اخبار
شهیدصدر درباره امام خمینی چه گفت؟

آنچه از شهید صدر درباره امام خمینی(ره) معروف شده،‌ جمله‌ای است که از اولین روزهای پیروزی انقلاب از شاگردان شهیدصدر در ایران نقل شد و شهرت یافت: «ذوبوا فی الامام الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام». اما این همه آنچه شهیدصدر درباره امام خمینی گفته،‌ نیست. در نامه‌ها و نوشته‌های شهید صدر تعابیر گوناگونی درباره انقلاب اسلامی ایران و به‌طور ویژه امام خمینی(ره) وجود دارد که بیانگر مفاهیم ارزشمندی در تاریخ انقلاب اسلامی است. شاید آن‌قدر حمایت شهید صدر از امام و انقلاب برجسته و پررنگ بوده است که ظرافت‌ها و آموزه‌های این کنش تاریخی شهید صدر که برخاسته از عمق معرفتی و فقاهتی او بوده، به‌خوبی نمایان نشده است. در ادامه تنها به چند نمونه از تعابیر موجود در اسناد تاریخی اشاره می‌شود.

نهضت ملت ایران به رهبرى آیت‏‌الله خمینى یکى‏ از بزرگ‌ترین ذخایر و قوای تاریخ معاصر اسلام

شهیدصدر در آذرماه ١٣۵٧ در پیامی خطاب به ملت ایران می‌نویسد:

صادقانه‏‌ترین و واقعى‏‌ترین هویت یک ملت، هویتى است که آن را در عرصه جهاد و ایثار و ازخودگذشتگى به نمایش مى‏‌گذارد و واضح‏‌ترین و آشکارترین نمایشى که یک ملت مى‏‌تواند از هویت مبارزه‏‌اى خود به ظهور برساند، نمایشى است که ملت مسلمان ایران ارائه کرده و در نبردهاى شریف خود، هویت اسلامی‌اش را متجلى ساخته است؛ چه این‏که در تمام این حماسه‏‌ها بسیج مردم تحت لواى اسلام انجام مى‏‌پذیرفت و عواطف و دل‏‌هاى مردم بر محور اسلام متحد مى‏‌گشت و این نیروهاى معنوى و مرجعیت صالح بودند که ملت را در این مبارزه مقدس رهبرى مى‏‌کردند. ملت مسلمان ایران همواره هویت جهادى اصیل خود را نشان داده است، اما نهضت زنده و معاصر آن به رهبرى مرجع دینى حضرت آیت‏‌الله خمینى، به‌دلیل استمرار روبه‏‌رشد و حجم فداکارى‏‌ها و مقاومتى که از خود بروز داده، بهترین تجلى این هویت است و ما باور داریم که این هویت جهادىِ مؤمنانه که ملت ایران با آن خود را شناسانده و می‌شناساند، یکى‏ از بزرگ‌ترین ذخایر و قوایى است که اسلام در تاریخ جدید خود به‌دست آورده است.

 

سقوط امام خمینی، سقوط همه کیان دینی است

شادی حاصل از پیروزی انقلاب در نامه‌های شخصی شهیدصدر نیز بازتاب یافته است. او در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در نامه‌ای خطاب به پسرعمویش آیت‌الله مستجابی می‌نویسد:

پسرعمو جان! چقدر در این دوران به تجدید آن لحظات و دیدارهایمان احساس نیاز می‌کنم؛ در این دوران سرنوشت‌ساز از تاریخ ایران عزیز و در موج این شادی بزرگی که همۀ ما را غرق خود کرده است و ما همگی سرمستیم از پیروزی مردم مسلمان ایران و تحقق اهداف عظیم آن در برپایی حکومت اسلامی به رهبری امام خمینی و هم‌یاری همۀ نیروهای نیکوکار و علمای اعلام. بیان احساسات درباره این پیروزی در کلمات نمی‌گنجد؛ زیرا احساسات امتی است که از دیرباز در انتظار این فتح مبین بوده است… .

شهیدصدر در همان ایام در نامۀ دیگری خطاب به آیت‌الله مستجابی می‌نویسد:

در اواسط ماه محرم بیانیه‌ای درباره رویدادهای ایران آماده کردیم، ولی چون همان‌طور که شما هم گفتید ابزارها در اختیار ما نبود، ترجیح دادیم که بیانیه را از طریق تماس تلفنی به بیت آقای خمینی در پاریس برسانیم. بیانیه را کاملاً پشت تلفن خواندیم و گفتیم که این بیانیه در اختیار شماست و می‌توانید آن را به فارسی هم ترجمه و به هر دو زبان چاپ کنید… من احساس کردم که آقای خمینی در شرایطی حساس و تعیین‌کننده قرار گرفته و باید بدون درنظرگرفتن هرگونه ویژگی شخصی و از جنبه دینی از او حمایت کرد؛ زیرا در شرایط فعلی سقوط او ـ خدایی نکرده ـ به‌معنای سقوط همۀ کیان دینی است.

آیت‌الله‌العظمى خمینى و هدایت کشور از ظلماتِ جهل به نورِ اسلام

شهید صدر همچنین هنگامی که امام خمینی(ره) قصد بازگشت به ایران را داشتند و بختیار فرودگاه‌های کشور را برای جلوگیری از ورود ایشان بسته بود، در پیامی اعتراضی خطاب به بختیار می‌نویسد:

جناب آقاى دکتر بختیار، به نمایندگى از مرجعیت و علماى نجف اشرف اقدام شما در بستن فرودگاه‏‌هاى کشور را در زمانى که آیت‌الله‌العظمى خمینى قصد بازگشت به ایران دارند، به‏‌شدت محکوم مى‏‌کنم. این اقدام در حالى صورت مى‏‌پذیرد که میلیون‏‌ها نفر از برادران مسلمان در ایران و سراسر جهان منتظر بازگشت ایشان هستند تا ایشان نقش رهبرى ملت را به عهده بگیرند و مسئولیت تاریخى و اسلامى عظیم خود را ایفا کنند و کشور را از ظلمات جهل و بى‏‌دینى به نور اسلام و پرتوهاى ایمان هدایت فرمایند.

همۀ وجود و امکانات خود را در خدمت آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامى مى‏‌گذاریم

شهید صدر پس از ورود امام خمینی به ایران در ١۶ بهمن ١٣۵٧ پیام تبریکی به ایشان صادر کرده و در بخشی از آن چنین می‌گوید:

حضرت آیة الله العظمى الإمام المجاهد الخمینى دام‌ظله

این نامه را به حضرت‏عالى در یکى از حساس‏‌ترین لحظات تاریخ اسلام مى‏‌نویسم تا بدین وسیله اعتماد و مباهات بى‏‌نهایت خود را به پیروزى‏‌هاى بزرگ ملت مسلمان ایران اظهار کنم؛ پیروزى‏‌هاى پى‏‌درپى و چشمگیرى که با رهبرى خردمندانه آن حضرت صورت گرفت و برنامه نجات‏‌بخش اسلامى را به‌جاى دو تمدن و ایدئولوژى متقابل شرق و غرب به بشریت عرضه داشت؛ پیروزى شکوهمندى که با همت بلند ملت مسلمان ایران به رهبرى حکیمانه آن حضرت تحقق پیدا کرد و این سرزمین اسلامى را از لوث شبح طاغوت زمان پاک کرد و شرافت و کرامت جریحه‏‌دارشدۀ ملت مسلمان ایران را از نو احیاء و زنده کرد… در این هنگام که با امید و دعاى فراوان از درگاه الهى چشم‌به‌راه مراحل بعدى پیروزى این نهضت عظیم اسلامى هستیم، همۀ وجود و امکانات خود را در خدمت آن وجود بزرگ و نهضت مقدس اسلامى مى‏‌گذاریم و از خداوند متعال خواستاریم که بر عمر و عزت آن حضرت بیفزاید و آرزوهاى دیرینه و بزرگ ما را در سایۀ مرجعیت و رهبرى آن حضرت محقّق بفرماید، ان‌شاءالله.

هرچه توان، ظرفیت و استعداد دارید در راه این انقلاب خرج کنید

اندکی پیش از پایان سال ١٣۵٧ شهید صدر در نامه‌ای به شاگردانش که پیش از آن، از عراق اخراج شده بودند، آنها‌ را به حمایت همه‌جانبه از ایران فراخوانده و به آنها دستور می‌دهد که با تمام وجود در خدمت انقلاب و امام باشند:

فرزندان و عزیزانم! خداوند شما را با چشمان همواره بیدارش حفظ کند.

السلام علیکم جمیعاً و رحمة الله و برکاته‏

این نامه را در این لحظات باعظمت براى شما مى‏‌نویسم؛ لحظاتى که اسلام به‌دست ملت مسلمان ایران و به رهبرى امام خمینى دام‌ظله و همکارى دیگر نیروهاى نیکوکار و علماى اعلام، به پیروزى قاطع و بى‏‌نظیرى دست یافته است؛ زمانى که رؤیاها به حقیقت بدل شدند و آرزوها محقق گشتند و اندیشه‏‌ها همچون آتشفشانى بر سر ستمگران فرود آمدند تا صورت عمل به خود گرفته و حکومت حق و اسلام را بر روى زمین به‌پا نمایند. اسلامى که ظالمان و استعمارگران آن را در شیشه محبوس کرده بودند، به قدرت بازوان ایرانى جوانى که از مرگ نمى‏‌هراسند و خشونت طاغوت‏‌ها عزمشان را سست نکرده است، این شیشه را شکسته و از آن بیرون آمده است تا زمین را زیر پاى همه‏ ظالمان به لرزه درآورد و در دل همۀ مسلمانان در شرق و غرب زمین، روحى نو و امیدى تازه بدمد. تکلیف هریک از شما و هر کسى که بخت با او یار شده تا در سایه این تجربه اسلامىِ پیش‌گام زندگى کند، این است که هرچه توان، ظرفیت و استعداد دارد در راه این انقلاب خرج کند؛ زیرا وقتى بنائى براى اسلام به‌پا مى‏‌شود، هزینه کردن براى آن پایانى ندارد و آن‏گاه که نهضتى با قدرت اسلام پرچم مى‏‌افرازد، بذل و فداکارى حد و اندازه نمى‏‌شناسد و عملیات ساخت بناى جدید به ظرفیت‏‌هاى هرچند ناچیز همه نیاز دارد. هم‏چنین لازم است روشن باشد که همگى باید گِرد مرجعیت امام خمینى که آرزوهاى اسلام را امروز در ایران محقق کرده است، جمع شوید و براى آن فداکارى و از منافع آن دفاع کنید و همان‌همه که آن مرجعیت خود، در هدف بزرگش ذوب شده است، شما نیز در آن ذوب شوید، که مرجعیت صالح یک شخص نیست، بلکه یک هدف و راه است و هر مرجعیتى که این هدف و راه را محقق کند، همان مرجعیت صالح است که باید با اخلاص کامل براى آن کار کرد. میدان و عرصه مرجعیت در ایران باید از هرچیزى که مى‏‌تواند مرجعیت حکیمانه رهبرى را تضعیف کند و یا نقشى در حراست از آن نداشته باشد، دور بماند.

