شهید صدر
بهترین وضعیت برای اسلام

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«شایان توجه است که مصلحت اسلامی که به معنای بهترین وضعیت برای اسلام و مسلمانان است، ممکن است در هر کشور و هر شرایطی متفاوت باشد… گاهی ممکن است، عدم عقد قرارداد توسط حکومت اسلامی با یک کشور دیگر، بهترین وضعیت برای اسلام به عنوان مبنای حکومت باشد؛ به این جهت که ممکن است آن معاهده باعث نفوذ کشور دیگر در دستگاه حاکم بر کشور اسلامی شود که این امر خطر بزرگی را برای مبنای اسلامی آن کشور ایجاد می‌کند. گاهی نیز ممکن است امضای یک قرارداد اقتصادی خاص با کشور یا کشورهایی از جهت اقتصادی بهترین وضعیت برای مسلمانان باشد که در این صورت عقد آن قرارداد یک مصلحت اسلامی است».

بارقه‌ها، ص ٣٠٢.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… پس اسلام از سیاست جدا است و با آن مغایرت دارد؛ اما نه آن سیاست پاکی که معنای اصطلاحی کلمه «سیاست» است، بلکه سیاست هتک کرامت و سلب حقوق انسان و توطئه بر ضد امنیت آن … سیاست در اسلام، فقط به عده‌ای افراد سیاست‌پیشه مربوط نمی‌شود، بلکه به مکتبی خاص، یعنی اسلام، مرتبط است که از همه مکتب ها و گرایش‌ها والاتر است؛ بنابراین، هر مسلمان کاملی باید از فهم سیاسی صحیح به معنای اسلامی آن برخوردار باشد و این فهم خود را بر مبنای اسلامی بنا کند؛ چه‌اینکه هر مسلمان بنا به ماهیت اسلامیش، باید مسئله امت و شئون آن را، مسئله اول در زندگی خود قرار دهد و با تمام توان و امکانات خود، در آن نقش ایفا کند؛ زیرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم فرمود: «همه شما سرپرست هستید و همگی نسبت به رعیتتان مسئولید». همچنین باید از دیدگاه اسلامی خالص و از منظر اسلام به این مسئله بنگرد؛ دیدگاهی که به جهان روشنی می‌دهد و تلاش می‌کند که عالم را به ساحل صلح و آرامش حقیقی برساند».

بارقه‌ها، ص ٣۴٢.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”استاد شهید آیت‌الله سید محمد باقر صدر در پاسخ به کسانی که از او می‌خواستند در حمایت از انقلاب اسلامی ایران درنگ کند:

«این‌ کسانى که از من مى‌خواهند برای حفظ جان و مرجعیت خودم، دست نگه دارم و درباره انقلاب اسلامى ایران، موضعى بگیرم که حکومت عراق را تحریک نکند، فقط ظواهر امور را می‌فهمند. بر مرجعیت و بر همه نجف واجب است که نسبت به انقلاب اسلامى ایران واکنشی مناسب و درست از خود نشان بدهند … مگر مرجعیت‌ها در طول تاریخ چه هدفی داشتند؟ چیزی جز برپایى حکومت خدا بر روی زمین؟ اکنون مرجعیت امام خمینى این هدف را محقق ساخته است. آیا در چنین وضعیتی منطقى است که من فقط تماشاچی باشم و موضعی صحیح و مناسب نگیرم، حتى اگر این موضع صحیح به قیمت از دست دادن زندگى و همه هستى‌ام تمام شود؟».

بخش‌هایی از ترجمه کتاب «شهید الأمه وشاهدها».”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”… اسلام را به میدان‌های زندگی بیاورید تا انسان را از بردگی‌های اجتماعی برهاند و بگوید: «بنده دیگران مباش که خدا تو را آزاد آفریده است» و قانون مساوات و برادری را میان همه شهروندان اعلام کند و درباره مردم این‌چنین بگوید : «(مردمان) دو دسته‌اند یا برادران تواند در دین یا هم‌نوع تو اند در آفرینش» و بر سر ظلم و ستم فریاد برآورد که: «به خدا قسم داد ستمدیده را از ستمکار می‌‏گیرم، و افسار ستمکار را مى‌کشم تا به آبشخور حق وارد سازم، گرچه حق برای او ناخوشایند باشد».

