رسالت اسلامی
یادبود میلاد دین بزرگ

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”وقتی مسلمانان در ماه مبارک رمضان و شب قدر، مراسم برپا می‌کنند در واقع در این مراسم لحظات یادبود میلاد دین بزرگی را سپری می‌کنند که این امت را پدید آورد و محتوای کامل آن را در صحنه تاریخ به او بخشید. پس این ماه مبارک رمضان و به طور خاص شب قدر است که شاهد ولادت این دین و نزول آن بر انسان که در قرآن متجلی شد، بوده است. به همین دلیل شب قدر از هزار ماه بهتر است؛ چرا که یک روز از زندگی امتی دینی که در دستان خود دینی دارد که برایش راه را روشن و اهداف را معین می‌کند، در زندگی امت‌ها و ملت‌ها از هزار ماه زندگیِ امتی گم‌شده که نه هدفی دارد و نه راهی، پر خیر و برکت‌تر است …
قرآنی که خداوند متعال در شب قدرِ ماه مبارک رمضان فروفرستاد، بدین جهت در این شب مبارک نازل شد که رهبر دینی را به وجود بیاورد و از این رو مجموع قرآن در ماه مبارک رمضان بر شخص پیامبر نازل شد تا او را با دین بپروراند و برای رهبری امت در نبرد با جاهلیت‌های زمین، آماده کند، سپس (دوباره) در طول بیست و سه سال از عمر تبلیغ دین به تدریج نازل شد تا امت را پرورش دهد و لشکری آگاه بسازد که بتواند از دین جدید پاسداری کند. بدین‌سان قرآن کریم دو بار نازل شد؛ یک بار مجموع قرآن و برای آماده‌سازی رهبر و یک بار جزء‌جزء و تدریجی برای آماده ساختن امت.
… همان‌طور که قرآن دو بار، یک بار برای آماده‌سازی رهبر و یک بار برای مهیا کردن امت نازل شد و از این رهگذر، نقش عظیم خود را ایفا کرد امروز نیز چنین است و باید برای این‌که قرآن بار دیگر نقش خود را ایفا کند، ابتدا رهبران صالح و سپس امت آگاه ایجاد شود؛ بنابراین تنها راه پیش روی مسلمانان این است که قرآن با عقول آن دسته از آنها که برای تعالی به سطح رسالت اسلامی و ذوب شدن در چارچوب آن توانایی دارند، به‌خوبی آمیخته شود تا از این رهگذر بتواند رهبری آگاهی را بیابد که راه آن را به سوی قلوب و عقول مردم هموار کند و بدین‌سان، قرآن به تدریج به ساخت و تربیت امت بپردازد.

بارقه‌ها، ص ٢۶١ـ٢۶۵.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”چه‌بسا به ذهن برسد که مبنای غیراسلامی در ارزش‌گذاری اعمال انسان‌ها واقع‌نگرتر از مبنای اسلامی‌‌ است که قرآن مقرر می‌کند؛ زیرا آنچه پیش از هر چیز اهمیت دارد تأمین مصالح اجتماع و حفظ آن است، پس هر کاری که با این هدف هماهنگ باشد، کاری شایسته است و مصلحت همه ما در آن است که از آن تقدیر و تمجید کنیم تا دیگران را هم به انجام کارهایی مانند آن تشویق نماییم. وقتی ما با این کار به دستاوردهای عینی رسیدیم، دیگر انگیزه‌های آن و زمینه‌های نفسانی همراه عمل که در ضمیر عامل آن نهفته است چه اهمیتی دارد؟
… اما این نگاه سطحی که تنها به ظاهر کارها می‌نگرد و به عمق آن‌ها نفوذ نمی‌کند از سویی با ماهیت رسالت اسلامی و از سوی دیگر با بینش اسلام مبنی بر پیوند کامل بین عمل و پشتوانه روحی و فکری آن در تضاد است.
بنا بر سویه اول، اسلام فقط تنظیم رفتار ظاهری افراد نیست، بلکه اسلام رسالتی است که قبل از هر چیز هدفش سازندگی انسان و بخشیدن حیات‌ شایسته به او است: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ اسْتَجِیبُواْ لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُم لِمَا یُحْیِیکُمْ وَاعْلَمُواْ أَنَّ اللّهَ یَحُولُ بَیْنَ الْمَرْءِ وَقَلْبِهِ وَأَنَّهُ إِلَیْهِ تُحْشَرُونَ؛ اى کسانى که ایمان آورده‌اید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید؛ هنگامى که شما را به سوى چیزى مى‏‌خوانند که شما را حیات مى‌‏بخشد و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل مى‌‏شود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآورى مى‌‏شوید.» (انفال: ۲۴)

اسلام می‌خواهد به انسان حیات ببخشد، نه فقط رفتار (درست)، و رسالتی که چنین ماهیتی دارد نمی‌تواند درون‌مایه و محتوای داخلی انسان را رها کرده و فقط به جلوه‌های رفتاری ظاهری او نظر داشته باشد.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۵۶ (مقاله: عمل صالح در قرآن).”][/vc_column][/vc_row]