در این حوادث ایمان ملت به رهبری حکیمانۀ شما بیشتر می‌گردد

در ١٢ اردیبهشت ١٣۵٨ آیت‌الله مطهری به شهادت رسید. شهید صدر که از هر فرصتی برای ابراز حمایت از انقلاب بهره می‌گرفت به این مناسبت اولین ـ و بنا بر برخی منابع تاریخی تنها ـ مراسم ختم برای این اندیشمند بزرگ را در نجف اشرف برگزار کرد. در این ایام شهید صدر آیت‌الله سید محمود هاشمی شاهرودی را به‌عنوان نمایندۀ تام‌الاختیار خود به ایران فرستاده و به او اجازه داده بود که در صورت لزوم، هر پیام یا تلگرامی که صلاح دانست از سوی شهید صدر صادر کند. آیت‌الله شاهرودی نیز بلافاصله پس از ترور شهید مطهری پیامی صادر می‌کند که وقتی متن آن به اطلاع شهید صدر می‌رسد، می‌گوید: «سید محمود بسیار کار خوبی کرده است». متن آن پیام نیز که خطاب به امام خمینی صادر شده به این شرح است:

«اقدامات تجاوزکارانۀ مستمری را که در برابر چهره‌های برجستۀ این شجرۀ مبارک و قله‌های فکری و علمی انقلاب اسلامی ظفرمند شما شده را شدیداً محکوم و تأکید می‌کنیم که حاصل این حوادث چیزی جز این نیست که ایمان ملت مسلمان ایران عزیز به اسلام و به رهبری حکیمانۀ شما بیشتر می‌گردد و پایبندی‌شان به راه خداوند متعال فزونی می‌گیرد. خداوند ما را به دوام عمر شریف شما بهره‌مند گرداند و دیگر شما را به داغ فرزندان عزیز و مجاهدتان ننشاند. والسلام عليكم ورحمة الله وبركاته‏. النجف الأشرف ـ محمد باقر الصدر»

نور اسلام بار دیگر به‌ دست شما تابیدن گرفته است

امام خمینى(ره)در اوایل خرداد ١٣۵٨ به‌دلیل شایعاتى که درباره تصمیم شهید صدر براى خروج از نجف به‌وجود آمده بود، تلگرامى به شهید صدر فرستاد. شهید صدر نیز به‌رغم همۀ خطرات و تهدیداتی که از جانب حزب بعث برای او وجود داشت در پاسخ به امام نوشت:

محضر امام مجاهد، حضرت آیت‏‌الله‌العظمى سید روح‌الله خمینى دام‌ظله

تلگرام کریمانۀ شما را که تجلیگر پدرى و عنایت معنوى شما به نجف اشرف بود دریافت نمودم. این شهر از لحظه جدایى از شما در فضاى پیروزى‏‌هاى بزرگتان زندگى می‌کند. من از رهنمود شریف شما نفحه‏‌اى روحانى مى‏‌گیرم و هم‏چنین به عمق مسئولیت حفظ کیان علمى نجف اشرف پی مى‏‌برم. مایلم به این مناسبت سلام و تحیت میلیون‏‌ها نفر از مسلمانان و مؤمنان عراق عزیزمان را به اطلاعتان برسانم؛ اینان که در نور اسلام، که بار دیگر به‌دست شما تابیدن گرفته است، پرتوى هدایت‏گر براى تمام جهان یافته‌اند و نیز نیرویى معنوى براى درهم‏‌کوبیدن استعمارگران کافر و به‌طور خاص‏ استعمار آمریکایى و آزادسازى تمام جهان از همۀ انواع جنایت‏‌هاى آن و در رأس همه آن‏ها جنایت اشغال سرزمین مقدسمان فلسطین. از خداوند متعال مسئلت مى‏‌کنم که ما را به بقاى وجود گران‏‌بهاى شما بهره‏‌مند فرماید. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

امام خمینى، رهبر بزرگ جهان اسلام

در چهارم خرداد ماه نیز شهید صدر در واکنش به ترور آیت‌الله هاشمی رفسنجانی پیامی صادر کرد:

سوءقصد جنایت‌بار به آن مجاهد نستوه و آن عزیزى که زندگانی‌اش با مبارزه علیه طاغوتیان عجین گشته باعث تأثر بیش از حد این‌جانب شد. مى‌دانم که روحیۀ انقلابی آن رزمندۀ عزیز را هیچ نیرویى نمى‌تواند بشکند و بندگان صالح خدا که با تمام نیرو در راه خدا قدم برداشته‌اند و دل به او بسته‌اند از هیچ خطر و رنجى ابا ندارند. من وجود چنین روحانیت والایی را به آن مجاهد روحانى عزیز و فرزند گران‌قدر رهبر بزرگ جهان اسلام امام خمینى تبریک گفته، سلامت و بقاى آن جناب را از خداوند متعال مسئلت دارم.

همه ظرفيت‏‌ها در چارچوب رهبرى حكيمانۀ امام خمينى ریخته شود

شهيد صدر در اواسط خرداد ١٣۵٨ و در واکنش به جنجال‌های قوم‏‌گرايى كه رژيم عراق، اندكى پس از پيروزى انقلاب اسلامى ايران در منطقۀ خوزستان به‌پا كرده بود، پیامی به ایرانیان عرب‌زبان ساکن خوزستان نوشت و آنها را به گردآمدن حول محور امام خمینی فراخواند:

ملت عزيز مسلمان و مجاهد عرب ايران!

السلام عليكم و رحمة الله و بركاته.

اما بعد، من به‌نام اسلام با شما سخن مى‏‌گويم و شما و همه مردم بزرگ ايران را به اين فرامى‏‌خوانم كه روح برادرىِ اسلامى را متجلى كنيد؛ روحيه‏‌اى كه در تاريخ اسلام بهترين الگوى هم‌بستگى و همكارى را در جامعۀ پرهيزكاران محقق كرد؛ جامعه‏‌اى كه در آن هيچ مسلمانى بر ديگرى برترى و فضلى نداشت، مگر به تقوا؛ جامعۀ عماربن‌ياسر و سلمان فارسى و صهيب رومى و بلال حبشى؛ جامعۀ دل‏‌هايى آباد از انديشه و ايمان و فراتر از همه حدومرزهاى زمينى و دل‌هاى باز و گشايش‏‌يافته به‌نام اسلام و رسالت آسمان. پس بايد همۀ دل‏‌ها متحد گردد و همۀ ظرفيت‏‌ها ذوب شده و در چارچوب رهبرى حكيمانۀ امام خمينى و در راه برپايى جامعۀ اسلامى عظيمى كه مشعل قرآن كريم را به همۀ جهان خواهد برد، ریخته شود.

شما منار و مشعل اسلام هستید و  عطای شما براى مسلمانان در طول تاریخ الگوى عظیم مجاهدان خواهد ماند

پس از تشدید فشارهای حزب بعث به شهید صدر، امام خمینی(ره) تلگرام دیگری برای ایشان فرستاد که شهید صدر آن را از رادیو شنید. شهید صدر امکان پاسخ از طریق تلگراف را نداشت؛ ازاین‌رو در اولین تماسی که از ایران توسط خبرنگار روزنامه «جمهورى اسلامى» با ایشان گرفته شد، به پیام امام پاسخ داد:

محضر امام مجاهد حضرت آیت‌الله‌العظمى سید روح‌الله خمینى دام‌ظله

تلگرام شما را که تفقد پدرانه‏‌اى از من بود شنیدم، ولى چون کنج خانه افتاده‏‌ام و نه مى‏‌توانم کسى را ببینم و نه کسى مى‏‌تواند مرا ببیند، نمى‏‌توانم از طریق تلگراف پاسخ شما را ارسال کنم و ازاین‌رو تنها چیزى که از دستم برمى‏‌آید این است که از خداوند متعال مسئلت کنم که شما را که منار و مشعل اسلام هستید حفظ فرماید و دین حنیف را به مرجعیت پیشروى شما محفوظ بدارد. هم‏چنین از خداوند متعال مى‏‌خواهم سختى‏‌هایى را که در راه او متحمل می‌شویم از ما بپذیرد و به ما توفیق حفظ عقیده و آرمان‏‌هاى والاى امت را بدهد؛ زیرا حیات هر انسانى تنها به همان اندازه‏‌اى است که از وجود و زندگى و افکارش به امت مى‏‌بخشد و شما از وجود و حیات و فکرتان آن‏‌چنان عطایى براى مسلمانان داشتید که در طول تاریخ الگوى عظیم مجاهدان خواهد ماند.

والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.

ایران هستۀ اولیۀ حکومت بزرگ اسلام است

آنچه گذشت بخشی از تعابیر شهید صدر در اسناد مکتوب ‌است. شهید صدر در کتاب اسلام راهبر زندگی که آن را از اساس برای جمهوری اسلامی ایران نوشته‌، به تحلیلی جامع از نقش انقلاب ایران در تاریخ معاصر اسلام و نیز رهبری امام خمینی پرداخته است. افزون‌براین در خاطرات و گفته‌های شفاهی که از شهید صدر نقل شده است، تعابیر بسیار بلندی درباره انقلاب اسلامی ایران و امام خمینی نقل شده است. یکی از معروف‌ترین این تعابیر که چند تن از شاگردان شهید صدر در مجالس مختلف از او شنیده‌اند، این عبارت مشهور است: «اگر امام خمینی به من دستور دهد که به روستایی در ایران بروم و در آن فعالیت کنم، ذره‌ای درنگ نمی‌کنم». این‌گونه عبارات بسیار فراوان است که گردآوری آنها نیاز به پژوهشی مفصل دارد. در پایان به یک عبارت از گفت‌وگوی شهید صدر با سید حسن شبّر بسنده می‌کنیم: «امام خمینی حفظه‌الله هیبت استعمار جهانی را درهم‌ شکسته است و پس از انقلاب امام، دیگر کشورهایی که خود را ابرقدرت می‌دانستند، ابرقدرت نخواهند ماند. پس از این، ابرقدرت حکومتی است که اسلام به‌پا خواهد کرد و ایران هستۀ اولیۀ این حکومت را شکل می‌دهد».

