اسلام
گنج عظیم مسلمانان

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اربابان دروغین دنیا قصد داشتند به مسلمانان بفهمانند که آن‌ها به افکار و نظام‌ها و روش‌های غرب در امور اجتماعی و معیشتی نیازمند هستند و خودشان تفکر اجتماعی مخصوص یا نظامی با هویت مستقل ندارند؛ بنابراین، اسم اسلام و نظام‌های اسلامی را از قاموس فکری‌ای که می‌خواستند برای ما طراحی کنند، حذف کردند تا با گردن‌فرازی و تکبر به ما بگویند: ما قدرتمند و اندیشمند هستیم و شما ضعیف و مقلد؛ پس همراه ما بیایید تا راه را برای شما باز و مسیرتان را هموار کنیم و مشکلات را از پیش پایتان برداریم.
می‌خواستند ما را از لحاظ فکری و مادی، گرسنه نگه دارند؛ ازاین‌رو ما را از غذای فکری و مادی که اسلام به مسلمانان تقدیم می‌دارد، محروم کردند. وگرنه اگر مسلمانان این گنج عظیم را پیدا کنند و کلید رمزگشای ثروت فکری فروآمده از آسمان را بیابند، دیگر چه نیازی به مکتب‌های فکری غرب و نظام‌های اجنبی وجود خواهد داشت؟

بارقه‌ها، ص ۳۳۱.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”همه ما برای دفاع از اسلام و زیر لوای اسلام، با هر رنگ مذهبی که باشد، می‌جنگیم.
علمای شیعه نیم قرن پیش فتوا دادند که جهاد برای `{`حفظ`}` حکومتی سنی (١) که پرچم اسلام را به دوش دارد، واجب است و صدها هزار نفر از شیعیان به میدان جنگ شتافته و به راحتی، برای حفظ پرچم اسلام و برای دفاع از حکومتی سنی‌ که بر اساس اسلام به پا شده بود، خون خود را نثار کردند.

(١) اشاره به نبرد حکومت عثمانی بر ضد استعمار انگلیس.

بارقه‌ها، ص ٣٨۵.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”هر مسلمان کاملی باید از فهم سیاسی صحیح به معنای اسلامی آن برخوردار باشد و این فهم خود را بر مبنای اسلامی بنا کند؛ چه‌اینکه هر مسلمان بنا به ماهیت اسلامی‌اش، باید مسئله امت و شئون آن را، مسئله اول در زندگی خود قرار دهد و با تمام توان و امکانات خود، در آن نقش ایفا کند؛ زیرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم فرمود: «همه شما سرپرست هستید و همگی نسبت به رعیتتان مسئولید».

بارقه‌ها، ص ٣۴٢.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”من وقتی جنبش سرخ کمونیستی در عراق جریان داشت، هزار بار خودم را امتحان کردم و این سؤال را از خودم پرسیدم:
من الآن به‌شدت احساس رنج می‌کنم! چون عراق در خطر کمونیستی شدن قرار دارد، اما اگر این خطر برای کشوری غیر از عراق وجود داشت، آیا به همین شکل و به همین اندازه احساس رنج می‌کردم؟! اگر به جای عراق، ایران در معرض این خطر بود، به جای عراق و ایران، پاکستان با چنین خطری روبه‌رو بود، اگر به جای این کشورها، کشور دیگری از کشورهای مسلمان در معرض این تهدید قرار داشت، آیا من باز هم همین درد و رنج را داشتم یا نداشتم؟
این سؤال را از خودم می‌پرسیدم، تا بفهمم آیا این رنجی که من به خاطر نفوذ کمونیسم در عراق دارم، رنج نانی است که از من قطع می‌شود؟! رنج مقام شخصی است که از بین می‌رود؟! یا رنج این کیانی است که فرومی‌پاشد؟! چون منافع شخصی من تا حدی با اسلام گره خورده است، پس آیا رنج و درد من به خاطر منافع شخصی‌ام است که در معرض خطر قرار دارد؟ اگر این‌طور باشد، پس ناراحتی من به خاطر نفوذ کمونیسم در عراق بیش از ناراحتی‌ام برای نفوذ کمونیسم در ایران یا نفوذ کمونیسم در پاکستان خواهد بود.
اما اگر رنج من برای خداوند متعال باشد، اگر درد من به خاطر این باشد که می‌خواهم خدا بر روی زمین پرستش شود و نمی‌خواهم مردم فوج فوج از دین خدا خارج شوند، در این صورت از مرزهای عراق و ایران و پاکستان فراتر می‌روم، برای منافع اسلام زندگی می‌کنم و در نتیجه نسبت به خطرهایی که اسلام را تهدید می‌کند به یک درجه واکنش نشان می‌دهم و دیگر بین عراق و ایران و پاکستان و دیگر نقاط جهان اسلام برای من فرقی وجود ندارد.

