نوسنده:رضا استادى
آیت الله شهید سید محمدباقر صدر، نسبش با سى و یک واسطه به حضرت امام موسى بن جعفر علیهماالسلام منتهى میشود به این ترتیب:
سید محمدباقر
١ـ ابن سید حیدر
٢ـ ابن سید اسماعیل
٣ـ ابن سید صدرالدین محمد
۴ـ ابن سید صالح
۵ـ ابن سید محمد
۶ـ ابن سید ابراهیم شرفالدین
٧ـ ابن سید زینالعابدین
٨ـ ابن سید على نورالدین
٩ـ ابن سید نورالدین على
١٠ـ ابن سید حسین عزالدین
١١ـ ابن سید محمد
١٢ـ ابن سید حسین
١٣ـ ابن سید على
١۴ـ ابن سید محمد
١۵ـ ابن سید ابوالحسن تاجالدین
١۶ـ ابن سید محمد
١٧ـ ابن سید عبدالله جلالالدین
١٨ـ ابن سید احمد
١٩ـ ابن سید حمزه ابوالفوارس
٢٠ـ ابن سید سعدالله
٢١ـ ابن سید حمزه
٢٢ـ ابن سید ابوالسعادات
٢٣ـ ابن سید ابومحمد
٢۴ـ ابن سید محمد
٢۵ـ ابن دیلمیه ابوالحسن على
٢۶ـ ابن سید ابوطاهر
٢٧ـ ابن سید محمد
٢٨ـ ابن سید طاهر
٢٩ـ ابن سید حسین قطعى
٣٠ـ ابن سید موسى ابوسبحه
٣١ـ ابن ابراهیم المرتضى
ابن موسى بن جعفر علیهما و علیهم السلام.[۱]
در این شجره طیبه علویه فاطمیه موسویه و ثمرات و فروع آن، رجال و شخصیتهاى بزرگ شیعه جاى دارند که تعدادى از آنان از معاریف علمای شیعه میباشند.
در این مقال به اختصار، آباء و اجداد آیت الله شهید صدر را معرفی میکنیم.
در میان فرزندان امام موسى کاظم علیهالسلام دو نفر به نام ابراهیم هستند؛ یکى ابراهیم اکبر و دیگرى ابراهیم اصغر ملقب به مرتضى.[۲] ابراهیم اصغر از دو پسر خود به نامهاى موسى ابوسبحه و جعفر داراى نواده شده است و برخى گفتهاند از سه پسر خود داراى نواده شده و سومى را اسماعیل بن ابراهیم دانستهاند.[۳] آیت الله سید محمدباقر صدر از نوادگان موسى بن ابراهیم[۴] اصغر است.
موسى بن ابراهیم اعقاب فراوانى از هشت[۵] پسر خود دارد و یکى از پسران او حسین قطعى است که نسب آیت الله صدر به او میرسد.
حسین قطعى نیز اعقاب و نسل فراوانى داشته و اعقاب او به ابوالحسن على معروف به ابن دیلمیه بن ابى طاهربن محمد محدث بن طاهر بن حسین قطعى منتهى میشوند.[۶]
فرزند ابن دیلمیه، محمد، مکنّی به ابوالحارث، جد آیت الله صدر و نیز جد سادات معروف به آل نورالدین در جبل عامل میباشد و پسرش عبدالله مکنّى به ابومحمد نقیب النقباء سادات بغداد بود. صاحب عمده الطالب مینویسد: او از بغداد به کربلا رحلت کرد و او را در آنجا اعقابى میباشد و نیز وى را در بعلبک لبنان و اطراف آن اعقابى است که گروهى از آنان معروف به «بنى معالى» میباشند و «معالى» با دو واسطه فرزند اوست: معالى بن على بن عبدالله. [۷]
فرزند دیگر ابومحمد نقیب، محمد، مکنّى به ابوالسعادات است که مؤلف عمده الطالب گوید: وى از احفاد امام کاظم علیهالسلام است و اولاد او در کربلا به آل ابوالسعادات معروف هستند.[۸]
جد دیگر آیت الله صدر احمدبن حمزه بن سعدالله بن حمزه بن ابى السعادات است. مرحوم سید شرفالدین مینویسد: از کتاب غایه الاختصار تألیف سید تاجالدین حسینى استفاده میشود که سعدالله بن حمزه به مجد و بزرگوارى مشهور و خاندان او در کربلا از شریفترین خاندانها بوده است. [۹]
احمدبن حمزه علاوه بر اینکه جد آیت الله صدر است جد سادات معروف به نورالدین در نبطیه لبنان است و از این خاندان، سید حسین نورالدین و سید حیدر نورالدین هستند که از علماى نبطیه لبنان بودهاند و نیز دو فقیه بزرگوار؛ سید محمد نورالدین و برادرش سید مهدى نورالدین و نیز عالم جلیل، سید عبدالحسین نورالدین، که هر پنج نفر در کتاب تکمله امل الآمل یاد شده است.[۱۰]
جد دیگر آیت الله صدر، محمد شمسالدین بن عبدالله جلالالدین بن احمدبن حمزه است که متأسفانه از شرح حال آنان اطلاعى در دست نیست یا ما اطلاعى نداریم.
جد دیگر آیت الله صدر، تاجالدین معروف به ابى الحسن بن محمد شمسالدین است که گویا نام او عباس بوده است؛ زیرا حاجى نورى در خاتمه مستدرک[۱۱] و محدث قمى در منتهى الآمال[۱۲] در شرح حال سید صدرالدین عاملى که از اجداد سید صدرالدین است به تاجالدین عباس بن محمدبن عبدالله بن احمد یاد کردهاند.
ابن شدقم در تحفه الازهار از ابوالحسن و اولاد و نوادگان او یاد کرده و از آنان ستایش فراوانى نموده است.[۱۳]
جد دیگر آیت الله صدر، محمدبن حسین بن على بن محمدبن تاجالدین است.[۱۴]
عزالدین حسین بن محمد (جد نهم آیت الله صدر)
از وى در کتابها به سید حسین بن ابى الحسن یاد شده است. مرحوم سید حسن صدر گوید: «به معروفترین جد خود که ابوالحسن تاجالدین است و جد چهارم او میباشد منسوب شده»[۱۵] و این گونه انتساب یعنى انتساب به جد در کتابها مرسوم و معروف است. بنابراین نباید توهم شود که ابوالحسن پدر عزالدین حسین بوده است.