برای مطالعه اسناد نک: احمد ابوزید العاملی، محمدباقر الصدر، السيرة و المسيرة في حقائق و وثائق، ج۴و۵.

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر کتاب «سنت‌های تاریخی در قرآن کریم» منتشر شد.

کتاب «سنت‌های تاریخی در قرآن کریم» گفتارهایی تفسیری از استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر است. وی این درس‌ها را پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران و بنا بر ضرورت‌های پیش‌آمده در عرصه سیاسی‌اجتماعی عراق و جهان اسلام ارائه کرد. شهید صدر دو روز در هفته (سه‌شنبه و چهارشنبه) درس خارج فقه خود را تعطیل کرد و به‌جای آن به موضوع تفسیر قرآن کریم پرداخت. هدف از این سخنرانی‌های عمومی تقویت ارتباط رهبری دینی و مردم و ایجاد زمینه آگاهی‌بخشی و روشنگری از سوی مرجعیت بود. اساتید و طلاب حوزه‌های علمیه و همچنین عموم مردم از این سخنرانی‌ها استقبال کردند و نوارهای آن به‌شکلی بی‌سابقه تکثیر و در میان مردم منتشر شد.

با وجود اینکه مخاطب این سخنرانی‌ها تنها طلاب درس خارج نبودند، محتوای این دروس همچون سایر آثار استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر از اتقان و نوآوری ویژه‌ای برخوردار است. محور اصلی در این گفتارهای تفسیری سنت‌های تاریخی در قرآن کریم است که شهید صدر به‌ژرفا و فراگیری شگفتی به آن می‌پردازد، اما این کتاب بیش از آنکه کتابی درباره سنت‌های تاریخی باشد، درواقع بیانگر روشی نو و بی‌سابقه برای تفسیرِ موضوعی است که شهید صدر خود آن را روش استنطاق نامیده است؛ روشی که او با پی‌ریزی آن سطح پژوهش‌های علمی در این عرصه را به مرحله‌ای جدید وارد می‌کند.

کتاب «سنت‌های تاریخی در قرآن کریم» در سه فصل تنظیم شده است:

فصل اول: درآمدی بر روش تفسیر موضوعی؛

فصل دوم: پیاده‌سازی روش در نظریه سنت‌های تاریخی؛

فصل سوم: بررسی مصداقی نظریه در موضوع رابطه دین با تاریخ و جامعه.

شهید صدر در تعریف تفسیر موضوعی و تبیین تفاوت آن با تفسیرهای مرسوم می‌گوید:

مفسرِ جزئی‌نگر معمولاً نقشی سلبی در تفسیر دارد؛ او متنِ قرآنیِ معینی، برای مثال یک آیه یا بخشی قرآنی را بدون هیچ پیش‌فرض و اندیشه‌ای در نظر می‌گیرد و می‌کوشد مدلول قرآنی آن را در پرتو مفهوم الفاظ و توجه به قرینه‌های متصل و منفصلی که می‌یابد تعیین کند….

اما مفسرِ وحدت‌بخش و موضوع‌محور، برخلاف آن رویه، فعالیت خود را از متن آغاز نمی‌کند؛ بلکه او ابتدا واقعیت‌های زندگی را می‌بیند و نظرش را بر یکی از موضوع‌های اعتقادی یا اجتماعی یا هستی‌شناسانه متمرکز می‌کند، مشکلاتی را که تجربیات اندیشه انسانی درباره آن موضوع طرح کرده و نیز راه‌حل‌هایی که تفکر بشری ارائه نموده و همچنین پرسش‌ها و نارسایی‌هایی را که تجربه‌های تاریخی بروز داده، به‌خوبی فرامی‌گیرد و سپس به متن قرآن رجوع می‌نماید؛ نه به این منظور که در برابر متن قرآن فقط نقش شنونده و ثبت‌کننده را بازی کند، بلکه با این هدف که موضوعی آماده و آکنده از انبوهی از افکار و مواضع بشری را در محضر قرآن مطرح کند و با آن به‌صورت سؤال‌وجواب به گفت‌وگو بپردازد.

بنابراین، هدف تفسیر وحدت‌بخش و موضوع‌محور، تبیین دیدگاه قرآن و به‌تبع آن اسلام، در یکی از موضوع‌های زندگی یا هستی است. بنابراین دستاوردی که از فرایند تفسیر موضوعی به‌دست می‌آید، نظریه‌ای قرآنی درباره یکی از موضوعات بزرگ و اساسی حیات بشری است.

شهید صدر سپس با ترجیح رویکرد موضوع‌محور، سعی می‌کند این روش را در موضوع «سنت‌های تاریخی در قرآن کریم» پیاده کند و با بررسی ابعاد گوناگون این موضوع و تبیین ویژگی‌ها و انواع سنت‌های تاریخ در قرآن، نظریه‌ای قرآنی را در این عرصه به‌دست دهد. شهید صدر در فصل دوم کتاب به این پرسش‌ها پاسخ گفته است:

آیا در بینش قرآن، تاریخ بشری سنت‌هایی دارد؟

آیا سنت‌ها و قوانینی هست که بر مسیر و حرکت و تحولات تاریخ حاکم باشد؟

این سنت‌ها کدام است؟

تاریخ بشر چگونه آغاز شد، بالید و تحول یافت؟

عوامل اصلی در نظریه تاریخ چیست؟

نقش انسان در حرکت‌های تاریخ چیست؟

جایگاه وحی آسمانی و نبوت در عرصه اجتماعی کجاست؟

شهید صدر سپس به بررسی یکی از مهم‌ترین مصادیق سنت‌های تاریخی در قرآن، یعنی دین و رابطه آن با جامعه و تاریخ می‌پردازد. او دین را افزون‌بر قانون، یکی از سنت‌های تاریخی می‌داند و با دسته‌بندی سنت‌ها، آن را در دسته سنت‌های کوتاه‌مدت چالش‌پذیر قرار می‌دهد.

شهید صدر در فصل پایانی یکی از مهم‌ترین مباحث جامعه‌شناسی خود را مطرح می‌کند و فهم دین را بدون فهم جامعه و عناصر آن نادرست می‌داند. در دیدگاه شهید جامعه از سه عنصر تشکیل می‌شود: انسان، زمین و روابط و مناسبات.

این مجموعه گفتارها پیش‌تر در کتاب پژوهش‌های قرآنی با دیگر نوشته‌های قرآنی شهید صدر به‌چاپ رسیده بود که اینک در ایام گران‌قدر ماه مبارک رمضان، با ویرایش و تحقیق دوباره به‌طور مجزا، در قطع رقعی  و در ٢۴٧ صفحه، با عنوان «سنت‌های تاریخی در قرآن کریم» توسط پژوهشگاه تخصصی آیت‌الله شهید صدر منتشر و روانه بازار کتاب شده است.

برای خرید این کتاب با ٢۵ درصد تخفیف ویژه ماه مبارک رمضان و ارسال رایگان به سراسر کشور به غرفه مجازی پژوهشگاه مراجعه فرمایید.

 

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تخصصی شهید صدر، کتاب «جامعۀ ما (مجتمعنا) در اندیشه و آثار شهید سید محمدباقر صدر» نوشته سید منذر حکیم و با ترجمه مسعود فکری توسط انتشارات سروش منتشر و راهی بازار نشر شد.

این‌کتاب دربردارنده مجموعه گفتارهای آیت‌الله شهید سید محمدباقر صدر درباره دیدگاه اسلام به جامعه و چارچوب‌ اسلامی فهم مسائل اجتماعی است.
شهید صدر خود در پی آن بود که پس از نگارش فلسفتنا، کتابی با عنوان مجتمعنا نگاشته و دیدگاه‌ اسلام درباره جامعه را در آن بیان کند، اما پرسش‌های فکری رایج در محافل علمی و درخواست‌‌های متعدد نخبگان باعث شد که ایشان به تألیف کتاب اقتصادنا بپردازد و نگارش مجتمعنا را به پس از آن موکول کند. اما در نهایت افزایش درگیری‌ها با حزب بعث و دستگیری‌ها و مزاحمت‌های متعدد، مانع از آن شد که علامه صدر بتواند کتابی در تراز اقتصادنا و به‌شیوه تطبیقی و با مقایسه دیدگاه اسلام با مکاتب رایج بشری، در موضوع جامعه از دیدگاه اسلام بنویسد. بنا به خاطرات یاران شهید صدر مهمترین مانع در این زمینه این بود که به دلیل شرایط مبارزه با رژیم بعث، شهید فرصت کافی برای بررسی منابع دست اول غربی در این زمینه نداشت؛ زیرا منابع ترجمه‌شده در آن زمان به زبان عربی را برای این موضوع کافی نمی‌دانست و امکان ترجمه آثار مدنظر نیز توسط نزدیکان ایشان فراهم نبود.
حجت‌الاسلام والمسلمین سید منذر حکیم که از شاگردان شهید صدر و از پیروان مکتب اوست برای استفاده هرچه بیشتر علاقه‌مندان به میراث فکری شهید صدر از اندیشه‌های اجتماعی وی، بخش‌های مرتبط در کتاب‌های گوناگون شهید صدر را گردآورده و کتاب حاضر را تدوین کرده است. هرچند این کتاب آنچه مقصود علامه صدر از «مجتمعنا» بوده است را تأمین نمی‌کند، تا حد شایانی می‌تواند به آشنایی بیشتر با دیدگاه‌های اجتماعی علامه صدر کمک کند.
این کتاب اکنون توسط دکتر مسعود فکری به فارسی برگردانده شده و توسط انتشارات سروش در ۵٠٠ صفحه و به قیمت ۶۵هزار تومان به بازار نشر روانه شده است.