بارقه‌ها، ۴۸۰.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”برای اسلام، ‌این مهم نیست که در میان مردم روابطی اجتماعی پدید بیاورد که جنبه عینی پاکی داشته باشد، یعنی در عرصه اجتماعی دارای منافع و فواید باشد، بلکه این برای اسلام مهم‌ است که انسانی پاک بسازد و روابطی را برگرفته از جنبه‌های درونی درخشان، بنا نهد. خلاصه آن‌که اسلام می‌خواهد که خود انسان را به روشی اسلامی بار بیاورد، بنابراین تربیت انسان را هدف خود قرار داده و قبل از هر چیز در پی آن است که درون‌مایه روحی و معنوی انسان را بر طبق مفاهیم خود بسازد. درحالی‌که سرمایه‌داری از این وظیفه اساسی شانه خالی کرده، انسان را رها می‌کند تا خودش، خودش را بسازد. سرمایه‌داری به تنظیم روابط بین مردم اکتفا کرده و فقط به نتایج و منافع اهمیت می‌دهد و به انگیزه‌های فکری و پشتوانه‌های روحی که در پس آن روابط، پنهان است و در آن‌ها بازتاب می‌یابد، توجهی ندارد.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۵۲ (مقاله: عمل صالح در قرآن).”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”از سوی دیگر، اسلام به کار به‌عنوان نمایی بیرونی از چارچوب روحی و فضای فکری‌ای که بذر عمل در آن رشد کرده است، می‌نگرد. پس امکان ندارد که کار از ماهیت آن چارچوب و سرشت آن فضای فکری جدا شود. اسلام به‌طور طبیعی منکر این نیست که عملی که از چارچوب‌ها و فضاهای فکری و روحی ناشایست ناشی می‌شود، ممکن است گاهی مفید و سودمند باشد، هرچند ریشه در طمع شخصی یا اهداف خبیثانه‌ای داشته باشد، اما اگر اجازه دهیم که این چارچوب‌ها و فضاهای ناشایست در پناه ارزش‌ها و موازین اخلاقی حاکم بر عرف غیر‌اسلامی رشد و نمو کنند، چه کسی تضمین می‌کند که این چارچوب‌ها و فضاهای ناصالح همیشه فرد را به انجام کارهای مفید و سودمند وادارند؟ و در چنین شرایطی اگر این عمل مفید و سودمند با منافع شخصی و اهداف زودگذر فرد در تعارض باشد، چگونه می‌توان به انجام آن امیدوار بود؟
بدین‌سان درمی‌یابیم که پیوند عمل با درون‌مایه و محتوای داخلی انسان، تنها راه واقعی استمرار عمل مفید و رشد و تشویق به آن است.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۵۷ (مقاله: عمل صالح در قرآن).”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”تحصیل‌کرده‌هاى غربى و غرب‌زدگان، زیاد این جملات را تکرار مى‌کنند که: اسلام یک «دین» است نه اقتصاد. اسلام عقیده است نه برنامه‌اى براى زندگى. اسلام رابطه بین انسان و خداى او را بیان مى‌کند و صلاحیت ندارد که بنیاد یک انقلاب اجتماعى در ایران قرار گیرد.
غافل از این‌که اسلام، انقلابى است که در آن، زندگى از عقیده و بُعد اجتماعى از امور معنوى، جدا نیست. ازاین‌رو اسلام همواره در طول تاریخ، انقلابى بى‌همتا بوده است؛ زیرا جوهر عقیده اسلامى، توحید است و اسلام با همین توحید، انسان را از بندگى غیر خدا آزاد مى‌کند: «لااله‌الاالله» و کلیه شکل‌هاى الوهیت ساختگى را در طول تاریخ کنار مى‌زند و به این وسیله انسان را از درون آزاد مى‌سازد. آن‌گاه به‌عنوان مولود طبیعى این آزادسازى، مقرر مى‌دارد که ثروت و اساساً هستى، مالکى جز خدا ندارد و این همان آزادسازى انسان از برون است. امام على (علیه السلام) این دو حقیقت را به هم پیوند داده چنین فرموده است: «العِباد عِباد الله وَالمَال، مَال الله»؛ بندگان، همه بندگان خدایند و اموال، همه از آنِ خداست.
بدین‌سان، اسلام تمامى بندهاى دروغین و موانع تاریخىِ پیشرفت انسان و حرکت شتابان و تکاپوی او به سوى خدا را درهم شکست. خواه این بندها و موانع، به صورت بت‌ها و امور ترسناک و به بند کشیدن انسان در برابر نیروهاى اسطوره‌اى باشد و خواه به صورت قدرت‌هایى که شالوده سیطره طاغوتی را – اعم از این‌که فرد باشد یا گروه و طبقه – در پهنه زمین بر علیه مردم بنیاد مى‌نهند و به این وسیله مانع رشد طبیعى آن‌ها مى‌شوند و در نتیجه رابطه تبعیت‏ و بندگى را بر آنان تحمیل مى‌نمایند.