عزالدین حسین در سال ٩٠۶ ق در «جبع» به دنیا آمد و تا سال ٩٢۵ نزد پدر شهید ثانى درس خواند. در سال ٩٢۵ ق که استاد فاضلاش از دنیا رفت از «جبع» به «میس» منتقل شد و از محضر شیخ على بن عبدالعالى میسى (متوفاى ٩٣٨ق) بهره برد و در «کرک نوح» نیز از محضر سید حسن موسوى (متوفاى ٩٣٣ق) تلمذ نمود. همچنین نزد شیخ شمسالدین محمد که از مشایخ شهید ثانى است درس خواند و همین استاد پدر همسر او بود.[۱۶]
صاحب امل الآمل مینویسد: این سید بزرگوار و عالم جلیلالقدر در سال ٩۶٣ ق در «صیدا» مظلومانه مسموم شد و از دنیا رفت و شهید ثانى که داماد وى بود با گروه کثیرى از مؤمنان بر جنازه او نماز خواند و در جبع به خاک سپرده شد.[۱۷]
سید نورالدین على بن سید حسین عزالدین (جد هشتم آیت الله صدر)
وى در سال ٩٣١ در «جبع» به دنیا آمد. ابتدا از محضر پدرش استفاده کرد و سپس از درس شهید ثانى بهره برد. او و سید على بن حسین جزینى از دیگر شاگردان شهید ثانى فاضلتر بودند.
شهید ثانى با دختر سید حسین عزالدین (خواهر همین نورالدین على) ازدواج کرد و سپس با خانمى دیگر ازدواج نمود و خداوند به او دخترى داد که سید نورالدین على وى را به همسرى اختیار نمود و صاحب مدارک، از نتایج این پیوند مبارک است.
همچنین شهید ثانى با خانم دیگری ازدواج نمود که از این ازدواج صاحب معالم به دنیا آمد و پس از شهادت شهید ثانى آن خانم به همسرى سید نورالدین على درآمد و سید على نورالدین جد هفتم آیت الله صدر نتیجه این ازدواج است.
سید نورالدین على، جد هشتم آیت الله صدر، بیست و یک ساله بود که به حجّ خانه خدا مشرف شد و در همان سفر با مفتى آن زمان حجاز یعنى ابنهجر هیثمى صاحب کتاب صواعق محرقه داستانى دارد که در روضات الجنات یاد شده است.[۱۸]
در سال ٩٨٨ ق به مشهد رضوى مشرف شد و در همین سفر بود که چند نفر از علمای ایران، مانند میرداماد و امیر فیض الله تفرشى از او اجازه روایت گرفتند. صاحب معالم و صاحب مدارک و دیگران نیز از او روایت میکنند.[۱۹]
نسخهای از مصباح المتهجد شیخ طوسى در کتابخانه سید حسن صدر صاحب تأسیسالشیعه بوده که شامل اجازهای به خط سید نورالدین على براى شیخ محمدبن فخرالدین اردکانى مورخ ٩٩٩ ق بوده است. بنابراین، تا سال ٩٩٩ ق در قید حیات بوده ولی تاریخ وفات او معلوم نیست.[۲۰]
شرح حال این بزرگوار و فرزندش صاحب مدارک در کتاب امل الآمل و ریاض العلماء و لؤلؤه البحرین و تکمله امل الآمل سید حسن صدر و اعیان الشیعه و فوائد الرضویه و خاتمه مستدرک الوسائل و بغیه الراغبین سید شرفالدین، ذکر شده است.[۲۱]
سید على نورالدین بن نورالدین على (جد هفتم آیت الله صدر)
وى برادر مادرى صاحب معالم و برادر پدرى صاحب مدارک است و در سال ٩٧٠ ق در «جبع» به دنیا آمد. نزد پدرش و برادرانش صاحب معالم و صاحب مدارک تلمذ نمود.
در سال ١٠۴٠ ق به مکه معظمه هجرت و تا پایان عمر همانجا در خدمت اسلام و مکتب تشیع بود و به برکت او گروهى شیعه شدند. در سال ١٠۶٨ ق به رحمت الهى واصل شد و فرزندش سید زینالعابدین جد ششم آیت الله صدر بر او نماز خواند و در قبرستانی معروف به قبرستان ابوطالب (معلّى) به خاک سپرده شد.
سید علیخان در سلافه العصر گوید: او را دیدم در حالى که سنش از نود سال گذشته بود «والناس یستعینون به ولا یستعین».[۲۲]
شیخ شمسالدین محمد حرفوشى حریرى عاملى از شاگردان اوست که نزد او نحو، اصول فقه، فقه و معقول خوانده و سپس به دریافت اجازهای از او مفتخر شده که در بغیه الراغبین نقل شده است.[۲۳] تألیفات سید على نورالدین عبارتاند از:
١ـ غررالمجامع. شرح مختصر نافع محقق حلى است (کتاب طهارت)؛
٢ـ الانوار البهیه، شرح اثناعشریه شیخ بهائى است؛
٣ـ الشواهد المکیه، ردّ فوائد مدنیه استرآبادى است؛
۴ـ غنیهالمسافر، شامل مطالب گوناگون؛
۵ـ تفسیر آیه مودّت؛
۶ـ جواب استفتائات؛
٧ـ اشعار؛
٨ـ ترجمه الجزیره الخضراء؛
٩ـ حواشى بر کتابهاى فقهى و اصولى و حدیث.
سید على نورالدین پنج پسر داشت. سید جمالالدین که در حیدرآباد هند بود و در سال ١٠٩٨ ق از دنیا رفت و سید حیدر ساکن اصفهان و سید على، پدر صاحب کتاب نزهه الجلیس و سید ابوالحسن که در شام مستقر بود و بالأخره سید زینالعابدین (جد ششم آیت الله صدر).
سید زینالعابدین بن على نورالدین (جد ششم آیت الله صدر)
وی در سال ٩٩۶ ق در «جبع» به دنیا آمد. مادرش دختر عالم جلیل شیخ نجیبالدین على بن محمدبن مکى عاملى بود.[۲۴]
در سال ١٠۶۴ ق به حج خانه خدا مشرف شد، در حالى که پدرش از سالها قبل، به مکه هجرت کرده بود. وى پس از انجام مناسک حج و زیارت رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) و امامان بقیع(علیهم السلام) به زیارت عتبات عالیات عراق و سپس به زیارت امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) مشرف شد و از آنجا به حیدرآباد هند رفت تا با برادرش سید جمالالدین که در آنجا ساکن شده بود دیدار کند.