هم‌زمان با ایام مبارک رمضان
طرح غرفۀ مجازی پژوهشگاه شهید صدر در دوران تعطیلی نمایشگاه کتاب

به گزارش روابط عمومی پژوهشگاه تخصصی شهیدصدر، هم‌زمان با ایام ماه مبارک رمضان و با توجه به تعطیلی نمایشگاه بین‌المللی کتاب تهران و نمایشگاه بین‌المللی قرآن کریم، پژوهشگاه تخصصی شهید صدر در نظر دارد در راستای حمایت از کتاب‌خوانی و پویش #در_خانه_بمانیم، همه محصولات خود را (شامل آثار شهید صدر به زبان عربی، ترجمه این آثار به زبان فارسی و پژوهش‌های مرتبط با اندیشه شهید صدر) با تخفیف ویژه در فروشگاه مجازی خود عرضه کند.

این پژوهشگاه با شعار در خانه بمانیم تا کرونا را شکست دهیم و با بهره‌گیری از فضای مجازی از مخاطبان خود دعوت می‌کند تا از غرفه مجازی انتشارات دارالصدر دیدن کنند و کتاب‌های موردنیاز خود را از این طریق تهیه نمایند.

در این غرفه تمامی آثار شهید صدر با ۲۵٪ تخفیف عرضه می‌شود و ارسال سفارش‌ها به سراسر کشور رایگان است.

زمان: ماه مبارک رمضان
نشانی غرفه: http://www.mbsadr.ir/shop

#نمایشگاه_مجازی_کتاب
#در_خانه_بمانیم
#کتاب_بخوانیم

در یادداشت زیر حجت‌الاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی رئیس میز توسعه و توانمندسازی علوم اسلامی دفتر تبلیغات اسلامی قم به این بحث می‌پردازد که اندیشه‌ها و آموزه‌های شهید صدر چگونه می‌تواند به حکمرانی خوب در ایران کمک کند؟

حکمرانی خوب چیست؟

چندی است مفهوم حکمرانی در ادبیات علمی رشته‌های علوم سیاسی، مدیریت و جامعه‌شناسی رایج شده و در مطالعات اقتصادی و حقوقی نیز به کار گرفته می‌شود. مفهوم حکمرانی(Governance) هم‌خانواده با با مفهوم حکومت (Goverment) اما متفاوت از آن است. حکمرانی به جای تمرکز بر دولت، قدرت را در داخل و خارج از اقتدار رسمی و نهادهای حکومت و در قالب سه رکن: «حکومت»، «بخش خصوصی» و «جامعه مدنی» جریان می‌دهد. به علاوه شالودۀ حکمرانی، فرآیند تصمیم‌سازی و اجرای تصمیمات است که مشخص می‌کند چگونه سه بازیگر یادشده با اولویت‌ها و سلایق متفاوت، به هماهنگی می‌رسند. سازمان ملل متحد حکمرانی را چنین معرفی کرده است: «حکمرانی مجموعه‌ای از اقدامات فردی و نهادی، عمومی و خصوصی برای برنامه‌ریزی و اداره مشترک امور است، و فرآیند مستمری از ایجاد تفاهم میان منافع متفاوت و متضاد است که در قالب اقدامات مشارکتی و سازگار حرکت می‌کند، و شامل نهادهای رسمی و ترتیبات غیررسمی و سرمایه اجتماعی شهروندان است».

به این ترتیب فضای حکمرانی دیگر فضای دولت محور نیست و نقش دولت در اجتماع مورد باز تعریف قرار می‌گیرد. در تعریف حکمرانی، دولت می باید بسیاری از تصدی‌گری‌ها را کنار بگذارد، اگرچه باید همچنان سه انحصار را به طور قانونی برای خود نگاه دارد: خدمات عمومی، امنیت و خشونت. بنابراین، یک حکومت / دولتِ خوب، شرط حکمرانی خوب است.

حکمرانی خوب یا مطلوب (Good governance)، در یکی دو دهۀ اخیر به شدت مورد توجه محققان علوم اجتماعی قرار گرفته و آنها در تحقیقات خود نشان داده‌اند که حکمرانی خوب، از اصول رشد و توسعه در کشورهاست و بی‌توجهی به آن، یکی از مهمترین موانع رشد کشورهای فقیر در دهه‌های اخیر بوده است.

کمیسیون اقتصادی، اجتماعی آسیا و اقیانوس آرام (ESCAP) حکمرانی خوب را با پی‌ریزی سه نوع رابطه توسط حکومت/ دولت، میسّر می‌داند: الف) روابط توسعه‌ای در حوزۀ اقتصاد، برای نیل به حداکثر رشد اقتصادی؛ ب) روابط شهروندی بر اساس مشارکت و حفظ حقوق شهروندان؛ ج) روابط اجتماعی بر اساس حقوق و آزادی‌های اساسی و مشارکت حداکثری مردم در ادارۀ کشور.

این کمیسیون عوامل مؤثر در تقویت این اصول را چنین تبیین نموده است: عدالت و مساوات حقوقی و فرصت‌های برابر، وفاق عمومی و همگرایی با آرمان‌های جامعه، مسئولیت پذیری، قانون‌مداری به مدد دستگاه قضائی و پلیس سالم و مستقل، مشارکت آزاد و منسجم مردم در امور جامعه، شفافیت و دسترسی به اطلاعات، پاسخگویی نهادهای حکومتی، کارایی و اثربخشی.

نگرش و بینشِ توحیدی به هستی و انسان، زیرساخت اعتقادی برای حکمرانی خوب

علامه شهید صدر با بررسی ژرف‌اندیشانۀ منابع اسلامی، مسیری تکاملی را در ساخت نظریه عام سیاسی و در واقع طرح حکمرانی اسلامی، پیمود و در سه مرحله آن را تدوین و به ترتیب در کتاب‌های «الأسس الاسلامیه» (۱۳۷۸ ق)، «تعلیقات منهاج الصالحین» (۱۳۹۵ ق) و «الفتاوی الواضحة» (۱۳۹۶ ق)، و اندکی پیش از شهادتش به شکل نهایی در «الإسلام یقود الحیاة» (۱۳۹۹ ق) منتشر ساخت.

زیرساخت‌های بینشی و نگرشی در نظریۀ حکمرانی شهید صدر، بر سه رکن اعتقادی استوار است:

رکن نخست نظریۀ سیاسی علامه شهید صدر، بینش و نگرش توحیدی بر پایه نظام الهی احسن در جهان هستی و سنن تخلف‌ناپذیر او در روابط و مناسبات حاکم بر هستی از جمله انسان و جوامع بشری و محیط زیست اوست. جهان هستی، هویتی هدفدار، هماهنگ و قانون‌مند دارد و از معنا، شعور و ادراک برخوردار، و مسئولیت‌آفرین است. انسان در روابط سه‌گانه‌اش با خود، هم‌نوعان و طبیعت، به طور جبری بر رابطۀ مرکزی خداوند با هر سه و ارادۀ تکوینی الهی متکی است.

رکن دوم این نظریه، حاکمیت مطلق خدا بر جهان و انسان هم در بُعدِ تکوینی (جبری بر اساس سنن الهی) و هم در بعد تشریعی (اختیاری بر اساس احکام الهی) است. از این رو انتخاب شایستۀ انسان در این روابط سه‌گانه با خود، هم‌نوعان و طبیعت و رابطۀ چهارم با مرکزیت عالم یعنی خداوند به طور شایسته، در گروی محور قراردادن و هماهنگی با ارادۀ تشریعی خداوند است. با شناخت سنن تکوینی و تشریعی حاکم بر هستی، هم می‌توان در ساخت باورها و ارزش‌ها، و هم در عرصه‌های هنجاری و رفتاری (مانند: حقوق، اخلاق، نظام‌های سیاسی، قوانین اجتماعی) و حتی آینده‌پژوهی از آن بهره جست.

رکن سوم نظریۀ سیاسی ایشان، اصل کرامت ذاتی، فطری و عمومی انسان است که خداوند بر اساس قدرت عقل، اختیار و آزادی به او عنایت کرده و درنتیجه، به وی نیروی تفسیر و تغییر جهان داده و او را بر سرنوشت خویش، حاکم کرده است.

فلسفۀ سیاسی شهید صدر، ترسیم کنندۀ اصول و ویژگی‌های حکمرانی خوب

وی در آخرین حلقۀ تطور، فصلی را در کتاب «الإسلام یقود الحیاة» با عنوان «خلافة الإنسان و شهادة الأنبیاء»، نقش مشارکت و انتخاب مردمی در حکمرانی، نقش فقیهان و ولایت ایشان در حکومت، و سپس ترکیب خلافت الهی مردم با رهبری شاهدان آگاه را ترسیم کرده است.

شهید صدر با زیربنای اعتقاد به توحید و عدل فراگیر، سه اصل را ساخته است؛ نخست، حاکمیت مطلق خدا بر جهان؛ دوم، سنت‌های حاکم بر هستی؛ و سوم، آزادی و اختیار انسان. حاصل این اصول، پذیرش خلافت و جانشینی همۀ انسان‌ها از سوی خدا به صورت تکوینی و فطری و همراه با تأیید شرعی است و یکی از ابعاد این خلافت، اداره سرنوشت مشترک جمعی یعنی حکومت است. از این رو حاکمیت، حق مردم و همزمان مسئولیت آنان به عنوان جانشینان خدا بر روی زمین است. این حق اولاً ناشی از حق حاکمیت الهی است که تحت عنوان استخلاف و استئمام به انسان واگذار شده است و از این رو اعتباری، نسبی ومحدود است. وظیفۀ حکومت، پاسداری از حقوق، شؤون و مصالح عمومی و مصالح دین الهی است.

هدف از جانشین سازیِ انسان توسط خداوند بر زمین (استخلاف)، این است که انسان ارزش‌هایی را مشابه و همسو با آنچه از خداوند تجلی می‌یابد، در وجود خود به عنوان خلیفه خدا، تبلور بخشد؛ آن چنان که صفات عدالت، علم، قدرت، بخشش، رحمت بر مستضعفان و سخت‌گیری بر ظالمان و مستکبران و… در اهداف و ارزش‌ها و رفتارهای جامعۀ بشریِ خلیفة اللهی، بازتاب یابد. نامتناهی بودن صفات جمال و مکارم اخلاقی خداوند، ایجاب می‌کند جامعۀ بشری حرکتی پیوسته و مستمر به سوی این هدف نامتناهی فراهم سازد و ساختار روابط اجتماعی خود را در ابعاد چهارگانۀ پیش‌گفته، هماهنگ با این هدف، شکل دهد.