بارقه‌ها، ص ٣٢۶.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”طرح شعار «جمهوری اسلامی» از جانب امام خمینی چیزی نیست جز تداوم دعوت انبیاء و ادامه نقش محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم و علی علیه‌السلام در برپایی حکومت خدا بر روی زمین. امام خمینی با طرح این شعار، بیان‌گری صادق از اعماق ضمیر امتی است که جز در سایه اسلام شکوه و عظمتی نشناخت و هرگز زیر بار ذلّت و زبونی و بیچارگی و محرومیت و وابستگی به کفار استعمارگر زندگی نکرد، مگر آن گاه که اسلام را رها نمود و رسالت عظیم و تاریخی خود را در زندگی فراموش کرد.

اسلام راهبر زندگی، ص۴۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=” بدون شک شما مردم مسلمان ایران با انتخاب جمهوری اسلامی به عنوان برنامه زندگی و چارچوبی برای حکومت، یکی از بزرگ‏ترین فرایض الهی را انجام می‌دهید و حقیقت حکومتی را به واقعیت زندگی بازمی‌گردانید که پیامبر اعظم صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم پیاده ساخت و تمام زندگی خود را وقف آن نمود. شما حقیقت همان طرحی را که امیرالمؤمنین علیه‌السلام به خاطر آن جهاد کرد و با مارقین و قاسطین جنگید و حقیقت انقلابی را که امام حسین علیه‌السلام تا آخرین قطره خونش را در راه آن نثار کرد، مجسم می‌سازید. شما با انتخاب بزرگ خود، هدف والای آن خون‏های پاکی را که سیزده قرن پیش بر زمین کربلا ریخته شد، محقق می‌کنید.
پس طبیعی است که تمدن غربی، انتخاب آگاهانه شما را که اسلام را به عنوان برنامه زندگی برگزیده‏ اید، به‌عنوان مبارزه‏ طلبی آشکاری با بنیادهای فکری و ایدئولوژی تمدنی خویش به شمار آورد. چنان که این تمدن، پافشاری شجاعانه شما بر برکناری شاه از حکومت و نابودی حکومتش را مخالفت صریح با مصالح سیاسی و اندیشه‏های استعماری خود قلمداد کرد؛ زیرا تمدن اروپایی از دیرباز برای انسان اروپایی و امریکایی، این پندار را به وجود آورده بود که حساب اسلام را رسیده و توانسته مسلمانان را مجبور کند که از اسلام ـ با همه جنبه‌های نظامی و سیاسی و فرهنگی آن ـ دست بردارند و به جای آن، از برنامه ها و شیوه های انسان غربی در زندگی تقلید کنند…