در حیدرآباد با اینکه حاکم آنجا مایل بود که ایشان هم، مانند برادرش آنجا بماند، نماند و با حجاج حیدرآباد در سال ١٠۶٨ ق بار دیگر به مکه مشرف شد تا در خدمت پدر باشد، اما متأسفانه فقط چند روزى محضر پدر بود که او از دنیا رفت. وى بر جنازه پدر بزرگوارش نماز خواند و در قبرستان ابوطالب (معلّى) دفن شد.
سید زینالعابدین پنج سال (از سال ١٠۶٨ ق که پدرش رحلت کرد تا ١٠٧٣ق) در مکه معظمه بود و همانجا از دنیا رفت و مانند پدرش در کنار قبر حضرت خدیجه(علیها السلام) در قبرستان ابوطالب به خاک سپرده شد.
او سه پسر داشت:
١ ـ سید حسین (١٠۴١ ـ ١٠٩٨ق) در سال ١٠۶٩ق به حجّ بیت الله مشرف شد و تا سال ١٠٧٣ق که پدرش در مکه در قید حیات بود از او استفاده کرد و پس از وفات او در سال ١٠٧٩ق به سوریه آمد و در دمشق ساکن شد و در سال ١٠٩٨ق همانجا از دنیا رفت.
٢ ـ سید محمد که از دو برادر دیگر کوچکتر بود و در سال ١١٠٠ق در جبع از دنیا رفت.
٣ ـ سید ابراهیم شرفالدین جد پنجم آیت الله صدر و جد پنجم مرحوم سید شرفالدین صاحب کتاب المراجعات و جد چهارم سید حسن صدر صاحب کتاب تأسیسالشیعه.
مادرش دختر عالم بزرگوار شیخ سلیمان عاملى نباطى (متوفاى ١٠٧٩ق) میباشد. در سال ١٠٣٠ق در «جبع» که آن زمان وطن خاندان او بود به دنیا آمد و نزد پدرش سید زینالعابدین و برخى از عموهایش و نیز چند نفر دیگر از علماى آن دیار درس خواند و در فقه، اصول، منطق، حکمت، کلام، تفسیر، حدیث، درایه، رجال و … به مرتبهای عالى رسید. در سال ١٠٧٨ق به «شحور» هجرت کرد و همان سال به حج خانه خدا و زیارت عتبات مقدسه مدینه مشرف شد و در سال ١٠٨٠ق در «شحور» به لقاءالله پیوست.
سید ابراهیم شرفالدین گویا فقط یک پسر داشته و او سید محمد، جد چهارم آیت الله صدر و مرحوم سید شرفالدین، و جد سوم سید حسن صدر است.[۲۵]
جد چهارم آیت الله صدر[۲۶]
سید محمدبن ابراهیم مکنّى به ابوصالح، در سال ١٠۴٩ق در «جبع» به دنیا آمد. نزد پدرش درس خواند و از مجلس درس فقیه بزرگوار شیخ احمدبن حسین عاملى نباطى که عموى جده او بود -زیرا وى برادر شیخ سلیمان پدر مادر شرفالدین ابراهیم است- استفاده نمود و چند روز بعد از وفات پدرش در سال ١٠٨٠ق به عراق هجرت نمود و در آنجا از درس شیخ حسامالدین طریحى نجفى (متوفاى ١٠٩۵ق) و چند نفر دیگر از فقها بهره برد.
در سال ١٠٨٣ق به اصفهان رفت و با دختر محقق سبزوارى صاحب کتاب ذخیره ازدواج نمود و از این همسر دو فرزند داشت که هر دو با مادرشان به مرضِ وبا در سال ١٠٨٩ق از دنیا رفتند. محقق سبزوارى نیز در ١٠٩٠ق از دنیا رفت. وى پس از وفات محقق سبزوارى از شیخ على، نواده شهید ثانى که در اصفهان ساکن بود، استفاده مینمود.
در سال ١٠٩٩ق به مشهدالرضا مشرف و میهمان صاحب وسائل مرحوم شیخ حر عاملى شد. صاحب وسائل دختر خود را به همسرى وى درآورد.
او در سال ١١٠١ق با خانواده خود به وطن اصلىاش «شحور» شام مراجعت کرد و تا پایان عمر یعنى سال ١١٣٩ق همانجا ماند.
تألیفات او:
١ـ تعلیقه بر اصول کافى؛
٢ـ تعلیقه بر نفلیه شهید اول؛
٣ـ تعلیقه بر قواعد علامه حلى؛
۴ـ کشکول شامل متفرقات از جمله شرح حال خود و تعدادى از خاندانش. این کتاب از مصادر بغیهالراغبین مرحوم شرفالدین است.
وى دو پسر داشت: یکى سید محمد که او را سید محمد ثانى میخواندند و وى جد سوم مرحوم سید شرفالدین است و دیگرى سید صالح که جد سوم آیت الله صدر است.
سید محمد بن سید محمد
مادرش دختر صاحب وسائل شیخ حر عاملى بود و در سال ١١٢۵ق یعنى ٢۴ سال پس از آمدن پدرش به «شحور» در حالى که پدرش ٧۶ سال داشت در «شحور» متولد شد.
سید محمد نزد برادرش سید صالح درس میخواند و در سال ١١۵۵ق با هم به عراق هجرت کردند و در کربلا و نجف از اعلام و اساتید بزرگى مانند وحید بهبهانى بهره بردند و در سال ١١۶٣ق با هم به «شحور» مراجعت کرده و مشغول خدمات دینى شدند.
در سال ١١٩٩ق برادرش به خاطر فتنهای که پیش آمده بود مجبور به فرار و هجرت به عراق شد و سید محمد در «شحور» ماند و در سال ١٢١۵ق روز عرفه به لقاءالله پیوست.
از سید محمد پس از وفات او فقط یک پسر مانده بود و او سید اسماعیل جد دوم مرحوم سید شرفالدین صاحب کتاب مراجعات است.
سید اسماعیل (جد سید شرفالدین)
وی نزد پدر خود ادبیات و فقه آموخت و اجازهای مفصل از او داشت. وى از فضلاء عصر خود به شمار میآمد و در عین حال به کار و تلاش براى معاش میپرداخت و از این راه صاحب املاک، اراضى و ثروت شد.
