آثار
برای همه مسلمانان

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”بسیاری از اهل سنت یاران امامان بودند، بلکه برخی از پیشوایان اهل سنت از یاران بزرگ امام صادق علیه‌السلام بودند. امامان در این اندیشه بودند که اسلام را به مجموع امت اسلامی ارائه دهند و الگویی والا و برنامه‌ای والا برای همه مسلمانان باشند. امامان در دو خط عمل می‌کردند: خط ساختن شیعیان شایسته و خط ارائه الگوی والا به تمام مسلمانان، گذشته از شیعه یا سنی بودنشان …
بنابراین رویکرد (مکتب) علی علیه‌السلام رویکردی بسته و محدود نبود، بلکه رویکردی گسترده در سطح تمام امت اسلام بود که می‌کوشید کل امت اسلام را استوار سازد و به همه امت اسلام بشناساند که اسلام چیست و اهداف اسلام چیست و چگونه انسان می‌تواند به‌گونه‌ای اسلامی و در چارچوب جامعه اسلامی زندگی کند.

امامان اهل بیت علیهم‌السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ٢۶٧. “][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”در نگرش دینی به زندگی و تفسیر آن، مسأله جامعه، مسأله فرد نیز خواهد بود و محال است این روشِ آشتی دادن بین منافع فردی و اجتماعی، در سایه فهمی مادی از زندگی حاصل شود؛ زیرا فهم مادی از زندگی موجب می‌شود که انسان مطابق طبیعتش جز به میدان کنونی و زندگی محدود دنیوی نیندیشد. برخلاف تفسیر و فهم واقعی از زندگی که توسط اسلام ارائه می‌شود که عرصه زندگی انسان را توسعه داده، طرز تفکر عمیق‌تری به منافع و مصالح ایشان ارائه می‌دهد و از زیان دنیایی، سودی حقیقی و از سودهای دنیوی زیانی حقیقی در سرانجام این دنیا، قرار می‌دهد:
… ذَلِکَ بِأَنّهُمْ لاَ یُصِیبُهُمْ ظَمَأٌ وَلاَ نَصَبٌ وَلاَ مَخْمَصَهٌ فِی سَبِیلِ اللهِ وَلاَ یَطَؤُونَ مَوْطِئًا یَغِیظُ الْکُفّارَ وَلاَ یَنَالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نّیْلاً إِلاّ کُتِبَ لَهُم بِهِ عَمَلٌ صَالِحٌ إِنَّ الله لاَ یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ * وَلاَ یُنفِقُونَ نَفَقَهً صَغِیرَهً وَلاَ کَبِیرَهً وَلاَ یَقْطَعُونَ وَادِیًا إِلاّ کُتِبَ لَهُمْ لِیَجْزِیَهُمُ الله أَحْسَنَ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ؛ زیرا در راه خدا هیچ تشنگى به آن‌ها چیره نشود یا به رنج نیفتند یا به گرسنگی دچار نگردند یا قدمی که کافران را خشمگین سازد برندارند یا به دشمن آسیبی نزنند، مگر آن‌که عمل صالحى برایشان نوشته شود که خدا پاداش نیکوکاران را تباه نمی‌سازد و هیچ مالی چه اندک و چه بسیار خرج نکنند و از هیچ بیابانی نگذرند، مگر آن‌که به حسابشان نوشته شود، تا خدا پاداششان دهد، چون پاداش نیکوترین کاری که می‌کرده‌اند. (توبه: ۱۲۰-۱۲۱)

اسلام راهبر زندگی، ص ۳۳۶.
“][/vc_column][/vc_row]

