در نظام دموكراتيک، مردم منشأ سلطه هستند، درصورتىكه در نظام اسلامى، مردم در جايگاه خلافت الهى و مركز مسئوليت در مقابل خداوند هستند.
قانون اساسى در نظامهاى دموكراتيک، ساختۀ انديشۀ انسان است و در بهترين فرض و در حالت آرمانى، ترجمان حكومت اكثريت بر اقليت است؛ درصورتىكه بخشهاى ثابت قانون اساسى اسلامى را شريعت الهى و عدالت او تشكيل مىدهد و اين مسأله، بىطرفى و عدم جانبدارى قانون اساسى را تضمين مىكند.
اسلام راهبر زندگی، ص٣٨”]