مرحوم سید شرفالدین مینویسد: «کل ما فى ایدى احفاده فانما هو موروث عنه فنحن الى الآن نرقع فى نعمته وما قد بعناه نحن و آباؤنا من ترکته اضعاف مابقى».
در سال ١٢۶۶ق در شحور در حدود هشتاد سالگى درگذشت. از وى دو پسر باقى ماند: سید جواد و سید ابوجعفر.
سید ابوجعفر از اولیای الهى بود و علمای عصر و اتقیا به او تبرک میجستند و ارادت خاصى به او داشتند. وى فرزند پسر نداشت و در سال ١٢٧٩ق از دنیا رحلت کرد.
سید جواد، جد شرفالدین در سال ١٢٢٢ق به دنیا آمد و با تقوا، ورع و احتیاط زیست و مورد تکریم و احترام عامه مردم و نیز علمای عصر خود بود و در سال ١٢٩٧ق از دنیا رحلت کرد و آخرین جمله او این بود: «رب توفنى مسلماً والحقنى بالصالحین».
وى پنج پسر داشت:
١ـ سید على (١٢۵٢ ـ ١٢٧٣ق) که مقدمات علوم حوزوى را خوانده بود و در جوانى قبل از ازدواج از دنیا رفت.
٢ـ سید محمود (١٢۵۵ ـ ١٣١١ق) نیز مقدمات را خواند و به خاطر مبتلا شدن به بیمارى نتوانست براى تکمیل به نجف مشرف شود و از جوانى تا هنگام وفات بسترى بود.
٣ـ سید اسماعیل (١٢٧٠ ـ ١٣٢٧ق) که نزد برادرش، پدر سید شرفالدین درس خواند و با پرداختن به کارهاى اقتصادى، خدمات فراوانى به مردم نمود.
۴ـ سید حسین (١٢٧۵ ـ ١٣٣۵ق) که از حیث ورع و تقوا بین خاصه و عامه معروف بود.
۵ ـ سید یوسف پدر سید شرفالدین که در سال ١٢۶٢ یا ١٢۶٣ق در شحور به دنیا آمد و مقدمات را همانجا خواند. در سال ١٢٧۵ق با برادرش سید محمود به جبع رفت و در آنجا مشغول تحصیل شد و در سال ١٢٨۵ق به کاظمین عراق مشرف و از محضر سید ابوالحسن الهادى، پدر سید حسن صدر استفاده کرد.
سپس از شیخ محمدحسن آلیس بهره برد و در سال ١٢٩٠ق به نجف مشرف شد و از محضر درس شیخ محمد حسین کاظمى صاحب هدایه الانام فى شرح شرائع الاسلام و شیخ محمدکاظم خراسانى صاحب کفایه الاصول و حاج آقا رضا همدانى صاحب مصباح الفقیه و میرزا حبیب الله رشتى صاحب بدائع الاصول و سید اسماعیل صدر استفاده کرد.
در سال ١٢٨٧ق با دختر استادش سید ابوالحسن الهادى ازدواج نمود که نتیجه این ازدواج علامه سید شرفالدین بود.
سید شرفالدین بن سید یوسف
در سال ١٢٩٠ق در کاظمین به دنیا آمد و در سال ١٣٧٧ق پس از دهها سال خدمت صادقانه به مکتب تشیع و تألیف کتابهاى گرانقدر و ماندگار به لقاءالله پیوست. شرح حال جامع ایشان در کتاب بغیهالراغبین آمده است.
سید صالح بن سید محمد (جد سوم آیت الله شهید صدر و جد دوم سید حسن صدر)
در سال ١١٢٢ق در قریه «شحور» به دنیا آمد. پدرش هنگام ولادت او ٧٣ سال داشت و مادرش شاید همان دختر شیخ حر عاملى باشد.
در آغاز نزد پدرش درس میخواند و پس از وفات او در سال ١١٣٩ق که وى هفده ساله بود نزد چند نفر از علمای جبل عامل تلمذ کرد. علم طب و پزشکى را از علامه شیخ على خاتون آبادى (متوفاى ١٢٠٨ق) آموخت. در جوانى به مصر رفت و چند ماهى در دانشگاه الازهر از اساتید آنجا استفاده کرد. سپس به حجاز رفت و دو سال از فقهاى حرمین شریفین و محدثان آنجا بهره برد. در سال ١١۵۵ق به عراق هجرت کرد و تا سال ١١۶۶ق در کربلا اقامت داشت و از محضر وحید بهبهانى و عالمانى که در طبقه او بودند استفاده کرد. آنگاه به قریه «شحور» بازگشت و تا سال ١١٩٩ق در آنجا مشغول به خدمات دینى علمى بود.
در سال ١١٩٩ق به خاطر فتنهای که پیش آمد،[۲۷] مجبور به فرار شد و با ترس و امید به عراق هجرت کرد، سپس برادرش سید محمد، دو فرزند وى را با مادرشان به عراق برد و خود به «شحور» برگشت.
وی در سال ١٢١٧ق در نجف اشرف از دنیا رفت و در یکى از حجرههای صحن حرم امیرمؤمنان علیهالسلام به خاک سپرده شد.
از او چهار پسر باقى ماند که همه از علمای بزرگ شیعه بودهاند:
١ـ سید صدرالدین متولد (١١٩٣ق) که جد دوم آیت الله شهید صدر است.
٢ـ سید محمدعلى متولد (١١٩۵ق) که جد سیدحسن صدر صاحب کتاب تأسیسالشیعه میباشد.
٣ـ سید ابوالحسن متولد (١٢٠٠ق)
۴ ـ سید مهدى متولد (١٢٠٣ق)
سید محمدعلى بن سید صالح (جد سیدحسن صدر)
او در سال ١١٩۵ق در جبل عامل به دنیا آمد. نزد پدرش و شیخ سلیمانبن معتوق، سید محسن کاظمى، سید على طباطبائى، سید بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء درس خواند.
با برادرش سید صدرالدین بن سید صالح همدرس و هممباحثه بود و گویا مقام علمى او از برادرش سید صدرالدین بالاتر بوده است؛ زیرا مجموعهای دیده شده که سید صدرالدین مشکلات علمى را از او سؤال و پاسخهاى او را در آن مجموعه یادداشت کرده است.
وى از حیث زهد و ورع مقامى والا داشت و در مجلسى که وارد میشد با اینکه علمای بزرگ حضور داشتند همگى مستمع تحقیقات و بیانات او بودند.
