شهید صدر
جانشینی که از روی هوا حکومت نمی‌کند…

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”جماعت بشرى که مسئولیت‌هاى خلافت بر روى زمین را به دوش می‌کشد، این نقش را به‌عنوان جانشینى از جانب خداوند ایفا می‌کند و ازاین‌رو مجاز نیست که به میل خود یا اجتهادی جدا از هدایت الهی، حکومت کند؛ زیرا چنین کاری با سرشت جانشینى از جانب خداوند منافات دارد. جماعت بشرى تنها باید به حق حکم کرده و با اجراى احکام الهى در میان بندگان و سرزمین‌هاى خداوند، امانت خداوندى را ادا کند.

اسلام‌، راهبر زندگی، ص ۱۵۳.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اینکه خداوند متعال خلیفه‌ای را در زمین برمی‌گزیند، به این معنا نیست که او فقط جانشین خداوند بر زمین است؛ بلکه این جانشینی، همه شئونی را دربرمی‌گیرد که به تعیین‌کننده جانشین (خداوند متعال) بازمی‌گردد. خداوند پروردگار زمین و برکات آن، و پروردگار انسان و حیوان و هر جنبنده‌ای است که در سرتاسر پهنه گیتی گسترده شده است. این یعنی جانشین خداوند در زمین، در همه این موارد جانشین اوست. ازاین‌رو در قرآن کریم، خلافت، مبناى حکومت بوده و حکومت کردن بر مردم، فرع بر خلیفه‌شدن انسان است.

اسلام، راهبر زندگى؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص١۵٠.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”طاغوت و یارانش می‌کوشند تا به برادران خوب اهل‌تسنن این‌چنین القا کنند که مسأله، مسأله شیعه و سنی است؛ تا از این رهگذر، اهل‌سنت را از میدان نبرد حقیقی‌شان بر ضد دشمن مشترک بیرون کنند.

بارقه‌ها، ص ٣٨۴.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”بخشی از گفتارهای شهید صدر درباره محنت و مصیبت.
بی‌شک بازخوانی این گفتارها در زمانی‌که جهان اسلام غرق در مصیبت‌های گوناگون است، آموزنده و راهگشا خواهد بود.
«… بیایید ـ قبل از اینکه به گذشته بازگردیم و به اینکه چه انجام داده‌ایم بنگریم ـ از مسأله اول آغاز کنیم، یعنی احساسمان نسبت به بلا. پیش از هر چیز باید این احساسات را پاک کنیم، باید احساسمان نسبت به بلا را اصلاح کنیم و آن را به یک احساس اسلامی تبدیل کنیم که آکنده از غیرت نسبت به اسلام باشد، نه غیرت بر منافع شخصی. آکنده از غیرت نسبت به کیان اسلام باشد، نه مملو از غیرت نسبت به این وجود و آن وجود و آن وجود دیگر؛ زیرا ـ آن گاه که ما در بحبوحه یک امتحان سخت و دردناک هستیم ـ تا زمانی که این احساس را نپالاییم، تا زمانی که نتوانیم حداقل در نبرد تغییر این احساس و ایجاد یک احساس پاک نسبت به امتحان، پیروز شویم، اگر نتوانیم حداقل همین مقدار ناچیز از وجودمان را تغییر بدهیم، چگونه میخواهیم خودمان را به عنوان یک مجموعه، بسازیم؛ چگونه میخواهیم مسلمانان را به عنوان یک مجموعه بسازیم؟ بنابراین، نقطه آغاز سخن، این احساس است، این احساسی که انسان مبتلا نسبت به مصیبتش دارد. این احساس چگونه است؟
خیلی وقت‌ها مصیبت و بلایی به وجود می‌آید و این بلا احساسات مختلفی را می‌آفریند و اگرچه این بلا، یکسان است اما بسته به تفاوت سطح دریافت‌ها، اندیشه‌ها، روحیه‌ها و گرایش‌ها، درجات و سطوح این احساسات فرق می‌کند و حتماً این اختلافِ احساس به اختلاف موضعی که شخص مبتلا نسبت به این مصیبت اتخاذ می‌کند، منجر میشود؛ (یعنی) بسته به کیفیت و چگونگیِ احساس، موضعی متناسب با آن احساس گرفته می‌شود …»