شهید سید محمدباقر صدر به‌شایستگی، ویژگی‌های یک اندیشمند جامع و هوشمند را پیکره بخشید. او هرگز به ایفای نقش استادی بسنده نکرد، بلکه افقی بلندتر و وسعتی گسترده‌تر را به نمایش گذاشت. شهید برای رشد علمی و پرورش فکری شاگردان خود از تعطیلی‌های کلاس درس به مناسبت‌ درگذشت امامان علیهم‌السلام بهره برد و به بررسی ابعاد شخصیتی و شرایط فعالیت آن امامان علیهم‌السلام پرداخت و نقش آن حضرات را بنابه رسالتی که بر عهده داشتند، آشکار ساخت. شهید صدر در این سخنان نیز همچون همیشه مدارک اسلامی را مورد بازخوانی نوآورانه قرار داد و به تبیین نظام‌مند و علمی از زندگانی معصومان علیهم‌السلام ‌پرداخت. در این نگاه به وجود مبارک امامان علیهم‌السلام به‌عنوان حقیقتی یکتا در نمودهای متعدد نگریسته شده و از عملکرد اجتماعی و سیاسی ایشان تحلیلی یکپارچه و وحدتگرا ارائه شده است. وی در بررسی زندگی امامان علیهم‌السلام درعین‌حال که رویکرد جزءگرا را رد نمی کند و آن را گامی بایسته در پیشبرد روش خود می‌داند، بر ناتوانی این دیدگاه در تفسیر نمودهای ناهم‌خوان از زندگی امامان علیهم‌السلام تأکید دارد و ازاین‌رو در بررسی و تحلیل زندگی امامان علیهم‌السلام به دیدگاه کل‌گرای فراگیر تکیه می کند.

شهید صدر باور دارد که این نگاه فقط فرضیه‌ای نظری نیست، بلکه رویکردی است که عقیدۀ متبلور در ایدۀ امامت به خودی خود آن را فرض می دارد؛ چون امامت در همه موارد، با توجه به مسئولیت ها و شرط هایش امری واحد است؛ پس هرقدر هم نمودهای ظاهری اش به‌سبب شرایط و ملزومات گوناگون باشد، باید در رفتارها و نقش های امامان علیهم‌السلام بازتابی واحد یابد.

شهید صدر افزون‌بر داده هایی که درباره رویکرد کل گرا به‌دست می دهد و گذشته از بررسی نقش مشترکی که هریک از امامان علیهم‌السلام در امتداد امامان دیگر داشته‌اند، در بررسی جزئیات زندگی و شرایط هریک از امامان علیهم‌السلام نیز نگاهی نو دارد. از بارزترین مصادیق این نگاهِ نو، بررسی همه‌جانبۀ او درباره موضع امیرمؤمنان علیه‌السلام، تحلیل او از صلح امام حسن علیه‌السلام با معاویه، خوانش بی نظیر وی از قیام امام حسین علیه‌السلام و دیگر ابتکارات در زمینۀ تحلیل تاریخ امامان علیهم‌السلام است.

این سخنرانی ها مجال آن نیافتند که در زمان حیات شهید صدر و زیر نظر ایشان به چاپ برسند، اما پس از شهادت ایشان بارها و با کیفیت و دقت متفاوتی به چاپ رسیدند. کتاب «نقش امامان علیهم‌السلام در استوارسازیِ رسالت اسلامی»، مجموعۀ این گفتارها و مقالات شهید محمدباقر صدر است که به‌کوشش «کنگره جهانی شهید صدر» گرد آمده است.

 

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”بر خلاف آزادی در تمدن‌های غربی که از رهایی شروع می‌شود و در نهایت ـ همان‌طور که خواهیم دید‌ ـ به انواع بندگی و عبودیت می‌انجامد، آزادی گسترده اسلامی از عبودیت و بندگی خالص برای خداوند متعال آغاز شده، به رهایی از همه بندگی‌های خوار می‌انجامد…
اسلام عملیاتش برای آزادسازی انسان را از درون‌مایه و محتوای داخلی خود او آغاز می‌کند؛ زیرا معتقد است آزادی بخشیدن به انسان فقط به این نیست که به او بگویند: «این تو و این راه! برو به‌سلامت»، بلکه انسان زمانی حقیقتاً آزاد می‌شود که بتواند بر راهش چیره باشد و با تصمیم‌گیری در تعیین راه و ترسیم شاخصه‌ها و جهت‌گیری‌های آن، از انسانیت خود پاسداری کند و این پیش از هر چیز نیازمند آن است که انسان از بندگی شهوت‌هایی که در نفسش فوران می‌کنند، آزاد گردد تا از آن پس، شهوت‌ فقط وسیله‌ای برای آگاه‌سازی انسان نسبت به تمایلاتش باشد، نه نیرویی محرک که اراده او را در تسخیر خود درآورده، هرگونه توان و نیرویی را از او سلب کند؛ زیرا اگر شهوت‌ها این‌چنین شوند، انسان آزادی‌اش را از همان ابتدای راه از دست می‌دهد و اینکه دستانش باز باشند در واقعیت تغییری ایجاد نمی‌کند؛ زیرا خرد و همه مفاهیم انسانی‌اش که او را از حیوان جدا می‌سازند اسیر و از کار افتاده‌اند.