براى زیارت مشهد رضوى با خانواده خود به ایران آمد و با برادرش سید صدرالدین که در اصفهان ساکن بود دیدار کرد و در همانجا در سال ١٢۴١ق به رحمت ایزدى پیوست، جنازه او را به نجف اشرف بردند و در حجرهای نزدیک باب طوسى صحن علوى به خاک سپردند.
فرزندان او عبارتاند از:
١ ـ سید عیسى (متوفاى ١٢٨٠ق) پدر سید جمال اصفهانى است که جمال زاده فرزند اوست.
٢ ـ سید موسى که در تهران ساکن بود و حدود سال ١٢٩٠ق از دنیا رفت.
٣ ـ سید هادى (١٢٣۵ـ ١٣١۶ق) که در طفولیت همراه پدر به اصفهان رفته بود و پس از وفات پدر، در کفالت عمویش سید صدرالدین بود و پس از خواندن مقدمات و ادبیات از درسهاى فقه و اصول او استفاده میکرد و در سال ١٢۵٢ براى ادامه و تکمیل تحصیل به نجف مشرف شد. رسائل را خدمت مؤلفاش شیخ انصارى خواند و به مقامات علمى بسیار بالا رسید.
در سال ١٢۶۴ق به کاظمین هجرت کرد و در آنجا با شیخ محمد حسن آلیس صاحب کتاب اسرارالفقاهه به بحث در مشکلات مسائل فقهی پرداخت. آن دو براى هم احترام خاصى قائل بودند.
اعقاب سید هادى از دو فرزند او: سید حسن صدر و سید محمد حسین صدر است.
سید محمد حسین صدر
وى در سال ١٢٨٨ق به دنیا آمد. با خواهر پدرى سید شرفالدین ازدواج کرد و همانطور که قبلاً گفتیم مادر سید شرفالدین، خواهر سید حسن صدر و سید محمد حسین صدر است.
سید شرفالدین فرماید: «در سال ١٣٢٩ق در خدمت سید محمد حسین صدر به مصر رفتیم و این سفر براى تأیید مذهب شیعه بسیار مفید بود.» گویا کتاب مراجعات سید شرفالدین از نتایج همین سفر است. وى در سال ١٣٣٠ق از دنیا رفت.
سید محمد صادق صدر مؤلف الاجماع فى التشریع الاسلامیه و حیاه امیرالمؤمنین و الشیعه، فرزند همین سید محمد حسین صدر است.
سید حسن صدر (١٢٧٢ ـ ١٣۵۴ق)
وی صاحب تأسیس الشیعه الکرام لسائر فنون الاسلام است. در بغیهالراغبین که شرح حال او به طور مفصل یاد شده، ٨٣ کتاب و رساله در علوم مختلف از تألیفات او نام برده شده است.
سید محمد صدر که مدتى نخستوزیر عراق بود و از دانشمندان و رجال سیاسى دوره خود است از فرزندان اوست. فرزند دیگرش سید على صدر صاحب شجره الموسویین من آل شرفالدین میباشد.
سید صدرالدین (جد دوم آیت الله صدر) [۲۸]
در سال ١١٩٣ق در شحور در مزرعهای به دنیا آمد. هفده ساله بود که از استادش صاحب ریاض المسائل اجازه اجتهاد گرفت. در آن اجازه یاد شده که قبل از آن تاریخ به درجه اجتهاد نایل شده بوده است.
اساتید او عبارتاند از: پدرش سید صالح، شیخ سلیمان بن معتوق عاملى، سید محسن کاظمى صاحب محصول و وافى، شیخ اسدالله تسترى کاظمى صاحب مقابیس، سید على صاحب ریاض المسائل، سید محمد مهدى شهرستانى، سید مهدى بحرالعلوم و شیخ جعفر کاشف الغطاء که پدر همسرش نیز بود.
در سال ١٢٢۶ق به قم مشرف شد و از محضر میرزاى قمى صاحب قوانین استفاده کرد. البته پیشتر در کربلا و نجف که به زیارت عتبات مشرف شده بود خدمت میرزاى قمى رسیده بود و با مقام علمى آن بزرگوار آشنا شده بود و از این جهت براى استفاده از او به قم آمد.
در سال ١٢٢٧ق بعد از زیارت حضرت على بن موسى الرضا(علیهما السلام) براى دیدار دو عالم بزرگوار؛ شیخ محمدتقى صاحب حاشیه معالم و سید محمد باقر شفتى صاحب مطالع الانوار به اصفهان رفت و به درخواست آن دو بزرگوار در اصفهان ماندگار شد.
یکى از پسران وى (سید بهاءالدین) با دختر حجه الاسلام شفتى ازدواج کرد و از اینجا خویشاوندى این دو بیت رفیع آغاز شد. شیخ محمد تقى صاحب حاشیه نیز با دختر سید صدرالدین ازدواج نمود. همچنین نواده سید صدرالدین (دختر سید محمد على معروف به آقا مجتهد که مادرش دختر مرحوم شیخ جعفر کاشف الغطاء بود) به همسرى شیخ محمد حسین نواده صاحب حاشیه درآمد که آقا رضا صاحب وقایه الاذهان و استاد امام خمینى(رحمه الله) نتیجه این ازدواج بود.
مرحوم سید صدرالدین تا سال ١٢۶٣ق در اصفهان بود و در ذیحجه این سال به عتبات عالیات مشرف و پس از زیارت کاظمین و سامرا و کربلا به نجف مشرف شد و همانجا در محرم ١٢۶۴ به لقاءالله پیوست و در یکى از حجرههای صحن مقدس علوى به خاک سپرده شد.
تألیفات سید صدرالدین عاملى عبارتاند از:
١ـ قرّه العین (در علم نحو که گفته شده که از کتاب مغنى ابن هشام بهتر است)؛
٢ـ رسالهای در حجیت مظنه؛
٣ـ القسطاس المستقیم (در اصول فقه)؛
۴ـ منظومه (در رضاع)؛
۵ـ اثره العتره (فقه استدلالى)؛
۶ـ عتره العتره (خلاصه اثره العتره است)؛
٧ـ رسالهای در شرح مقبوله عمربن حنظله؛
٨ـ المستطرفات (شامل مسائل متفرقه فقهى که فقها متعرض آنها نشدهاند)؛
٩ـ تعلیقه بر رجال ابوعلى؛
١٠ـ المجال فى علم الرجال؛
١١ـ النکث؛
١٢ـ قوت لایموت (رساله عملیه)؛
١٣ـ اجوبه المسائل
١۴ـ دیوان اشعار؛
١۵ـ متفرقات.