اسلام، راهبر زندگى؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص ۴۶”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”ای مسلمانان!
این اسلام ثروتی گران‌بها است؛ پس آن را از دست ندهید.
اسلام دین جاودان بشریت است که ما قرن‌ها با آن زیستیم و کرامت متعالی و سروری درست را جز در زیر سایه آن نیافتیم و انواع بدبختی‌های اجتماعی و سیاسی و اقتصادی را نچشیدیم، مگر فقط به این دلیل که جانب انصاف را در حق آن رعایت نکردیم و پایه‌های زندگی‌مان را بر آن استوار ننمودیم.
سرمایه‌داری بیش از هر گرایش دیگری از دارایی اسلام باخبر است و می‌داند اسلام قدرتی نهفته در نفوس بشری دارد و از نظامی برخوردار است که جبروت سرمایه‌داری را از بین خواهد برد. از این‌رو سرمایه‌داری با هیچ چیز به اندازه اسلام نمی‌جنگد و از هیچ چیز به اندازه سیطره اسلام که یاور ضعیفان و آزادی‌بخش ملت‌ها است، نمی‌هراسد. به همین دلیل با همه توانش با اسلام جنگید و تلاش کرد همه عرصه‌ها را از اسلام خالی کند تا میدان برایش باز شود و بتواند استثمارگری کرده و حقوق ضعیفان را پایمال کند. در این راستا مسلمانان را نسبت به دینشان و اسلامشان، بی‌تفاوت ساخت و تلاش کرد اسلام را در نگاه مسلمانان به یک رابطه سطحی بین انسان و خدا تبدیل کند و همه مظاهر درخشان اسلام را که به‌شدت از آن می‌هراسد و منافع و اهدافش را تهدید می‌کند از آن بگیرد.

