. این وصیت، واپسین اعلان وی برای ناخشنودی از خلافت حاکم بود».

فدک در تاریخ “][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«وقتی با این ملت بزرگ، یعنی ملت بزرگ مسلمان ایران که با جهاد، خون و قهرمانی بی‏‌‌نظیرش، تاریخ اسلام را از نو نگاشت و نمونه‌‏‌ای گویا و زنده از روزگار نخستین اسلام در تمامی عرصه‏‌های شجاعت و ایمان و حماسه، به جهان ارائه داد، سخن می‌‏گویم، احساس افتخاری بزرگ، مرا فرا می‌‏گیرد.
هم چنین وقتی که این ملت را در برابر برهه‏‌ای عظیم که نه تنها نقطه عطفی در تاریخ این ملت، بلکه نقطه عطفی در حیات تمامی امت اسلامی به شمار می‌‏رود، می‏‌یابم، احساساتم عمق بیشتری می‌‏یابد. در این برهه، ملت مجاهد ایران به‌‏پا خواهد خاست تا به جمهوری اسلامی مطرح شده از طرف رهبری این قیام یعنی امام خمینی، رأی مثبت دهد و با این رأی مثبت، از نو بر ایمانش به اسلام، که قبلاً با دادن قربانی‌‏ها و انواع ایثار و جهاد، اظهار کرده بود، تأکید ورزد و با کلمه «آری» که ملّت مجاهد ایران، به جمهوری اسلامی خواهد گفت، مرحله جدیدی را در حیات مسلمانان آغاز کند؛ مرحله‏‌ای که آن ها را از تاریکی‏‌های جاهلیت به نور توحید و از بهره‌‏کشی انسان از انسان به بندگی خالصانه خداوند متعال رهبری کند که بنیاد حقیقی آزادی، عدالت و برابری را تشکیل می‏دهد … شریعت اسلامی گزینه‏ای میان دو گزینه نیست، بلکه گزینه‏ای است که انتخابی جز آن وجود ندارد؛ زیرا این شریعت، حکم و فرمان خدا بر روی زمین و قانونی است که جایگزینی ندارد . خداوند متعال فرموده است : وَمَا کَانَ لِمُؤْمِنٍ وَلَا مُؤْمِنَهٍ إِذَا قَضَى اللهُ وَرَسُولُهُ أَمْرًا أَن یَکُونَ لَهُمُ الْخِیَرَهُ مِنْ أَمْرِهِمْ (و هیچ مرد و زن مؤمنی را نرسد که چون خدا و فرستاده‏اش به کاری فرمان دهند برای آنان در کارشان اختیاری باشد ). اما امام خمینی چنین خواست که ملت مسلمان ایران، بار دیگر با آگاهی و قاطعیت، اختیار، اراده و شایستگی خود را برای تحمل بار این امانت بزرگ به اثبات برساند».

اسلام راهبر زندگی، ص۴۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… بنابراین تا به حال به این نتیجه رسیدیم که شکوفایی رابطه انسان و طبیعت با مقدار ظلم و ستم در جامعه نسبتی معکوس و با میزان عدل و دادگری در جامعه نسبتی مستقیم دارد.
جامعه فرعونی، تکه‌تکه و پراکنده است و قابلیت‌ها، نیروها و امکانات خود را از دست می‌دهد و به همین سبب، آسمان نزولات و زمین، برکات خود را از آن دریغ می‌کند. اما جامعه عادلانه به‌کلی برعکس است. در این جامعه همه قابلیت‌ها، اتحاد یافته، فرصت‌ها و امکانات به‌طور مساوی تقسیم می‌شوند. این جامعه‌ای است که روایات از آن سخن گفته‌اند؛ روایات با تبیین دوران ظهور امام مهدی ـ علیه الصلاه والسلام ـ درباره آن توضیح داده و گفته‌اند که در سایه امام مهدی علیه‌السلام خیرات و برکات زمین و آسمان شکوفا می‌شود و این تنها به‌خاطر آن است که عدالت همیشه و تا ابد نسبت مستقیم با شکوفایی رابطه انسان و طبیعت دارد».