درک خلافت انسان و باور به آن، به نتایجی منتهی می‌شود که در ادبیات حکمرانی، تضمین‌کنندۀ یک حکمرانی خوب خواهد بود:

الف) جامعۀ بشری وابسته به مرکزیت خدای تعالی است که او را جانشین خود بر روی زمین قرار داده است.

ب) روابط اجتماعی باید برپایۀ اخلاص در توحید باشد و با نفیِ هرگونه سلطه‌جویی و استثمار، برادری عمومی را در همۀ ابعاد، تحقق بخشد.

ج) لازمۀ خلافت انسان، قابل اعتماد بودن و امانتداری اوست و ازین رو قرآن خلافت انسان را «امانت» خوانده است. امانت، مسؤولیت آور است ومسؤولیت از یک طرف تقید به قانون وعدالت می‌آورد؛ و از سوی دیگر، مسئولیت بدون آزادی، معنا ندارد. خداوند، موجود آزاد ومختاری روی زمین قرار داد تا بتواند با آزادی، خود راهش را برگزیند.

اما غیر از خط خلافت، سنت الهی خط دیگری را رقم زده که خط شهادت (گواهی) انبیا و امامان و صالحان است که نظارت بر چگونگی جانشینی (استخلاف) و راهنمایی امانتداری (استئمان) را بر عهده دارد. شهادت در سه مرحله (با حفظ مراتب) از انبیا آغاز، با امامان معصوم ادامه می‌یابد و در دوران غیبیت امام عصر عج به فقهای صالح منتهی می‌شود. علامه شهید صدر سه مسؤولیت مشترک برای شاهدان برشمرده است:

الف) دریافت و فراگیری محتوای رسالت وحیانی و حفظ و مراقبت از آن؛

ب) راهنمایی و نظارت بر رفتار انسان‌ها برای ایفای نقش خلافت الهی و قلمروی مرتبط با رسالت وحیانی؛

ج) مراقبت از سلامت مسیر و اتخاذ تدابیر پیشگیری و اصلاح انحراف در آن.

در اندیشۀ نهایی شهید صدر، در زمان غیبت امام زمان (عج)،حکومت از دو خط خلافت انسان (با مسئولیت تشکیل حکومتی مشتمل بر قوای مقننه و مجریه) و خط شهادتِ مرجع فقیه عام شامل مسئولیت نظارت شرعی بر حکومت و بیان احکام و قضاوت تشکیل می‌شود و آن را «جمهوری اسلامی» می‌نامد.

حاصل آنکه در فلسفۀ سیاسی شهید صدر، استخلاف و استئمان الهیِ انسان، به «معنای توحیدی»، «رشد اخلاقی»، «سلامت و تساوی روابط»، «برادری و نفی سلطه‌جویی»، «مسئولیت‌پذیری»، «آزادی مسئولانه»، «عدالت فراگیر» و «حاکمیت قانون» منتهی می‌شود. اینها همان است که در ادبیات سیاسی و اجتماعی معاصر، اصول و ویژگی‌های حکمرانی خوب، محسوب می‌شود.

 

منبع: خبرگزاری مهر

مصاحبه با دکتر آذرشب

دکتر محمدعلی آذرشب در سال ١٣٢۶ش. در کربلا به دنیا آمد. تحصيلات ابتدايى و متوسطه را در دبستان و دبيرستان مُخَيَّم گذراند و سپس در دانشكدۀ فنى بغداد در رشته راه و ساختمان (عمران) پذيرفته شد. وى به تقاضاى علامه سيد‌‎ مرتضى عسكرى كه آن زمان سرپرستى دانشكده اصول دين و مدارس امام جواد(ع) در بغداد را بر عهده داشت، به تدريس فيزیک و شيمى در دبيرستان امام جواد(ع) پرداخت و هم‌زمان، به تحصيل در دورۀ شبانۀ دانشكده اصول دين مشغول شد. او علاوه‌بر تدريس و تأليف و ترجمه، مسئولیت‌هاى اجرايى متعددى مانند معاون آموزشى و همچنين معاون پژوهشى دانشكدۀ ادبيات و علوم انسانى دانشگاه تهران، رايزنى فرهنگى جمهوررى اسلامى در سودان (خارطوم) و در دمشق (سوريه) و معاون بين‌الملل مجمع تقريب بين مذاهب اسلامى را بر عهده گرفته است. آنچه در ادامه می‌آید متن مصاحبه با ایشان درباره مرحوم آیت‌الله اشکوری است.

 برای اولین سؤال اجازه بدهید بپرسم که شما پیش از اینکه داماد مرحوم آقای اشکوری شوید، آیا ایشان را می‌شناختید؟

بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم. الحمد لله و السلام و الصلاة علی رسول الله. ما با مرحوم آقای اشکوری به‌عنوان اینکه ایشان شاگرد آقای صدر هستند، در عراق آشنا شدیم. من در ایران با دختر ایشان ازدواج کردم، ولی در عراق با ایشان آشنا شدم. من آن زمان در عراق دانشجوی دانشگاه بودم و به‌هرحال در نجف تنها به آقای صدر دسترسی داشتیم.

شما از بغداد به نجف تشریف می‌آوردید؟

بنده تنها نبودم، عده‌ای جمع می‌شدیم و به نجف می‌رفتیم و به ‌دنبال این بودیم شخصی را ببینیم که با افکار و منش آقای صدر آشنا باشد تا با نظرات ایشان بیشتر آشنا شویم. آشنایی ما با آقای صدر به این صورت بود که ایشان به ما احساس عزت، کرامت و شخصیت بخشید. دین در عراق توأم با خرافات پیرمردها و پیرزن‌ها و به‌طور کامل از صحنۀ اجتماعی دور بود. هیچ حرفی برای زندگی نداشت. زمانی که در عراق بودیم، کسانی که برای زندگی حرف داشتند، بیشتر چپی‌ها و مارکسیست‌ها و حزب کمونیست و یا لیبرال‌های وابسته به غرب بودند. حزب کمونیست در عراق یکی از مهم‌ترین و بزرگ‌ترین و قوی‌ترین احزاب کمونیست خاورمیانه بود. آنها در زمینۀ فلسفه و جهان‌بینی، اقتصاد و عدالت اجتماعی سخن می‌گفتند.

گفتمان اسلامی، گفتمانی نبود که در این‌گونه موارد ورود پیدا کند. طبیعی بود که انسان در این اضاع، هیچ عزتی از وابستگی به دین و اسلام احساس نمی‌کرد. ما از ترس آخرت و خشم خدا نماز می‌خواندیم و روزه می‌گرفتیم. آشنایی با تفکر آقای صدر ابتدا با کتاب «فلسفتنا» آغاز شد.

«فلسفتنا» با قدرت هرچه تمام‌تر وارد شد و با تمام افکار و اندیشه‌های موجودی که خودشان را یکه‌تاز میدان کرده بودند، مبارزه کرد. پس از آن هم کتاب «اقتصادنا» منتشر شد. تمام وجود این شخص مالامال از عزت و افتخار بود. این اتفاق در زمانی بود که ما در کربلا دوران دبیرستان را می‌گذراندیم. وقتی وارد دانشگاه شدیم، آنجا صحنۀ درگیری و تقابل فکری زیادی بود.

در دانشگاه بغداد؟

بله، من در دانشکدۀ فنی بغداد بودم. ما نیاز بیشتری به آشنایی با افکار آقای صدر داشتیم. هیچ‌چیز جز آقای صدر نداشتیم. عده‌ای از بچه‌ها بودیم. مجموعه‌ای از دوستان هم از کربلا و جاهای دیگر آمده بودند. ما در دانشگاه با هم ارتباط داشتیم و پیگیر بودیم خدمت آقای صدر برسیم. چند بار در نجف خدمت ایشان رسیدیم. دسته‌جمعی رفتیم. وقتی آنجا می‌رفتیم، از سخنانی که از ایشان می‌شنیدیم، مات‌ومبهوت می‌شدیم، مجذوب ایشان می‌شدیم. یکی از کسانی که با ما می‌آمد، آقای ابراهیم جعفری بود که نخست وزیر عراق شد.

آرام‌آرام احساس کردیم که نباید زیاد مزاحم ایشان شویم. سؤال کردیم که با چه کسی ارتباط برقرار کنیم تا بتواند مسیری برای ارتباط با آقای صدر باشد؟‌ آقای اشکوری را معرفی کردند. در آن هنگام آقای اشکوری در حله بود؛ شهری بین کربلا و نجف. ‌در حله خدمت ایشان می‌رسیدیم. خصوصیاتی که ما در آقای اشکوری دیدیم، تقریباً نمونۀ کوچکی از آقای صدر بود. خیلی علاقه‌مند بود که با جوان‌ها همراه شود. هیچ احساس نمی‌کردیم که مزاحم ایشان هستیم. نوعی احساس قرابت و صمیمیت با ایشان می‌کردیم. ما سؤالات خود را با ایشان مطرح می‌کردیم. بیشتر مطالبی که می‌گفتند، بازگو کردن سخنان آقای صدر بود و اغلب هم درباره زندگی ائمه(عهم) بود.

آقای اشکوری در حله چه‌کار می‌کردند؟

نمایندۀ آقای حکیم در حله بودند.

پس شما برای اینکه با جریان شهید صدر ارتباط پیدا کنید، به حله می‌رفتید و این جریان فکری را از طریق آقای اشکوری دنبال می‌کردید؟

بله، تمام مطالبی که ایشان درباره زندگی ائمه(عهم) فرموده بودند، جمع کردیم و به‌صورت کتاب شد. یکی از عزیزان ـ خداحفظش کند ـ  آمد و کتاب را از من گرفت و به‌نام خودش چاپ کرد. حالا مهم نیست. گفت: این حرف‌ها حرف‌های شماست، گفتم: اینها حرف‌های شهید صدر است که من از سخنان آقای اشکوری جمع کرده‌ام.