سید صدرالدین چند پسر داشت:
١ـ سید محمدتقى (١٢٣٨ ـ ١٢۴٣ق)؛
٢ـ سید على (١٢۴٠ ـ ١٢۵٨ق)؛
٣ـ سید محمدعلى معروف به آقامجتهد (١٢۴٠ ـ ١٢٧۴ق) مادرش دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء و دخترش مادر حاج شیخ محمدرضا اصفهانى صاحب کتاب وقایه الاذهان و پسرش سید بهاءالدین (١٢٧٠ ـ ١٣٢۵ق) داماد حجه الاسلام سید محمدباقر شفتى است.
پسر دیگرش سید محمدجواد (١٢٧٣ ـ ١٣۴٧ق) صاحب تألیفاتى میباشد. این پدر و دو پسر و نیز فرزندان آنان از علمای اصفهان و تهران بودهاند.
سید آقامجتهد تألیفات متعددى دارد از جمله البلاغ المبین فى احکام الصبیان والبالغین که آن را پیش از بلوغ نگاشته است.
۴ـ سید ابوالحسن (١٢۴٣ ـ ١٣١۴ق) که از عالمان ربانى و عارفان الهى بود و اولاد و نواده و احفاد وى نیز از علما و دانشوران بودهاند.
۵ـ سید حسین (١٢۵٠ ـ ١٣٢٧ق) از اجلای سادات بوده است.
۶ـ سید ابوجعفر (١٢۵٢ ـ ١٣٢۵ق) مادرش دختر شیخ جعفر کاشف الغطاء بوده است. وى از محضر درس برادرش سید آقامجتهد و شیخ محمدباقر نجفى فرزند صاحب حاشیه معالم و سید اسدالله شفتى فرزند حجه الاسلام شفتى استفاده کرده است و داماد همین سید اسدالله بوده است.
این بزرگوار ملقب به «خادم الشریعه» بوده و اولاد و نواده او به خادمى معروفاند. یکى از آنان مرحوم آیت الله حاج آقا حسین خادمى اصفهانى (متولد ١٣١٩ق) و رئیس حوزه علمیه اصفهان است که چند سال قبل به لقاءالله پیوست.
مرحوم آیت الله خادمى هشتمین و آخرین فرزند مرحوم سید ابوجعفر است که در طفولیت پدر را از دست داده است. دو فرزند روحانى او مشغول تدریس و خدمات دینى هستند.
٧ـ آخرین فرزند سید صدرالدین عاملى، آیت الله العظمى سید اسماعیل صدر (١٢۵۵ ـ ١٣٣۴ق) میباشد که جد آیت الله شهید سید محمدباقر صدر و آیت الله سید رضا صدر و امام موسى صدر است.
وى در ١٢۵۵ق در اصفهان به دنیا آمد. نه ساله بود که پدرش از دنیا رفت و برادرش سید آقامجتهد تربیت او را به عهده گرفت و هنوز بیست سالش نشده بود که در علوم متنوع ادبیات عرب، متخصصى ماهر شد و تا پایان عمر، این مهارت در ادبیات را از دست نداد.
نوزده ساله بود که برادرش سید آقامجتهد نیز به رحمت الهى پیوست و از آن تاریخ از محضر درس شیخ محمدباقر نجفى فرزند صاحب حاشیه معالم استفاده کرد و از نظر علمى به جایى رسید که در اصفهان «ممن یشار الیه بالبنان» شد. در سال ١٢٨١ق به عتبات عالیات مشرف شد. هنگامى که به کربلا رسید مصادف با رحلت شیخ الفقها، شیخ انصارى -رضوان الله تعالى علیه- بود.
سید اسماعیل همچنین به محضر درس میرزاى شیرازى رفت و نیز از درس شیخ مهدى کاشف الغطاء و شیخ راضى نجفى بهرهها برد.
در سال ١٢٨٧ق با دخترعموى خود (خواهر سید حسن صدر) ازدواج کرد که همین بانو مادر فرزندان اوست. قبلاً گفتیم که خواهر دیگر سید حسن صدر مادر مرحوم سید شرفالدین بوده است.
در سال ١٢٩١ق به اصفهان رفت و در مسجد جامع اصفهان اقامه نماز جماعت کرد و مردم اصفهان و علمای آن سامان همه در خدمت او بودند، اما او بى خبر، اصفهان را به سوى عتبات عالیات ترک کرد و هنگامى که به عراق رسید متوجه شد که استادش میرزاى شیرازى -رضوان الله علیه- به سامرا هجرت کرده است، ولی او به نجف رفت. میرزاى شیرازى که متوجه شد ایشان به نجف مشرف شده است از او دعوت کرد که به سامرا برود. او هم امتثال امر کرد تا سال ١٣٠٨ق در سامرا بود. سرانجام پس از فوت شوهر خواهرش، یعنی شیخ محمدحسین بن شیخ محمد باقر، پدر صاحب وقایه و مؤلف تفسیر سوره حمد (مجدالبیان)، برای سرپرستی خواهرش و فرزند خردسال او (یعنى آقارضا) از سامرا به نجف رفت، اگرچه بار دیگر مرحوم میرزاى شیرازى -رضوان الله علیه- از او خواست که به سامرا برگردد تا با کمک میرزا محمدتقى شیرازى و سید محمد فشارکى درس حوزه سامرا را اداره کند؛ زیرا در این تاریخ میرزاى شیرازى به خاطر ضعف مزاج توان تدریس نداشت و میخواست این بزرگواران خلأ درسى او را پر کنند. بالأخره سید اسماعیل در شعبان ١٣٠٩ق به سامرا بازگشت.
در سال ١٣١٢ق میرزاى شیرازى به لقاءالله پیوست و در سال ١٣١۴ق آقاى صدر از سامرا به کربلا هجرت و در آنجا ماندگار شد و گویا از همین تاریخ تا پایان عمر یکى از مراجع تقلید بزرگ شیعه که مورد قبول حوزههاى علمیه بود به شمار میآمد.
در سال ١٣٣۴ق که براى تغییر آب و هوا و زیارت کاظمین مشرف شده بود همانجا دعوت حق را لبیک گفت و در حرم کاظمین به خاک سپرده شد.