پژوهش‌های قرآنی، ص٢٠١.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”گرچه امام باقر علیه‌السلام اندیشه عموم را به چالش کشید و اندیشه مرجعیت اهل بیت علیهم‌السلام را به طور آشکار ارائه کرد و در سخت‌ترین مجالس از نظر سیاسی به آن تصریح کرد، اما ایشان و امامان بعدی در حالت های عادی نسبت به این مبنا شدیداً در تقیه بودند. من معتقدم که امامان علیهم‌السلام در برابر ذهنیت افکار عمومی بیشتر تقیه می‌کردند تا در برابر خلفای جور و ستم.
تقیه امامان علیهم‌السلام به آن درجه ای که در روایات می بینیم، به خاطر خلفای جور نبوده است. گمان نمی‌کنم همه آن تقیه کردن‌ها برای پرهیز از خطر خلفای جور بوده باشد. برای خلفای جور چه اهمیتی داشت که مثلاً فتوا در مسائل طهارت و نماز و روزه و مسائلی از این دست چنین یا چنان باشد، این‌ها مسایلی بود که به سرگرمی و خوشی و سیاست و تمایلات آنان که برایشان مهم بود، ارتباطی نداشت، آنان به این جنبه آن قدر توجه نداشته اند که سبب شود امام تا این حدی که از روایات برمی‌آید، تقیه کند …

امامان اهل بیت علیهم‌السلام، مرزبانان حریم اسلام، ص۵٩۵.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«خداوند متعال مقدر فرمود تا وجود هُمام این امام (امام جواد علیه‌السلام) در طول زندگی اهل بیت علیهم‌السلام دلیل و برهانی باشد بر درستی عقیده‌ای که ما درباره اهل بیت علیهم‌السلام به آن ایمان داریم. پدیده‌ای که با این امام پدیدار شد، آن بود که ایشان به امامت رسید حال آن که هنوز در سن کودکی بود؛ بر این اساس که تاریخ، اتفاق و اجماع دارد که وقتی پدر ارجمند امام جواد علیه‌السلام درگذشت، ایشان بیش از هفت سال سن نداشت.
این بِدان معناست که ایشان پیشوایی طایفه شیعه را از نظر روحی و دینی و علمی و فکری به عهده گرفت حال آن که بیش از هفت سال نداشت. اگر این پدیده را که برای نخستین بار در زندگی امامان علیهم‌السلام در امام جواد علیه‌السلام نمود یافته، بر اساس حساب احتمالات بررسی کنیم، درخواهیم یافت که این پدیده به تنهایی کافی است تا حقانیت خطی را که امام جواد علیه‌السلام نمایندگی می‌کرد، بپذیریم؛ زیرا چگونه ممکن است پیش فرضی جز پیش فرض امامت واقعی را درباره کسی بپذیریم که بیش از هفت سال سن ندارد و در عین حال، پیشواییِ این طایفه را در همه زمینه‌های روحی و فکری و فقهی و دینی به عهده گرفته است؟! …».

برای مطالعه ۴ پیش‌فرض محتمل و اثبات حقانیت تشیع بر اساس شیوه حساب احتمالات به کتاب «امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام»،‌ ص ۶٣٧ـ۶۴٢ مراجعه کنید.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… پس حکومت بر اساس مفهوم امام علی علیه‌السلام از اسلام نه دستاویزی است برای رسیدن به توانگریِ حرام و منصب پهناور، و نه ابزاری است برای زور و برتری و چیرگی، و نه وسیله ای است برای شکم بارگی و آسایش و سیر کردن خاندان و یاران، و نه دستگاهی است که برای طایفه ای تملق کند و یا به وسیله آن، گروهی به حساب دیگران به نان و نوا برسد؛ بلکه حکومتِ حقیقت و عدالت و اجرای درست احکام خداوند بر بندگان است. اگر این ارزش‌ها از دست برود، حکومت در دید علی علیه‌السلام و اسلام هیچ ارزشی نخواهد داشت».

«امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام»،‌ ص ٣٧٩.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«ما معتقدیم که ما از هارون الرشید برتریم، از هارون الرشید ورع و تقوایمان بیشتر است. عجب! مگر دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد و ما نپذیرفتیم که می‌‌گوییم ورع ما از او بیشتر است؟ فرزندانم، برادرانم، عزیزانم، ای فرزندان علی علیه‌السلام آیا دنیای هارون الرشید به ما عرضه شد؟
نه، به ما یک دنیای کوچک و ناچیز و محدود عرضه شده است؛ دنیایی که خیلی زود پراکنده می‌شود و از دست می‌رود، دنیایی که وسعت دنیای هارون الرشید را ندارد. هارون الرشید به ابرها رو می‌کرد و می‌گفت: هر جا ببارید خراجتان را برای من می‌آورند. در راه چنین دنیایی موسی بن جعفر علیه‌السلام را زندانی کرد. آیا ما خودمان را امتحان کرده‌ایم؟ آیا این دنیا دست ما آمده است و موسی بن جعفر علیه‌السلام را زندانی نکرده‌ایم؟ آیا خودمان را آزموده‌‌ایم؟ از خودمان پرسیده‌‌ایم؟ آیا تا به حال چنین سؤالی را برای خودمان طرح کرده‌‌ایم؟ هر یک از ما این سؤال را از خودش بپرسد: بینه و بین الله این دنیا، دنیای هارون الرشید که او را مجبور کرد به خاطر آن موسی بن جعفر علیه‌السلام را به زندان بیندازد، پیش روی ما گذاشته شده است که خیال کنیم ما از هارون الرشید باتقواتریم؟».