بارقه‌ها، ص ۴۶٧.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”بخشی از گفتارهای شهید صدر درباره رویکرد کل‌گرا به زندگی امامان اهل بیت علیهم‌السلام:
«… رویکردی که می‌خواهم با شما از آن سخن گویم، رویکردی است که به‌جای دیدگاه جزءگرا، بر پایه دیدگاهی کل‌گرا به زندگی و تاریخ هریک از امامان علیهم‌السلام می‌پردازد. یعنی به امامان علیهم‌السلام همچون یک کل به‌هم‌پیوسته می‌نگرد و در مطالعه این کل، بر آن است تا نشانه‌های عمومی و هدف‌های مشترک و سبک و سیاق اصیل آن (کل به‌هم‌پیوسته) را آشکار سازد و پیوستگی مراحلش را فهم کند، سپس نقشی را بررسی کند که امامان علیهم‌السلام همگی در زندگی اسلامی ایفا کردهاند. با این سخن نمی‌خواهم بررسی زندگی امامان علیهم‌السلام را از دیدگاه جزءگرا، یعنی مطالعه جداگانه هر امام رد کنم؛ بلکه این بررسی جزءگرا نیز خود برای انجام بررسی همه‌نگر از امامان علیهم‌السلام به‌عنوان یک کل، بایسته است؛ چراکه ناگزیر باید در آغاز، امامان علیهم‌السلام را جداگانه به‌گونهای بررسی کنیم که گسترده‌ترین بُرد ممکن از زندگی هر یک را با همه نشانه‌ها و هدف‌ها و فعالیت‌های انبوهش دربر گیرد تا پس از آن بتوانیم همه را هم‌چون یک کل بررسی کنیم و نقش مشترک همه ایشان و نشانه‌ها و هدف‌ها و همبستگی را که این نقش مشترک حاکی از آن است، کشف و استنباط کنیم».

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص١٢٠.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”بخشی از گفتارهای شهید صدر درباره رویکرد کل‌گرا به زندگی امامان اهل بیت علیهم‌السلام:
«… در اینجا به پنداری‌ رایج نزد بسیاری‌ از مردم برمی‌خوریم که عادت دارند از امامان علیهم‌السلام به‌‌‌‌عنوان اشخاصی‌ صرفاً مظلوم یاد کنند که از مرکز رهبری‌ کنار زده شدند و امت هم این برکنارشدن را پذیرا شد و بدین سبب ایشان گونه‌‌‌گونه فشار و محرومیت را به خود دیدند. این مردم معتقدند نقش امامان علیهم‌السلام در زندگی‌شان به سبب کنار زده شدن از عرصه حکومت، بیشتر نقشی‌ سلبی‌ بوده و حالِ ایشان حال مالکی‌ بوده که مِلکش را غصب کرده‌‌اند و دیگر امیدی‌ به پس گرفتن آن ندارد.
این تفکر ـ افزون بر نادرستی‌ نظری‌ ـ از سویه عملی‌ نیز نادرست است؛ چراکه این تفکر سبب می‌شود که انسان، کناره‌‌گیری‌، انزوا و موضع سلبی‌ را در برابر مشکلات امت و عرصه‌‌های‌ رهبری‌ بپسندد. از این‌‌رو من معتقدم از ضرورت‌‌های‌ اسلامی‌ کنونی‌ ما این است که نادرستی‌ این تفکر را ثابت کنیم و زندگی‌ امامان علیهم‌السلام را بر پایه دیدگاهی‌ کل‌گرا بررسی‌ کنیم تا نشان دهیم ایشان در طول یک خط در راستای‌ رسالت خود عملکردی‌ ایجابی‌ داشته‌‌اند و روشن سازیم که ایشان در پاسداری‌ از رسالت و عقیده، نقش فعالانه و مشترکی‌ را ایفا کرده‌‌اند.»

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص١٢٣.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… بر این اساس ما اذعان داریم که یک انقلاب حقیقی، هیچ‌گاه از وحی و نبوت و گستره آن دو در زندگی انسان، جدا نیست. چنان‌که نبوت و رسالت الهی، هیچ‌گاه از انقلاب اجتماعی علیه بهره‌‏کشی و رفاه‌‏طلبی و سرکشی جدا نیست».