 

شما با شناسنامه ایرانی در عراق زندگی می کردید؟

بله، قبل از اینکه به ایران بیایم، مسائل زیادی برایم رخ داد. من مقلد آقای صدر بودم. هنوز مرجعیت آقای صدر مطرح نشده بود. آن زمان احکام شرعی خود را از آقای اشکوری می‌شنیدم. دیدم در ایران دسترسی به آقای صدر و احکام فقهی نخواهم داشت، متوجه شدم آقای صدر حاشیه‌ای بر منهاج‌الصالحین آقای حکیم زده است. منهاج‌الصالحین را برداشتم و سه‌چهار شبانه‌روز در منزل آقای اشکوری، این متن را با حاشیه آن در دفترچه‌ای نوشتم. به آقای اشکوری گفتم: می‌خواهم این دفترچه را با خود به ایران ببرم. گفت: باید از آقای صدر اجازه بگیرم، چون ایشان راضی نیست که به‌خاطر وجود آقای خویی(ره) مرجعیتش در عراق و در ایران به‌خاطر وجود آقای خمینی(ره) مطرح شود. آقای صدر اجازه نداد و فرمود: به‌هیچ‌وجه. من گفتم به آقای صدر بگویید اگر به‌دلیل جهل به مسئله، خلاف فتوای ایشان عمل کردم، شما مسئول هستید. فکر می‌کنم آقای اشکوری این موضوع را با آقای صدر سه‌بار تکرار کرد. می‌خواهم بگویم که آقای صدر چقدر از مرجعیت برحذر بود. گفت: باشد، بعد از نماز استخاره می‌کنم. استخاره کرد و این آیۀ مبارک آمد که من در همان موقع آن را پشت کتاب نوشتم و تا الآن هم آن کتاب را دارم:‌ «وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ في‏ سَبيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرينَ». گفت: بسیار خوب کتاب را با خود ببر. من هم کتاب را به ایران آوردم.

از مواقعی که به منزل آقای اشکوری در حله می‌رفتید، خاطره‌ای ندارید؟‌

خاطرۀ خاصی ندارم، ولی چیزی که برای ما محسوس بود، این بود که وقتی نزد آقای اشکوری می‌رفتیم، می‌دیدیم این روحانی با دیگر روحانیون فرق دارد. این را با تمام وجود لمس می‌کردیم. ایشان دین را به‌عنوان دکان مطرح نمی‌کرد، بلکه به‌عنوان آرمان مطرح می‌نمود. این برای ما خیلی مهم بود. ما جوان بودیم. آرمان‌خواه بودیم. ایشان آرمان‌خواه بودند و این را ازآقای صدر فراگرفته بودند؛ حتماً از آقای صدر الهام گرفته بودند. آقای اشکوری هم آرمان‌خواه و هم جوان‌پسند بودند. علاقه‌مند بودند که با جوانان، دانشجویان و دانش‌آموزان بنشینند و صحبت کنند. تمام وقت خود را برای این کار صرف می‌کردند. ما نمی‌دیدیم که این سید زمانی را برای استراحت و تفریح خود در نظر بگیرد.

ایشان وقتی صحبت می‌کرد، گویی در مورد پاسخ سؤال‌هایی که در ذهن ما بود، صحبت می‌کرد. گویی می‌دانست که در ذهن ما چه می‌گذرد. این همان چیزی بود که نزد آقای صدر هم احساس می‌کردیم، ولی نزد آقای اشکوری به‌علت معاشرت زیادی که داشتیم، این را بیشتر می‌فهمیدیم. رابطۀ ایشان با مردم بسیار خوب بود. ایشان نمایندۀ آقای حکیم در حله بود، ولی از کربلا، بغداد و جاهای مختلف جمع می‌شدیم و خدمت ایشان می‌رسیدیم. ایشان نسبت به همه احساس مسئولیت می‌کرد.

با وجود اینکه ایشان نمایندۀ آقای حکیم بودند، افکار آقای صدر را انتقال می‌دادند؟

خوب است نکته‌ای را در اینجا عنوان کنم: وقتی آقای اشکوری پس از سقوط رژیم بعث به‌نمایندگی از آقای سید کاظم حائری به نجف رفت، به ایشان گفته بود: درست است که من به‌عنوان نماینده شما می‌روم، ولی من مبلّغ افکار و اندیشه‌های امام خمینی(ره) خواهم بود. ایشان هم گفته بودند: این کار را بکنید. همچنین گفته بودند: هر کس که نزد من بیاید، من او را به آقای خامنه‌ای(مد) ارجاع می‌دهم. سید کاظم حائری نیز پاسخ داده بود: همین کار را بکن!

من خودم چندبار به آنجا رفتم و دیدم همین کار را می‌کند. بنابراین درست است که ایشان نمایندۀ آقای حکیم و حائری بود، ولی خط فکری خود را دنبال می‌کرد.

در مجموع آنچه درباره حله به یاد دارم، این است که ایشان توجه زیادی به مسائل فرامذهبی، فرادینی و حتی گاهی جهان‌بینی‌ها و مطالب جهان‌شمول داشت، ایشان در سطح بالایی با ما صحبت می‌کرد.

آقای اشکوری چند وقت بعد از شما به ایران آمدند؟

فکر کنم چند ماه. من همین که شنیدم ایشان به ایران آمده است، به خدمتشان رفتم. خانه‌ای در قم گرفته بودند. جای وسیعی بود، ولی مخروبه بود. به‌طور مرتب نزد ایشان می‌رفتم، تا اینکه دیگر به فکر ازدواج افتادم. من کسی را نداشتم که دخترشان را از ایشان برایم خواستگاری کند، بنابراین خودم نامه نوشتم.

چه شد که ایشان از قم به قزوین رفت؟

به‌طور دقیق در یادم نیست. فکر کنم برای ادارۀ مدرسۀ دعوت شدند؛ مدرسه‌ای در قزوین به‌نام مدرسه صالحیه
وجود دارد که ایشان برای مدیریت آن مدرسه دعوت شد.

وقتی ایشان به قزوین رفت، دو خط فکری را دنبال کرد: یک خط، معرفی آقای صدر بود و خط دیگر، برخورد با افکاری که به نظر ایشان التقاطی بود. در مسئلۀ دوم برخوردهایی با برخی افراد که هنوز هم زنده‌اند داشت. وقتی که انقلاب مقداری پیشرفت کرد و مردم قیام کردند، وارد ضدیت با رژیم نیز شد. صحبت‌های پرشوری هم می‌کرد که باعث شد ایشان به درگز تبعید شود.

از سفرهای تبلیغی خارج از کشور مرحوم اشکوری بفرمایید؟

بنده در دفتر رهبری بودم و فرصتی پیش آمد که رهبری به برزیل نماینده اعزام کنند. در این زمینه حمایت کردم و ایشان نیز به برزیل رفت. اخباری که می‌رسید نشان می‌داد که ایشان بسیار موفق بودند؛ به‌ویژه برای لبنانی‌ها و عرب‌های مقیم برزیل بسیار مفید بودند. بعد از اینکه از برزیل برگشتند، فرصتی ایجاد شد برای اینکه به سوریه بروند.

آن دوره که ایشان به سوریه رفتند، شما رایزن فرهنگی بودید؟

رایزنی من تمام شده بود. در آنجا با هم نبودیم؛ البته من زیاد به سوریه رفت‌وآمد می‌کردم. توضیحاتی نیز درباره وضعیت سوریه به ایشان می‌دادم و ایشان هم تا حدود زیادی موفق بود، اما با دکان‌دارها و کسانی که احساس می‌کردند، منافعشان با آمدن آقای اشکوری در خطر افتاده است، درگیری زیادی داشت.

گویا مقام معظم رهبری(مد) تعبیری درباره آقای اشکوری می‌گویند که شما راوی آن تعبیر برای آقای اشکوری می‌شوید.

ممکن است، چون من با آقا خیلی رفت‌وآمد داشتم و همه‌چیز را هم برای آقای اشکوری نقل می‌کردم؛ ولی اکنون در یاد ندارم چه جمله‌ای منظور شماست.

ایشان کاملاً آقای اشکوری را می‌شناخت، البته نمی‌دانستند من داماد آقای اشکوری هستم. یک‌بار میهمانی افطاری آقا بود و من هم دعوت شده بودم. افطاری عمومی بود. به آقای اشکوری گفتم: شما هم می‌آیید برویم؟ گفت می‌آیم. با اینکه مدعو نبود، ولی گفت می‌آیم. وقتی که به حسینیه آمدیم، خیلی شلوغ بود و همه سر سفره نشسته بودند. آقا ما را از دور دید. اشاره کرد بیایید. من و آقای اشکوری آمدیم خدمت آقا نشستیم. آقا آنجا فهمید که من داماد آقای اشکوری هستم. ایشان خیلی نزد آقای اشکوری نسبت به من اظهار لطف کردند. صحبت‌هایی بین آقا و آقای اشکوری درباره مسائل حقوقی و شرعی شد. آقا ایشان را به آقای تسخیری ارجاع دادند و گفتند: درباره این موضوع، هرچه نظر آقای تسخیری است، بپذبرید.

خدا رحمتشان کند. اگر نکته‌ای درباره آقای اشکوری در خاطر دارید که ما نپرسیدیم لطفاً بفرمایید.

هرچقدر درباره آقای اشکوری صحبت می‌کنم، در ذهنم ٔآقای صدر مجسم می‌شود. ایشان پرتوی از آقای صدر در دل‌سوزی، مردم‌داری، آرمان‌خواهی، فکر والا و ذهن وقاد بود.

پژوهشی درباره امام مهدی (عج) اثر استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر، به‌رغم حجم اندک خود، یکی از مهم‌ترین آثار معاصر درباره اندیشه مهدویت است. ترجمه‌های چندباره این کتاب به زبان‌های گوناگون، نقد و بررسی آن از سوی علمای مذاهب مختلف و استقبالی که اندیشمندان اسلامی از مضامین و شیوه پژوهش این کتاب داشته‌اند، گواه اهمیت این اثر ارجمند است. شاید کمتر کتابی بتوان پیدا کرد که به‌رغم حجم اندک در عمده کتاب‌های هم‌موضوع پس از خود به‌عنوان منبع پژوهشی تأثیر گذاشته باشد.