پژوهش‌های قرآنی، مقاله «آزادی در قرآن»، ص ٣٧٣.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”هر مسلمان کاملی باید از فهم سیاسی صحیح به معنای اسلامی آن برخوردار باشد و این فهم خود را بر مبنای اسلامی بنا کند؛ چه‌اینکه هر مسلمان بنا به ماهیت اسلامی‌اش، باید مسئله امت و شئون آن را، مسئله اول در زندگی خود قرار دهد و با تمام توان و امکانات خود، در آن نقش ایفا کند؛ زیرا پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله‌و‌سلم فرمود: «همه شما سرپرست هستید و همگی نسبت به رعیتتان مسئولید».

بارقه‌ها، ص ٣۴٢.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=” «لاَ إِکْرَاهَ فِی الدِّینِ قَد تَّبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ» ؛ در دین، اجبارى نیست؛ (زیرا) راه درست از راه انحرافى، روشن شده است.
برخی افراد در فهم این آیه شریف به خطا می‌روند و گمان می‌کنند که اسلام، آزادی در پذیرفتن و نپذیرفتن دین را برای انسان تضمین کرده و بر پایه اصل آزادی فردی که تمدن‌های نو به آن معتقدند، هرگونه اجبار بر دین‌داری را منع نموده است، اما این کاملاً خطا است.
… مقصود اسلام از نفی اجبار در دین، این است که راه هدایت و انحراف روشن شده است و حق و گمراهی از هم متمایز هستند و ازآنجاکه نشانه‌ها روشن و برهان آشکار و تفاوت بین تاریکی و روشنایی بر همه هویدا است، دیگر نیازی به اجبار نیست و اساساً امکان اجبار بر پذیرش دین وجود ندارد؛ زیرا دین فقط کلماتی بی‌روح که بر زبان جاری شوند یا آداب و رسومی سنتی که اعضا و جوارح انسان انجام دهند نیست، بلکه دین یک باور، یک نظام و یک شیوه برای اندیشیدن است.

پژوهش‌های قرآنی، ص ۳۸۰.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”من وقتی جنبش سرخ کمونیستی در عراق جریان داشت، هزار بار خودم را امتحان کردم و این سؤال را از خودم پرسیدم:
من الآن به‌شدت احساس رنج می‌کنم! چون عراق در خطر کمونیستی شدن قرار دارد، اما اگر این خطر برای کشوری غیر از عراق وجود داشت، آیا به همین شکل و به همین اندازه احساس رنج می‌کردم؟! اگر به جای عراق، ایران در معرض این خطر بود، به جای عراق و ایران، پاکستان با چنین خطری روبه‌رو بود، اگر به جای این کشورها، کشور دیگری از کشورهای مسلمان در معرض این تهدید قرار داشت، آیا من باز هم همین درد و رنج را داشتم یا نداشتم؟
این سؤال را از خودم می‌پرسیدم، تا بفهمم آیا این رنجی که من به خاطر نفوذ کمونیسم در عراق دارم، رنج نانی است که از من قطع می‌شود؟! رنج مقام شخصی است که از بین می‌رود؟! یا رنج این کیانی است که فرومی‌پاشد؟! چون منافع شخصی من تا حدی با اسلام گره خورده است، پس آیا رنج و درد من به خاطر منافع شخصی‌ام است که در معرض خطر قرار دارد؟ اگر این‌طور باشد، پس ناراحتی من به خاطر نفوذ کمونیسم در عراق بیش از ناراحتی‌ام برای نفوذ کمونیسم در ایران یا نفوذ کمونیسم در پاکستان خواهد بود.
اما اگر رنج من برای خداوند متعال باشد، اگر درد من به خاطر این باشد که می‌خواهم خدا بر روی زمین پرستش شود و نمی‌خواهم مردم فوج فوج از دین خدا خارج شوند، در این صورت از مرزهای عراق و ایران و پاکستان فراتر می‌روم، برای منافع اسلام زندگی می‌کنم و در نتیجه نسبت به خطرهایی که اسلام را تهدید می‌کند به یک درجه واکنش نشان می‌دهم و دیگر بین عراق و ایران و پاکستان و دیگر نقاط جهان اسلام برای من فرقی وجود ندارد.