مرحوم آیت الله العظمى سید اسماعیل صدر از حیث علم و عمل، ورع و تقوا، ارادت به اهل بیت عصمت و طهارت علیهمالسلام، ترویج دین مبین اسلام و مکتب تشیع آیتى از آیات بزرگ الهى بود و از برکات وجودی و اعقاب و نواده اوست که یکى از بیوت رفیعه شیعه به شمار میآیند.
مرحوم سید اسماعیل صدر چهار پسر داشت:
١ـ سید محمد مهدى (١٢٩۶ ـ ١٣۵٨ق) از آثار او شرح تبصره علامه و شرح شرائع الاسلام -هر دو ناتمام مانده است- و نیز تعلیقه بر کفایه الاصول خراسانى و … میباشد.
فرزندان او سید ابوالحسن (١٣٢٠ ـ ١٣٩٨ق) و سید محمد صادق (١٣٢٢ ـ ١۴٠۶ق) و سید محمد جعفر معروف به حاجآغا (١٣٢۵ ـ ١۴٠۶ق) میباشند که هر سه از عالمان و دانشوران بودهاند.
آیت الله سید محمد صدر مؤلف تاریخ الغیبه الکبرى و تألیفات دیگر که توسط رژیم خونخوار عراق با فرزندانش به تازگى شهید شد، فرزند سید محمد صادق بن سید اسماعیل صدر است.
٢- آیت الله سید صدرالدین صدر (١٢٩٨ ـ ١٣٧٣ق) که از مراجع تقلید شیعه بود و تألیفاتى داشت، از جمله کتاب المهدى و کتاب خلاصه الفصول و … .
مرحوم آیت الله حاج سید رضا صدر صاحب تألیفات سودمند[۲۹] فراوان و از مدرسان بزرگ حوزه علمیه قم بود و آیت الله امام موسى صدر، رهبر شیعیان لبنان -که سالها است همه شیعیان در انتظار پیدا شدن این گمشده مظلوم و عزیز میباشند- و نیز همسر آیت الله صدر و همسر آیت الله سلطانى، پدر همسر حجه الاسلام و المسلمین حاج احمدآقا خمینى، فرزندان همین سید صدرالدین صدر میباشند که شرح حال این پدر و فرزندان نیاز به مقالى جداگانه دارد.
٣ـ سید محمدجواد (١٣٠١ ـ ١٣۶١ق) است که از شاگردان پدرش بوده و در فقه، فلسفه، تاریخ و … استادى ماهر بوده است.
۴ـ آیت الله سید حیدر صدر پسر چهارم آیت الله العظمى سید اسماعیل صدر است. او پدر بزرگوار آیت الله شهید سید محمدباقر صدر میباشد.
وى در ١٣٠٩ق در سامرا به دنیا آمد. پنج ساله بود که پدرش به کربلا هجرت کرد و او را با خود به کربلا برد. از اساتید او در کربلا آیت الله العظمى حاج شیخ عبدالکریم حائرى یزدى مؤسس حوزه علمیه قم میباشد.
ایشان تألیفاتى دارد، از جمله حاشیه بر کفایه الاصول خراسانى، رسالهای در معناى حرفى، رسالهای در وضع و اقسام آن، رسالهای در زمینه تبعض احکام به علت تبعیض اسباب و رسائل فقهى دیگر.
ایشان در سال ١٣۵۶ق به رحمت الهى پیوست و در رواق کاظمین کنار مرقد والد ماجدش به خاک سپرده شد.
سید حیدر صدر دو پسر و یک دختر داشت: سید اسماعیل صدر، شهید سید محمدباقر صدر و سیده بنت الهدى صدر که مادرش خواهر آیت الله شیخ مرتضى آلیس بود.
سید اسماعیل صدر (١٣۴٠ ـ ١٣٨٨) (برادر آیت الله شهید صدر)
وی در کاظمین نزد پدرش سید حیدر و عمویش سید محمدجواد صدر و اساتید دیگر درس خواند و سپس به نجف مشرف و از محضر درس شیخ محمد کاظم شیرازى صاحب حاشیه مکاسب و سید محسن حکیم صاحب مستمسک و سید عبدالهادى شیرازى و سید ابوالقاسم خوئى و شیخ مرتضى آلیس استفاده نمود. همچنین خود او درس خارج استدلالى شروع کرد که گروهى از فضلای نجف از او استفاده میکردند. در سال ١٣٨٠ق به کاظمین مراجعت و به تدریس فقه، اصول و تفسیر پرداخت. در درس تفسیر او، بیش از صد نفر از دانشگاهیان و فرهنگیان شرکت میکردند. سرانجام در سال ١٣٨٨ق به لقاءالله پیوست.
او از اساتید برادرش آیت الله شهید صدر بوده است و شهید صدر درباره او مینویسد:
«رافقته اکثر من ثلاثین سنه کما یرافق الابن اباه والتلمیذ استاذه والاخ اخاه فى النسب واخاه فى الآمال والالام وفى العلم والسلوک فلم ازدد الاّ ایمانا بنفسه الکریمه…».
وى تألیفات فراوانى دارد که عبارتاند از:
١ـ شرح بلغهالراغبین شیخ محمدرضا آلیس (در زمینه فقه که چند جلد است)؛
٢ـ تعلیقه بر کفایه الاصول خراسانى؛
٣ـ حاشیه بر عروه الوثقى با اشاره اجمالى به دلیل؛
۴ـ شرح رساله حقوق امام سجاد علیهالسلام؛
۵ـ محاضرات فى تفسیر القرآن (جزء اول آن چاپ شده است)؛
۶ـ شرح نکاح عروه الوثقى؛
٧ـ حاشیه بر جلد دوم شرح لمعه؛
٨ـ فصل الخطاب فى حکم اهل الکتاب؛
٩ـ رساله در قبله متحیر؛
١٠ـ رساله در صلاه جمعه؛
١١ـ حاشیه بر بلغهالراغبین آلیس (رساله عملیه)؛
١٢ـ فروع علم اجمالى (در زمینه فقه)؛
١٣ـ رسالهای در معنى عدالت؛
١۴ـ رسالهای در حد ترخص براى نماز مسافر؛
١۵ـ رسالهای در سبب اختلاف فتاواى مجتهدان؛
١۶ـ رسالهای در حکم تزاحم حج و نذر؛
١٧ـ رسالهای در قاعده فراغ و تجاوز؛
١٨ـ رسالهای در تشخیص مدعى و منکر؛
١٩ـ رسالهای در بیع صبى و احکام آن؛
٢٠ـ رسالهای در لباس مشکوک؛
٢١ـ فوائد در فقه و اصول؛
٢٢ـ تقریرات درس استادش آیت الله العظمى خوئى (طهارت)؛
٢٣ـ تقریرات درس همین استاد (اصول فقه)؛
٢۴ـ تقریرات درس همین استاد (مکاسب)؛
٢۵ـ تقریرات بحث شیخ محمدرضا آلیس؛
٢۶ـ مستدرک اعیان الشیعه (شامل انتقادات)؛
فرزند او سید حسین متولد ١٣٧١ق نیز از جمله دانشمندان است و صاحب تألیفاتى، مانند شرح تبصره علامه حلى، شرح بخشى از مختصر النافع محقق حلى، شرح معالم الاصول و … میباشد.