شهید صدر در این کتاب به شماری از پرسش‌هایی که ذهن علم‌گرا و مادی‌نگر انسان امروز ممکن است نسبت به مهدویت و باور به امام مهدی(ع) در اندیشه اسلامی داشته باشد، پاسخ می‌دهد. شهید صدر در ابتدا با توضیحی کوتاه درباره اندیشه مهدویت و ریشه‌های آن در تاریخ، شماری از پرسش‌هایی را که ممکن است درباره امام مهدی(ع) به ذهن برسد برمی‌شمارد و هر یک را در فصلی به میدان بررسی می‌کشد و پاسخ می‌دهد. این پرسش‌ها به‌ترتیب عبارتند از: چگونه این عمر بلند برای مهدی فراهم شدە است؟ چرا این همه پافشاری برای بلندی عمر مهدی؟ آمادە‌سازی راهبر منتظَر چگونه به انجام رسیدە است؟ چگونه باور کنیم که مهدی وجود یافته است؟ چرا هنوز این راهبر ظهور نکردە است؟ آیا یک فرد می‌تواند این همه نقش ایفا کند؟ روش تغییر در روز موعود چیست؟

این کتاب با چکیدگی و درعین‌حال عمق و دقت در جوانب گوناگون و با بهره‌گیری از زبان نو و ادبیات استدلالی، به این پرسش‌ها، نه به‌شکل سنتی و با استفاده از ادلۀ‌ نقلی محض، بلکه به‌گونه‌ای هماهنگ با فضای علمی رایج در جهان معاصر و مبتنی بر روش تجربی پاسخ می‌دهد. ازاین‌رو این کتاب کوچک همچون دیگر دستاوردهای فکری شهید صدر مورد توجه ویژه فرهیختگان و اندیشمندان جهان اسلام قرار گرفت و به‌شکل مجزا بارها به چاپ رسید. شهید صدر در یکی از نامه‌های خود به مرحوم شیخ علی اسلامی به استقبال گسترده از این کتاب اشاره کرده و می‌گوید: «بحث حول المهدی را دوباره در بغداد چاپ کردیم و استقبال از آن بی‌نظیر بود و در کمتر از یک هفته بیش از ده‌هزار نسخه آن به فروش رفت و این نشان می‌دهد که امت چه اندازه به این موضوع نیاز دارد».

بیان خردپذیر و استدلال‌های نوین شهید صدر عالمان اهل‌سنت را نیز به شگفتی و تقدیر از این کتاب واداشت و کسانی چون استاد حامد حفنی داود بر این کتاب مقدمه نوشتند. دکتر حامد حفنی، فارغ‌التحصیل الازهر و رئیس گروه زبان عربی دانشکده زبان دانشگاه عین‌شمس قاهره و از چهره‌های برجسته تقریب بین مذاهب اسلامی در مصر بود. مقدمه او دربردارنده مطالبی مهم در تبیین نگرش اهل‌سنت به مهدویت است و نیز به‌خوبی نشان می‌دهد که منطق سلیم و زبان شیوا و بی‌تعریض در بحث از باورهای مذهبی تا چه حد می‌تواند در تقریب بین مذاهب اسلامی مؤثر باشد و فضایی مساعد را برای گفت‌وگو درباره تفاوت‌های فکری و اعتقادی میان مذهب‌های گوناگون اسلامی بگشاید.

او درباره این کتاب می‌نویسد: «استاد محمدباقر صدر، دانشمندی متبحر و شخصیتی درخشان است که اندیشه معاصر به‌وجود او مباهات می‌کند. ویژگی کتاب‌ها و پژوهش‌ها و مقاله‌های او واقع‌گرایی، دوری از جانبداری و تأثیر نپذیرفتن از عاطفه و منافع شخصی است…او در کتابی که درباره موضوع بسیار مهم «مهدی» نوشته است، اندوخته‌ای جدید را به این بحث گرانقدر افزوده است… ازآنجاکه این مسئله از امور مربوط به مسائل معنوی و اعتقادی است، تلاش برای استدلال بر آن یکی از سخت‌ترین کارها، حتی برای راسخان در علم است. البته منظورم از استدلال در این باره، استدلال علمی است که متفکران معاصر و به‌ویژه رئالیست‌ها و تجربه‌گرایان و عمل‌گراها و دیگر زیردسته‌های ماتریالیسم را قانع می‌کند. در این میان علامه صدر با مهارت عالمی اصیل توانسته از پس این مهم برآید و مطالب پراکنده نقلی و عقلی علوم شرعی و علوم طبیعی را گرد هم آورد و به‌شکلی کم‌نظیر از همه‌جانبگی ارائه کند. او به لطف استعداد ذاتی و با بهره‌ از روش‌های علمی اکتسابی، توانسته است این اعجاز را در چهره‌ای علمی بررسی کند؛ درست مانند همان کاری که طبیعت‌شناس یا شیمیدان در آزمایشگاهش انجام می‌دهد تا مخالفان و منکرانش را با آزمایش قانع کند. من دست او را به‌گرمی می‌فشارم و برای این موفقیت بزرگ در تفسیر موضوع اعجازین مهدویت به او تبریک می‌گویم و نمی‌توانم ستایش خودم را بر حماسه دستان پرتوان علامه صدر در دفاع از امر اعجازین امام مهدی کتمان کنم؛ دفاعی با روشی علمی و همراه با ادبیاتی هماهنگ با روح اندیشه معاصر.»

پژوهشی درباره مهدی(ع) به‌رغم حجم اندک، از سطح والایی از نوآوری در محتوا و روش بحث از مسائل اعتقادی برخوردار است و همانند دیگر آثار استاد شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر، جایگاهی والا یافته و همواره مورد توجه و مراجعه علاقه‌مندان و اندیشه‌ورزان بوده و بااین‌همه مایه شگفتی است که آن شهید والامقام چنان‌که خود بیان می‌کند این اثر گرانبها را تنها در پنج روز به رشته تحریر درآورده است.

شایان ذکر است که شهید صدر ابتدا این کتاب را به‌عنوان دیباچه‌ای بر کتاب «موسوعة الإمام المهدي (عج)» تألیف شاگردش، شهید بزرگوار آیت‌الله سید محمد صدر، به رشته تحریر در آورد و بعدها به‌صورت اثری مستقل و با نام «بحث حول المهدي(ع)» به چاپ رسید. موسوعة الإمام المهدي (عج) اثری ارجمند دربارۀ موضوعات گوناگون مرتبط با اندیشه مهدویت است که چهار جلد چاپ‌شدۀ آن به ترتیب با عناوین تاریخ دوران غیبت صغری، تاریخ دوران غیبت کبری، تاریخ پس از ظهور و روز موعود در اندیشه دینی و مادی، به بررسی جنبه‌های مختلف این اندیشه می‌پردازد.

شهید سید محمدباقر صدر در پاسداشت از این اثر گرانقدر و برای تکمیل جنبۀ‌ تحلیلی و اقناعی آن، مقدمه‌ای برای این کتاب می‌نویسد و در پایان با تأکید بر ویژگی جامعیت و عمق این اثر، آن را دائرة‌المعارفی بی‌نظیر در موضوع خود می‌نامد و می‌گوید:

«در این جا به همین بیان مختصر از این اندیشه‌ها بسنده می‌کنم و شرح گسترده و مباحث مربوط به آن‌ها را به کتاب ارجمندی وامی‌گذارم که اکنون پیش روی ماست؛ دائرة‌المعارفی گران‌بها درباره امام مهدی(ع) که یکی از فرزندان و شاگردان عزیز ما، یعنی علامه پژوهشگر سید محمد صدر – خدایش نگاه دارد – تألیف نموده است.»

آیت الله عباس کعبی عضو مجلس خبرگان رهبری در گفتگو با خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری تقریب پیرامون فضایل علمی و اخلاقی شهید صدر و فعالیت‌های تقریبی ایشان گفت: متفکر بزرگ اسلام شهید صدر و خواهر شهیده مظلومش بنت‌الهدی اسوه و الگو برای حوزه‌های علمیه و و امت اسلامی هستند، آنها همچنان در جریان‌سازی و بازسازی امت اسلامی، زنده کردن فرهنگ جهاد و مقاومت، شهادت‌طلبی، حرکت امت اسلامی به‌سوی وحدت و نیز تمدن‌سازی اسلامی، تأثیرگزار هستند.
وی با اشاره به حفظ اصالت‌های حوزوی و برخورداری از عمق اسلام‌شناسی شهید صدر در مقاطع گوناگون به‌ویژه فقه و اصول علوم انسانی، اظهار داشت: ایشان با آشنایی به مقتضیات زمان و شناسایی تهدیدات و فرصت‌های فراروی امت اسلامی توانستند، جریان علمایی زنده و اثربخشی را بر پایه آموزه‌های ناب محمدی(ص) و مکتب اهل‌بیت علیهم‌السلام ایجاد کنند.
آیت‌الله کعبی ادامه داد: جریان پویا و فعال فکری وابسته به شهید صدر می‌تواند در ایجاد تحولات بزرگ امت اسلامی و تلاش برای حرکت در مسیر انقلاب اسلامی و تعمیق معرفتی تأثیر موفقی داشته باشد؛ شهید صدر علاوه‌بر برخورداری از دانایی و پارسایی از اخلاص بالایی برخوردار بودند که این  اخلاص امروز هم الهام‌بخش است.
عضو مجلس خبرگان رهبری تصریح کرد: شهید صدر در زمان خود مرجع تقلید پرطرف‌داری بود، اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به‌صراحت اعلام کردند که حضرت امام خمینی(ره) مرجعیت دینی امت اسلامی است و اسلام نیز با مرجعیت ایشان پیروز شد و همه ما باید برای پیروزی اسلام در مسیر امام خمینی(ره) حرکت کنیم؛ او یک اخلاص فوق‌العاده داشت و برای اسلام از جان مایه گذاشت.
وی با بیان اینکه رژیم صدام ملعون پیشنهادات و گزینه‌هایی به شهید صدر ارائه کرد که یکی از آن کوتاه آمدن از مسیر مبارزات و تبلیغ و ترویج اسلام در میان کشورهای عربی بود، ادامه داد: شهید صدر هیچ‌وقت با طاغوت عراق و صدام کافر سازش نکرد و داوطلبانه و حسین‌گونه تا پای شهادت ایستاد و همواره در طول عمر کوتاه خود به این می‌اندیشید که چگونه به راه امام، فکر امام و جمهوری اسلامی خدمت کند.
آیت‌الله کعبی با اشاره به کتاب‌های «لمحة فقهیة تمهیدیة عن مشروع دستور الجمهوریة» و «الاسلام یقود الحیاة» تصریح کرد:از این دو کتاب می‌توان به‌عنوان کتاب‌هایی اثرگذار برای ترویج گفتمان انقلاب اسلامی و راه‌حل‌هایی که روبه‌روی نظام جهوری اسلامی بر پایه اسلام است، استفاده کرد.
وی در پایان خاطرنشان کرد: شهید صدر هم در علم و عمل و هم در مسیر تربیت ارکان نظام مقدس جمهوری اسلامی فداکاری کرد؛ بنابراین ایشان می‌تواند برای نسل جوان حوزه‌های علمیه نجف، قم و جهان اسلام الگو باشد.