بارقه‌ها، ۴۸۰.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”خلافت ربانی جماعت بشری با طبیعتی که دارد، تمامی موانع ساختگی و قیودی را که نیروهای بشری را از کار می‌اندازد و استعدادهای او را به هدر می‌دهد، از میان برمی‌دارد و بدین‌سان فرصتِ پیشرفت برای انسان به‌طور حقیقی آماده می‌شود. رشد و پیشرفت حقیقی در اسلام، آن است که انسان ـ خلیفه خدا بر روی زمین ـ در خودش ارزش‌هایی را تحقق بخشد که ایمان دارد همگی آن‌ها با ویژگی وحدت در خداوند عزوجل جمع است، خداوندی که او را خلیفه خود کرده و سکان هستی را به او سپرده است. بنابراین صفات و اخلاق خداوند (از قبیل: عدل، علم، قدرت، مهربانی نسبت به مستضعفان و انتقام از جباران و بخشش بی‌انتها) شاخصه‌های رفتار انسان در جامعه خلافت و اهداف انسانِ خلیفه است.

اسلام راهبر زندگی، ص ۱۵۶.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”از آن‌جا که این ارزش‌ها در ذات الهی، مطلق و نامحدود است و از طرف دیگر انسانِ خلیفه خداوند، موجودی محدود است، طبیعی است که فرایند محقق شدن این ارزش‌ها در انسان، در حرکتی مستمر به سوی آن موجود مطلق و سیری بی‌وقفه به سوی خدا، عینیت یابد.
هراندازه که انسان بتواند در طی حرکتش به سوی خدا، در تحقق این الگوها، سیر صعودی داشته باشد و عدالت، قدرت، رحمت، بخشش، جبروت و ظلم‌ستیزی خداوند را هر چه بیشتر در زندگی‌اش مجسم کند، دستاوردی را در معیارهای خلافت ربانی، ثبت خواهد کرد و در مسیر طولانی‌اش که جز با پایان یافتن دور خلافت درزمین، پایان نمی‌یابد، به خدا نزدیک‌تر خواهد شد. که: «یَا أَیّهَا الْإِنسَانُ إِنّکَ کَادِحٌ إِلَى رَبِّکَ کَدْحًا فَمُلَاقِیهِ»؛ ای انسان، حقا که تو به سوی پروردگار خود به سختی در تلاشی و او را ملاقات خواهی کرد.

اسلام راهبر زندگی، ص ۱۵۶.”][/vc_column][/vc_row]

[vc_row][vc_column][rt_blockquote_style blockquote_content=”امامان علیهم‌السلام علی‌رغم برکنار شدن از عرصه حکومت همواره مسئولیت خود را در حفاظت از رسالت و تجربه اسلامی عهده‌دار بودند و بر خود می‌دیدند که رسالت و تجربه اسلامی را در برابر فروغلطیدن به پرتگاه کژروی و گسستن کامل از اصول و ارزش‌ها استوار دارند. هرگاه کژروی شدت می‌یافت و چیزی تا خط سقوط به پرتگاه نمی‌ماند، امامان علیهم‌السلام تدبیر لازم را برای جلوگیری از این رویداد می‌اندیشیدند. نیز هرگاه تجربه یا عقیده اسلامی به دشواری یا مشکلی درمی‌افتاد که رهبران کجرو به حکم ناشایستگی‌شان از درمان آن ناتوان می‌شدند، امامان علیهم‌السلام به ارائه راه حلی برای پیشگیری از درافتادن امت به خطرهای تهدیدگر می‌شتافتند.
جان کلام این‌که امامان علیهم‌السلام در سطح عقیدتی و رسالتی از جامعه اسلامی محافظت می‌کرده‌اند و مراقب بوده‌اند تا جامعه در ورطه خطری نابودگر فرو نیفتد.

امامان اهل بیت علیهم السلام؛ مرزبانان حریم اسلام، ص ۱۲۴.”][/vc_column][/vc_row]