بارقه‌ها، ص۵٣.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«ای امت اسلام!
ای جوانان محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم و قرآن!
هر امتی، میلادی دارد و یادبود این میلاد اثر عظیمی در نفس انسان می‌‌گذارد. ای امت مسلمان بزرگ! روز مبعث پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم) ـ که نقطه عطفی در تاریخ بشریت است ـ روز ولادت تو و فجر دین بزرگ تو است؛ دینی که برایش می‌‌میری و زنده‌ می‌‌شوی. پس چه شایسته است ـ اکنون که بار دیگر در سالروز مقدس آن قرار داری ـ به گذشته درخشان از وحی خود بنگری و از نور آن وحی، مشعلی برافروزی و از تاریخ جهادت در راه حق و عدالت، برای حفظ این مشعل، نیرویی بگیری و با آن جهان را روشن نمایی و پس از قرن‌‌ها سردرگمی جامعه در ظلمات، بار دیگر در پرتو آن نور، زندگی را در این جامعه برپا کنی.

اسلام برای همه بشریت مسأله مرگ و زندگی است.
بشریت بی‌‌شک دیر یا زود، به اسلام خواهد رسید؛ زمانی که به شکست تجربه‌‌هایی که در دوران بسیار بسیار درازمدت خود، انجام داده است، ایمان بیاورد؛ دورانی که در پی یافتن آیین زندگی، پشت سر گذاشت و هم‌‌چنان این دوران را ادامه می‌‌دهد تا این‌‌که در نهایت در ساحل اسلام،‌ دین طبیعت انسانی و حیات، لنگر می‌اندازد. پس شما ـ ای مسلمانان ـ اولین کسانی باشید که در این ساحل لنگر می‌‌اندازید و جامعه اسلامی را برپا می‌کنید؛ جامعه‌ای که پرتوهای عدالت و حق را بر همه جهان ‌می‌تاباند و معجزه‌ای را که بشریت از تحقق آن ناتوان بود محقق می‌سازد و کرامت فرد و حقوق جامعه را تأمین می‌کند و در این راه نه آزادی و طبیعت فرد را و نه حیات و سعادت جامعه را فدا می‌‌کند».

بارقه‌ها، ص٣٣۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… بنابراین، بزرگداشت امام حسین علیه‌السلام در روز ولادت یا شهادت یا در ایام حماسه بزرگ زندگی او، برای ما تنها یادآوری یک گذشته باشکوه نیست، بلکه این مناسبت‌ها بیانگر جزئی از بنیان اساسی وجود یک امت است؛ از این رو وقتی امت اسلام در مناسبت‌های مربوط به امام حسین و امام علی علیهماالسلام و دیگر مناسبت‌های اسلامی، به برپایی آیین‌های اسلامی می‌پردازد، در واقع وجود خودش را به عنوان یک امت تحکیم می‌کند و توجهش را به عناصر اساسی این وجود بیشتر می‌نماید».

بارقه‌ها، ص٢١٨.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… بدین‌سان درمی‌یابیم که «صحیفه سجادیه» یک عمل اجتماعی بزرگ بود که شرایط آن برهه، امام را به انجام آن وامی‌‌داشت. افزون بر این‌ «صحیفه سجادیه» میراث ربانی بی‌نظیری است که در طول همه دوران‌ها منبع فیض و مشعل هدایت و مدرسه اخلاق و تهذیب باقی خواهد ماند و بشریت همواره به این میراث محمدی ـ علوی نیازمند می‌‌ماند و هر چه فریب شیطان و فتنه‌‌گری دنیا بیشتر شود، نیاز انسان نیز به این میراث فزون‌تر می‌گردد.
پس سلام بر اماممان، زینت عابدان، در آن روز که زاده شد و در آن روز که رسالت خویش به انجام رسانید و در آن روز که جان سپرد و در آن روز که زنده برانگیخته می‌شود».

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، گزیده ای درباره امام علی بن حسین علیه‌السلام به عنوان مقدمه‌ای بر صحیفه سجادیه، ص۵٧۴.”][/vc_column][/vc_row]