سید حسن نصرالله در جشن نیمه‌شعبان و هم‌زمان با چهلمین سالگرد شهادت شهید صدر:

شهید سید محمدباقر صدر فیلسوف و اندیشمند اسلامی بزرگی بود که همه بر نبوغ و خارق‌العادگی و نوآوری و تحول‌آفرینی‌اش در عرصه فلسفه و اندیشه اجماع‌نظر دارند.

«سید حسن نصرالله» دبیرکل حزب‌الله لبنان، شب گذشته (١٩فروردین ١٣٩٩) به‌مناسبت فرارسیدن نیمه شعبان (سالروز میلاد باسعادت حضرت صاحب العصر و الزمان مهدی موعود عج) به سخنرانی پرداخت و در آن به مهم‌ترین موضوعات فرهنگی فعلی در منطقه و لبنان پرداخت. وی در ابتدای سخن خود با اشاره به ‌هم‌زمانی این مناسبت با سالگرد شهادت استاد شهید آیت‌الله العظمی سید محمدباقر صدر به بزرگداشت این عالم گرانقدر و بررسی شماری از ویژگی‌های او پرداخت. مشروح سخنان او درباره شهید صدر بدین شرح است:

نهم آوریل مصادف با سالگرد حادثه‌ای دردناک و درعین‌حال ارجمند است؛ یعنی سالگرد شهادت آیت‌الله العظمی سید محمدباقر صدر و خواهر فاضل، عالم، مجاهد و فداکار ایشان سیده آمنه صدر که به بنت‌الهدی معروف است. این حادثه شهادتی عظیم و نیز مصیبت و فاجعه‌ای بزرگ بود. باید در این مناسبت به نسل‌های فعلی که با این امام بزرگ زندگی نکردند و در دوران او نبودند، یادآوری کنیم و بگوییم که شهید سید محمدباقر صدر فیلسوف و اندیشمند اسلامی بزرگی بود که همه بر نبوغ و خارق‌العادگی و نوآوری و تحول‌آفرینی‌اش در عرصه فلسفه و اندیشه اجماع‌نظر دارند. او مرجعی بزرگ و رهبری شجاع و انقلابیِ بی‌باکی بود که باقدرت در قلب حوادث عراق، منطقه و جهان اسلام حضور داشت و دستاورهای بزرگی،‌ به‌ویژه برای دفاع از اسلام در آن دوران، به ثمر رساند و قدرت و تأثیرات و ثمرات بی‌پایان آن دفاع همچنان ادامه دارد. از جمله دستاوردهای او این بود که قدرت اسلام برای پیشبرد زندگی بشر را اثبات نمود و نیز جوانان مسلمان را بیدار کرد که باید عهده‌دار مسائل و دغدغه‌های امت شوند و تا سرحد شهادت برای امت مجاهدت کنند.

چه‌بسا بزرگ‌ترین ویژگی او که ـ همواره و امروز بیش از فردا ـ نیاز داریم از آن درس بگیریم اخلاص شدید او برای خدا، اسلام و امت بود. او کاملاً خود را فنا کرده بود؛ برای او «من»‌ و منیت و شخص و مناسبات و اعتبارات شخصی و فردی هیچ جایی نداشت و همه زندگی‌اش فقط برای خدا و اسلام و هدف بود. او همواره آماده بود که آبرو و جایگاه و خون پاکش را در این راه بدهد و درنهایت نیز چنین کرد.

بزرگترین شاهد اخلاص و فنا و ذوب شدن شهید صدر در هدف این بود که وقتی انقلاب اسلامی ایران به رهبری امام خمینی پیروز شد، او این اتفاق را این‌طور تبیین کرد که امام خمینی آرمان‌های انبیای الهی را تحقق بخشیده است و نیز تأکید کرد که ایشان همان هدفی را محقق کرد که شهید صدر در تمام زندگی‌اش برای آن تلاش می‌کرد. از این رو بود که شهید صدر از خاستگاه اخلاص اسلامی، امام خمینی و انقلاب و جمهوری اسلامی در ایران را به شکل مطلق تأیید کرد و وجود خود را در خدمت امام خمینی به‌عنوان پیشوا و رهبر امت و آرمان اسلامی و نیز رهبر مظلومین و مستضعفین و مجاهدان و انقلابی‌های سراسر جهان قرارداد.

از شهیدصدر دو عبارت معروف است. عبارت اول این است که به همه باورمندان به خودش و بلکه به همه مؤمنان گفت: «در امام خمینی ذوب شوید؛ همان‌طور که او در اسلام ذوب شده است». این فراخوان به ذوب شدن در امام خمینی به این معنا بود که باید در ولایت و رهبری امام ذوب شوند و بپذیرند که امام خمینی پرچمدار اسلام در این زمان است و همه ما باید زیر پرچم او باشیم و این کاری بود که خود شهید صدر نیز انجام داد و به همین دلیل نیز عبارت دوم را گفت و آن اینکه «اگر امام خمینی به من دستور دهد که در یکی از روستاهای ایران ساکن شوم و در همان‌جا به اسلام خدمت کنم، ذره‌ای در قبول این دستور درنگ نمی‌کنم. سید خمینی همان چیزی را محقق کرده است که من برای محقق‌شدنش تلاش می‌کردم». خوب؛ گوینده این سخن کیست؟ آیا ‌طلبه‌ کوچکی مثل من چنین حرفی را زده است یا یکی از مراجع بزرگ چنین سخنی گفته است؟ و می‌دانیم که معمولاً یا غالباً وقتی کسی در جایگاه مرجعیت قرار می‌گیرد خودش را اعلم از دیگران می‌داند یا دست‌کم خود را از نظر علمی هم‌ردیف دیگران می‌شمارد. حال این مردی که قلۀ علم و فکر و فهم و فقه و اصول و فلسفه و تاریخ‌شناسی و بصیرت و پیشوایی بود، می‌گوید: «اگر تشخیص امام خمینی که من به رهبری‌اش سر سپرده‌ام این باشد که به روستایی در ایران بروم و عالم یا امام جماعت آن روستا باشم، من حاضرم این کار را بکنم». این گواه اخلاص و پاکی و طهارت است. در روایت است که ابلیس هشت‌هزار سال خدا را عبادت کرد تا جایی که ملائک، دیگر او را از اجنه نمی‌دیدند و او را از فرشتگان می‌دانستند. اما ابلیس در آزمون «من» و شخصیت شکست خورد؛ او در امتحان تکبر و خودپسندی مردود شد. این چیزی است که قرآن درباره آن با ما سخن می‌گوید. چرا در چند فراز قرآنی در سوره‌های مختلف بر یادکرد داستان آدم و ابلیس اصرار شده است؟ زیرا درس تربیتی و تاریخی آن، همین است. ابلیس نپذیرفت بر آدم سجده کند؛ چون خود را از آدم برتر می‌دانست. شاهد اخلاص این است که وقتی خودت را داناتر و بالاتر و تواناتر و شایسته‌تر می‌دانی و پیشینه بلندبالایی هم داری، اما تشخیص می‌دهی که باید از فلان رهبر یا پیشوا پیروی کنی و در دستاوردی که او به بار آورده دنباله‌رواش باشی، چنین کاری را بکنی و تسلیم او باشی. این کاری است که شهید سید محمدباقر صدر رضوان‌الله‌علیه انجام داد. این درس بزرگ اوست که در این روز باید یادآوری کنیم.

همچنین باید لطف و منّتی را که این امام شهید بر ما در لبنان دارد نیز یادآوری کنیم و به آن توجه داشته باشیم؛ زیرا بسیاری از فعالیت‌های اسلامی و جهادی و دینی و معنوی در لبنان وجود دارد، از این امام شهید نشأت گرفته است و ریشه آن به دوران پس از شهادت او و به سال ١٩٨٢ باز می‌گردد که حزب‌الله تأسیس شد؛‌ زیرا اکثریت کسانی که نسل مؤسس حزب‌الله را شکل دادند از شاگردان یا شاگردانِ شاگردان و مقلدان شهید صدر بودند و او مرجع دینی آن‌ها بود. اکثر آن‌ها ـ احتیاط می‌کنم و می‌گویم اغلب و اکثر آن‌ها ـ از پیروان مکتب فکری او بودند و به رهبری فکری و سیاسی او در امت باور داشتند. چنین افرادی اغلبیت کسانی را شکل می‌داند که این حرکت ایمانی و جهادی مستمر و مبارک را به راه انداختند. همین‌ها نیز اولین کسانی بودند که دعوتِ اخلاص امام شهید سید صدر را که به ذوب شدن در امام خمینی فراخوانده بود، مخلصانه به گوش گرفتند و در امام و رهبری و ولایت او ذوب شدند و به جزیی جدایی‌ناپذیر از این حرکت بزرگ تبدیل شدند؛ حرکتی که ا‌ن‌شاءالله زمین را برای صاحب این شب و مناسبت مبارک، یعنی نیمه‌شعبان آماده می‌کند.

برای شهید عظیم و خواهر عالم و شهیدش، علو درجات و رحمت و ریحان و رضوان الهی را مسئلت می‌کنیم و همواره با او عهد می‌بندیم که تا زنده هستیم قلب‌ها و عقل‌های ما از فکر و اخلاص و ایمان و ندا و پیام‌های او آکنده خواهد بود.

«غازگر یک پایان» مستندی جامع از زندگی پرفرازونشیب نابغه کم‌نظیر اسلام علامه شهید آیت‌الله سید محمدباقر صدر

به‌زودی از سیمای جمهوری اسلامی ایران