اسلام راهبر زندگی، ص۴۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”… بخش غربی تمدن اروپایی می‌گوید: اروپا پیشرفت نکرد، مگر هنگامی که دین را از زندگی جدا ساخت. و بخش شرقی این تمدن می‏‌گوید: دین افیون توده‌‏ها است و برای این که توده‏‌‌ها بتوانند برای آزادی خویش مبارزه کنند، باید از دین دست بکشند.
و شما ملت ایران تواناترین مردم برای رد این یاوه‌‏های بی‏‌اساس هستید؛ چراکه شما از طریق واقعیت زندگی و تجربه‌‏های خود به این یاوه‌‏گویی‌‏ها، پاسخ می‏‌دهید. تجربه شما ثابت کرد که مانع پیشرفت ملت مسلمان ایران و رشد حقیقیش چیزی جز دوری از اسلام، و سلطه نظام شاهنشاهی و اندیشه‌‏ها و ارزش‏‌های جاهلی برخاسته از آن، نبوده است و هیچ نیرویی جز دین و اسلام، ملت ایران را به انقلاب و درهم شکستن طاغوت فرا نخواند؛ همان اسلامی که شما مردم ایران آن را به عنوان برنامه زندگی و راهی برای سازندگی انتخاب خواهید کرد.
تحصیل‌‏کرده‌‏های غربی و غربزدگان، زیاد این جملات را تکرار می‏‌کنند که اسلام یک «دین» است نه اقتصاد. اسلام عقیده است، نه برنامه‏‌ای برای زندگی. اسلام رابطه بین انسان و خدای او را بیان می‏‌کند و صلاحیت ندارد که بنیاد یک انقلاب اجتماعی در ایران قرار گیرد. غافل از این که اسلام، انقلابی است که در آن، زندگی از عقیده و بُعد اجتماعی از امور معنوی، جدا نیست. از‌این‌ رو اسلام همواره در طول تاریخ، انقلابی بی‌‏همتا بوده است…

اسلام راهبر زندگی، ص۴۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«ما در تاریخ می‌شنیدیم که چگونه ایمان بر شمشیر پیروز می‌شود و به‌عنوان یک باور غیبی به این موضوع اعتقاد داشتیم، اما امروز امام خمینی این حقیقت را در عمل مجسم نمود … امروز موسی بر فرعون پیروز شد و همه آرزوهای پیامبران به تحقق پیوست…».

ر.ک: السیره والمسیره فی حقائق ووثائق، ج‏۳، ص۲۵.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”… گاهی این طور به ذهن می‌رسد که خودسازی در تاریخ اجتماع (اسلامی) دوران محدودی دارد و پس از آن، دوره اجرا فرا می‌‌رسد که در آن خیلی به خودسازی توجه نمی‌‌شود. اما شواهد زندگی در مکه و مدینه روشی را که باید در پیش بگیریم برای ما آشکار می‌‌سازد و حکم می‌‌کند که ما باید پیش از هر چیز به استحکام و تقویت ایمان در دل‌‌های خودمان توجه کنیم و باید ایمان به خدا و آخرت، توجه به عبادت، صادقانه به سوی خدا رو نمودن و نماز را به خوبی به پا داشتن، روش همه ما باشد؛ چه فرمانده و چه سرباز.

بارقه‌ها (مقاله مقایسه نوع جهاد اسلامی در مکه و مدینه)، ص ٢۶٠.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”… من احساس می‌کنم که تفاوت ظریف میان اسلام به‌عنوان یک دین با دیگر نظام‌ها دقیقاً در همین نقطه است؛ چه‌اینکه مهم‌ترین ویژگی اسلام، خودسازی بی‌پایان آن است؛ خودسازی که فرد و گروه را کنترل می‌کند و همواره آن دو را به کتاب خدا عرضه می‌دارد؛ خودسازی که عمر فرد را از عمر اسلام جدا می‌کند؛ وقتی من عمر خودم را از عمر دینم جدا می‌کنم، آرام می‌شوم و شتابان پی نتیجه نمی‌دوم که خودش به اندازه خواهد آمد. خدا نیز از من برای پیروزی حساب نخواهد کشید، بلکه «صدق» مرا محاسبه می‌کند؛ که او خود، در کتابش فرموده است : «لِیَجْزِیَ اللهُ الصّادِقینَ بِصِدْقِهِم؛ تا خداوند صادقان را به‌خاطر صدقشان پاداش دهد»(١) و «وَ مَا النّصْرُ إِلّا مِنْ عِنْدِ اللهِ؛ و پیروزى تنها از جانب خداوند تواناى حکیم است‏»(٢).
(١) الأحزاب: ٢۴.
(٢) آل‌عمران: ١٢۶.

بارقه‌ها، ص ٢۶٠.”][/vc_column][/vc_row]