بارقه‌ها، ص ۳۱۳”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”اسلام به محکوم کردن اهداف جاهلی و ارزش‌های آن درباره زندگی اکتفا نکرد، بلکه به‌جای این هدف‌ها، هدفی را که انسان‌ها باید در مسیر آن حرکت کنند قرار داد. خداوند متعال می‌فرماید: «تَبَارَکَ الّذِی بِیَدِهِ الْمُلْکُ وَهُوَ عَلَى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ * الّذِی خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَیَاهَ لِیَبْلُوَکُمْ أَیّکُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا وَهُوَ الْعَزِیزُ الْغَفُورُ؛ بزرگوار و متعالی است خداوندی که فرمانروایی به دست اوست او بر هر چیزی تواناست. آن که مرگ و زندگی را بیافرید تا بیازماید شما را که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است و اوست پیروزمند و آمرزنده» (ملک: ۱-۲).
چنان‌که ملاحظه می‌شود قرآن به‌جای مال فزون‌تر و ثروت جاودانه‌تر، عمل بهتر را الگوی آرمانی و هدف اول قرار داده است و جماعت بشری را ـ که پیامبران الهی متولی تربیت و آماده‌سازی آن‌ها بوده‌اند ـ در پیشی گرفتن به‌سوی این هدف و رقابت در عمل صالح، تشویق کرده است: «وَفِی ذَلِکَ فَلْیَتَنَافَسِ الْمُتَنَافِسُونَ؛ و در این (نعمت‌ها) مشتاقان باید بر یکدیگر پیشى گیرند» (مطففین: ۲۶).
برای این‌که این هدف جدید بر پایه‌ای واقعی و استوار قرار گیرد، اسلام دیدگاه جدیدی نسبت به صحنه زندگی دنیوی ارائه کرده است و آن را به جهانی فراتر از جهان محسوسات پیوند داده است و به‌جای جاودانگی مال و ثروت، سخن از جاودانگی عمل به میان آورده و بر این نکته تأکید دارد که عمل به اعماق جان آدمی گسترش می‌یابد و در پایان، بر پایه روشی که اعمال در آن جهان حقیقت، نظم می‌یابند، شکل می‌گیرد. بدین ترتیب در انسان ادراک و شعوری آفریده تا بقاء و جاودانگی خود را در عمل صالح ببیند نه در اندوختن مال و ثروت.

اسلام راهبر زندگی؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص ۵۶.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”استعمار اسلام را از نظر سیاسی و نظامی در بندی زندانی کرده بود تا جهان اسلام را به هر شکلی که می‌خواهد درآورد. اکنون اسلام در ایران از بند رها شده و لرزه‌‏ای سهمگین را بر وجود ستمگران افکنده و به «الگویی برای پرورش ملتی مبارز و ایثارگر» و «شمشیری ازنیام‌برکشیده بر سر طاغوتیان و منافع استعمارگران» و «بنیانی برای بازسازی امت» تبدیل شده است.
امام خمینی با آزاد نمودن اسلام از این بند نه‌تنها قدرت برتر خود و دلاوری ملت ایران را اثبات کرد، بلکه با این کار، عمق جنایت کسانی را نشان داد که در محصور کردن اسلام در آن بند و راکد کردن نیروهای سرشار و سازنده‌‏اش نقش داشتند و اسلام را از میدان ساخت تمدنی این امت دور کرده بودند.
این نور جدید که تقدیر ملت ایران بوده که آن را به سراسر گیتی برساند، به‌زودی به همان میزان که نظام‌های مخالف اسلام را رسوا خواهد کرد، پرده از چهره رژیم‏‌هایی نیز که به‌ناحق نام اسلام را یدک می‌‏کشند‌، برخواهد داشت.

اسلام راهبر زندگی؛ مکتب اسلام؛ رسالت ما، ص ۲۹.”][/vc_column][/vc_row]