اسلام راهبر زندگی، ص١٧٩.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… در کتاب دوم، اندیشه «خداوند» مرتبه‌ای فراز شده و این از آن روست که نمودار قومی از این اندیشه برکنده شده است. بِدین ترتیب که «الهِ» ارائه شده از سوی شاگردان حضرت مسیح علیه‌‌السلام برای جهان، الهی جهانی است که میان ملت‌‌‌‌ها تفاوتی در آن نیست. اما این الهی ـ که اله سراسر جهان است ـ از قلمرو نزدیک به ذهن محسوس انسان دور نشده و به‌‌‌‌طور کامل از عالم حس، مجرد نشده است. بلکه بر پیوندی بس استوار با انسانِ حسی باقی مانده است؛ آن‌‌چنان که گویی پدر اوست. از همین رو در اناجیل بارها از انسان با تعبیر «پسر خدا» یاد می‌‌‌شود. البته مسیحیت رسمی این انسان را به عیسی‌‌بن‌‌مریم تفسیر می‌کند، ولی گمان نمی‌کنم مقصود آن چنین باشد. تعبیر اناجیل چنین است که انسان ـ هر انسانی ـ پسر خداست، نه این‌‌که به‌‌طور ویژه عیسی‌‌بن‌‌مریم پسر خدا باشد؛ چراکه درباره خداوند، اندیشه یک پدر برای تمامی بشریت را به دست می‌‌دهد و نه اندیشه آفریننده، سرور مطلق و توانای بخشنده بزرگ. این، اندیشه پدری است که دارای پسرانی است و این پسران زبان‌‌‌های گوناگون دارند، رویکردهای گوناگون دارند و مذهب‌‌های گوناگون دارند. ازین روست که باید برادری کنند؛ چراکه همگی پسران یک پدر هستند.
اما کتاب سوم، کتاب نبوتِ اسلام، اندیشه یکتاپرستی را در روشن‌‌ترین و گسترده‌‌ترین گونه ممکن از تنزیه به دست میدهد؛ تنزیهی که همواره در برانگیختن انسان توانا می‌‌ماند، چون این اندیشه از رنگ پدری و رابطه‌‌‌های مادی با انسان، سراسر جدا است. «خداوند» از هر گونه رابطه مادی با هر انسانی مجرد است؛ حتی با ارجمندترین انسان بر روی زمین و حتی با خود صاحب رسالت، حضرت محمد بن عبدالله صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم.»
بخشی از گفتارهای شهید سید محمد باقر صدر درباره دلایل تجدید و تغییر در نبوت؛

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص١١١.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«… خلافت عباسی چگونه برخاست؟ چگونه شکل گرفت؟ بر اساس دعوتی که به رهبری الرضا من آل محمد (برگزیده از آل محمد) صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم فرا می‌‌خواند. یعنی این جنبش از عظمت این رویکرد و گردآمدن مسلمانان پیرامون آن به نفع خود سود جست. آنان شیعه نبودند. بیشترشان شیعه نبودند. اما می‌دانستند که رویکرد شایسته و حقیقی و محکم و استوار در علی علیه‌السلام و در یاران آگاه علی علیه‌السلام و در فرزندان علی علیه‌السلام نمایان می‌‌شود. از این رو بسیاری از اهل‌سنت یاران امامان علیهم‌السلام بودند، بلکه برخی از پیشوایان اهل‌سنت نیز از یاران بزرگ امام صادق علیه‌السلام بودند.
امامان علیهم‌السلام در این اندیشه بودند که اسلام را به مجموع امت اسلامی ارائه دهند و الگویی والا و برنامه ای والا برای مسلمانان باشند. امامان علیهم‌السلام در دو خط عمل می کردند: خط ساختن شیعیان شایسته و خط ارائه الگوی والا به تمام مسلمانان، گذشته از شیعه یا سنی بودنشان».

امامان اهل بیت علیهم‌السلام مرزبانان حریم اسلام، ص٢٨٠.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”«سرمایه‌داری بیش از هر گرایش دیگری از دارایی اسلام باخبر است و می‌داند اسلام قدرتی نهفته در نفوس بشری دارد و از نظامی برخوردار است که جبروت سرمایه‌داری را از بین خواهد برد. از این رو سرمایه‌داری با هیچ چیز به اندازه اسلام نمی‌جنگد و از هیچ چیز به اندازه سیطره اسلام که یاور ضعیفان و آزادی‌بخش ملت‌ها است، نمی‌هراسد. به همین دلیل با همه توانش با اسلام جنگید و تلاش کرد همه عرصه‌ها را از اسلام خالی کند تا میدان برایش باز شود و بتواند استثمارگری کرده و حقوق ضعیفان را پایمال کند. در این راستا مسلمانان را نسبت به دینشان و اسلامشان، بی‌تفاوت ساخت و تلاش کرد اسلام را در نگاه مسلمانان به یک رابطه سطحی بین انسان و خدا تبدیل کند و همه مظاهر درخشان اسلام را که به‌شدت از آن می‌هراسد و منافع و اهدافش را تهدید می‌کند از آن بگیرد.»

بارقه‌ها، ص٣١٣.”][/vc_column][/vc_row]