تا سال ١٣٨٨ق در نجف مشغول تحصیل بود و پس از درگذشت پدرش به کاظمین آمد و جانشین پدر بزرگوارش شد.
شهید سید محمدباقر صدر و بانو بنت الهدى
پسر دوم سید حیدر صدر، آیت الله شهید سید محمدباقر صدر (١٣۵٣ ـ ١۴٠٠ق) است که پدر را در سه سالگى از دست داد.
دختر آن بزرگوار شهیده کریمه سیده بنت الهدى (١٣۵۶ ـ ١۴٠٠ق) است که هنوز یک سال نداشت که از نعمت پدر محروم گردید.
وى نزد دو برادر خود تحصیل کرد و از حیث علوم ادبى و حوزوى مانند فقه، مقام والایى پیدا کرد، به گونهای که بسیارى از بانوان در مسائل فقهى به او مراجعه میکردند و علاوه بر این، شاعر و نویسندهای توانا بود. کتاب شرایع و عقائدالشیعه را تدریس میکرد و براى بانوان منبر میرفت و به طرز بدیعى تاریخ اهل بیت را تحلیل مینمود و بر تعدادى از مدارس ابتدائى و متوسطه و دبیرستانها اشراف و مدیریت داشت.
این برادر و خواهر در ۴٧ و ۴۴ سالگى شهید شدند و در عین حالى که با شهادت ایشان دنیاى اسلام و مسلمین به خصوص شیعیان داغدار شد، اما این شهادت مانند شهادت جدشان حضرت سیدالشهداء علیهالسلام به نفع اسلام و مکتب تشیع بود.
شرح حال این برادر و خواهر، این دو دانشمند گرانقدر، این دو نابغه و این دو معلم اخلاق و فداکار، مقالهای جداگانه میطلبد -رحمه الله علیهما رحمه واسعه.[۳۰]
[۱]. این شجرهنامه از مقدمه تکمله امل الآمل سید حسن صدر، ص۵۴ و بغیهالراغبین سید شرفالدین، ج ٢، ص ۶٣٧ نقل شد و برخى از القاب از مصادر دیگر گرفته شده است.
[۲]. سید محمدعلى روضاتى، جامعالانساب، ص ٨۴.
[۳]. محدث قمى، منتهى الامال، ج ٢، ص ١۵٠ به نقل از عمده الطالب ص ١٧٩ (چاپ سنگى) و … . ابراهیم مرتضى، سیدى جلیل و امیرى نبیل و عالم و فاضل بود. قبرش در مقابر قریش بغداد نزد پدر بزرگوارش امام موسى کاظم علیهالسلام معروف است (ابنزهره حسینی، غایه الاختصار، ص ٨٧).
[۴]. موسى ابوسبحه از اهل صلاح و عبادت و ورع و فاضل بود. حدیث یا کتاب سلسله الذهب (لا اله الاالله حصنى) از او، از پدرش، از پدرانش، از رسول خدا از جبرئیل از خداى متعال روایت شده است. قبر او نیز در جوار جدش حضرت کاظم علیهالسلام در بغداد در مقابر قریش، کنار قبر پدرش مىباشد (ابنزهره حسینی، غایه الاختصار، ص ٨٧).
[۵]. ابن شدقم گوید: موسى ابوسبحه نه پسر داشت (تحفه الازهار، ج ٣، ص ١٢۵).
[۶]. بغیهالراغبین، ج ١، ص ١۴ به نقل از: عمده الطالب، ص ١٩١.
[۷]. عمده الطالب، ص ١٩١.
[۸]. همان.
[۹]. بغیهالراغبین، ج ١، ص ١٣ و غایه الاختصار، ص ٧١.
[۱۰]. تکمله أمل الآمل، ص ١٩۴.
[۱۱]. حاجى نورى، مستدرک الوسائل، خاتمه.
[۱۲]. منتهى الامال، ج ٢، ص ١۵٢.
[۱۳]. تحفه الازهار، ج ٣، ص ١۵٧.
[۱۴]. ر.ک: تحفه الازهار، ج ٣، ص ١۵٨.
[۱۵]. تکمله أمل الآمل، ص١٧٣.
[۱۶]. همان.
[۱۷]. أمل الآمل، ج ١، ص ۶٨ و تکمله أمل الآمل، ص ١٧۴.
[۱۸]. روضات الجنات، (چاپ دوم: سنگى) ص ٩٨.
[۱۹]. بغیهالراغبین، ج ١، ص ١١۵.
[۲۰]. همان.
[۲۱]. بغیهالراغبین، ج ١، ص ١١۶.
[۲۲]. سلافه العصر، ص ٣٠٢.
[۲۳]. بغیهالراغبین، ج ١، ص ١٠۵.
[۲۴]. امل الآمل، ج ١، ص١٠٠.
[۲۵]. ر.ک: بغیهالراغبین، ص ١١ و ١٢۵.
[۲۶]. همان، ج ١، ص ١٢۵.
[۲۷]. ر.ک: بغیهالراغبین، ج ١، ص ١٣١.
[۲۸]. آل صدرالدین و خاندان صدر، عنوان «صدر» را از این بزرگوار گرفتهاند.
[۲۹]. تعدادى از تألیفات ایشان به صورت مطلوبى در قم توسط دفتر تبلیغات چاپ شده است.
[۳۰]. شرح حال بیشتر بزرگان این بیت در بغیهالراغبین و تکمله امل الآمل سید حسن صدر یاد شده است.